سایر منابع:
سایر خبرها
محاسبه نفس خود را زیاد کرده و تا می توانیدخودسازی کنید
جز در راه خدا یک خسران و یک زیان بزرگ است. اینجا انسان حس می کند که گناه زیاد کرده پس همین حالا به شما بگویم قبل از اینکه به جبهه بیایید، حسابتان را بررسی کنید و بقول علی (ع) حاسبوا قبل ان تحاسبوا و موتوا قبل ان تموتوا زیرا فقط با همین روش است که انسان می تواند در خودسازی موفق شود. برادران عزیزم، مادر و پدرم، همیشه مرگ را به یاد بیاورید و خصوصا در خوشیها زیرا در ناخوشی ها انسان بیشتر به ...
داستان غم انگیز تجاوز برادر به خواهر 12 ساله که منجر به بارداری شد
. راستی زنا یعنی چه؟ قاضی: پدرت با برادرت چه کرد؟ دخترک: چند چک و لگد به او زد. پدرم زورش به برادرم نمی رسد. او را از خانه بیرون نکرد . فقط مرا تحویل ماموران داد و انها هم مرا به اینجا اوردند. من نمی دانم حالا باید چه کنم. پدرم می گوید اگر غیرت داشتی خودکشی می کرد .تو ادم نیستی و من هم حاضر نیستم تو را نگه دارم . حالا من باید چه کنم .من از دست برادرم شکایت دارم. دخترک از دیروز به بهزیستی سپرده شده ...
شایان مصلح: به من بگویید کربلایی شایان
...، مطمئن باشید محرم مداحی خواهم کرد. این عشق به اهل بیت (ع) از کجا آمد؟ سه سالم بود که پدرم فوت کرد و از بچگی خیلی با مصیبت حضرت رقیه (س) همذات پنداری می کردم که در سه سالگی پدرشان امام جسین (ع) را از دست داده بودند و این خیلی به من قوت قلب می داد و هنوز هم از ایشان می خواهم که شفاعت من را بکنند و گره از زندگی ام باز کنند. در ایام محرم هم برای حضرت رقیه (س) مداحی ...
قاتل تبهکاری که به خاطر ترس از زنش دروغ ناموسی گفت
جلوی همسرم این سؤال را از من نپرسیدی. من یک روز همسرم را به خانه پدرش فرستادم و بعد از آن به سراغ یک زن خیابانی رفتم و او را به منزلم آوردم. می خواستم جلوی او قیافه بگیرم و با چاقو کارهای آکروباتیک انجام دهم که چاقو دستم را پاره کرد. با شنیدن این جواب گمراه کننده گفتم: پس وقتی از همسرت بپرسم که دست شوهرت چه شده؟ باید بگوید؛ یک روز به خانه پدرم رفته بودم و وقتی برگشتم دیدم دستش پانسمان ...
دانشجویان خارجی در ایران
باید دوره های آموزشی زبان فارسی را بگذراند. او 8 ماه زبان فارسی خوانده و بعد از آن تحصیلش را در دانشگاه آغاز کرده است. محمد بشیر همت 23 ساله لیسانسش را در رشته اقتصاد از دانشگاه بلخ گرفته و حالا بورسیه اقتصاد توسعه دانشگاه همدان شده. محمد می گوید: از زمانی که دانشگاه رفتم، هدفم این بود که بالاخره یک روز به ایران بیایم و اینجا درس بخوانم. با اینکه تجربه تلخی از زندگی در ایران ...
روایت هایی از زندگی و مرگ - سهراب سپهری -
طرح های زیادی که همه تابلو شده اند و روی دیوار خودنمایی می کنند یکی از این تابلوها دست ساخته دیگری از سهراب است. این تابلوی یک آباژور قدیمی است و آن گونه که جمیله تعریف می کند، قبلا واقعا کاربرد آباژور داشته ولی حالا به صورت تابلو زینت بخش اتاق است. ترکیبی است از چند مدل کاغذ مختلف. یک کار دیگر هم هست، یک دست بافته زیبا که کار دست مادر سهراب است، همان خانمی که جمیله او را خانوم می نامد. او بعد از ...
