سایر منابع:
سایر خبرها
دستانی که می آفرینند!
یعنی برای رسیدن به راه های جدید، کله ی معلم ها را می خوردم که: این چرا این جوری شد؟... اون چه جوری شد؟... مگه از این راه هم نمی شه؟ یا از اون راه... بگذریم از این که بعضی از بچه ها، به خاطر همین وی ژگی ها به من پُر رو هم می گفتند و گاهی به خاطر ویژگی های دیگرم پر توقع و پُرخور و... که من همین جا همه ی این ها را تکذیب می کنم! البته این پُ ها مرا در مدرسه سر زبان ها نینداخت ...
تهمینه میلانی: از حکم پرونده عباس کیارستمی خون گریه کردم
.... البته مردم فیلم های من را دوست دارند. می گویند تو ضد مرد هستی؟ من ضد مرد هستم!؟ من با بهترین مرد دنیا زندگی می کنم و بهترین برادرهای دنیا و همکاران فوق العاده خوب را دارم. وقتی ملی پروانه ساخت گرفت، همان فیلمنامه خودت را ساختی و همه تغییراتی که گفته بودند را اعمال نکردی؟ بله، فقط تغییراتی که به کارم صدمه نمی زد را اعمال کردم. بگذارید برایتان کمی از ...
اظهارات برادر مجری ری استارات /برادرم امروز کثیف ترین آدم است
چیزی نگفته است. آخرین اجرای من به جنگ میلاد امام رضا (ع) در شبکه سه مربوط می شود. البته بعد از آن هم چند برنامه پیشنهاد شد، ولی خودم نتوانستم به لحاظ ترافیک کاری به آن ها برسم؛ به همین خاطر الان نمی توانم نظر درستی درباره این که آیا ممنوع الکار هستم یا نه بدهم. ظاهراً مدیران تلویزیون با من مشکلی ندارند و ازشبکه های مختلف از من برای کار دعوت کرده اند. هرکسی خطوط قرمزی دارد ...
معمای 5خودکشی در جنوب تهران
کرده است. پرونده های آنها جهت تکمیل مراحل قضائی به بازپرس مرادی سپرده شده است. خفگی با کیسه پلاستیک ساعت 10:11 صبح شنبه نخستین حادثه از طریق کلانتری 121 سلیمانه به بازپرس کشیک تهران اعلام شد. حادثه ای که در آن یک دختر 27ساله به طرز عجیبی جان باخته بود. خبر این حادثه را یکی از اعضای خانواده نیلوفر به پلیس 110 اعلام کرد. با حضور ماموران در محل حادثه مشخص شد که دختری جوان با ...
ناگفته های قاتل راننده مسیر مشهد - تهران
-امید- همراه ما باشد، مخالفتی نکردم و ساعت 12 یا یک شب از ترمینال مشهد راهی تهران شدیم. 5 ساعتی در راه بودیم که در سبزوار راننده و امید خواستند مواد بکشند که به همین خاطر در داورزن نگه داشتند. من داخل ماشین منتظر بودم که راننده و امید به هم فحاشی کردند. در آن میان ناگهان مقتول رو به من کرد و فحش داد که عصبانی شدم و با قفل فرمان سه ضربه به او زدم. وقتی غرق در خون نقش زمین شد، امید او را داخل ماشین ...
وقتی وارد خانه دوستم شدم برادرش مرا آزار داد و فیلم گرفت / حبیب را باید می کشتم
عصر چهارم دی ماه سال 90 ، زن جوانی به نام نسیم هراسان به کلانتری شهریار رفت و از ناپدید شدن برادر 30ساله اش به نام حبیب خبر داد. این زن گفت: دیروز صبح زنی به نام فریبا با تلفن همراه برادرم تماس گرفت و پس از آن حبیب از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. همه جا را دنبال برادرم گشتم اما خبری از او به دست نیاوردم. تلفن همراه برادرم هم خاموش است و می ترسم بلایی سرش آمده باشد. به ...
