سایر خبرها
آموزش اصول عکاسی و ویرایش عکس سفرهایتان با همگردی
. اما امروز تصمیم گرفتم به آن ها سر و سامانی بدهم و بعد از 5 ساعت پر از تلاش های ناموفق و حمله های عصبی، بالاخره موفق شدم تمام عکس هایم را در پوشه هایی فوق العاده منظم و کارآمد دسته بندی کنم. حالا افتخار می کنم تا بگویم می توانم عکسی را که متعلق به دو سال پیش است در کمتر از 1 دقیقه پیدا کنم. این مطلب را تا انتها بخوانید تا شما نیز با 5 روش ساده برای مرتب کردن عکس ها و اصول عکاسی آشنا شوید. ...
هدف اصلی ام کسب مدال طلای المپیک 2020 است/ رضا کایاک ترکیه ای و لوپز کوبایی مهم ترین حریفان من ...
رفتم کشتی گرفتم و متاسفانه از هشت نفر، هفت نفر تیم ما اوت شدند، در حالی که تیم ما قهرمان جهان، عنوان دار المپیک و اروپا بود ولی به علت عدم آمادگی تیم، فقط یک نفر موفق به کسب مدال برنز شدم، بعد از مسابقات جهانی به ایران برگشتم و با استاد خیرآبادی صحبت کردم و گفتم دیگر به آذربایجان برنمی گردم. فارس: به مسابقات کشورهای اسلامی در باکو هم اشاره ای داشته باشید.. در مسابقات کشورهای ...
این خرابه ها همه زندگی ماست
تدبیر24 روزنامه شهروند نوشت: درد، تنهایی، ماتم و بی کسی از لابه لای خرابه هایی که خودشان آن را کنار می زدند. آجر به آجر سقف و خشت به خشت دیواری که روزی برای آنها سرپناه بود را برمی داشتند تا زودتر پیکر عزیزانشان را به آغوش خاک بسپارند. خانه هایی که تا همین چند روز پیش روشن گرم اهالی دشت را دربرمی گرفت، حالا به تلی از خاک تبدیل شده بود. خاکی به سردی هوای پاییزی دشت ذهاب. حالا گوشه گوشه این دشت هر ...
قصه یک معجزه دیگر در زلزله کرمانشاه
اما کسی آن جا نبود. بعد اتاق جلویی را جست و جو کردم؛ اما از آنها خبری نبود. نمی خواستم ناامید شوم، با خودم فکر کردم که شاید کژال به آشپزخانه رفته باشد، به سرعت خودم را به آن جا رساندم. بلند پرهام و کژال را صدا می زدم؛ اما هیچ پاسخی نمی شنیدم. درست یادم نیست اما هنوز ساعت 11 نشده بود که همسرم را در وضع بدی پیدا کردم. بخشی از سقف روی او ریخته بود، اسمش را که صدا زدم، خودش را تکان داد؛ فهمیدم که زنده ...
رویا زن مطلقه آخرین زنی بود که به خانه مجردی ام بردم که ..! / 63 زن و دختر از این مرد شاکی هستند
...؛ بنابراین، با هدف سرکیسه کردن آنان، با این افراد وارد رابطه می شدم. در آغاز رابطۀ دوستی، خود را فردی متمول و دارای تحصیلات عالیه، دکتری یا مهندسی، معرفی و ادعا می کردم در پی ازدواج با فردی هم سطح خودم می باشم. تحصیلاتت چقدر است؟ سیکلم را هم به زور گرفتم. چگونه دختران را سرکیسه می کردی؟ وقتی طعمه هایم را به دام می انداختم، در ادامه، با خانواده های ...
ماجرای دختر بی حجابی که به لطف امام رضا نماز شب خوان شد/ آنقدر به اردوی زیارتی رفتیم که به مشهدی ها ...
که شروع اش از چند سال پیش بود که با شب قدر با دوستانم به حرم رفته بودیم. مدت زیادی بود که وقتی به حرم می رفتم؛ حاجت خاصی را طلب می کردم اما نه تنها آن اتفاق نمی افتاد بلکه بدترش پیش می آمد. من خیلی ناراحت بودم و پیش خودم می گفتم که دیگر به مشهد نمی روم! اما سفر بعدی که پیش می آمد، نمی توانستم نروم. از یک جایی به بعد فهمیدم که امام رضا علیه السلام چه حاجت بدهد و چه ندهد ما باید برویم زیارتش. اصلا ...
