سایر خبرها
مصونیت خاص احمدی نژاد به روایت یک نماینده
به حجم بالای تخلفات در دولت دهم و نهم همیشه معترض بودید و حتی بارها از آقای روحانی خواستید این مفاسد را اعلام کند شما به عنوان نماینده مردم که مهم ترین وظایف تان نظارت است چرا خودتان این کار را نکردید؟ چرا به کرات در کمیسیون اصل 90 پیگیری کردم و مستندات آن وجود دارد اما همان طور که عرض کردم اراده ای برای پیگیری آن وجود نداشت و تا این لحظه نیز وجود ندارد؛ البته دنبال این نیستیم که حتما ...
غیرت کازرونی ها محاصره سوسنگرد را در هم شکست
. البته کسانی که به عقب می رفتند یعنی خاکریزهای بعدی، مهمات هایی را به ما می رساندند. اما در همین زمان شایعه شد که فرماندهی دستور عقب نشینی داده است . من به حمید خسروی گفتم. ولی او گفت: بهترین جایی که می شود مقاومت کرد همین جاست . ما آنجا ماندیم تا این که مهمات ما تمام شد. حمید به من گفت سریع برو به عقب و مهمات بیاور. من آمدم به عقب. ولی هر چه می آمدم کسی را نمی دیدم. همه به داخل سوسنگرد عقب ...
سقط مکرر جنین، سه بار متوالی
سوال مخاطب نی نی بان: من 31 ساله ام 4 ساله ازدواج کردم سه بار سقط داشتم قبل از تشکیل قلب دفع شد. دوباره برای بار چهارم باردار شدم الان هفته نهم هستم توی هفته هفت قلب تشکیل شد از همون موقع لک بینی خفیف داشتم تیکه هایی ریز و سیاه یا قهوه ای . که به دکتر گفتم شیاف تجویز کرد. من بخاطر سقط مکرر به کلینیک ابن سینا واحد سقط مکرر مراجعه کردم از یکسال پیش تمام آزمایشات لازم رو انجام دادن و تحت نظر هستم ...
کاش معاون اولی احمدی نژاد را پذیرفته بودم
، من مدرک شان را امضا کرده ام. این طور که می گویید همه جوانی تان به فعالیت سیاسی گذشته. اصلا جوانی هم کردید؟ منظورتان از جوانی چیست؟ تعریف شما از جوانی کردن چیست؟ من همان هایی که گفتم را جوانی می دانم. مثلا من معماری را خیلی دوست داشتم و خوب کار می کردم. کوه و شنا را دوست داشتم و تا قبل از شورا هم کوه می رفتم و شنا هم نتوانستم بروم دیگر. حالا که در شورا ...
به بعضی ها ژن خوب می رسد و به ما ...
هایی هم داشتم که می خواستم در کنارش بزنم. آن حرف ها حرف هایی بود که اگر می خواستم آن ها را در گونه دیگری بگویم امکان ساختش در ایران سال 96 یا چند سال قبل و بعدش به دلیل شرایط اجتماعی و فرهنگی مهیا نبود. با این ذهنیت و پیش فرض که خنداندن مردم ایران خیلی کار سختی است، و سال هاست که مردم از فیلمساز جلوتر هستند و دست فیلمساز را به راحتی می توانند بخوانند، سراغ ساخت این فیلم رفتم. در قصه کمدی ...
جزئیات همه چیز نباید برای مخاطب توضیح داده شود
ستاره صبح من با این متن حدود 10 سال پیش در آموزشگاه استاد سمندریان آشنا شدم. در آن دوران هم کلاسی هایم صحنه هایی از این نمایش را سرکلاس تمرین می کردند و استاد سمندریان در خصوص هر صحنه ساعت ها تحلیل می کرد و اطلاعات بسیار خوبی از صحنه ها ارائه می کرد. من همیشه کوله باری از اطلاعات در خصوص متن رومولوس کبیر داشتم و خیلی علاقه مند بودم که آن را به روی صحنه ببرم. خوشبختانه پس از سه گانه ...
