سایر منابع:
سایر خبرها
پایان داستان خیالی عامل جنایت سعادت آباد
از 10 روز قبل به خاطراینکه جایی برای زندگی نداشت به طور موقت میهمان خانه ما شده بود. تا اینکه شب گذشته همراه ما به جشن عروسی یکی از بستگان آمد. ساعت 11 شب که به خانه برگشتیم من و مادرم در یک اتاق خوابیدیم و همسرم و محمدهادی نیز در اتاقی دیگری به خواب رفتند. اما حدود ساعت پنج و نیم صبح با شنیدن صدای درگیری، هراسان ازخواب پریده و به طرف اتاق شوهرم رفتم. ولی پس از باز کردن در ناگهان محمدهادی را دیدم ...
ناگفته های لیلای 22 ساله که در میان چند مرد در قمارخانه دستگیر شد
.... به خاطر سگم به آنجا رفته بودم. خانواده ام هنوز خبر ندارند. نمی دانم چه طور باید به مادرم زنگ بزنم و بگویم بازداشت شده ام. خیلی اشتباه کردم و نباید به آن خانه می رفتم که به دردسر بیفتم. تصمیم داری شیشه را ترک کنی؟ واقعا از این شرایط خسته شده ام. من فقط 22 سال دارم. دوست دارم زندگی سالم و بدون دغدغه ای داشته باشم، اما نمی دانم واقعا می شود یا نه. امیدوارم بتوانم شیشه را ...
گزارشی از وضعیت زنان فروشنده در مترو
بدرفتاری می شود. جای دیگری نیست برویم کار کنیم. بیمه هم نیستیم. چه کار کنیم؟ یک زن در چنین شرایطی، اگر بخواهد تن به هر کاری ندهد، باید بیاید در مترو یا جاهایی شبیه اینجا، دستفروشی کند دیگر. موقعی که سارا مشغول حرف زدن بود، دو تا دختر دستفروش جوان هم آمدند تا مصاحبه کنند. می گفتند هر روز از ساعت 8 صبح کارشان را در مترو شروع می کنند. بعد از رفتن سارا، خواستم با این دو تا دختر جوان حرف بزنم. به نظر می آمد ...
یک قاتل در دادگاه: در زندان، هم بندهایم به من یاد دادند که قتل را به گردن همسر مقتول بیاندازم
با توجه به این گزارش مأموران پلیس و بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شده و تحقیقات خود را آغاز کردند. در بررسی های اولیه همسر مقتول مدعی شد یکی از اقوام همسرش جنایت را مرتکب شده است. او در این باره گفت: 10 روزی بود که یکی از اقوام همسرم به خانه مان آمده بود. شب از عروسی به خانه آمدیم و استراحت کردیم. نیمه شب بود که صدای خرخر از اتاق خواب به گوشم رسید. خودم را که به آنجا رساندم یاشار، فامیل ...
وصیت نامه شهید مدافع حرم محسن حججی منتشر شد/ خودتان را برای جنگ با اسرائیل آماده کنید+ تصاویر
...... نمی دانم چگونه خوشحالی ام را بیان کنم و چگونه و با چه زبانی شکر خدای منان را به جای بیاورم... به حسب وظیفه چند خطی را به عنوان وصیت با زبان قلم می نویسم... نمیدانم چه شد که سرنوشت مرا به این راه پر عشق رساند... نمی دانم چه چیزهایی عامل آن شد... بدون شک شیر حلال مادرم، لقمه حلال پدرم و انتخاب همسرم و خیلی چیزهای دیگر در آن اثر داشته است... عمریست شب و روزم را به عشق ...
چرا نخبه های ایرانی تمایل به بازگشت ندارند؟
شوخی ندارد و کار کردن برای شان عار نیست. شغل داشتند خارج از کشور خیلی مهم است، اینکه شما سر بار جامعه و خانواده ات نباشی. یک نکته دیگری که مهاجران نگرانش هستند، بازار کار است. مدام از خودشان می پرسند که اگر به ایران برگردم قرار است با این تخصص کجا کار کنم؟ بله شما وقتی چند سال ایران نباشی به احتمال زیاد تمام آشناها، دوستان و اصطلاحا لینک های کاری تان را از دست داده اید. آن ...
