سایر منابع:
سایر خبرها
جن های حمام، خانه سپهبد را خراب کردند
هفته نامه کرگدن - مریم اطیابی: داستان تخریب خانه های تاریخی تهران یک سناریوی تکراری دارد که همه ارگان ها و نهادها یکدیگر را مقصر جلوه می دهند و همچنان هویت فرهنگی شهر در کمال آرامش نیست و نابود می شود. یک روز رضاشاه مرا احضار کردند، رفتم به قصر گلستان. شاه قدم می زد و از چهره برافروخته اش پیدا بود که خیلی عصبانی است. همین که نزدیک شدم و احترام نظامی به جا آوردم، با تندی گفت: باید دو ...
مجموعه شعر درباره ظهور امام زمان (عج)
...> * ✦ * ✦ * ✦ * ✦ * بوی گل ها عالمی را مست و حیران می کند دیدن مهدی هزاران درد درمان می کند همه گویند که با یک گل نمی گردد بهار من گلی دارم که عالم را گلستان می کند * ✦ * ✦ * ✦ * ✦ * چگونه سر کنم بدون عشق صبح و شام را چه علتی بیاورم ندیدن مدام را شلوغ شد دل من از برو بیای هر کسی ولی دوباره یاد تو شکست ازدحام را ...
مجموعه جملات زیبا برای همسر
یاس به سویت می آیم و با عشق سالگرد ازدواجمان را به تو همسرم تبریک می گویم. باور کن ماه ها زیباترین جملات را برای روزی که در کنار تو باشم، کنار می گذاشتم، اما همه جملاتم را از لطف حضورت فراموش کرده ام، همینطور بی وزن و بی هوا بگویم: دوستت دارم. عزیزم به اندازه تمام کسانی که نمی شناسم دوستت دارم و سبدی از گل های یاس و پونه با یک آسمان ستاره تقدیم تو می کنم. خواستم ...
گلچین جملات عاشقانه برای شوهر
هیچ کار دیگری بروم. می خواهم تا ابد بنشینم و چشم هایت را نگاه کنم. تا عمق چشم هایت را نگاه کنم تا مطمئن شوم بی نهایت دوستم داری. در لحظه های تنهایی ات روی تمام مهربانی ام حساب کن. خستگی هایت را به دست هایم بسپار. عشق زیبای من؛ تو زیباترین بهانه برای نفس کشیدنی ، تو پاک ترین شعر عاشقانه ای ، تو بهترین معنای دوست داشتنی ، تو شاه بیت غزل زندگی ام هستی . تو را عاشقانه دوستت دارم ...
جمله های کلیدی که باید با خود تکرار کنید
زندگی نبوده و... تمام چیزهایی که به ما هدیه شده، روزی از ما پس گرفته خواهد شد و ما هرگز این راز بزرگ را کشف نخواهیم کرد که فرصت بعدی دور است یا نزدیک. اجازه ندهیم این واقعیت های به ظاهر تلخ و گزنده ما را افسرده کنند. بگذاریم حقایق زندگی ما را به خودمان بیاورد تا از این به بعد، فرصت ها را از دست ندهیم. دوستت دارم! عشق تا وقتی ظهور نکند و آثار و نتایج آن را نبینیم ...
ماجرای این عکس جنجالی چیست؟
پدرش که پاکبان شهرداری است، کمک می کند. در توضیح عکس نوشته شده بود دخترک 6 ساله ای همراه با پدر بیمارش که رفتگر شهرداری است و دیابت دارد، سر کار آمده و برای کمک به او زباله ها را جمع می کند. گفتگوی "فرید عطارزاده" خبرنگار "هفت صبح" با پاکبانی که تصویر دختر خردسالش در حال کمک به جمع آوری زباله در شبکه های اجتماعی دست به دست می چرخد را در ادامه می خوانیم: هستی همه زندگی من است ...
امیر توسلی: مشابه موسیقی - شهرزاد - تا به حال ساخته نشده است!