نام ایوب به من کمک کرد
. پس خیلی زود شروع کردید. بله و اتفاقی افتاد که به همان دلیل می توانم ادعا کنم خیلی زود حرفه ای شدم. می دانید که حرفه ای بودن در هنر این است که از کار هنری درآمد داشته باشید. من در 11 سالگی توانستم از داستان نوشتن پول دربیاورم. چه طوری؟ رؤیا ها و خیالات بچه گانه ام را به شکل داستان برای بچه های محله تعریف می کردم و همان ها را هم می نوشتم. بچه ها این ...
وقتی مریم پا در زندگی پسر پشت کنکوری گذاشت! + گفتگو
ملاقاتم نیامد. آن قدر تلفنی التماس کردم تا به دیدنم آمد. خانواده ام هنوز نتوانسته اند با این واقعیت کنار بیایند. چه زمانی متوجه حکم قصاص شدی؟ چند روز بعد از محاکمه، حکم در زندان به من ابلاغ شد. آن روز که حکم پرونده ام را گرفتم، فهمیدم. دیوانه شدم. خودم را به درو دیوار می زدم حالم تا چند ماه بعد بود. دیگر به آخر خط رسیده بودم. فقط می خواستم در سلولم تنها باشم و حوصله هیچ کس را ...
گفت و گو با سروش صحتِ کتاب باز و نویسنده
که اجرای یک برنامه را قبول کرده ام می ترسم. با توجه به این که هدف این برنامه ارتباط بیشتر مخاطب با فرهنگ کتاب خوانی است، فکر می کنید یک برنامه تلویزیونی آن هم با تعداد مخاطبان انبوهی که این رسانه در سال های اخیر داشته است، چقدر می تواند در زمینه فرهنگ سازی موثر باشد؟ به نظر می رسد که این اتفاق در ارتباط با این برنامه افتاده چون مخاطبان زیادی بعد از پایان هر برنامه با اشتیاق ...
پاسخ مرگبار به درخواست طلاق همسر
...: من و همسرم 16 سال قبل با هم ازدواج کردیم. زندگی خوبی داشتیم و حاصل زندگی مان یک پسر است که الان در سن نوجوانی قرار دارد. چند سالی گذشت تا اینکه کم کم اختلافات ما شروع شد. ابتدا هر دو گذشت می کردیم، اما وقتی اختلاف های ما بیشتر شد درگیری و مشاجره های لفظی هم به آن اضافه شد تا اینکه شش ماه قبل، همسرم قهر کرد و از خانه ام رفت. او درخواست طلاق داده بود و اصرار می کرد او را طلاق بدهم ...
آدم ربایی برای انتقام از پسر همسایه
به گزارش خبرنگار ما، پاییز سال 94 مردی به مأموران پلیس آگاهی شهرستان بجنورد خبر داد چند مردجوان دختر 18 ساله اش را ربوده اند. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من ساکن یکی از روستاهای بجنورد هستم. ساعتی قبل در خانه بودیم که چند مرد جوان وارد شدند. آنها من و همسرم را کتک زدند و با بستن دست و پاهایمان ما را در اتاقی زندانی کردند. بعد دختر 18 ساله ام به نام نرجس را با زور و تهدید ربودند. او در ادامه گفت: یکی ...
افشاگری های تند مدافع اسبق استقلال در یک مصاحبه جنجالی
میلیون تومان بود. با این پول به همراه پدرم رفتیم و یک پراید خریدیم. البته قبل از آن با پیکان سفید پدرم رانندگی می کردم و در خیابان سهروردی در یک آژانس کار می کردم. بعد که کمی چهره شدم دیگر رویم نمی شد بروم آژانس و گذاشتم کنار. ماجرای لکسوس فتح الله زاده وقتی برای دریافت پول به باشگاه رفتم آقای فتح الله زاده گفتند پول ندارم. گفتم من الان مشکل دارم و پول می خواهم. گفت پول ندارم اما ...