ناکامی جوان شیطان صفت ازکودک ربایی/ همسایه دختربچه به فریادش رسید
ساعت 15 عصر روز پنج شنبه مأموران پلیس از دستگیری مردی آدم ربا در یکی از خیابان های جنوب تهران با خبر و راهی محل شدند. مأموران دریافتند لحظاتی قبل تعداد از ساکنان کوچه، مرد جوانی را که قصد ربودن دختر بچه هشت ساله ای را داشته، دستگیر کرده اند. یکی از شاهدان حادثه Incident گفت: در خانه ام نشسته بودم که صدای گریه های دختری از داخل کوچه به گوشم رسید. به سرعت خودم را به جلوی پنجره رساندم که ...
ستاره هایی که هنگام فیلمبرداری تا دم مرگ رفتند + عکس
را به جان بخرد. تنها برای 2 روز بازی به عنوان یک سرباز، مت دیمون 18 کیلو وزن خود را در طول 3 ماه کم کرد که تاثیرات منفی خود را برای همیشه بر بدنش او باقی گذاشت. او می گوید: این سخت ترین کار ممکن برای من بود. من صبح ها و شب ها حدود 6 مایل می دویدم و برای آن 6 فنجان قهوه در روز می خوردم تا بتوانم انرژی ام را بالا نگه دارم. اگر چه من از لاغری خودم وحشت کرده بودم اما واقعا بازی در آن فیلم تجربه ای بود که هیچوقت نداشتم. پس از اتمام فیلمبرداری نزد دکتر رفتم و او گفت که خوشبختانه قلب تو آسیبی ندید. اما خب قند خون من دچار مشکل شد و من هنوز هم تحت درمان هستم. ...
استقلال 4 سال پیش به من پیشنهاد داد
پیش ما می ماند.) فقط دوست دارم این نکات هم نوشته شود. من با هیچ یک از بازیکنان پدیده خصومت نداشتم. از ته قلبم همه آنها را دوست داشتم. ارتباط خوبی هم میان ما برقرار شده بود اما گاهی وقت ها اتفاقاتی رخ می داد که برای حفظ حقوق تیم و زیر سوال نرفتن جایگاه ها مجبور می شدم تصمیم هایی بگیرم. به هر حال ماجراهای من و پدیده تمام شد. از حرف های شما اینطور برداشت می کنیم که رضا مهاجری یا مسوولان باشگاه ...
آدم فضایی
. اشاره کرد به ماشین معلقش و گفت: تو پارکینگ جا داری اینو بذارم؟ هفته پیش طرفای پونک گذاشتم تو کوچه، صبح دیدم تمام چراغارو رو درآوردن. تو کل کهکشان گیر نمیاد دیگه. اینارم خودم مجبور شدم از سفینه یه بدبختی نصفه شب بلند کنم پارکینگ نداشتم. گفتم: کفشاتو دربیار ببینم گفت: کفشهام تمیز است. می خوام ببینم به جای پا، سم نداشته باشی گفت: مگه خرم؟ فضانوردم من داداش، فضاااانورد انگار توهمی طولانی و بیش از حد ...
در قمارخانه بلایی سرم آمد که .....+ عکس
پایپ ناخواسته از دستم روی زمین افتاد و شکست. من به او گفتم شکستن پایپ اتفاقی بوده اما قبول نکرد .به همین خاطر با هم درگیر شدیم. من حرف بدهی او را پیش کشیدم و از حمید خواستم تا پولم را پس بدهد که به سمت من حمله کرد. وی ادامه داد: پارک شب بو، پاتوق همیشگی ما بود. چند روز قبل حمید می خواست چاقویی را به من بدهد تا برایش نگه دارم اما چون آن را قبول نکردم چاقو را زیر بوته ها در پارک جاساز کرد ...
بازداشت برادرزاده به اتهام ربودن عموی پولدار
نوآوران آنلاین - صبح شنبه چهارم شهریورماه امسال مردی سراسیمه به اداره پلیس پایتخت رفت و گفت دو مرد نقابدار برادر پولدارش را از خانه اش ربوده اند. شاکی در توضیح ماجرا گفت: برادرم از سرمایه داران میدان تره بار تهران است و چند غرفه در میدان تره بار دارد. او معمولاً هر روز ساعت 4 تا 5 صبح از خانه اش در حوالی پاسداران با خودروی بنزش خارج می شود و به میدان تره بار می آید. امروز وقتی دیر کرد با او ...