مختارنامه و 50 فیلم دیگر برای عاشورا و تاسوعا
... فیلم سینمایی عصر روز دهم به کارگردانی مجتبی راعی، جمعه هفتم مهر ماه ساعت 18:30 از شبکه افق پخش خواهد شد. داستان فیلم درباره خانم دکتری است که به عراق سفر می کند تا خواهرش را که در زمان جنگ ایران و عراق به دست یک عراقی به نام محسن محمود افتاده، پیدا کند. الزام این جستجو به حال مادر او باز می گردد که رو به مرگ است و می خواهد دختر گم کرده اش را ببیند و حالا که صدام سقوط کرده بهترین ...
این خانواده جزو آمارها نیست
نمی آیند و کار نمی کنند. "نسیبه" و "جمیله" هر دو در یک کارگاه کار می کنند و روی هم حقوق یک کارگر را می گیرند تا کرایه و خرج خانه مادرشان را که در روستای دیگری همان نزدیکی هاست را بدهند. ناز بی بی سال تولد هیچ کدام از بچه ها را یادش نیست. آنها حدس می زنند 15،16 سالشان باشد. به قول خودشان، الکی یک روز را مشخص کرده اند و جشن تولد می گیرند. یکی شان اصلا به مدرسه نرفته و فقط قرآن خواندن بلد ...
مرگ مرموز یک زن باردار و فرزندش در بیمارستان
شوهر و پسر سه ساله اش - محمدامین - را تنها گذاشت. به گزارش قانون به نقل از روزنامه ایران، همسر زن جوان در تشریح جزئیات واقعه غم انگیز گفت: شرایط همسر28 ساله ام تا چند روز قبل از پایان دوره بارداری طبیعی بود. اما سه شنبه شب گذشته، به یکباره سکینه به سرفه افتاد که بشدت نگرانش شدم. به همین خاطراو را شبانه به بیمارستان بردم. اما تیم پزشکی پس ازبررسی ها وضعیتش را طبیعی دانستند و اعلام کردند ...
دلتنگی هایم برای سردار...
به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، این روزهای مقدس شاید برای نسل جدید و دهه 70 به بعد تنها اسم، عکس و فیلم باشد اما برای مردمان دهه های قبل تر پر از خاطره است. روزهایی که در آن همه چیز بود، جنگ ، جبهه، خون، شهادت، اسارت، دلتنگی دختر برای پدر، اشک های شبانه زن برای شوهر، دعاهای عافیت و سلامتی مادر در سجاده های همیشه عطر یاس برای فرزند، نامه های پدر برای فرزند، روزشماری خواهر برای برگشت ...
اعتراف پدر خشمگین به قتل پسر 3 ماهه
بعد از جدال 15روزه تسلیم مرگ شده است. تحقیقات ادامه داشت تا این که چند روز پیش پزشکی قانونی نظر داد علت مرگ نوزاد سه ماهه خونریزی مغزی بر اثر اصابت جسم سخت بوده و او به قتل رسیده است. بنابراین پرونده برای تحقیقات بیشتر از دادسرای ناحیه 11 تهران به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و دوم مهر امسال، پدر 30 ساله او به نام جعفر با دستور بازپرس سجاد منافی آذر به اتهام قتل بازداشت شد. ...
مرگ مرد میانسال در دعوای خیابانی
چند بار به اورژانس زنگ زدم و ماجرا را خبر دادم. امدادگران اورژانس که آمدند وضع او را بررسی کرند، اما وی فوت شده بود. همان موقع ترسیدم و می خواستم بروم که بازداشت شدم. همچنین برادر مقتول که در دادسرا حاضر شده بود، به قاضی پرونده گفت: برادر ناتنی ام چند سال پیش از همسر و بچه هایش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد، نمی دانم چطور در این درگیری به قتل رسیده است. با توجه به گفته های این مرد که مدعی است قاتل یک کارگر فصلی بود، تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت ادامه دارد. جام جم 110 ...
