سایر منابع:
سایر خبرها
آزاده را تکه تکه کردم! / او را خیلی دوست داشتم ولی ارتباط پنهانی ما طولانی شده بود!/عکس
... در مدت 18 سال گاهی اوقات ارتباط ما با هم قطع می شد اما پس از مدتی به بهانه ارسال پیامک به مناسبت های مختلف ارتباطمان بار دیگر آغاز می شد.من به دوست خانوادگی آزاده تبدیل شده بودم و همه اعضای خانواده اش مرا می شناختند. آخرین بار پس از مدتی طولانی او را دیدم و با هم قرار گذاشتیم تا صبح نوزدهم بهمن برای خرید بیرون برویم. ساعت 6 صبح دنبال آزاده رفتم و با هم به کله پزی رفتیم. بعد از خوردن صبحانه ...
درامتداد روشنایی؛ عشق در چشمان گریان
می اندیشیدم. وقتی خانواده ام ماجرا را فهمیدند مرا نصیحت کردند که در آینده با مشکلات خاصی روبه رو خواهم شد. زمانی که دریافتم پدر و مادرم به دلیل اختلاف سنی ما به این ازدواج رضایت نمی دهند با الهه تماس گرفتم و از او خواستم با یکدیگر فرار کنیم تا خانواده های مان مجبور شوند با این ازدواج موافقت کنند. بلیت اتوبوس تهیه کردم و طبق نقشه ام راهی اهواز شدیم اما در مسیر، راننده اتوبوس به ما مشکوک شد و به ...
مرگ مشکوک آقا مصطفی
مصطفی] مردی بسیار قوی و از سلامت کامل برخوردار بود؛ هیچ گونه ناراحتی و بیماری نداشت، به همین دلیل برخلاف آنچه شایع کردند سکته قلبی خیلی بعید به نظر می رسید. همان شب که حاج آقا مصطفی شهید شد زودتر از معمول به خانه آمده بود، چون قرار بود که ساعت 12، مهمان بیاید و من سخت مریض بودم. آقای دعایی که همسایه ما بود، برای معاینه من دکتر آورد. از طرف دیگر، آقا مصطفی شب ها مطالعه داشت و ما یک ننه داشتیم که اسمش ...
من و این عشق دیرین
چغازنبیل درمی آورد، پدرم پنجشنبه و جمعه ها گاهی به آن جا می رفت و مرا هم همراه خودش می برد. من هنوز کودک بودم و شلوار کوتاه می پوشیدم. به من تکه های سرامیک و قلمو می دادند و می گفتند پاکش کن. برایم بسیار شگفت انگیز بود که قطعاتی را از دل تاریخ بیرون می آوردند. من همیشه تاریخ را دوست داشتم و به همین دلیل به باستان شناسی هم علاقه داشتم. اما هرچه جلوتر رفتم علاقه ام به سینما بیشتر شد و باوجود مخالفت ...
کلیات جودی ، سروده های عبدالجواد جودی خراسانی / به اهتمام میرزا علیرضا دهقانی اشکذری
به گزارش اشکذر خبر ، این کتاب 277 صفحه ای در سال 1396 با طراحی جلد سجاد مفیدی فر و صفحه آرایی سید علی اصغر میردهقان طی 1000 جلد در انتشارات آرتا کاوا نشر یافته است. میرزا علیرضا دهقانی اشکذری متولد ابان سال 1329در مقدمه کتاب خود چنین آورده است: هنوز چهار سال بیشتر نداشتم که به تشویق پدرم قرآن را در مکتب خانه سنتی عمه ام مرحومه خدیجه غفوری ظرف دو سال فرا گرفتم ، دوران 6 ساله ...
کابوس در شب های زندان برای قاتل پسر بچه / گفت و گو با مرد بی رحم + عکس
ین ها بخشی از جمالت مرد 32 ساله ای است که با قساوت پسر 9 ساله اش را از بالای تقاطع غیرهمسطح کابلی در مشهد به وسط بزرگراه پرت کرد و او را به طرز فجیعی به قتل رساند. این مرد در حاشیه آخرین جلسه محاکمه که در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی و به ریاست قاضی Judge مجتبی علیزاده برگزار شد، در حالی به سوال ها پاسخ داد که تعدادی از دانشجویان کارشناسی اشد رشته روان شناسی نیز سوالات علمی ...