پای سخن 5 دختر نابینا در آستانه روز جهانی نابینایان / ما هم می خواهیم دخترانگی کنیم
رویداد24 -دخترانی از جنس باران، سرشار از شور جوانی و زندگی بودند. آمده بودند تا از عشق بگویند و زمزمه محبت کنند برای ما که تصورمان از معلولیت گریه و زاری و درد است. آمده بودند تا بگویند از نگاه های معنادار من و شما خسته شده اند؛ می خواهند زندگی کنند و قدم به قدم ما در جامعه برای رؤیاهایشان بجنگند و به قول خودشان دخترانگی کنند.به مناسبت روز جهانی نابینایان (23 مهر برابر 15 اکتبر)، گپ صمیمانه ای ...
گفتگو با کامیار شاپور درباره زندگی پدرش؛ پرویز شاپور (پدر کاریکلماتور)
شعر را به نشریه ای داد و آن نشریه به جای شعر فروغ شعر پریای شاملو را منتشر کرده و البته فروغ خیلی هم خوشحال شده بود. یا مثلا پدرم می گفت یک روز با فروغ به بازار رفته بودند تا از حجره آقای گل نراقی یک دست فنجان گلسرخی بگیرند. یکی از مسیرها را با درشکه رفته بودند و فروغ از درشکه خوشش نیامده بود. من بر اساس این حرف ها از مادرم تصویر ساختم، نه بر اساس شعرهایش. دو نفر بودند که درباره فروغ حرفی ...
چگونه انسان به درجه ای بالاتر از جبرئیل(ع) می رسد
، دارد رو به باطل حرکت می کند. دست هیچ عطاری و هیچ بقالی و هیچ علافی ترازو نیست و دست او برای برداشتن و گذاشتن است. یکی که می آید و می گوید ده کیلو شکر بده، یک پاکت بزرگ شکر را برنمی دارد و روی دستش بگذارد و بگوید: مشتری! دستم نشان می دهد که ده کیلو هست! سی سال هم که پاکت شکر بردارد، دست نشان نمی دهد؛ یا کم است و یا زیاد است. در قدیمِ قدیم آمدند و قَمپون درست کردند، بعد آمدند و ترازوی برنجی ...
حاج حسین به عصر دیجیتال می اندیشید
ایران آنلاین / اما حالا از او موزه ای به جا مانده که از لحاظ نسخه های خطی و سکه های قدیمی یکی از چند موزه بزرگ کشور است. اما نکته جالب موزه ملک، استفاده از تکنولوژی در شناساندن آثار به مخاطبین است. راهی که حاج حسین آقا ملک در سال 1316 با وقف گنجینه ارزشمندش به آستان قدس رضوی شروع کرد و هنوز هم ادامه دارد. ورودی باشکوه باغ ملی یا همان میدان مشق را پشت سر می گذارم و کمی جلوتر وارد موزه ...
گفت و گو با بهنام بانی ، ستاره ی این روزهای موسیقی پاپ
نوازنده هستند به کار در این زمینه تشویق شدید یا دلایل دیگری داشت؟ - صددرصد به خاطر پدرم که نوازنده بودند گرایش به موسیقی پیدا کردم ولی کلا به موسیقی علاقه داشتم. از همان دوران کودکی وقتی می خواندم با استقبال روبرو می شد و من هم ترغیب به ادامه این کار شدم و الان هدفم کلا این است که به بالاترین درجه موسیقی برسم. من از 9-8 سالگی آواز می خواندم. البته ابتدا با تلاوت قرآن شروع کردم و بعد از 10 ...
تازه عروس وقتی با کیارش تنها بود، چاقو را در شکمش فرو کرد / مینا چاره ای نداشت!
روحی- روانی ندارد و سر هر اختلاف کوچکی، کتک کاری می کرد. او حتی چندین بار دست به خودکشی زده بود که خودم مانع شدم. به همین خاطر به فکر طلاق بودم، اما خانواده شوهرم مخالفت کردند و خواستند به زندگی ادامه دهم. او در ادامه گفت: در آخرین درگیری، کیارش دوباره خودزنی کرد که دیگر طاقت نیاوردم و گفتم تحملم تمام شده و هر طور شده باید طلاقم را بدهد. او با شنیدن این حرف، چاقو را به دستم داد و خواست ...