مرتضی و مهدی فنونی زاده؛ اعجوبه های دهه ی 60
نباشیم برای مان بهتر است و به همین خاطر به استقلال رفتم. خدا منصور پورحیدری را رحمت کند. یک روز یکی از بچه ها سراغ من آمد و گفت پورحیدری ابراز علاقه کرده برای استقلال بازی کنی که من هم گفتم برایم باعث افتخار است. از آن به بعد دیگر استقلالی شدم و هیچ وقت به این که به پرسپولیس علاقه داشتم، فکر نکردم، یعنی قلبا دیگر استقلالی شدم و گذشته را فراموش کردم. پیراهن هر باشگاهی را می پوشی، باید به همان تعصب داشته ...
مزاحمت هایی که نصیب آیت الله هاشمی می شد الان نصیب ما شده/پنج نفر از اعضای خانواده ماممنوع الخروج ...
پاسخگو باشی و زمان زیادی از روز را از دست می دهی. همیشه پیدایت می کنند. معتقدم موبایل 10درصدش خدمت است و 90درصدش آزار. هیچ وقت تلفن همراه نداشته اید؟ وقتی نماینده مجلس بودم و بعد که به انگلیس رفتم، داشتم ولی بعدش نه. خانم هاشمی، شما با مردم ارتباط دارید ولی به نظر می آید یکی از مهمترین موارد، همان 6ماه زندان شما است. در زندان فکر کنم زنان با جرایم مختلف حضور داشتند ...
خاطرات حجت الاسلام والمسلمین باطنی از دوران اسارت
. جانشین مدیر حوزه علمیه اصفهان اذعان کرد: رمز ماندگاری انقلاب و دفاع مقدس به سبب اتصال به کربلا و حرکت بر محور عاشورا است؛ اگر امروزه انقلاب جمهوری اسلامی ایران با هدایت بی نظیر و بی بدیل رهبری معظم از همه گردنه ها عبور کرده است به برکت سرمایه ای به نام کربلا است. استاد حوزه علمیه با بیان این که عاشورا به عُمق جان شیعه گره خورده است، اظهار کرد: ما باید طلایه دار تبیین معارف و ...
روایت نماینده جانباز مجلس از ماجرای بنیاد شهید
خواستید این مفاسد را اعلام کند. شما به عنوان نماینده مردم که مهم ترین وظایفتان نظارت است چرا خودتان این کار را نکردید؟ چرا، به کرات در کمیسیون اصل 90 پیگیری کردم و مستندات آن وجود دارد اما همان طور که عرض کردم اراده ای برای پیگیری آن وجود نداشت و تا این لحظه نیز وجود ندارد؛ البته دنبال این نیستیم که حتما با یک مورد خاص برخورد شود. من معتقدم اگر نظام و حاکمیت قاطعیت نشان می داد ما شاهد ...
شهیدی که دست قطع شده اش را یک روز زیر کت قایم کرد
دادند و شب به خانه آمدند. خواست درباره ازدواج حرف بزند گفتم با قدرت بگو مگر می خواهی دزدی کنی. موضوع را گفت. آن زمان علیرضا دستش قطع شده بود، خواهر شهیدی را پسندید و باهم قرار گذاشتند. در این فاصله محمد 12 اردیبهشت به شهادت رسید. چهلمش را برگزار کردیم. پایان مراسم چهلم عروس علیرضا را به همه معرفی و اعلام کردیم فردای چهلم برنامه علیرضا را داریم. دخترم هم عقد کرده بود. از مجلس بیرون آمدیم به پدر ...
هدیه همسر شهید حججی به همسر شهید دایی تقی
و در مورد همه چیز احساس مسولیت داشتند. با پسرم قبل از اعزام، بسیار صحبت میکردند و شرایط روحیشان را آماده میکردند. او همچنین درمورد روزهای پایانی حضور شهید، گفت:قبل از سفر سوریه، یک روز رفتند و بیشتر از مایحتاج منزل، انواع میوه و خوراکی جات تهیه کردند، هر چقدر گفتم این ها خیلی زیاد است، شهید میگفت بگذارید باشد، لازم میشود. بنده به میوه ی انار علاقه ی خاصی دارم خاطرم هست بیشتر از ...