دست زدم شاید شانزده ساله بودم. البته به ضرب زورخانه خیلی مسلطم چون پدرم آن را به من یاد داده بود. من موسیقی ایرانی را خیلی خوب بلدم اما ممکن است به لحاظ تئوریک آن را ندانم. دستیار و مشاوری دارم به نام شهرام غلام پور که همیشه سواد علمی من بوده و نقش مهمی در کارهای من داشته است. پدرم موافق کار موسیقی نبود و به حمایت مادرم، برادرم به کلاس موسیقی رفت و پیانو یاد گرفت و من هم از او یاد می ...
فیلم های سینمایی آخرین هفته مهر ماه
پدر روبرو می شود؛ به صورت داوطلبانه به سراغ کار در یک گرم خانه می رود! در همین موقعیت پدر هم خانه اش را از دست می دهد و ناخواسته به همان گرم خانه مراجعه می کند.... روبرت دنیرو و جولین مور در این فیلم سینمایی نقش آفرینی کرده اند. ************************************* شبکه افق فیلم سینمایی فراری به کارگردانی رابرت ردفورد، جمعه 28 مهرماه ساعت 10 از شبکه افق ...
شهادت او اکسیر عشقی بود که خدا به ما عطا کرد
می دهد پس به تو پدر و فرمانده گرامی ات (شهید لطیف راستی) تبریک می گویم و به ما بازماندگان تبریک و تسلیت. تبریک از آن جهت که در مدرسه عشق شما پرورش یافتیم. درستی را دیدیم و تجربه کردیم و تسلیت از آن جهت که باید از این پس در این دنیا بدون شما به سر بریم و این دردناک ترین دردهاست بدون هیچ درمانی که فرزندان جوان و نوجوان، پدر جوان و ناکام خود را از دست بدهند و آن هم پدری که هم پدر بود و هم رفیق شفیق ...
این مردان همسرشان را کتک می زنند!
، به شکل مرضی این رفتار را ابراز کند، خشونتگری او تنهامحدود به چهاردیواری خانه نمی شود؛ چنین فردی ممکن است هر کسی را مورد ضرب و شتم قرار دهد و مشکلش آنقدر واضح است که به راحتی می توان آن را تشخیص داد. اما همان طور که گفتیم، همه خشونتگر ها بیمار نیستند و در بسیاری مواقع، در مقابل کسی دست به خشونت می زنند، آزار جسمی می رسانند، فحاشی می کنند و او را در معرض آزار روانی قرار می دهند که اجازه این کار را ...
اظهارات مردمشهدی که پسر9ساله اش را از ارتفاع 30متری پل عابر به خیابان پرت کرد - حرفهای مادرمقتول
روحی به هم ریخته بود! حال مناسبی نداشت! همواره بهانه گیری می کرد که چرا از مادرم طلاق گرفتی! می گفت: تو مرا بدبخت کردی! هر غذایی را نمی خورد، همیشه برایش کباب می گرفتم! یعنی چیزی برای او کم نگذاشتم! اما مادرزنم او را کتک می زد! با وجود این اشتباه کردم و از محضر دادگاه تقاضای عفو و بخشش دارم. قبلا هم قصد کشتن فرزندت را داشتی؟ نه! این ها دروغ می گویند در واقع به دنبال دیه هستند من با پدر ...
نگاهی به دو مجموعه شعراجتماعی چمدان قدیمی و چقدر پنجره
.... نمونه شعرعلیرضا قزوه بعد رفتم به سراغ چمدان های قدیمی عکس های من و دلتنگی یاران صمیمی روزهایی همه محبوس در انباری خانه خاطراتی همه زندانی در دفتر سیمی رفته بودم به چهل سالگی غربت بابا با همان سوز که می گفت:خدایا تو کریمی مشهد و عکس پدر ضامن آهو و دل من گریه هم پاک نکرد از دل من گرد یتیمی ...