دیدگاه و رفتار مردم جامعه با نابینایان مناسب نیست/ نابینایان نیاز به توجه دارند نه ترحم
زمینه قرائت قرآن، مداحی و اذان فعالیت داشتم و توانستم مقام های استانی و کشوری کسب کنم. هم چنین در زمینه موسیقی و ساز و آواز فعالیت می کنم و به عنوان مجری در برنامه های مختلف حضور دارم. از چه زمانی وارد اجتماع شدید؟ خیلی دیر؛ از حدود سال 86 زمانی که در پایه دوم راهنمایی تحصیل می کردم وارد اجتماع شدم و با مردم ارتباط بیشتری برقرار کردم برخورد مردم با شما چگونه بود ...
خانم بازیگری که در دوران جوانی چادر می پوشید
می کشیدم و عذرخواهی می کردم... اصلا اعتمادبه نفس نداشتم (خنده). از آن دوران چه چیزهایی به خاطر دارید که فکر می کنید کاش امروز هم وجود داشتند؟ ما از آن بچه هایی بودیم که شب می رفتیم توی صف سینما شهر فرنگ و عصر جدید ثبت نام می کردیم و صبح یک نفر می رفت آن جا و بعد چند نفر اضافه می شدند و با باتوم آنها را جا می زدند. فیلم سلام سینما را با فلاکت و بدبختی دیدیم. خود من چقدر به ...
سفر بدون عصای سفید؛ اسنپ محدودیت ها را برمی دارد
.... از وقتی اسنپ آمده است من شب ها خیلی راحت رفت وآمد می کنم و فرقی هم نمی کند که سفرم به مرکز شهر باشد یا حاشیه شهر و ساعت 9 شب باشد یا 4 صبح. مثلا شب های ماه رمضان امسال آنقدر اسنپ زیاد بود که می دانستیم 24 ساعته در دسترس است. این از آن امکاناتی محسوب می شود که به لطف اسنپ به وجود آمده است. طبق تجربه شخصی شما، سفر با اسنپ و برخورد راننده های این سامانه در مواجهه با افراد نابینا چطور ...
جوان 60 کیلویی هزار کیلو جگر داشت
. شب که به پادگان بر می گردند تا استراحت کنند و صبح دوباره به صحنه بیایند، محمد و یک نفر دیگر را صدا می کند و توهین و جسارت به محمد و خانواده می کنند و می گویند دیدیم که امروز سرپیچی کردی، یک گلوله شلیک نکردی، محمد هم چیزی نمی گوید. وی در ادامه می گوید: شب که می شود اسلحه را توی پادگان می گذارد و به خانه برمی گردد. مرحوم پدرم و برادرها همه در خانه بودیم که محمد از راه رسید و ماجرا را ...
اعتراف تازه داماد به رها کردن نوعروس در جاده شهریار
قرار دارد. خانواده اش می گفتند به خاطر فشارهایی که به دخترشان آورده اند او خانه را برای چند روز ترک کرده است.حتی در این مدت من همراه آنها دنبال زیبا می گشتم. عذاب وجدان نداشتی؟ عذاب وجدان؟ یک لحظه آرامش، خواب و خوراک نداشتم. مدام کابوس می دیدم و صحنه درگیری مان یک لحظه از جلوی چشم هایم کنار نمی رفت. آنقدر اذیت شدم که تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. صبح روز جمعه به پدر و مادرم ...
مورینیو: شاید روزی گفتم چرا سرمربی بارسلونا نشدم!
خجالت آور است.” مورینیو درباره جدایی از رئال مادرید گفت: “تصمیم برای جدایی از رئال مادرید؟ دختر من می خواست برای تحصیل راهی دانشگاه لندن شود و ما خانوادگی تصمیم داشتیم همه در کنار یکدیگر زندگی کنیم. تصمیم جدایی از رئال مادرید کاملا شخصی بود زیرا در نهایت برای من مهم ترین موضوع خوشحال بودن است و بهترین نتایج فوتبالی من نیز بر پایه همین ویژگی بنا شده است. همچنین در فصل سوم حضور به عنوان سرمربی رئال مادرید احساس خوشحالی نداشتم؛ به همین علت از این تیم جدا شدم. ...