قیدی: مزد خود را از خانواده های شهدا گرفتم/ همسر شهید مدق: امیدوارم از قصه دفاع خسته نشویم
با همسرم همه جا می رفتم که اولین برخوردمان با شهید متوسلیان را داشتیم. من با اورکت و همراهی همسرم نگهبانی می دادم و روزها در بیمارستان بودم . بعد از مدتی خانه ای با شهید ممقانی گرفتیم. او در ادامه صحبت هایش گفت: خبر شهادت شهید ممقانی بسیار سخت بود. آن زمان آنقدر ایثار زیاد بود که می گفتم کاش همسر من شهید می شد. دلاورها رفتند و همه امیدمان صحبت های امام بود. امروز این ایثارها بسیار کمرنگ ...
جزئیاتی جدید از دیدار فرماندهان سپاه با روحانی
مغازه بودند، نزد ما می امده و ما نمی دانستیم. بچه محل بود. ایشان هم چریک به تمام معنا فهیم بود. خیلی عجیب بود. هم تفسیر قران و نهج البلاغه می کرد و هم بسیار خودساخته بود. آنجا با هم آشنا شدیم. شبانه روز با هم در مهاباد بودیم. من آنجا زخمی شدم و داشتم آموزش می دادم و دست و پا و صورتم زخمی شد. بعد از آن آمدم و ایشان تا پایان ماموریت ماند و فرمانده ما هم بود. بسیار خبره در کار خود بود. س ...
یک صورت، یک ترکش، 58 تیغ/ از دهانم تکه استخوان خرد شده در می آوردم+تصاویر
این احساس همه مردم بود. به خاطر همین ، چون احساس می کردیم که خودمان انقلاب کردیم، انقلاب مال خودمان است، طبیعی بود که در دفاع از این انقلاب هم پیش قدم بشویم. بجز این بحث دفاع از خاک وطن هم مطرح بود، بحث دفاع از اسلام و اعتقادات مان هم مطرح بود. همه این ها در کنار هم در آن روزها جوانان را راهی جبهه می کرد. من اگر آن موقع از ناحیه ارتش هم اعزام نمی شدم باز خودم داوطلبانه به جبهه می رفتم. کما اینکه ...
کودتای نقاب را بچه های نوهد لو دادند/ در بیسیم شنیدم که به ایران حمله شده است
پادگان ها، کنترل از دست ارتش خارج شد. اوضاع پادگان شما در آن مقطع چطور بود؟ شاه که رفت مردم به پادگان ها و اسلحه خانه ها ریختند و برخی تجهیزات را بردند؛ در یگان ما هم سلاح های خاصی وجود داشت مثل تفنگ های دوربین دار. چون ما دوره های تک تیراندازی را هم طی می کردیم. این سلاح ها و وسایل همه داخل یک ساختمان و در داخل یک گاوصندوق بزرگ بود اما همه آنها غارت شد. ما اسلحه خانه ای ...
روایت مسلمان شدن جوان استرالیایی
نیاز به یک هل دادن کوچک داشتم. انگار لبه یک بلندی، آماده پریدن بودم و تنها نیاز به یک هل دادن کوچک داشتم. همه جا در سکوت فرو رفته بود و من داشتم قرآن می خواندم که متوقف شدم و گفتم خدایا این لحظه برای من تعیین کننده است و می خواهم به درون اسلام بپرم و تنها یک چیز نیاز دارم و آن فرستادن یک نشانه برای من است، تنها نشانه ای کوچک مانند جرقه ناگهانی یک رعد و برق. به خدا ...
ناکامی "نهضت آزادی" برای تغییر نام میدان قیام تهران
حدودی هم مرحوم آیت الله حاج آقا سید احمد خوانساری -که در تهران ساکن بود- تلاش کردند. گفتم از آمدن به ادارات اکراه دارم؛ مخصوصاً اداره شما! شما به مدت 14 سال از تولیت و اداره مدرسه فتحیه برکنار شدید. علت تصاحب این مدرسه پیش از انقلاب چه بود؟ مدرسه فتحیه در مبارزات مردم تهران علیه حکومت پهلوی چه نقشی داشت؟ آیت الله لنگرودی: در تهران که بودم با اداره اوقاف دوران طاغوت ...