مستحبات و مکروهات مرز واجبات و محرمات است
دست یافته بودند. بعد از فوت مرحوم آقاشیخ مرتضی زاهد من ندیدم که مرحوم پدرم رضوان الله تعالی علیه اشک بریزد. البته دیگر نخندید و آرام و ساکت بود. پس از چند روز من ایشان را ندیدم و یک هفته بعد، از مشهد نامه ایشان آمد که من بعد از مرگ آقاشیخ مرتضی نتوانستم در تهران زندگی کنم و به مشهد مشرف شده ام. ایشان به حضرت رضا صلوات الله علیه پناهنده شده بود و با تشرف به حرم مقدس حضرت خود را تسلی می داد ...
اعترافات مردی که پدر و نامادری اش را کشت و به آتش کشید
مرد جوانی که در پی یک اختلاف پدر و نامادری اش را مقابل چشمان برادرانش به قتل رساند و به آتش کشید، در جلسه محاکمه ادعا کرد همه اعترافاتش دروغ است و نمی داند چه اتفاقی برای آنها افتاده است. به گزارش شرق، بهمن ماه سال 89 مردی از یکی از شهرستان های مرکزی کشور با مأموران پلیس تهران تماس گرفت و گفت خواهر و شوهرخواهرش کشته شده اند. این مرد گفت: پسران کوچک خواهرم در خانه زندانی شده اند و به ...
پخش فیلمی با بازی جوهرچی در آخر هفته تلویزیون
ها پیش به نویسندگی علاقه داشته و همه زندگی اش را در این راه گذاشته اما موفق نشده است. او حتی خانواده و همسرش را به همین دلیل از دست داده است. پسر وقتی با برخورد سرد پدر روبرو می شود؛ به صورت داوطلبانه به سراغ کار در یک گرم خانه می رود! در همین موقعیت پدر هم خانه اش را از دست می دهد و ناخواسته به همان گرم خانه مراجعه می کند.... فراری کارگردان: رابرت ردفورد افق ...
ویژگی خانواده موفق و راز خوشحالی آنها
بدانند که چقدر خاص هستند. به همسر و فرزندان تان بگویید به خاطر کدام ویژگی هایشان بیش از همه سپاسگزار هستید. جمله دوستت دارم را زیاد به زبان بیاورید، از نقاط قوت و موفقیت های آنها تمجید کنید. بیان عشق و قدردانی اگر به صورت صادقانه انجام شود، پیوند بین اعضای خانواده را عمیق و مستحکم می کند. منافع یکدیگر را در نظر می گیرند افراد خانواده در هنگام تصمیم گیری های مهم، به این نکته توجه ...
روایتی همسرانه از مسیح بلوچستان +تصاویر
تمام نشده و می تونید برید. نه همراه شما میام. داخل کوچه که رسیدیم، متوجه شدم همه درهای پیلوت خانه باز است! از خانم همراهم پرسیدم: چه خبره؟ گفت: حتماً بچه ها میهمان دارن و می خوان ماشین هاشون رو داخل پیلوت ببرن. با خودم فکر کردم برای ماشین یک در را باز می گذارند، نه همه درها را. جلوتر که رفتم دیدم مسئول دفتر نورعلی کناری ایستاده، سرش را به دیوار تکیه داده و چشم هایش مثل کاسه ...
بهترین جملات عاشقانه برای همسر
...> قلب پاک تو لایق یک قلب بی ریا و عاشق است. قلبم را به تو تقدیم می کنم. قلب تو سرچشمه همه خوبی هاست و خانه ما با خوبی تو گرم و زیباست. همسر و همسفرم، ای همیشه ماندنی، آرزوی همیشه من تویی . همزبان من تویی، ای تو که با درد دل های عاشقانه ات مرا به رویاها می بری . همسفر با من بمان و هرگز مرا تنها نگذار. حال که مرا در قلبت اسیر کردی، هیچگاه رهایم نکن . همسفر مرا دوست ...