متهم: پایپ شکسته منجر به درگیری خونین شد
بازداشت کنند. متهم در همان بازجویی های اولیه با اقرار به قتل دوستش گفت: یزدان را به خاطر کینه قبلی و طلبی که از او داشتم، کشتم. با اقرار متهم، پرونده بعد از بازسازی صحنه جرم و صدور کیفرخواست تکمیل و به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی زالی قرار گرفت. ابتدای جلسه بعد از قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان اولیای دم درخواست قصاص ...
حاج قاسم گفت باید آقامرتضی را از گمنامی دربیاوریم
مرتب در مأموریت بود. بارها هم مجروح شد. جانباز 15 درصد بود، وقتی می گفتم می شود مأموریت نروی می گفت بله اگر این جانبازی ام بشود 70درصد، دیگر نمی روم. در ادامه صحبت های زمان ازدواج به مرتضی گفتم من خیلی اهل خرج کردن هستم، هر چه که بخواهم باید برایم تهیه کنی. گفت باشد و واقعاً این کار را با توجه به سقف محدود حقوقش برایم انجام داد. هر چه گفتم قبول کرد و من بهانه ای برای جواب رد دادن نداشتم. من اوایل ...
12 خاطره از نبرد شهید کاوه
آقا محمود گفتیم مردم حسابی ترسیدن و مغازه ها همه بسته است. گفت: عیبی نداره، الان کاری می کنم تا همه بیان سر کار و زندگیشون. بعد گفت: یکی بلند شه و با یک قوطی رنگ و قلمو با من بیاد. در هر مغازه ای که بسته بود علامت می زد. مردم که دیدن کاوه چنین کاری می کنه از ترس اینکه فردا اعدامشون نکنه به کسب و کار خود بازگشتن. چیزی نگذشت که شهر به تکاپو افتاد و بازار رونق گرفت و زندگی عادی جریان پیدا کرد. کاوه ...
6 روز زندگی مرد کرجی با جسد همسرش!
هزینه مواد می کردیم. سال گذشته فرزندمان به دنیا آمد اما به خاطر مشکل ریه بعد از چهار روز بستری بودن در بیمارستان فوت کرد. متهم گفت: 15 مهر امسال من و همسرم سه بار مواد مصرف کردیم. ساعت 21 بود که به زور همسرم مرا بیدار کرد که بلند شو برویم بیرون تا برای صبح فردایمان شیشه بخریم. من قبول نکردم و خوابیدم. به او گفتم صبح برای خرید بیرون می رویم. همسرم دست بردار نبود تا این که احساس خفگی کردم ...
کازوئو ایشی گورو؛ برنده ی جایزه نوبل ادبیات
...: تصویر یک مرغ بود و تفنگی هم داشت که با آن به آن مرغ شلیک می کردی. اگر تیرت به هدف می خورد تخم مرغی از مرغ بیرون می افتاد. ولی من اجازه نداشتم آن اسباب بازی را با خودم بیاورم. بیشتر از همه از این بابت ناراحت بودم. سه روز با هواپیمای جتِ بی.اوای.سی در راه بودیم. یادم می آید که سعی می کردم روی صندلی بخوابم. مرتب برایمان گریپ فروت می آوردند و هر بار که هواپیما برای سوخت گیری توقف می کرد بیدارم ...
جملات خاص کی روش در موقعیت های جنجالی
مصاحبه ای که اسم این مربی و منتقدان را نیاورد!) * یک ضرب المثل هست که می گوید حقیقت پایدار است و آینده گویای همه چیز. من دوست دارم با حقایق و دستاوردهایم حرف بزنم نه با صحبت های غیرصحیح و وعده وعیدهای سادهانگارانه. * نمی خواهم دیگر دستیاری کنارم باشد که امروز با من باشد و همان شب به آمریکا برود و قرارداد ببندد. (در واکنش به جدایی امید نمازی از تیم ملی) * عباس آقا ...