تحقیرهای همسرم کاری کرد که با نگاه شوم زن جوان خام شدم و در مخمصه افتادم
آن روز، هردو پایش را توی یک کفش کرده بود که باید ماشینمان را بفروشیم و یک ماشین صفرکیلومتر قسطی بخریم. هرچه می گفتم نمی توانم قسط بدهم فایده ای نداشت. او نمی فهمید چه می گویم. بغض کرده بودم و دلم می خواست بنشینم و یک دل سیر گریه کنم. از خانه بیرون زدم ؛ در حال رانندگی بودم که او با یک پیامک تحقیر آمیز قلبم را به آتش کشید. نوشته بود: تو لیاقت مرا نداری. . گوشی را قطع کردم و به راه خودم ادامه دادم ...
اگر موسوی و کروبی بخواهند حرف بزنند وعذرخواهی کنند برایشان نشست خبری برگزار می کنیم
؟ بنده تجربه حضور در قرارگاه ثارالله را داشتم و از سال هفتاد و هشت تا هشتاد و دو، چهار سال کامل در این قرارگاه بودم؛ در اداره امنیت ستاد کل هم سابقه فعالیت داشتم و از آنجا که تجربه کار در تهران را داشتم همه چیز دست به دست هم داد تا از یک سو توفیق حضور در سوریه را نداشته باشم اما توفیق انجام وظیفه در قرارگاه ثارالله را کسب کنم. با نمایندگی مجلس راحت تر بودید یا با حضور در سپاه؟ وقتی ...
خاطرات شنیدنی آزادگان دفاع مقدس منتشر شد/ ازآموزش های رزمی تا زندان های انفرادی
کوشیدند تا با حضور فعال در این عرصه دین خود را به کشور ادا کنند. هرچند که در آن دوران امکان اعزام به برخی مسابقات بین المللی وجود نداشت اما در همان شرایط سخت نیز مسابقات زیادی برگزار شد و افتخارات زیادی به دست آمد. از همه مهم تر اینکه رزمندگان اسلام در جبهه ها و درحالی که دشمن تصور تضعیف روحیه ایرانی ها را در ذهن داشت، ورزش را کنار نگذاشتند. بسیاری از سربازان وطن در ...
فائزه هاشمی: با ازدواج موقت موافقم!
پوشی کنیم. من خودم آن قدر پول ندارم، اعتقادی هم به مارک پوشی ندارم، دنبالش هم نیستم. در خارج هم اگر حراج باشد، گاهی می خرم. ما پولداریم ولی پولدار معمولی جامعه. *من موبایل ندارم.چون وقتی موبایل داشته باشی، باید پاسخگو باشی و زمان زیادی از روز را از دست می دهی. همیشه پیدایت می کنند. معتقدم موبایل 10درصدش خدمت است و 90درصدش آزار.وقتی نماینده مجلس بودم و بعد که به انگلیس رفتم، داشتم ولی ...
سیره و منش شهدا، درس زندگی است
.... مادر شهید بیان کرد: در حالی داشتم به سخنان فرزندم فکر می کردم، دوباره دستم را گرفت و گفت: مادرم می دانم تو هم دوست داری که فرزندت در راه حق بجنگد و از طرف دیگرهم دوست داری که فرزندت از کنارت دور نباشد مادر جان به خدا قسم درک می کنم و می دانم که تو نیز مادر هستی و دوست داری که فرزندت در کنارت باشد اما دوست دارم مادرم راضی باشد و من در جبهه جنگ بجنگم. وی افزود: عزیزعلی که ...
هیاهوی زندگی در پیچ و خم جاده
مسافرگیری مجدد، عازم می شود. در همین فاصله با مهین جلالی 58 ساله، اولین راننده زن بین شهری به گفت و گو می نشینم. چه شد که به این شغل روی آوردید؟ همه برادران و خواهرزاده های من راننده بودند. خودم هم علاقه زیادی به این شغل داشتم و چندباری هم پشت فرمان ماشین های سنگین با همراهی برادرانم نشسته بودم. 12 سال آموزشگاه رانندگی در باغ بهادران داشتم اما به علت اینکه خانه من در اصفهان و ...