همه چیز از شبی شروع شد که دیگر ستارگان را درآسمان ندیدم
. در همان زمان دانشسرای مقدماتی قبول شدم. به این صورت بود که در مقطع سوم راهنمایی، بدون گذراندن دوره دبیرستان به دانشکده می رفتیم و بعد از اخذ دیپلم، وارد آموزش و پرورش می شدیم و بعد از آن هم به عنوان معلم ابتدایی مشغول به کار. همین راه را انتخاب کردم و به دانشسرایی در اصفهان رفتم. تمام تابستان را هم در مدرسه غیرانتفاعی کاشان ریاضی و تجربی خواندم چون یکی از این رشته ها علاقه خودم و دیگری علاقه پدرم ...
عراقی ها حاجتشان را از مزار یک شهید ایرانی می گیرند
شهید پیدا شد. پیکر، سالم بود. یک کارت شناسایی عکس دار و یک مسواک تاشو داخل جیبش بود. با مسواک خودش خاک صورتش را کنار زدم. عکس با صورتش مطابقت داشت. راحت می شد فهمید که تازه محاسنش درآمده است و هنوز هفده سال نداشت. مشغول کار خودمان بودیم که متوجه شدیم عبدالامیر به صورت تشهد نماز، دو زانو نشسته و به کف پای شهید دست می کشد و به صورت خود می مالد. سرش داد کشیدم که: حرام. عبدالامیر. تو که می ...
امید حجت: نگاه من جهانی است؛ مثل اصغر فرهادی
با خشایار اعتمادی بود که آن زمان کنسرت های خیلی زیادی داشت. از همان اول هم سولیست بودم. در ارکستر او از سانتانا می زدیم و ارکستر بسیار خوبی داشت که هنوز هم درجه یک موسیقی مانده اند. بهترین گروه کُر ایران را داشت و در کل یک ارکستر فاخر بود. آن زمان من هم به عنوان نوازنده ای که تازه دیده شده بودم، به اجراهای مختلفی برای همکاری دعوت می شدم و این موج من را بُرد تا این اواخر که با احسان خواجه امیری روی ...
زندگی از چشم کودکان کار؛ از تامین هزینه اعتیاد پدر تا قطع انگشتان
وقت رضا سر کار می رفت تا زمانی که برگردد از نگرانی می مردم و زنده می شدم زیرا دستکم 4-5 نفر از دوستان پسرم در همان کارگاه دچار حادثه شده و انگشتان خود را از دست داده بودند. حالا پسرم به همراه برادر کوچکترش که او هم در پرسکاری مشغول شده بود به مدرسه می روند و امیدوارم در آینده بتوانند کار خوبی پیدا کنند. حالا برای تامین مخارج زندگی دستفروشی می کنم. سبزیجات در میدان ولیعصر می فروشم اما شهرداری ...
شاید یک تراژدی نو!
! میتیا پدرش را به قتل تهدید می کند و دست آخر فئودور پاولوویچ در یکی از صفحات این رمانِ حدوداً هزار و ششصد صفحه ای، شبی سرد به شدیدترین وضع ممکن به قتل می رسد. البته قاتل او، پسرش دیمیتری (میتیا) نیست؛ بلکه نوکرش (اسمردیاکف) است! اگر از روایت بحث و نتیجه گیری ها جلو نیفتیم؛ به یک برداشت اشتباه در رابطه با فئودور پاولوویچِ رمان برادران کارامازوف اشاره کنیم که ناشی از همان درگیری تم با ...
دستور بنی صدر را اجرا نکردم دو ماه حقوقم را قطع کرد/ لاهوتی می گفت بنی صدر لیاقت رهبری دارد/ سپاه مگر ...