پزشکی که پدرش را با ضربه های بطری آب کُشت! +عکس
و همراه همسرش در خانه اجاره ای زندگی می کردند. چند روزی مهمانشان بودم، اما روز آخر او با من دعوا کرد و گفت باید هر چه پول و طلا دارم به او بدهم، در غیر این صورت بیرونم می کند. با من دعوا کرد و بعد با بطری آب ضربه هایی به سرم زد که زخمی شدم. از پسرم شکایت دارم. پسر این پیرمرد به کلانتری احضار و به افسر تحقیق گفت: دعوایی میان من و پدرم در کار نبود. او در خانه حالش بد شد و نتوانست تعادلش ...
به مناسبت سالگرد شهادت سید مصطفی خمینی؛ واکنش حضرت امام(ره) به شهادت فرزند ارشدشان
خیلی بعید به نظر می رسید. همان شب که حاج آقا مصطفی شهید شد زودتر از معمول به خانه آمده بود، چون قرار بود که ساعت دوازده، مهمان بیاید و من سخت مریض بودم. آقای دعایی که همسایه ما بود، برای معاینه من دکتر آورد. از طرف دیگر، آقا مصطفی شب ها مطالعه داشت و ما یک ننه داشتیم که اسمش "صغرا" بود، آقا مصطفی به او گفت: برو بخواب، اگر مهمان آمد، من در را باز می کنم. و ما دیگر نفهمیدیم که مهمان ها چه وقت آمدند ...
روزنامه نگار جوان بوشهری که قبل از مرگ، زندگی نامه نوشت
ای عجیب بین او و بچه ها حاکم بود. و نوعی شیفتگی برای من. تو سحرگاهان روزی از روزای کلاس پنجمی م واقعه ای دردناک، بنیان خانواده م را تکان داد. تو روزایی که خانه غرق شادی بود. همه چیز برای عروسی پسر بزرگ خانواده آماده شده بود. همه ی سور و سات عروسی برادر بزرگتر صرف مراسم ختم و عزای شهادت برادر کوچکتر شد. شهید چیزی از نامزدی ش نگذشته بود که تو جعبه ای چوبی، در حالی که به لبش لبخند بود و ...
از ریختن تُرشی تا نشستن پشت فرمان مینی بوس...
...... - عکس العمل مردان نسبت به رانندگی شما با مینی بوس چیست؟ شوهرم از کسانی است که رانندگی مرا خیلی قبول دارد. کلاً بعد از خودش رانندگی مرا بیشتر از همه قبول دارد و شاید این موضوع به خاطر این باشد که در این 12-10 سال حتی یک بار هم تصادف نکرده ام و حتی یک خش روی ماشینم نیفتاده است. می خندد... اما بسیاری از مردان و خصوصاً رانندگان مرد با دیدن رانندگی من روی ...
نی ریز 8 آسیاب داشت
من بار بادام، انجیر، پشم و ... داشت. او ماشین را با بار مسافران تا راست اتاق پر می کرد و 10 - 15 مسافر هم می نشاند رویش. صبح که حرکت می کردند، شب می رفتند دوراهی، سروستان یا رونیز و در یک قهوه خانه می ماندند. دوباره صبح حرکت می کردند و بعد از ظهر فردایش به شیراز می رسیدند. یعنی دو روز کامل طول می کشید. ظهر هم برای ناهار هر کسی یک چیزی روی بار می خورد و پایین نمی آمد. آقانظر یک تومان ...
ناگفته هایی از زوج هنرمند و محبوب تلویزیون
ما برای مدت کوتاهی صاحب صرافی شدیم، اما بعد از چند سال تعطیل اش کردیم. همسرتان مرد پر انرژی ای بوده و چند شغل را تجربه کرده است؟ بله! هر دوی ما تلاش زیادی می کردیم. من همزمان که در آموزش و پرورش درس می دادم، بازیگری هم می کردم و تدریس خصوصی هم داشتم. زمانی که ازدواج کردیم، اوضاع مالی خوبی نداشتیم و باید بشدت کار می کردیم. روحیه من هم این طور نبود که بگویم همه چیز را همسرم باید ...