دوبار ممنوع القلم شدم
! ماجرای ممنوع الکاری شما پیش از انقلاب چه بود؟ اواخر دوره شاه بود، حدود سال های 52 تا 54، یک سری کار در روزنامه آیندگان کشیدم. در آن روزنامه هفت هشت سال بود که کار می کردم و بهترین کارهای ژورنالیستی ام را که کاریکاتورهای روز بود، در صفحه نخست آیندگان چاپ می شد. خیلی هم تند و شدید بود؛ علیه مسائل سیاسی که در مملکت اتفاق می افتاد. در همان روزنامه من کارهایی را شروع کردم که خارجی ها در مطبوعات شان ...
عامل جنایت طبقه 13 حقایق را بازگو کرد
این جنایت صبح 25 اردیبهشت سال گذشته در منطقه سعادت آباد رخ داد و پلیس و بازپرس جنایی را به محل حادثه کشاند. مردی 50ساله داخل آپارتمان با ضربه چاقو به قتل رسیده بود و همسر وی در تحقیقات اولیه مدعی شد که قتل از سوی یکی از بستگان نزدیک شوهرش به نام محمد که شب حادثه مهمان خانه آنها بوده صورت گرفته است. این زن گفت: شب قبل یکی از بستگان همسرم به خانه مان آمد و قرار شد او پس از خوردن شام در خانه ما ...
تحلیل یک جامعه شناس از یک سفر به ترکیه
... تحلیل جامعه شناسانه از یک سفر به ترکیه/ما به افراد آموزش می دهیم، تربیت نمی کنیم قبلا و در سال 1364 با ماشین و به همراه اعضای خانواده ام، به آنکارا رفته بودم. خیلی خاطره خوبی داشتم. برای ما، سفر جالبی بود که در آن شرایط یعنی 32 سال پیش، با پیکان خودم و با دو بچه و همسرم و یکی از دوستانم، به ترکیه رفتیم و برگشتیم. خاطره جالبی از آن سفر داشتم. حالا که ما دیگر من و همسرم ...
گزارشی از انتقال اسپرم در زندان
ساله از طریق لقاح مصنوعی باردار شده و فرزند پسر این زوج که نام "مهند" را بر وی گذاشته اند، در بیمارستانی در شهر نابلس متولد شد. عمار الزبن، پدر این نوزاد، یکی از اعضای سازمان اسلامگرای حماس است که 32 بار به حبس ابد محکوم شده و هم اکنون مشغول گذراندن دوران حبس خود در زندان "هداریم" اسرائیل است. او از 15 سال پیش تا کنون در زندان به سر می برد و اجازه ملاقات با همسرش را نداشته است. ...
قتل نوزاد در اصرار پدربزرگ و و مادر بزرگ به طلاق عروس + عکس قاتل و نوزاد
مرحله تازه ای شد و بدین ترتیب بازپرس پرونده دستور بازداشت پدر امیر علی را صادر کرد. پدر نوزاد سه ماهه پس از بازداشت با اظهار پشیمانی به پسر سه ماهه اش اعتراف کرد. متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. وی در شرح حادثه گفت: 12 سال است کارگر نانوایی فانتزی در حوالی میدان آزادی هستم. دو سال قبل با همسرم ازدواج کردم. ابتدا زندگی خوبی داشتیم، اما در حالی که پدر و مادرم ...
دختر 10 ساله شاهد سلاخی مادر و خواهر توسط عمو
به گزارش شهدای ایران ، آذین -10 ساله- گفت: چند روز قبل از حادثه، عمویم به خانه ما آمد و گفت که می خواهد خانم جوانی را که از آشنایانش بود به خانه ما بیاورد اما مادرم بشدت مخالفت کرد. بعد از رفتن عمویم، مادرم با زن جوان تماس گرفت و او را نصیحت کرد. عمویم که از این موضوع با خبر شده بود به مادرم گفت: همان طور که آبرویم را بردی آبرویت را می برم و داغت را به دل خانواده ات می گذارم.شب حادثه هم عمویم در ...