متوجه می شوی، ایشان از همان اول کله شق بود، اصلا گوش به حرف کسی نمی داد و فقط کار خودش را می کرد، من هم تنها بودم، یک دختر غریب که از شهرستان رفته بودم، شما تصور کنید من یک دختر جوان 18 ساله که اصلا انقلاب حالی ام نبود، مبارزه حالی ام نبود، همه اش نگران بودم که کجا می رود، البته بعد رفته رفته وارد راه انقلاب شدم. یادم می آید هر وقت از دوستانش هم می پرسیدم که ایشان کجا هستند، آنها هم جواب ...
دیوانه دیوانه شدیم هم من و هم پنه لوپه
...> پیشنهاد بازی در این فیلم اول به من نشد. درواقع پیشنهاد اول به پنه لوپه رسید و این آغاز درگیرشدن من در این پروژه بود. سناریو را که خواندم دیوانه شدم. بگذار این گونه بگویم که هر دوی ما، هم من و هم پنه لوپه گرفتار اوهام و خیالاتی شده بودیم. تازه دو هفته بعد از پنه لوپه بود که فرهادی به من پیشنهاد داد. آیا در این مدت زمانی که از همکاری تان می گذرد، متوجه خصوصیاتی ویژه در او نسبت به دیگر ...
میوه ها و محصولات کشاورزی در سرزمین عجایب
متفاوت می کند در مرحله تولید اتفاق می افتد؛ تولید محصولات غذایی در این مجموعه با وجود استفاده از تکنولوژی های روز هنوز تا حدودی سنتی است. برای لمس این موضوع فقط کافی است وارد انبار نگهداری ترشی های سیر شوید تا با بشکه های بزرگ 160 و 200 کیلوگرمی روبه رو شوید که تاریخ های تولید آنها ماه ها پیش است و حالا در دوره سه ساله انتظار برای آماده سازی اولیه به سر می برند تا پس از رسیدن وارد شیشه ها شوند و با ...
کار سفارشی قبول نمی کنم/ باعث تأسف است که نویسندگان خوب درگیر کارگردانی می شوند
خانواده می پردازد به شدت دوست دارم. شاید ازاین جهت خیلی تحت تأثیر ایبسن باشم. خیلی دوست دارم مناسبات و ارتباطات انسانی چه در محیط و چه در جامعه را تحلیل کنم. برای همین خانواده را سمبل اجتماع می گیرم. شما می توانید شخصیت ها را در آثار من به اجتماع ارجاعات بدهید. می شود این ارجاعات را در کار دید؛ البته با تفسیرهای مختلف نه اینکه من قطعاً خواستم یک تفسیر اتفاق بیفتد. تسنیم: پسر بزرگ شما نمایش ...
فراموشخانه انقلاب
برایشان شام درست کردم. نخست وزیر وقت هم آمدند یک شب خانه مان خوابیدند. خیلی ها می آمدند. همه کارها با خودم بود. هنوز هم می شود که به آن روزها و خاطرات آن خانه فکر کنید؟ از یاد رفتنی نیستند. شبی که نیروهای ساواک به خانه ما ریختند تا آقا را دستگیر کنند، اسلحه شان را روی من کشیدند و از ترسی که آن شب به من دست داد، دچار عارضه قلبی شدم. خبر شهادت سید علی[طاهری] را هم در همان خانه برایمان ...
خرچنگ، چشم راست پری را خورده است
اتاق خبر 24 : شاید پدر و مادر پری وقتی این اسم را برایش انتخاب می کردند، هیچوقت فکرش را نمی کردند که سرنوشت پری کوچک شان یک روز به اینجا برسد؛ به سه سال خانه نشینی. اما پری عاطفی اصل از سه سال پیش، درست از همان وقتی که به خاطر سرطان چشمش را تخلیه کرد، رنگ آفتاب را ندیده است. چشم راست پری، حالا یک حفره خالی است، حفره ای سرخ و ملتهب که هنوز بعد از سه سال درد دارد و زخم. پری این زخم ها را ...
سرقت در 5 ثانیه از 800 مهمان عروسی / عملیات پلیس تهران برای دستگیری 116 مجرم در 24 ساعت
... اوایل فقط به خاطر هیجانش سرقت می کردم. چون با دختری آشنا شده بودم و هر روز یک مدل ماشین سرقت می کردم و می رفتم سر قرار. به او گفته بودم در کار خرید و فروش خودرو هستم و نمایشگاه اتومبیل دارم اما بعد دستم رو شد و فهمید که سارقم. با وجود این عاشق هم بودیم و به خاطر او توبه کردم. حتی به تازگی با هم عقد کردیم اما به خاطر آن سرقت ها دستگیر شدم. تحصیلاتت چقدر است؟ فوق لیسانس برق ...