ارتیباط با اجینَه در خانَه ی دعانَویس
من او را نمی دیدم، شروع کرد بی سخن گفتن. وحشت مرا در بر گرفت. گفتم: با که سخن مَی گویی؟ - با حنطاس؛ او جینی من است. - من که کسی را نَظاره نمی کونم. - جلوی تو که ظاهر نَمی شود. فقط من او را مَی بینم. - چَه شکلی است؟ - کمی بور است و قدش از ما کوتاه تر است. بی جای پا هم سم دارد. سپس دعایی را که حنطاس بی او داده بود، نَوشته ...
شیعه بود اما در جمع رزمندگان اهل سنت به شهادت رسید
از سپاه بندرعباس اعزامش نمی کردند، به واسطه یکی از دوستانش از ایرانشهر اقدام کرد و همراه بچه های نبویون راهی میدان جهاد شد. من تا زمان شهادت همسرم اطلاعی از نبویون نداشتم. بعد از شهادت عبدالحمید متوجه شدم که نبویون شامل رزمندگان اهل سنت سیستان و بلوچستان است. عبدالحمید همراه یکی از دوستان اهل تسنن که رفاقت خیلی زیادی با هم داشتند و به هم وابسته بودند راهی شد. این اولین و آخرین اعزام همسرم بود. کسی ...
ساواک دنبال خرد کردن خانواده زندانیان سیاسی بود
.... مجلسی که علمای بزرگ در آن شرکت می کردند . ظاهراً پدرم یکی از کسانی بود که بعد از جلسه آن روز در منزل آقای بهبهانی مخفی می شود و حتی خود ایشان نیز از پدر مراقبت می کند. آن شب پدر را از خانه آقای بهبهانی به منزل دیگر علمائی که در آن مجلس حضور داشتند، خانه به خانه می برند تا دست مأموران رژیم به ایشان نرسد. به طوری که یک شب و یک روز اصلاً به محله امامزاده یحیی -که محل زد و خوردها بود- نیامدند ...
حصر خلاف قانون اساسی است/ رئیسی را برای ریاست جمهوری مناسب نمی دانم/قالیباف تخلفات داشته اما مدیر خوبی ...
فراکسیون امید است. این، کار درستی نیست و من آن را نمی پسندم و اخلاقی نمی دانم که کسی در یک لیستی باشد و بعد رها کند و برود. بازگشت دوباره احمدی نژاد به عرصه سیاست بستگی به نظر آقای جنتی دارد که بخواهد ایشان را رد یا تائید صلاحیت کند. مثلا خود من در لیست امید بودم. آنها خودشان اسم مرا گذاشتند و من هیچ درخواستی نکردم. اصلا من اصلاح طلب اصطلاحی نیستم و همه می دانند. بعد که وارد مجلس ...
مهر ، ماه جدایی و فراق
حقیر ، به جای شور و اشتیاق ، حزن و فراق را تداعی می کند ! سحر بلبل ، حکایت با صبا کرد که عشق روی گل ، با ما چه ها کرد . اخرین تصویر پدرم - که ان روانشاد در مهر ماه به سوی خدا پرواز کرد - با ( salvia ) و در دامان این گل ، در باغچه حیات خانه مان ، شکل گرفت . بعد از رحلت پدرم ، همواره " ماه مهر و گل سلوی " غم و اندوه ناشی از جدایی و فراق را برایم ارمغان می ...
سرنوشت تلخ دختر ایزدی در اسارت داعش
. او گفت: زمانی که مرا به ابوتریاک فروختند، عملیات آزادسازی موصل به پایان خود نزدیک می شد. طی عملیاتی که در ژوئیه امسال انجام شد، فرصت آن را یافتم تا با استفاده از شرایط پرتنش جنگ به سمت محل استقرار ارتش عراق فرار کنم. پس از رسیدن به آنجا ماجرای خود را تعریف کردم. شماره تلفن پدرم را دادم و آن ها پدرم را خبر کردند. شملی در پایان اظهاراتش گفت: حتی اگر اربابان داعشی خود را می کشتم، هرگز از دست بقیه آن ها نمی توانستم رها شوم. اگر هم باقی می ماندم حتما به عنوان سپر انسانی کشته می شدم. زمانی که خبر مرگ اربابان داعشی خود را شنیدم بسیار خوشحال شدم. منبع : باشگاه خبرنگاران ...