منتخب بهترین جملات تشکرآمیز
بر قلبشان برافراشتند همیشه به یاد می مانند . بابت همه خاطرات خوبمان ممنون. می گویند اگه عزیزی جزئی از خاطرات خوب زندگی ات شد، برای بودنش از او تشکر کن. متشکرم که دوستم هستی. راز تشکر در خنده است و خنده با تشکر زیباست . تشکری که از سر دل نباشد ارزش ندارد. تشکری برآمده از دل را با خنده هایم عجین می کنم و به تو تقدیم می دارم. تقدیم به آنکه دارمش دوست . تقدیم به آنکه ...
اظهارات مردی که پسرش را به کام مرگ فرستاد
...، لایحه دفاعیات خود را به دادگاه ارائه دادند در مهلت قانونی، رای دادگاه نیز در این پرونده صادر خواهد شد. حرفهای مادر علی زن جوان بعد از آن که به همراه وکیل مدافعش به دفاع از خون کودک بی گناهش پرداخت در تشریح ماجرای تلخ زندگی اش گفت: پدرم کارگری زحمت کش بود که با نان حلال فرزندانش را بزرگ کرد و من در یک خانواده اصیل در کنار خواهر و چهار برادر رشد کردم. زندگی شیرین و به دور ...
بررسی شرایط زمینه ساز طلاق
: درحالی که من سه تا بچه تو خونه بزرگ می کردم و با هزار تا بدبختی می ساختم، همه بدبختی ها را کشیدم تا این مرد را صاحب خانه و بچه کنم. همین که این آقا یه ذره دستش باز شد، با یک کارمند بیمارستانی که آن جا کار می کرد، ارتباط برقرار کرد. . فرد دیگری می گوید: وقتی که فهمیدم دنیا روی سرم ویران شد. دیگه زنم از چشمم افتاد. سعی کردم به خاطر بچه ام باهاش ادامه بدهم؛ اما هر وقت که می دیدمش چهره کسی به یادم می آمد ...
حکایت یک مسیحی تازه مسلمان شده از خدمت به پدر و مادر
مادرت گوشت خوک می خورند گفتم نه، با خوک تماسی دارند؟ گفتم: نه. فرمود: از آن خانه بیرون نرو. از پدر و مادرت جدا مشو، به مادرت خدمت کن، کارهایش را انجام بده، او را به حمام و دستشوئی ببر، لباس هایش را عوض کن، لقمه به دهانش بگذار! وقتی به کوفه برگشتم تمام دستورات حضرت را نسبت به مادر عمل کردم، به من گفت حقیقت را به من بگو آیا مسلمان شده ای؟ گفتم: آری و این همه خدمت و محبت به دستور امام زمانم ...
چگونه بدون آسیب رساندن به رابطه بحث کنیم؟
دلایل احساسی که دارید توضیح دهید و به او اجازه دهید سوالاتش را بپرسد. کلید اصلی این است که در مورد احساستان بدون این که به او منتقلش کنید بحث کنید. سخت است اما امکان پذیر. فرار نکنید فرار کردن از درگیری آن را حل نمی کند. خودداری از پرداختن به مشکلات ته را به کوه تبدیل می کند و همه چیز تبدیل به یک جنگ بزرگ می شود. هدف اصلی در درگیری ها حل آن است. اما فواید دیگری هم در بحث ...
معجزه سه شهید در زنده کردن مادر
مزارش رفتیم، فهمیدیم در قسمتی که محمد دفن شده کسی دیگری را دفن کرده اند. محمود پالیزوانی در جملات کوتاهی در وصف شهید می گوید: در یک جمله کوتاه می توانم بگویم آنچه خودش می خواست و فکر می کرد، شد. به تکلیفش در هر زمان درست عمل کرد. کسی نبود که به حرف پدر و مادرش گوش نکند. سال 42 من 10 سالم بود. به خاطر دارم فرمانده کلانتری منطقه وقتی از کوچه رد می شد همه خشک می شدند. آن زمان پدرم عکس ...