جباری: مهمترین استعداد فوتبال بودم ولی تنهایم گذاشتند
روز نو : مجتبی جباری در مورد استقلال، شرایط این باشگاه، مدیریتی که بر این باشگاه حاکم است گفت و گوی جذابی انجام داد که در ادامه آن را می خوانید: چطور بعد از بازگشت به استقلال تصمیم گرفتی به استقلال برگردی؟ خیلی مردد بودم که به استقلال برگردم و نمی دانستم بازگشت به استقلال تصمیم درستی است یا نه. یک زمانی از فوتبال ایران به دلیل مدیریت، کمبودها و ضعفها خسته و دلزده ...
آشنایی با خانم پروانه معصومی باعث شد به سمت مستند سازی بروم/ای کاش بعضی شعرها را نمی خواندم/ 92 به ...
مدافع حرم هست چون یک مسئله مردمی است و مثلا مردم شهید داده اند خودشان، می شود ورود کرد اما به برخی از مسائل نمی شود ورود کرد. خبرنگار 8دی : بعد از ازدواج موفق تر شدید یا ضعیف تر؟ دردسرهای زندگی با یک مداح چیست؟ اتفاقا من اکثر این موفقیت نسبی خودم را مدیون همسرم هستم، و حس می کنم همه ی این ها از برکت ازدواج بوده. در خصوص دردسرهای زندگی باید بگویم این مسئله همیشه یک ...
آماده مذاکره برای بازگشت جناب خان به خندوانه هستیم
کارشناس مردم شناسی بود. خواهرم آموزش ردیف خوانی گذرانده بود و موسیقی سنتی همیشه در خانه ما موج می زد. تو هیچ وقت تار زدن یاد گرفتی؟ من موسیقی کلاسیک دوست داشتم و مدتی نیز ویولن زدم. درام هم داشتیم. بنابراین فضای سیاسی در خانواده ما وجود نداشت. زمان موشک باران تهران کجا بودی؟ همه موشک باران را تهران بودیم و خارج از تهران هم نرفتیم. یادم است در حادترین ...
مورائس : برای مانه فصل خوبی را آرزو کردم
شرح ماجرا، موضوع را این گونه شکافت: ضربه سختی به صورتم وارد شد ولی من توانستم در همان هفته در لیگ قهرمانان به میدان بروم. ضربه سنگینی به من وارد شد ولی هوشیار بودم. می دانستم که شکاف بزرگی بر روی صورتم ایجاد شده است. می خواستم به بازی کردن ادامه دهم ولی به دلایل پزشکی از این کار بازماندم. ولی حتی با وجود ورم کردن صورتم، از هوشیاری برخوردار بودم. پس از یک هفته دوباره همه چیز به شرایط عادی برگشت. در همان هفته هم آماده بازی کردن در لیگ قهرمانان بودم. در آن بازی با اعتماد به نفس کامل و بدون هیچ ترسی به میدان رفتم و بابت نتیجه ای که به دست آوردیم، خوشحال شدم. ...
مادر شهید ژاپنی:مردم می گفتند چرا چادری ای!
.... آن زمان من معلم بودم. همزمان با لحظه ای که محمد به شهادت رسید، ناگهان حالم بد شد. از کلاس بیرون آمدم و شروع به گریه کردم. دلیل این حالم را نمی دانستم. یکی از همکارانم به سمتم آمد و پرسید که آیا محمد شهید شده است؟ گفتم: خبر ندارم . خبر شهادت فرزندتان را چه کسی به شما داد؟ دوست محمد به بهانه دادن کتابی به منزلمان آمد. از بغضی که کرده بود فهمیدم می خواهد چیزی بگوید اما ...
کسب و کار جدید برخی پزشکان برای تعیین جنسیت جنین
ظاهر می شود. راهرو شلوغ است و زنان با شکم های بادکرده در رفت و آمدند. داخل مطب بزرگ هم شلوغ است. در کنار در ورودی، سکوی بزرگ و بلند مسوولان پذیرش قرار دارد. سه دختر جوان در پشت میز نشسته اند و با خوشرویی به مراجعان خود پاسخ می گویند. در سالن انتظار سی، چهل متری مطب، چند ردیف صندلی چیده شده اند. همه صندلی ها تقریباً پر هستند. چند اتاق منتهی به سالن انتظار باز می شوند؛ روی هر ...