شمه ای از فضائل امام حسین علیه السلام
اکرم صلی الله علیه وآله گاهی حسین و گاهی ابراهیم را می بوسید. به ایشان حالت نزول وحی دست داد و پس از آن فرمودند: جبرئیل بعد از ابلاغ سلام پروردگار گفت: خدا می فرماید، این دو فرزند را برای شما باقی نمی گذارم، باید یکی را فدای دیگری نمایی. پیامبرصلی الله علیه وآله به ابراهیم نظر کرد و گریست و فرمود: اگر ابراهیم بمیرد فقط من محزون می شوم، امام اگر حسین بمیرد غیر از من فاطمه و علی نیز محزون می شوند و من ...
امام حسین علیه السلام در روایات اهل سنت
پیامبرتان فقط یک نسل فاصله است، اما فرزند او را کشتید. فرشته باران و امام حسین(علیه السلام) انس بن مالک می گوید: فرشته باران نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و از ایشان اجازه ملاقات خواست. حضرت اجازه داد. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به امّ سلمه فرمود: مراقب باش و نگذار کسی داخل خانه شود. ناگهان حسین آمد و می خواست داخل خانه پیامبر شود. من جلو او را گرفتم، ولی او از ...
امام سجاد (ع) در ذهن و زبان اهل سنت
پسر عامر باشد حال آن که پیش از این گفتیم بنا به نقل مور خان یزدگرد و خانواده اش در جنگ ها حضور نداشته اند تا اسیر پسر عامر شوند. با توجه به مواردی که در بالا گفتیم بطلان این نظر که دختران یزدگرد 3 دختر بودند که مادران علی بن حسین (علیه السلام) ، سالم بن عبدالله و قاسم بن محمد هستند روشن می شود. اما این که مادر امام سجاد(علیه السلام) عمه ی مادر یزید ناقص است می توان گفت چون داستان ...
احکام و نکته هایی در باره حضرت فاطمه زهرا (س)
خالی از وجه نیست؛ بلی اگر دشنام به صدیقه طاهره بازگشت به سبّ رسول اللّه نماید، بدون شبهه، دشنام دهنده کشته می شود.5 امام خمینی رحمه الله طی حکمی در سال 1367 به آقای محمد هاشمی مدیر عامل صدا و سیمای جمهوری اسلامی نوشتند: با کمال تأسف از صدای جمهوری اسلامی مطلبی در مورد الگوی زن پخش گردیده است که انسان شرم دارد بازگو نماید. فردی که این مطلب را پخش کرده است تعزیر و اخراج می گردد و دست ...
گفت و گو با - پابلو نرودا - از سیاست، زندگی و ادبیات آمریکای لاتین
. یادم می آید می خواستم نویسنده شوم و این پدرم را خیلی ناراحت می کرد. کلا فکر می کرد نویسندگی برای خانواده و من تباهی می آورد؛ به ویژه فکر می کرد مرا به زندگی عبث و بیهوده ای می کشاند. او دلایل خاص خودش را برای این طرز فکر داشت. من این دلایل را اصلا قبول نداشتم. اولین اقدام تدافعی که در مقابل ایشان انتخاب کردم این بود که اسمم را عوض کنم. اگر شما رییس جمهوری شیلی شوید، به نویسندگی ادامه می ...
تجربه 6 سال معلمی در 5 روستا/ناکارآمدی طرح رتبه بندی
امسال صاحب مدرسه شده اند. برای رسیدن به مدرسه روستای سراب هرسم، باید صد کیلو متر مسافت طی کند. راه طولانی و بالا بودن کرایه ماشین او را مجبور می کند تا شب ها نیز در مدرسه سپری کند و هفته ها از خانواده دور باشد. او در فضای مجازی نیز فعال است. با استفاده از شبکه های اجتماعی در تلاش است تا مدرسه و روستا را مطرح می کند و به مردم بشناساند. بیتوته در مدرسه او درباره شرایط ...