رزمندگان دفاع مقدس، جهادگران و شاهدان حق و حقیقت
...، آن روز تمام ماهی های حوض خانه دلشان از رفتنت گرفته بود؛ مادر قرآن بر سرت گرفت و پشت سرت آب پاشید. سنگینی نگاه آخر تو با سنگینی گام های پوتینت همراه شده بود، چشمان مادر تا انتهای خیابان بدرقه ات کردند، خداحافظی آخر برایش سخت بود اما تو شوق پرواز و ملکوت داشتی. وقتی رفتی مادرت برای قامت رشیدت و ان یکاد... خواند اما هنوز پلاک بی تنت را نیز برایش نیاورده اند! به راستی در کدامین تابوت می توانستند ...
بازخوانی روزهای اعتیاد زیر سایه بهبودی
پدرم را ندیدم. در طول 12 سال اعتیاد، کارتن خواب شدم، تن فروشی کردم و فروشنده مواد شدم ولی پولش را هیچ وقت به خانه و به سفره مادر و پدرم نیاوردم، مجبور شدم بچه ام را سقط کنم چون دوستم می گفت بچه مال او نیست. هیچ روزی از این 12 سال را فراموش نمی کنم و در پایان هر شب، به فردا فکر می کنم؛ به فردایی نامعلوم. دوست دارم مادر بشوم، ازدواج کنم، خانه و زندگی و سقف داشته باشم، مثل همه مردم. ...
علی نصیریان: برای استقبال از مصدق تا مهرآباد دویدم
جامعه خیلی عجین بود. محله بود،افرادمحله، بازارچه، افراد بازارچه، کاسب ها، اشیا و زندگی بود. همه اینها یک تعلق خاطری با ما ایجاد می کرد. ما در آن زمان این زیبایی ها را درک می کردیم و آنها را می دیدیم و تعلق خاطری به تمام این زندگی، فضا، معماری ایجاد می کرد. شما کودتای 28 مرداد را به یاد دارید؟ بله. خانه ما میدان شاپور بود. در آن روز من به همراه مرحوم اسماعیلداورفر که همکلاسی من ...
اهورا خوابید؛ بدون لالایی و قصه/ محاکمه یک مادر در سینه ی قبرستان/ تصاویر
درگیری فیزیکی بین بعضی از اقوام دو طرف شده بود و به گفته نزدیکان پدر اهورا از سوی مقامات انتظامی از شرکت در مراسم تشییع منع شده بود. اما او اصرار داشت که مرتکب جرمی نشده است و حضورش در مراسم حق مادری اش است.در قبرستان هر صدای شیونی که بلندتر می شد یا صدای گریه هر تازه واردی تمام توجهات را به سمت خود می برد با این توضیح که المیرا آمد. المیرایی که همراه جمعی از اطرافیانش دورتر از مسجد در ماشینی ...
خصایصی که سبب می شود انسان همیشه در عافیت باشد/ ذکری که یک عارف برای فرد مغرور داد
عمر بدهد، تازه به اینجا می رسی و این جوانی، قدرت، قوّت و ... دیگر تمام میشود. این جمال به ظاهر زیبا هم تمام می شود. البته فقط یک جمال است که حسب روایات شریفه روز به روز بر جمالشان افزوده می شود که ما هم در بزرگان عالم دیدیم و آن اتقیاء عالم هستند. کسانی که از تقوا به اتقی رسیدند. چنین کسانی هر چه به سن مبارکشان افزوده شود، جمال و کمالشان زیباتر، بیشتر و تو دل برو تر می شوند که همه از باب تقواست ...
هر شب یتیم توست دل جمکرانی ام(چشم به راه سپیده)
هایی از این هم خام تر کاشکی گاهی به ما سر می زدی هر چند نیست در میان خستگان از قلب ما ناکام تر خشک شد لب های ما با چند ندبه می رسی؟ جان مولا، ساقی از دست تو شد اینجام، تر؟! زیر لب ذکر تو را هر روز و هر شب گفته ام گفته ای: آرام تر... آرام تر... آرام تر! می رسی با انتخابی سخت! می دانم ولی بی گمان از عاشقانی بهتر و خوش نام تر سهم ما... شوق حضور و ...