سایر منابع:
سایر خبرها
در بهار آزادی، جای شهدا خالی
...: خوانده است تو را و چه سبکباری تو چه دل شعله وری! وه چه دلی داری تو دل به دریا زده ای، دیده به طوفان داری برقِ چشمت خبرم کرد که باران داری نسل در نسل، تو از آتش و خون می آیی از پیِ ضجّه و فریادِ قرون می آیی هفت پشتِ پدرت زخم به دل داشته اند غمِ نان، دستِ تهی، رویِ خجل داشته اند سالیانی است ...
از بیتوته در خانه اسیر جنگی تا سوال عجیب یک عربستانی از زوار ایرانی+عکس
تبسم و تکان دادن دست به آنها ابراز علاقه کرده ام. قبل از سال 1390 که زائر کربلا بودم و در مسیر برای اولین بار در یک موکب برای نماز پیاده شده بودیم، از فردی که در آنجا خدمت می کرد، پرسیده بودم: ما معنی موکب؟ بندۀ خدا با ترکیب لغات فارسی و عربی برایم توضیح داده بود که موکب محلی برای استراحت، نماز، خواب، وضو، دستشویی و پذیرایی از زوار است و من فهمیده بودم موکب همان تکیه یا حسینیه در زبان ...
آمارها از شوهرآزاری در ایران چه می گویند؟/ عوامل مؤثر در خشونت زنان علیه همسرانشان
...، عبارتی است که شاید در نگاه اول برای بسیاری از ما عجیب و غریب به نظر برسد؛ چراکه در اغلب جوامع زنان در معرض آزار و اذیت مردان قرار داشتند و کمتر از پدیده هایی مانند شوهرآزاری و ضرب و جرح شوهر توسط همسر چیزی شنیده ایم. این در حالی است که در سال های اخیر این مسأله افزایش پیدا کرده؛ به طوری که پای برخی از این مردان به پزشکی قانونی هم باز شده است. به گزارش مهرخانه ، 12 سال از ...
هنوز هم خط شکن ها هستند
راوی برایم روایت می کند: این شهر زخم خورده جنگ است؛ همین دیوار، همین پل، همین مسجد. همه شان زخمی در دل دارند، اینها زخم خورده جنگ اند؛ عملیات بازی دراز ، عملیات ثارالله و عملیات مرصاد. راوی گاه گاه میان حرف هایش بغض می کند، بعد هر بغض هم صدایش بلندتر می شود و ادامه می دهد: آن روزها از یاد رفتنی نیست؛ اما حالا هم بی شباهت به آن روزها نیست. با این خرابی، در میان این گردوغبار، آدم بیشتر یاد آن روزها ...
3 ضلع سرکوب هیولای داعش
فرض شکست و کشته شدن است و پیروزی معنایی ندارد! 7- حالا فرض کنید- فرض محال البته- که همین جماعت قرار بود جنگی را فرماندهی کنند! نتیجه قابل پیش بینی نیست!؟ تسلیم و عقب نشینی مکرر در هر میدان و منطقه جنگی به خاطر کشته ندادن! این البته ظاهر زیبایی دارد، حفظ جان سربازانمان، اما عاقبتش هم به همین زیبایی است!؟ یقینا بعد از چند روز جنگ، کل کشور به دست دشمن می افتد، چون جانمان را بیش از شرف و ...
گفت وگوی تفصیلی با اکبر خوشکوشک در سالگرد قتل های زنجیره ای
؟ داخلی ها هوا می کنند. داخلی های خودی، نه داخلی های غیرخودی. آقای اسماعیل کوثری را خدا نگاه دارد، ما با هم یک جا یک وقتی کار می کردیم، خیلی هم مرد شریفی است؛ یک وقتی در مجلس علیه من صحبت کرد، در کمیسیون امنیت ملی، سر همین قصه ی 88 و کمک کردن به ستاد آقای موسوی و این ها. بعد من به ایشان پیغام دادم که تو مرحوم بابایت ماست بند بود، بابای مرحوم من هم چراغ ساز بود؛ جفتمان هم در سپاه با هم ...