متاگپ (بخش دوم) | حنیف عمران زاده: یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیون تومان از استقلال طلب دارم ولی شکایت ...
ولی نسبت به حقم خیلی کم گرفتم ولی پولی که گرفتم از طریق پدرم تونستم جمع کنم و تبدیل کنم. توی یه مقطعی من دیگه با استقلال قرارداد نداشتم و بازیکن آزاد شده بودم فقط برای اینکه مظنه بازار چیه رفتم با یه تیم مطرح برای مذاکره که پول خوبی میدادن. همون پای مذاکره 750 می خواستن بدن. از طرف باشگاه استقلال هم هیچ خبری نبود که بگن بیا برای تمدید قرارداد و خب این حقم بود ولی هنوز دلم با استقلال بود ...
سه ساعت گفت وگو با نصرالله مدقالچی در خانه اش
...> موقع ضبط قلبم تاپ تاپ می زد، عرق شدید کردم. اما گفتم و تشویق هم شدم. بعد از آن هم تا شب ایستادم و فیم را تماشا کردم. شب شد موقع برگشت تنها بودم. به من گفتند آقای فلانی تنها نرو اینجا سگ زیاد دارد. ممکن است حمله کنند. ما همیشه گروهی می رویم شما هم با ما بیایید. خلاصه با هم آمدیم از دو ریالی که داشتم یک ریال دیگه هم به اتوبوس دادم و تا در خانه آمدم. نصرالله مدقالچی چه زمانی فکر کرد که می ...
پایان یک سال آزار و اذیت شوهر عمه!
داد تا این که از این وضع خسته شدم و سکوت یک ساله را نزد پدرم شکستم. می خواهم که این مرد به سزای اعمالش برسد. همین کافی بود تا تیمی از ماموران اداره 6 پلیس آگاهی تهران برای دستگیری شوهرعمه دخترنوجوان وارد عمل شوند و ساعت 6 صبح دیروز ماموران در عملیاتی غافلگیرانه داور 41ساله را در خانه اش در منطقه کیانشهر دستگیر کردند. داور که با دیدن ماموران شوکه شده بود، تسلیم کارآگاهان شد و ...
چشمانی که گواه دیدن نیست
ایران آنلاین / حالا که ازم می خواهید دوباره همه چیز را از ابتدا تعریف کنم اما، سعی می کنم تمام واقعیت را برای بار صدم به خاطر بیاورم. اما باید باز هم برایتان تکرار کنم که چیزی که این همه وقت مرا آزار داده هرگز صورت خونی آن پسرک نوجوان نبوده است که دیگر جانی بر بدنش نداشت. آن قولی بود که دادم و نتوانستم بهش عمل کنم.... الهه را 10 سالی بود که می شناختم از دوران کارشناسی. با برادرش تهران زندگی می کرد و حالا بعد از س ...
آیاتی که امام حسین(ع) در مسیر کربلا تلاوت کردند
سیدالشهدا نیز به خاطر فرعون زمان خود مجبور به ترک دیار و خانه و کاشانه خود شدند. به نیا ادامه داد: امام حسین(ع) وقتی در ماه شعبان به مکه وارد شدند، این آیه شریفه را خواندند: و لمّا توجّه تلقاء مدین قال عسی ربّی أن یهدینی سواء السبیل؛ و چون به سوی [شهر] مدین رو نهاد [با خود] گفت: امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند . وی در ادامه به دومین دسته از آیات تلاوت شده توسط امام ...
وقتی شوهرم در کمپ ترک اعتیاد بود، هاله مرا در پارتی به فساد کشاند!
دختر 20 ساله ای که معتقد بود حسادت های زنانه دوستش زندگی او را از هم پاشیده است به کارشناس و مشاور اجتماعی کلانتری کاظم آباد مشهد گفت: 9 سال بیشتر نداشتم که متوجه شدم مادرم فروشنده مواد مخدر است هر روز تعداد زیادی از معتادان برای خرید مواد مخدر به خانه ما می آمدند و مادرم ماده سفید رنگی را روی ترازوی گوشه اتاق وزن می کرد و به آن ها می داد. پدرم به بیماری سختی مبتلا بود و نمی توانست کار ...