زنان راوی قصه های ماندگار دفاع
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، زنان در خانه یکی از همسایه ها یا مسجد محل جمع شده اند، یکی مشغول بسته بندی نخود و کشمش، دیگری در حال بافتن شال گردن و دستکش، دیگری در حال بسته بندی کنسروها و مرباهای خانگی داخل کارتون ها و گروهی دیگر مشغول پاک کردن حبوباتی هستند که قرار است همه آنها در کارتون ها و بسته های بزرگ جای گیرند و برای رزمندگان جبهه های حق علیه باطل ارسال شوند. دیدن این صحنه ها ...
سریال دردناک بیمارانی که نیازمند پرستار تمام وقت هستند
فیلم جدایی نادر از سیمین می افتم. ساخته اصغر فرهادی. داستان مردی که دل نگران پدر مبتلا به آلزایمر است. کمتر کسی می تواند صحنه حمام کردن پدر توسط پسر را در این فیلم از یاد ببرد، همان صحنه ای که کارگردان فیلم از آن به عنوان نقطه ای برای شروع داستان و آغاز مشکلات استفاده می کند. نادر برای نگهداری از پدر به فکر پیدا کردن پرستار می افتد و بقیه ماجرا؛ یعنی مواجهه با پدر درحالی که دست هایش با روسری به ...
یادکردی از شیرمرد جبهه ها مرحوم حاج ذبیح الله بخشی + عکس
بخنداند . جنگ تن به تن دست شان خالی بود. اوایل جنگ در سوسنگرد نه اسلحه داشتند و نه فشنگ. با دست خالی می جنگیدند. بنی صدر ملعون دستور داده بود که به بچه های سپاهی حتی یک فشنگ هم ندهند. حاجی، شبها پشت بام خانه ها کمین می کرد و اسلحه عراقی ها را می گرفت و بعد با همان اسلحه به حساب شان می رسید. بعضی وقت ها هم احتیاجی به تفنگ نداشت، تن به تن می جنگید، بسکه پر زور و قوی ...
زندگی یک جانباز روی صندلی پارک!
و همسرم سلب شد. عاقبت از شهرداری به سراغ مان آمدند و بنیاد حمایت از جانبازان مطلع شد و به بیمارستان ایرانیان ارجاعم دادند اما بیمارستان قبولم نکرد. ساعت 11 شب بود. گفتم لااقل بگذارید امشب را اینجا بمانیم و فردا برویم. قبول نکردند و همان شب بار دیگر در تهران آواره شدیم. جان به لب، در انتظار مرگ ابوطالب این بار راهی پارک جوانمردان شده و 20 روز دیگر را نیز با همان زخم های عفونی در این ...
راز شباهت عجیب ابو امیر به شهید صیاد شیرازی+تصاویر
راه گلویشان را می بندد. دلتنگی پدر و مادر برای علی، برای ته تغاری خانه که حالا شهید مدافع حرم نام گرفته ، حرف تازه ای نیست. حس غریبی است که از همان روز شنیدن خبر شهادتش شروع شده و هنوز هم که هنوز است ادامه دارد. حسی که با جاویدالاثر شدن علی، با انتظار بازگشت پیکرش درهم آمیخته ، یکی شده و بدجوری روی قلب خانواده سنگینی می کند. پسری که راه پدر را رفت برای محمدعلی آقاعبدالهی و ...
تنها مرگ گرسنه نمی ماند
را نشانم دهند. تکه گوشت کوچکی میان لباسی زنانه روی زمین افتاده؛ شبیه جنین است. کوچک، قرمز و لزج؛ شکل بدن انسان. زنی داخل چادرش با چند بچه قد و نیم قدش به ما زل زده. آیا این زن یا زن دیگری در این شرایط سقط جنین کرده؟ کسی دقیقاً نمی داند.صالح مرد 65 ساله، داستان رسیدنش به اینجا را برایم می گوید. مثل اغلب روهینگیایی ها روزهای سختی را گذرانده تا به این سوی مرز برسد. سیه چرده است و صورتش پر از جای زخم ...
