سایر منابع:
سایر خبرها
پهلوان سینما پنبه ای است و توان روایت هر موضوعی را ندارد
...، وقتم محدود نبود و یک سال فرصت داشتم که روایتها و نقلهای تاریخی را بخوانم. در این مدت که مشغول مطالعه مطالب تاریخی بودم، کم کم به شک افتادم که آیا صحیح است با ابزار و روش سینما به تحکیم اعتقادات مردم بپردازیم؟! این مسئله را با آقای حیدریان مطرح کردم و ایشان من را به سراغ آقای جلیل عرفان منش فرستاد که کتاب مسیر هجرت امام رضا(ع) از مدینه تا مرو را نگاشته بود و ایشان نیز به من گفتند که برو با ...
ناگفته هایی که ضرغامی از سیما و سینما و سیاست و هاشمی و خاتمی و لاریجانی و... به خاطر دارد
...! مسئولان جشنواره کن وقتی به جشنواره فجر می آمدند، دنبال فیلم های توقیفی و فیلم های خاص مربوط به فقر و بدبختی مردم بودند، درحالی که در این سال ها در داخل تولیدات برجسته ای داشته ایم که از نظر فرم، قصه گویی و محتوا ویژگی های بیشتری داشته، ولی به هیچ وجه سراغشان نرفته اند! نگاه شما به جشنواره کن به سیاست گذاری ها در دهه 60 خورشیدی محدود می شود یا تمامی ادوار آن؟ چون امروز خیلی از ...
زندگینامه”طیب”گنده لاتی که”شهید”شد
بود و در جامعه خودش که حالا یا می گویند جاهلان یا لوطی ها یا عیارها – هرکسی هر اسمی می خواهد رویش بگذارد – با معیارهای آنها، به طیب نمره بالا می دادند. مثلاً می گفتند بین اینها چه کسی از همه بهتر بوده؟ یکی می گفت ناصر فرهاد، چون دعوایی بوده و خوب داد می زده. یکی می گفت حسین رمضان یخی. بعد یکی آمد یک مانیفست داد که چرا طیب از همه اینها بهتر و بالاتر است و در این جماعت، قهرمان المپیک است،آمد گفت ...
مردی که در موتور خانه گنج پیدا کرد/متفاوت ترین سرایدار ایران را بشناسید + عکس
به گزارش جام جم آنلاین ، در موتورخانه ساختمانی که علیخان عبدالهی سرایدارش است، کنج یک کارگاه کوچک که یک گوشه موتورخانه ساخته شده، می نشینیم و با این سرایدار متفاوت، از روزهای زندگی اش در افغانستان می گوییم ، تقویم زندگی را ورق می زنیم از مرز ایران و افغانستان عبور می کنیم و به امروز می رسیم؛ همین امروز که او بعنوان یک هنرمند خودآموخته مجسمه ساز در همه جا شناخته شده است. هنرمندی که می گوید : قبل از هرچیز من یک ...
نمی خواستم ریسک کنم، به زبان ترکی فیلم ساختم
گمانم مخاطبان فیلم هایی مثل ائو را به سمت خود جلب می کند. من تخصص و تجربه ای درباره بحث اکران ندارم و به دوستان گروه هنر و تجربه اعتماد کردم و الان تصوری درباره اینکه در مورد فیلم من کم کاری شده باشد، ندارم. به هر حال ائو مختصاتی داشت که نهایتا من با تصمیم شخصی ترجیح دادم فیلم در گروه هنر و تجربه که آن را بسیار دوست دارم، اکران شود. بحث دیگر مربوط به خود فیلم است و بازخوردی که در همان ...
آسانسوری به سوی مرگ
موجب نزول کردن سطح کیفی فیلم از یک اثر عالی به یک فیلم خوب شده است. خفه گی فضایی را خلق می کند، شبیه به نوآر - و نه نوآر- زیرا به صرف تیرگی تصاویر نمی توان فیلم نوآر ساخت و اتفاقا خفه گی هم نمی خواهد نوآر باشد. خفه گی یک اثر انتزاعی است که از قواعد ژانر نوآر بهره گرفته؛ قصه گو است و طبق الگوی روایی درام کلاسیک رفتار می کند و کارگردانی هم متناسب با متن، استانداردهای یک اثر کلاسیک را دارد، اما اگر ...
چندین کلوزآپ از عزت الله ضرغامی
وقتی خیابان 12 فروردین را به سمت پاستور طی می کردم، در این فکر بودم که اساسا مدیری که پست های مهمی مانند معاونت سینمایی و ریاست صداوسیما را بر عهده داشته، بزرگ ترین چالش پیش روی او در عرصه فرهنگ و هنر چیست. هرچند مهندس عزت الله ضرغامی در شکل های مختلف علاقه اش را به سینما نشان داد ولی آیا صرفا نگاه ویژه به سینما می تواند در عرصه مدیریت فرهنگی راهگشا باشد؟ بااین حال سینما یکی از مهم ترین رسانه ...