شفر: باید مثل قهرمان از رختکن خارج و وارد میدان شویم
خوبی برای شما بسازم شفر در مورد غایبان تیمش در مسابقه فردا، خاطرنشان کرد: از محرومیت دو بازیکن تیم خودم بعد از دربی غافلگیر شدم. این محرومیت در شرایطی بود که این بازیکنان در شرایط عادی کارت زرد گرفته بودند. نمی خواهم قبل از بازی در این مورد صحبت کنم اما من قوانین را می دانم. وریا غفوری را نداریم. بعد از بازگشت از اردوی تیم ملی او در اولین جلسه تمرینی از ناحیه زانو کمی درد داشت در این ...
غلام رضا صنعتگر: من غلام رضا هستم
. البته روز اول که کار را برده بودم، استاد فریدون شهبازیان CD را به سمت من پرت کرد گفت این چه کاری است؟ اول خیلی ناراحت شدم اما بعد که فکر کردم همان حرف استاد دگرگونی برایم ایجاد کرد تا بهتر و با حساسیت بیشتری کار کنم. وقتی برای قاسم افشار کار کردم، قاسم اولین بار اسمم را در تلویزیون ملی برد و این برایم خیلی جالب بود. * چه کاری را برایش ساخته بودی؟ گرداب و در امتداد لحظه ها شعرش این بود: در ...
پایان ترس از آبروریزی؛ دختر جوان همه داستان را برای پلیس گفت
در نوجوانان سخن می گفت و خطرات و عاقبت این گونه ارتباطات را در یک کارگاه آموزشی گوشزد می کرد. وقتی سخنان مشاور پلیس به پایان رسید من هم تصمیم خودم را گرفتم، دلم را به دریا زدم و از ماجرای خیانتی گفتم که ... به گزارش برنا، دختر نوجوان در حالی که از دستگیری شیطان سابقه دار خوشحال بود ادامه داد: حدود یک سال قبل با جوانی که هر روز سر راهم سبز می شد ارتباط خیابانی برقرار کردم. سبحان با دوستت ...
خاله زینت ؛ از مامایی 2 هزار نوزاد تا اشتغالزایی برای 500 نفر
برای جمع آوری گیاهان دارویی به صحرا می رفتم و چیزهایی یاد گرفته بودم، افزود: روستای سلخ جزیزه قشم در آن زمان مدرسه راهنمایی نداشت و من برای تحصیل در کلاس اول راهنمایی باید به روستای لافت می رفتم که باید مسافت 65 کیلومتری را تا لافت طی می کردیم من ساعت 5 صبح باید خودم را به وسیله نقلیه ای که وجود داشت به مدرسه می رساندم و به همین دلیل اذیت شدم. فعال فرهنگی و اجتماعی اضافه کرد: تمام دانش ...
روایتی از بانوی مازندرانی که شهید حججی روزگارش را تغییر داد
او تحمیل کنم.دو پسر 14 و 16 ساله دارم که حاضر نمی شدند در جمع ها همراهم باشند و یک دختر 3 ساله دارم که لباس هایش را با خودم سِت می کردم و ناخواسته عقایدم به او تحمیل می شد.همیشه فکر می کردم حجاب عقب ماندگی و تحجر است و باحجاب ها را به سُخره می گرفتم؛ الان خودم به درد آنها دچار شدم و بعد از باحجاب شدن مورد تمسخر قرار می گیرم.روزی که می خواستم محجبه شوم، حقیقتاً خجالت زده بودم که این ناشی از حال و ...
کسانی که جراحی زیبایی می کنند اختلال شخصیتی دارند ؟
.... فرزانه دختر 34 ساله ای است که به مطب یک جراح زیبایی آمده تا بینی اش را جراحی کند. او که فوق لیسانس تربیت بدنی دارد، می گوید: خودم علاقه ای به جراحی زیبایی نداشتم اما به اصرار دوستانم برای جراحی مجاب شدم. آنقدر دوستان و آشنایان از بینی ام ایراد گرفتند تا راضی به جراحی شدم. ابتدا حرف های دیگران برایم اهمیتی نداشت اما حالا که 34 ساله شده ام و هنوز مجرد هستم، تصمیم گرفتم بینی ام را ...