مداحی را بیشتر از فوتبال و شعر دوست دارم
. من قبل از اینکه فوتبالیست باشم، شاعر هستم. قله شعر برایتان کجاست؟ متاسفانه فوتبال مرا از شعر دور کرده است. کسی بودم که دو هفته یک بار یا ماهی یک بار باید شعر می گفتم اما فوتبال مرا از این فضا دور کرده است. ذهن که خسته می شود دیگر نمی توان قلم به دست گرفت. من به شاعری به عنوان شغل یا منبع درآمد نگاه نمی کنم . برای همین این گونه نیست که بگویم می خواهم آنقدر در شعر ...
شش تاثیر قرآنی بر زندگی آیت الله
....ir - پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی (ره) شش تاثیر قرآنی را بر زندگی و تفکر رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر کرد که مشروح آن در پی می آید: مبنایی برای فهم مبارزاتی هاشمی حضرت امام در حوزه علمیه قم همیشه با آیه قُلْ إِنَّمَا أَعِظکُم بِوَحِدَةٍ أَن تَقُومُوا للَّهِ مَثْنی وَ فُرَدَی ثُمَّ تَتَفَکرُوا درس های خود را آغاز می کردند در آن روزها بعضی ها به شوخی به امام می گفتند، مگر فقط همین یک آیه را بل ...
اولین زن لژیونر دوچرخه سواری ایران را بشناسید
رنکینگ جهانی امتیار جمع کنم که در نتیجه به رتبه 14 جهانی رسیدم. اما همه این خرج ها با هزینه شخصی خودم بود. شما فکر کنید یک سفر به تایلند و یا هر کشور دیگری حداقل حدود 12 میلیون خرج دارد که همه را خودمان پرداخت کردیم. اولین لژیونر خانم دوچرخه سواری ایران شدم! ماندانا چند وقتی است به عنوان اولین لژیونرخانم در دوچرخه سواری ایران شناخته می شود. لژیونر 27 ساله ای که توانسته سطح دوچرخه ...
متن و ترجمه خطبه فدکیه حضرت زهرا (س)
، تا آنکه انصار حمایتشان را از من باز داشته، و مهاجران یاریشان را از من دریغ نمودند، و مردم از یاریم چشم پوشی کردند، نه مدافعی دارم و نه کسی که مانع از کردار آنان گردد، در حالی که خشمم را فروبرده بودم از خانه خارج شدم و بدون نتیجه بازگشتم. آنروز که شمشیرت را بر زمین نهادی همان روز خویشتن را خانه نشین نمودی، تو شیرمردی بودی که گرگان را می کشتی، و امروز بر روی زمین آرمیده ای، گوینده ا ی را ...
مورینیو: شاید روزی گفتم چرا سرمربی بارسا نشدم!
...> هدایت بارسا: "شاید روزی حقیقت را در این خصوص گفتم اما در حال حاضر تمایلی به انجام این کار ندارم و بعضی چزها در دوران حرفه ای من وجود داشته که ترجیح می دهم پیش خودم مخفی بماند اما شاید روزی که پیر شدم دلیل اصلی عدم رخ دادن این اتفاق را توضیح دادم." غیبت بنزما در تیم ملی فرانسه: "عدم دعوت شدن بنزما به تیم ملی شرم آور است اما شاید دلایل سیاسی پشت این ماجرا باشد. اما از لحاظ ...
مارکوپولوی فوتبال ایران که 45 روز در پارک خوابید
او را بیرون گذاشته اند. چه کسی به او خط می داد؟ یکی از بازیکنان تیم که ملی پوش بود هم به او قول می داد تا امیر را خراب کند. اگر من با منصور عظیمی رفیق بودم 39 درصد پول می گرفتم و 310 میلیون تومان طلبم میماند؟ من جزو بهترین بازیکنان امیر بودم، مصدوم شدم و بعد از مصدومیتم که آمدم مرا بازی نداد. طرف 6 صبح به من زنگ زد و گفت که چرا دخالت می کنی؟! گفتم به تو چه مربوطه؟ تو چکاره ...