گفت و گویی منتشر نشده با علی اشرف درویشیان
، عبورش ازاین بیماری سخت محال بود. صبر وتلاش واعتماد به نفس شگرف اش را شاهد بودم و با طمأنینه و لهجه شیرین کرمانشاهی اش می گفت من باید خوب بشم . بذله گویی و طنز دلنشین این بزرگمرد دراین حالت بیماری، نشانه هایی تأمل برانگیز از جوشش شور زندگی در اوست. در این گفت و گو به سال های دور و ابری اش رفتیم تا چشم اندازی کلی به سیر زندگی، آثار، دیدگاهها و مواضع این نویسنده تأثیرگذاردر جریان ادبیات داستانی ...
روایت وحید جلیلی از پشت پرده تخریب ها و درخواست های چند صدمیلیونی
کفران نعمت است که ما نوعی از مدل های توسعه و تجارت و اقتصاد را پیگیری کنیم که زاویه های جدی نسبت به هویت و ماهیت مشهدالرضا داشته باشد. بگوییم که امام رضا (ع)! ممنون که این همه زائر به این شهر آورده اید، حال ما می خواهیم مشهدِ شما را به بارانداز کالاهای بنجل چینی یا طعمه یکسری جریانات سرمای محور بی هویت نوکیسه تبدیل کنیم! از این زاویه حتماً مشهد نمره خوبی نمی گیرد. سرمایه داری ...
چرا کوروش منشورش را صاف ننوشت؟!
امروز می خواهم برخلاف همیشه در این صفحه به جای اینکه گیر بدهم به فلان نهاد و بهمان مسئول، یک قصه برایتان تعریف کنم که سرگرم شوید. مسئولان عزیز را هم عجالتاً این هفته به حال خود بگذاریم که خوش باشند. قصه ما دو تا شخصیت اصلی دارد. دو دوست، دو هموطن، دو شخص علاقه مند به ایران باستان و تاریخ و فرهنگ و غیره...! بیایید قبل از هر چیز دو تا اسم برای شخصیت هایمان انتخاب کنیم: بیژن و بهزاد؛ که ...
از اینکه اسم و رسمم گسترده و پراکنده شود، پرهیز کرده ام
خواهد در این باره حرف بزنم. این را شیرین می گوید. با همان لهجه ی دوست داشتنی کرمانشاهی، با همان لبخندی که خوب روی صورتش نشسته است. می گوید: آدمی که خرد داشته باشد، مگر درباره ی هم کارش، هم صنفش، هم کلاسی سابقش جز خیر می گوید؟ می گوید موسیقی دشمن زیاد دارد؛ چرا باید میانِ این همه مشکل، او از دستِ کسی ناراحت باشد. این گفت وگو را بخوانید لطفا؛ اگر ضعف قلم اجازه دهد، ناچیز از آنچه درباره اش صحبت کردیم ...
رسانه های کاغذی دوباره به ارزش خود بر می گردند!
چیست ! یکی از مشکلات ما بعد از سال 57 گسست میان نسل روزنامه نگاران قدیمی و عدم انتقال تجربه اشان به نسل جدید بود. روزنامه نگاران جدید ناچار شدند که خود هر مسئله ای را تجربه کنند و این شرایط سختی است. ما امروز از تجربیات دیگران استفاده می کنیم و بسیار از کارها نیاز به تجربۀ دوباره ندارد. کار روزنامه نویسی اشخاصی همانند آقای جمشیدی مثل یک دانشگاه و کلاس است . به هر حال خود به ...
بازیگری را به عنوان شغل اصلی نمیبینم
...> سین: کار کردن با کدام کارگردان را دوست دارید؟ جیم: خانم توکلی و آقای حاجی غلامی، چراکه تجربه های زیادی را در کنار این دو نفر کسب کردم. سین: به کارگردان شدن فکر نمی کنید؟ جیم: من با تجربه هایی که در طول این 6 سال فعالیت کسب کرده ام یک فیلمنامه ای نوشتم که قصد دارم در آینده آن را خودم بسازم. سین: کار کردن در این سن شمارا از نظر مالی مستقل کرده؟ جیم: راستش را ...
آرزوی یک روشنفکر برای جوانان وطن
برقراری مخاطبه جست وجو کرد. شما مهاجر قفقاز هستید و زبان مادری تان ترکی ا ست. وقتی به ایران آمدید در قلمرو زبان فارسی ساکن شدید، نوشتید و سخنرانی کردید و... پروسه تغییر زبان اصلی تان از ترکی به فارسی چطور طی شد؟ زبان فارسی را چطور آموختید؟ مسلماً با خواندن بسیار. از کودکی کتابخوان بودم. آن سال ها - مثل همه همسن و سال هایمان - می رفتیم شبی ده شاهی کتاب کرایه می کردیم و می خواندیم و بعد ...