روایت عاشقانه ای از همراهی یک دلاور!
مشکلاتبسیاری حل شدنی است . باید از حرکتی که باعث عصبایت همسرشان می شود اجتناب کنند. اوایل ازدواجم بود. ناصر بیرون منزل و خانه فامیل نمی رفت حتی بعضا 10-15روز حرف نمی زد و گوشه ای در خودش بود. خیلی با حوصله بعد از چند روز که می گذشت با او صبحت می کردم کم کم به حالت عادی بر می گشت . مشکلاتی هست، سیر در گذشته، بی حوصلگی و... . اکثر شب ها خواب آرامی ندارد. دوران شکنجه و اسارت را خواب ...
28 آباد تولد نویسنده غریبه و اقاقیا /بوکسوری که نویسنده شد
خالی داشتند که حتی می توانستند از مدرسه خارج شوند و بعد دوباره سه ساعت دوم فعالیت در کارگاه برگزار می شد. کلاس پنجم هنرستان که بودیم، معلم ادبیات جدیدی در کلاس درس ما حاضر شد. آقای ستایش معلمی بود که هیچ گاه فکر نمی کردیم برای ادبیات ارزش بالایی قائل باشد. نویسنده یک سکه در دو جیب ادامه داد: تعداد دانش آموزان کلاس ما 20 نفر بود. معلم ادبیات روز اول برایمان توضیح داد که درس انشا را جدی ...
اخلاص در زیارت امام رضا علیه السلام
.... نیمه شب بلند شدم و وضو گرفتم و نماز شب خواندم و با خدا راز و نیازی کردم، هنوز نیم ساعت به نماز صبح مانده بود که سر سجاده در حال سجده خوابم برد. در خواب دیدم که وارد حیاط مسجد گوهرشاد شدم و از گوشه این مسجد وارد کفش داری حرم شدم. آمدم که به روض شریف علی بن موسی الرضا علیه السلام بروم، دیدم دست چپم، درب بزرگی هست و کنار آن هم دربان خیلی مؤدب و نورانی ای ایستاده است. به او سلام کردم وگفتم ...
این درگه، درگه ناامیدی نیست؛ امید اینجاست
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از نبض شهر ، همه آمده اند؛ پیر و جوان، زن و مرد، کودک و میان سال؛ فرقی نمی کرد همه و همه به عشق آقای مهربانی ها راهی مشهد الرضا شده اند تا بتوانند در روز شهادت این امام معصوم در بهشت عاشقی و در کنار مضجع نورانی شمس الشموس، خسرو اقلیم طوس حضرت امام رضا علیه السلام باشند؛ زیرا این درگه، درگه ناامیدی نیست. همسفری با امام رضا(ع) صفای دیگری دارد ...
متفاوت ترین سرایدار ایران را بشناسید
.... همه این 26 سال را در همین ولایت بودید؟ نه یک بار وقتی 17 ساله بودم و جنگ روسیه با افغانستان شروع شد به ایران مهاجرت کردم. آن موقع آمدم قرچک ورامین. اما بعد از سه سال، وقتی اوضاع افغانستان کمی بهتر شد برگشتم کشور خودم، اما سال 68 دوباره آمدم ایران. این دفعه چرا مهاجرت کردید؟ این دفعه هم مجبور شدم، جایی که ما زندگی می کردیم درگیر جنگ های قومی ، مذهبی و ...
زندگینامه و فضائل اخلاقی امام رضا(ع)
استفاده کرده، امامت خود را آشکار ساخت. امام رضا علیه السلام و امین با درگذشت هارون الرشید در سال 193 قمری در شهر طوس، فرزندش امین به خلافت رسید و به مدت پنج سال زمام امور کشورهای اسلامی را به دست گرفت و در این دوران، برخوردی میان امام رضا علیه السلام و مأموران عباسی صورت نگرفته است؛ زیرا دستگاه خلافت عباسی، گرفتار اختلاف های داخلی و نبردهای امین و مأمون عباسی بر سر خلافت بود و ...