سرداران شهید علوی از کودکی تا شهادت
هایش را بالا انداخت وگفت: نمی دانم گفت شما بروید من درس دارم. پدر رو به مش رحیم خیاط کرد وگفت کمی بزرگتراز اندازه مهدی برایش بدوز. چند روزی نگذشته بود که پدر با یک دست کت شلواروارد خانه شد بچه ها شادمان به استقبال پدر رفتند تا لباس هایشان را تحویل بگیرند .ولی پدر آب پاکی را رو دست بچه ها ریخت وگفت:این کت وشلوار برای سید داود است. داود جان برگرد لباس تازه ات را بپوش ...
این مرد قبل از مرگ قاتل آتنا اصلانی را می شناخت / اسماعیل رنگرز او را کشت؟! + عکس
سخن می گوید. نمی دانم با مرگ رنگرز قلبش آرام گرفته یا هنوز در تلاطم است اما وقتی از 28خرداد می گوید ناگهان نگاهش به گوشه ای دوخته می شود و بعد از چند ثانیه سکوت با بغضی که راه گلویش را بسته، به سختی می گوید: یکشنبه بود، ساعت 9صبح طبق روال هر روز راهی خیابان شدم تا بساطم را پهن کنم. ده دوازده سالی هست که لباس بچه می فروشم. هنوز یکی دوساعت از شروع کارم نگذشته بود که آتنا و پسردایی اش پیشم آمدند. البته ...
روایت بانوی امدادگر اسفراینی، از کفن کردن شهید 14 ساله با دستان پدر
داربودم وضعیت خوبی نداشتم به هر طور بود پارچه سفید آوردم و حالا باید تنهایی شهید را به قول معروف شکلات پیچ کنم خیلی سختم بود از خدا می خواستم کمکی بیاد، پیر مردی نفس زنان رسید گفت خواهر کمک می خواهید؟ گفتم بله پدر جان سخت نیاز دارم! پیر مرد با عشق به صورت جوان نگاه می کرد و کمک می کرد، ازقبل تابوت آماده بود در داخل تابوت گذاشتی م وقتی صورتش رو می خواستم بپوشانم گفت دختر جان ...
جعل خبر مرگ صدام برای خنداندن یک مجروح از زبان پرستارش
شماعی زاده است. شانزده سالش بود و درست مثل دخترهای آن سن و سال شوخ و شیطان بود. خانه شان سرپل ذهاب بود. سال 59 که جنگ شد خانواده ی پروانه به اردوگاه کرمانشاه رفته بودند اما روز اول مهر پروانه مدرسه نرفته بود و با پدرش برگشته بود سرپل ذهاب به خانه و زندگی شان سر بزنند. آن جا آمد پیش ما توی درمانگاه شهید نجمی. وقتی دید ماها آن جا هستیم به پدرش گفت: من برنمی گردم کرمانشاه. پدرش گفت: نمی شود. باید بروی ...
روزگار دهه 60 از زبان فیض الله عرب سرخی
کردیم و آقای هاشمی هم تأیید کرد که ماجرای کردستان و سیستان وبلوچستان (اگر اشتباه نکنم) را جمع کنیم. برای کردستان آقای بروجردی و برای سیستان آقای قلم نور را فرستادند، اینها از همان شاخه نظامی سازمان بودند؟ بله، خیلی از بچه ها وارد این قضایا شدند. علت اینکه من با جزئیات نمی دانم این است که در سازمان نبودم، بلکه در سپاه حضور داشتم. من آخر خرداد از سازمان جدا شده بودم. ببینید در تشکیلات همه در ...
آوای خاموش آوازه خوان بلوچ
و خودش هم می گوید که خیلی وقت ها خواب و خوراک ندارد. 6 روزه بود که مادرش مرد. وقتی عروس شد و بعد هم مادر، هیچ خاطره ای از مادر نداشت. مادربزرگ زبیده هر روز برای او آواز می خواند، او هم وقتی در 15سالگی مادر شد آوازها را به شکل لالایی برای بچه ها خواند و همان زمان بود که برای خواندن آواهای محلی جدی شد: 35 سال قبل ازدواج کردم. دختر اولم که به دنیا آمد، همینطور برایش آواز می خواندم. شوهرم هم آن ...