دوستم زیرقبه امام حسین(ع) دعاکرده بود که من برای اربعین مستند بسازم
...، می گفتند منتظرت بودم. آن استقبالی که از من می کردند، برای من خیلی شیرین و دلنشین بود.با خودم می گفتم او حضرت سیدالشهدا را دوست دارد و مطمئنم که امام حسین(ع) هم به او لطف دارند و حال که او من را دوست دارد، ان شاءالله حضرت هم من را دوست داشته باشند. بله من آن صحنه را در فیلم شما دیده ام. خیلی خوب شما روی آن کار کرده اید و وقت گذاشته اید. کاملا اتفاقی ایشان را دیدم و لطف ...
نویسنده دیرین دیرین : محدودیت های کار طنز روز به روز بیشتر می شود
قدیمی قرار می گیرید که کمدین ها و طنازها در خلوت و زندگی شخصی آدم های تلخ و جدی هستند، مثل وودی آلن و مهران مدیری؟ در تنهایی خیلی تلخ ام، اما در جمع خانواده و دوستان تلاش می کنم رویه دیگری داشته باشم. *چرا آدمی که می تواند دیگران را شاد کند در خلوت و تنهایی که اتفاقا اهمیت زیادی هم دارد، تلخ باشد و خودش را اذیت کند؟ شاید اگر آدم شاد و سرحالی بودم، دیگر انگیزه نداشتم ...
سارا بهرامی: اول باید آرتیست باشی، بعد بازیگر
که دستیار کارگردان هستند و تعدادی مشخصات شبیه به هم دارند. برفا برای من اول از همه با حرفه اش شناخته می شد. می دانستم رفاه رفتن، نشستن، حرف زدن و حتی فکر برفا با سارا بهرامی فرق دارد. من هرگز نمی توانم مثل برفا زندگی کنم. دنبال این بودم تا بفهمم دخترانی که دستیار کارگردان هستند، چطور زندگی می کنند. ناخودآگاه وقتی سعی می کنی مثل آن ها به زندگی نگاه کنی، همه چیز خودش اتفاق می افتد. ...
پایم را برای فروش گذاشته ام
...> میرزاحسینی در 21سالگی پای چپ خود را از دست می دهد؛ اتفاقی که روبه رو شدن با آن بی شک خیلی سخت بوده اما چطور میرزاحسینی از مسیرهای پیش روی خود افسردگی، درس خواندن و ... ورزش را انتخاب می کند؟ حسن نیز مثل همه بچه های دهه 60 اهل ورزش و تکاپو بود و سعی می کرد انرژی خود را در گل کوچیک های کوچه و خیابان صرف کند تا جایی که در 10 یا 11 سالگی قهرمانی ژیمناستیک را تجربه کرد. درواقع ورزش همیشه ته ذهنم ...
مخاطبان از فیلمسازان باسوادترند
، نامشخص تمام می شود. چه شد که این گونه قصه را تمام می کنید؟ اتفاقا خیلی مشخص است. یعنی تمام نشانه های آن را گذاشته ام. پایان آن پایان خوشی است؛ اینها تصمیم می گیرند با هم زندگی کنند ولی من به عنوان فیلمساز نمی توانم این مساله را به بیننده القا کنم که ببینید هپی اند است و همه چیز خوب شد دیگر. نه، در حال حاضر اینها تصمیم گرفته اند که با هم زندگی کنند ولی اینکه دو روز بعد چه اتفاقی می افتد من نمی ...
اجازه دهیم نسل جدیدی به سینمای ایران وارد شود
نداشتم و در لحن و رفتار اغراق آمیز عمل نکنم و با ظرافت این نقش را اجرا کنم. این بازیگرسینما و تلویزیون در ادامه درباره نگاه به فیلم کوتاه در ایران گفت: برای من فیلم کوتاه مثل یک شعر کوتاه است و ساخت آن از کار بلند می تواند سخت تر باشد. ما در ایران بسیار کم به سمت ساخت فیلم های کوتاه می رویم و بیشتر این نوع کار به دید مشق و تمرین سینمایی دیده می شود. از دیگر آسیب های فیلم کوتاه، قصه ...