عاقبت رفت و آمدهای شوم زن و شوهر جوان به خانه هم خدمتی دوران سربازی
بعد از سربازی سر کار رفتم و، با پس اندازی که جمع کردم، به خواستگاری دختر یکی از اقوام رفتم. پدرم کمکم کرد و توانستم با این دخترخانم که از صمیم قلب دوستش دارم ازدواج کنم. همه چیز داشت خوب پیش می رفت تا اینکه، به طور خیلی اتفاقی، بعد از چهار سال، رفیق دوران خدمت سربازی ام را دیدم. شمارۀ تلفن و نشانی خانه اش را داد و گفت حتماً باید با همسرم به خانه اش بروم. چند روز بعد، به او زنگ زدم و ...
از پاشیدن نوشابه بر حاج آقای موتورسوار تا تمرین ژست حاج حسین انصاریان (بخش دوم)
هزارتومان شده است؛ با خودم گفتم یا ابوالفضل من تمام موجودیم 400 هزار تومان است، بقیه اش را چه کنم! ولی با این اوصاف باید سریعتر به گاراژ می رفتم و ماشین را تحویل می گرفتم تا به نماز و منبر شب تاسوعا برسم، چون آقای تکبیری از دوستانم بود 400 تومان را به او دادم و گفتم بقیه را بعد از عاشورا برایتان می آورم. بعد از تحویل ماشین به سمت مسجدالرضا برای اقامه نماز و منبر حرکت کردم، در دلم گفتم ...
سوابق خدیجه باجی
که در کشور هندوستان از طرف ایران عازم شدم وتوانستم به بهترین وجه این دوره را پاس کنم وناگفته نماند که بنده چندین بار مربی تیم سوسنگرد را بعهده گرفتم وچندین بار بعنوان مربی خوزستان عازم مسابقات کشوری وبا مقامهای دو بارمقام دوم وسه بار سوم ودر سال 95 بدستور ریئس فدراسیون جمهوری اسلامی جناب آقاب مقصودلو بعنوان مربی عراق به این کشور عازم شدم و 5 بار بعنوان مربی به کشور عراق رفتم اما درداوری از سال 85 ...
زندگینامه شمس الشموس امام رضا (علیه السلام)
ازدواج دختر مأمون با امام رضا(ع) یاد می کند ولی اسم آن دختر را ذکر نمی کند. [18] درباره تعداد و اسامی فرزندان امام رضا اختلاف است. برخی فرزندان ایشان را پنج پسر و یک دختر نوشته اند، به نام های محمد قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسین و عایشه. [19] سبط بن جوزی برای وی چهار پسر به نام های محمد (ابوجعفر ثانی)، جعفر، ابومحمد حسن، ابراهیم، و یک دختر، بدون ذکر اسم، یاد می کند. [20] گفته شده فرزندی ...
گفت و گو با زنی که 16 ساعت زیر آوار بود
موج می زند. هر از گاهی خدا را شکر می کند. به همسرش نگاه می کند و از خدا تشکر می کند. بعد از گذشت سه روز باور ندارد که همسرش سالم در کنارش نشسته و همچنان فرزند کوچک شان را با خودش حمل می کند. پیام بر خلاف زلزله زدگان دیگر نمی گرید، می خندد. بعد از زلزله چه کار کردید؟ بلافاصله به خانه رفتم. پدرم و همسرم قبل از زلزله تنها بودند. وقتی رسیدم شوکه شدم. خانه تبدیل به ویرانه شده بود ...
مردهمسایه زیرپای زن شوهردار نشست و ...
همسرم از این ماجرا بویی ببرد به همین دلیل با نقشه قتل او موافقت کردم. آن شب حدود ساعت 10 یا 11 شب بود که همسرم از شهرستان به منزل آمد و من طبق نقشه قرص های خواب آور را داخل چای و آب به خورد او دادم و با ع (مرد غریبه) تماس گرفتم. او هم همسرم را داخل پراید انداخت و با خودش برد و ... در پی اعترافات متهمان پرونده، حدود ساعت 9 صبح روز بعد کارآگاهان پلیس آگاهی به سرپرستی سرهنگ سلطانیان در کنار ...