اینا خودشون دزدند
؟” گفتم: ببخشید فروشی نیست! راهش را گرفت و رفت. دوباره خانم دیگری آمد و در همان چند دقیقه ی نشستن من در آنجا با آن اجناس چندین نفر قصد خرید کردند. با خودم گفتم عجب شغل باحالیست!حالا اینکه من در جدال عقل و دل سربلند شدم و تن به فروش آن اجناس ندادم و بعد از دقایقی که از یافتن آن دستفروش مایوس شدم اجناسش را به مسئولین مترو تحویل دادم بماند اما اینکه همان روز در آن وانفسای بی پولی، طعم یک کار پرپول و پله به این شکل اتفاقی، زیر زبانم مزه کرد، داستان جذاب تری دارد که در قسمت های بعد برایتان تعریف می کنم. پایان پیام ادامه این داستان دنباله دار را در اینجا بخوانید. ...
مادر شهید مدافع حرم گفت: خیلی با پسرم صحبت کردم و گفتم تو به من کلک زدی، به من گفته بودی نمی خواهم بروم ...
تابستان همان سال اول که سرکار رفت، من را با خرج خودش مشهد برد. از چه زمانی درباره سوریه و مدافعان حرم صحبت می کرد؟ از سال 92 این صحبت ها خیلی پررنگ شد. در کامپیوتر فیلم های داعش را داشت و نگاه می کرد. من عصبانی می شدم و می گفتم این فیلم ها را نگاه نکن، قساوت قلب می آورد. می گفت مامان من می خواهم مدافع حرم شوم. چون سنش کم بود به حرف هایش می خندیدم و می گفتم حالا هر وقت رفتی و ...
محله آذری باغ ندارد؛ گودال دارد!
طلبه های جوانی شده است که از محله های دیگر فارغ از مصیبتی که این محله با آن دست به گریبان است، می آیند تا ورزش کنند. باغ آذری قنات و زاغه دارد. قنات هایی که هر روز خانه های محله را به درون خود می کشد. باغ آذری هرندی دیگری است در دل تهران. کمپلکسی از آسیب های اجتماعی، بافت فرسوده و فقر. مردم باغ آذری می گویند پا برهنه ها و یقه چرک ها در این محله زندگی می کنند همان هایی که زمانی که انقلاب اسلامی در ...
مقاومتی برای توقف فعالیت خط 7 نداریم/ تشکیل کمیته کارشناسی
مترو گفت: امسال 8 درصد افزایش جابجایی ها از طریق مترو را داشتیم اما به دلیل کمبود ناوگان و سرفاصله های بالا امکان جابجایی بیشتر نداشتیم. وی افزود: یکی از اولویت های ما راه اندازی پایانه تعمیراتی خط 3 مترو و خط 3 مترو هنوز بهره برداری اش کامل نشده است. پورسیدآقایی خاطرنشان کرد: اینکه دائما ایستگاهها و تونل های مترو را افزایش دهیم واگن های سایر خطوط را به خطوط تازه احداث شده ...
سکانسی متفاوت از زندگی یک خانواده مهاجر افغانستانی؛ خشت می زنیم و شُکر می کنیم
...، دستم را می گرفتند و می بردند در تظاهرات ها، راستش پدرم می گفت ما به عشق خمینی کبیر به ایران آمدیم، جایی امن تر پیدا نمی کردیم که در میان مهاجرت، ریشه های اعتقاد و تقیدمان کمرنگ نشود، گفتیم میهمان امام شویم و آمدیم. خلاصه اینکه من اینجا دیپلم گرفتم و بزرگ شدم، ازدواج کردم و بچه دار شدم، کار از همان کودکی در میان گوشت و پوست و استخوان ما ریشه داونید، وقتی کوچک بودیم یاد گرفتیم به ...