روایت محمدرضا بایرامی از دریافت دو جایزه ادبی بین المللی
در حال خواندن روزنامه همشهری بود که در آن نوشته شده بود یک نویسنده ایرانی برنده کتاب سال سوییس شده. بعد از به مقصد رسیدن اتوبوس، از آنجایی که من هم قبلاٌ برنده جایزه ای در سوییس شده بودم، کنجکاو شدم و رفتم و روزنامه را خریدم تا ببینم این شخص کیست و با کمال تعجب، دوباره نام خود و قصه های سبلان را خواندم و البته چند روز بعد، خبر را از کانال های رسمی، به اطلاع من هم رساندند و این بار هرچند به سختی ...
انسان های امروزی از اصل خویش دور مانده اند
از آن سوژه است. من دوست دارم فیلمم را بر پایه سوژه هایی بسازم که در درون خودم هم باشند و خود من تجربه لمسشان را داشته باشم و با آن زندگی کرده باشم و بتوانم با عمق وجودم آن مسئله را به تصویر بکشم، این سوژه با من خودی بود. راوی داستان فیلم از نظر شما کیست؟ دانای کلی در این قصه وجود ندارد، ما در این قصه با آدم هایی روبرو هستیم که نقاب به چهره دارند و میزان اطلاعاتی که ما از ...
می خواستم زن ایرانی را مقتدر و قدرتمند نشان بدهم
راهی کشور ایتالیا هستند،اما بروز اتفاقی، سفر آنها را با مشکل روبرو می کند. به بهانه اکران فیلم زرد گفتگویی با مصطفی تقی زاده کارگردان این فیلم داشته ایم تا از تجربه ساخت اولین فیلم بلند سینمایی اش بپرسیم. آقای تقی زاده! چرا اسم زرد را برای فیلم نامه تان انتخاب کردید؟ زرد زنگ آدم های فیلم من است، رنگ هدفی که دارند، رنگ زرد برخلاف آنچه در عرف جامعه ما متداول شده با معنی نفرت و ...
شهر بزودی عطسه بلندی می کند
تئاتر تجربی کارید. چه چیز شهر-بازی شما را جذب کرد؟ پیران: خب بخش خوانندگی اش خیلی مهم است. من همیشه به خواندن علاقه داشتم و اینکه قرار بود یک موسیقی متفاوت را به صورت جدی اجرا کنم خیلی وسوسه برانگیز بود. یک شکل متفاوتی از تکنیک خوانندگی را قرار بود تجربه کنم و اینکه پرفورمنس هم در کنار خوانندگی داشتم سومین دلیلی بود که جذابیت را برایم می افزود. من به حرکات موزون علاقه بسیاری دارم ودر این اجرا می توانستم همه علایقم را با هم داشته باشم./ روزنامه ایران کلمات کلیدی مصاحبه ایران با بامداد افشار و اصغر پیران کنسرت -پرفورمنس شهر - بازی ...
اوائل قبول نمی کردم آخوند شوم: بخش هایی از زندگانی آیت الله حائری شیرازی از زبان خودش
خوبی دیده ام، اما هر چه مادرم اصرار کرده بود، خوابش را نگفته بود. بعد توی مسجد به برخیها گفته بود: دیشب خواب رسول خدا (ص) را دیدم و به من فرمودند: عبدالحسین فردا شب میهمان ما هستی ، و فردایش هم مرحوم شد! برادرم یک سال پس از رحلت پدرم ، ایشان را در خواب دیده بود و پرسیده بود: پس از مرگ، چگونه بر شما گذشت؟ پدرم گفته بود من همه شما را دیدم و همراه مردم بودم تا مرا شستند و حرکت دادند و تشییع کردند و ...
بچه ها در سینما دنبال قهرمان می گردند
می کند.فکر می کنم استفاده از این فضا در فیلم قهرمانان کوچک به خوبی جواب داده و وقتی با بچه هایی که فیلم را دیده اند صحبت می کنم، می بینم همه شان هیجان زده هستند و دوست دارند ورزشکار شوند.همچنین فیلم سینمایی در ژانر کودک علاوه بر دارا بودن کاراکتر قهرمان، نیازمند ریتم تند است باید اول سرگرم کننده و بعد آموزش دهنده باشد.چطور شد بحث تولید ملی را محور فیلم تان قرار دادید؟یک ماه فقط روی این فکر می کردم ...
پله آخر علی مصفا نقد و بررسی شد
می خواندم و بعد دلم می خواست که این خاصیت به فیلم هم منتقل شود. ضمن اینکه دلم می خواهد فیلم منطقی مستقل از منطق شناخته شده تماشاگر برای خود داشته باشد و بیننده منطق خود را کنار گذاشته، با منطق فیلم آشنا شود و آن را بپذیرد. مصفا در پایان گفت: در چند تجربه داستان نویسی که داشته ام، همیشه احساس کرده ام با هر یک خط که می نویسم انگار چرکی از تنم پاک می شود. گویی که نوشتن مثل کیسه کشیدن در حمام است ...