با همه انتقادها، کارنامه 40 ساله روحانیت مثبت است/ در بسیاری از مباحث فقهی دچار کم کاری مفرط هستیم
روحانیت به بخش دیگری انتقاد می کند، به خاطر همین وجهه سخنگویی دین، همین را هم برخی از آقایان برنمی تابند. قائم مقامی: ببینید! بسیاری از ما روحانیون، بعد از اضطرارات اول انقلاب و دهه اول انقلاب، نیازمند استراحت فکری، رفتاری و اخلاقی بودیم؛ اما متأسفانه این استراحت را نه تنها به خودمان ندادیم بلکه گاه بر بارهایمان هم افزودیم و “اضطرار” را تبدیل به “عادت” کردیم. اصولا وجود پاره ای رفتارها ...
ساعت ها انتظار برای کسب روزی حلال در گرمای بندرعباس
را می گیریم. با خنده ای تلخ می گوید: بعد از خدا ناجی ما بازاری های بندرعباس هستند. این کارگر تقریبا میان سال به خبرنگار ما می گوید درآمد ماهیانه ام آن قدر کم است که نمی شود گفت که درآمد است در واقع به پول تو جیبی بیشتر شباهت دارد تا یک پشتوانه مالی. از ساعت 6 صبح تا عصر در کنار خیابان و گرما بندرعباس می ایستیم تا کسی ما را برای کار ببرد اما اکثریت اوقات دست خالی به ...
پاراگراف کتاب (140)
...، شاید گام کوچکی در جهت آشتی با یار مهربان کودکی مان برداشته باشیم. مثل همیشه ما را با نظراتتان یاری کنید. **** 1_ از بابت پنهان نگاه داشتن عشقی ناممکن در دل،باید طلب بخشش کرد؟ نه؛ قطعا نه. چون عشق خدا به ما هم غیر ممکن است، عشقی که هرگز در لحظه پاسخ داده نمی شود اما خدا هنوز عاشق ماست. آن قدر عاشق ماست که پیامبرش را برای ما فرستاد تا برایمان توضیح دهد که ...
تعریف رابطه دختر و پسر
باز گردند؛ آن گاه ما گوسفندانمان را سیراب کنیم و پدر ما هم، مردی سال خورده است. موسی گوسفندان آنان را سیراب کرد و سپس رو به سایه آورد و دست به دعا برداشت. حضرت موسی علیه السلام هنوز از دعا لب فرو نبسته بود که دید یکی از آن دو دختر با کمال وقار و حیا باز آمده و گفت: پدرم از تو دعوت کرده که به منزل ما بیایی تا در برابر کمک تو به ما، به تو پاداش دهد. وقتی موسی علیه السلام نزد پدر دختران (شعیب ...
اندرزهای گرانبها در کلام امام علی (ع)
شکیبایی اسباب فضیحت و رسوایی است . ذکر این نکته نیز لازم به نظر می رسد که خدای متعال برای این که انسان در برابر حوادث فوق العاده سخت از پای درنیاید صبر را در وجود او آفریده به همین دلیل نگاه می کنیم هنگامی که مثلا مادری بهترین فرزند عزیزش را از دست می دهد چنان بی تابی می کند که خود را به زمین و دیوار می کوبد، امّا با گذشت زمان کم کم آرامش بر او مسلط می شود و غالباً بعد از چندین روز یا چند ...
در عزای شوهرم لباس مشکی نپوشیدم
مدافعان حرم و شهدا می زنند فقط دعا می کنم؛ خدا به آن ها بصیرت بدهد که از همین اهل بیتی که حاجت می گیریم در زمان خطر حداقل جان خود برای آن ها تقدیم کنیم. برخی این حرف ها را یک جور دیگری بیان می کنند که دلت آمد ایشان را به سوریه بفرستی! من هم در جواب می گویم "دل من قدرت سد این مسیر برای دفاع از اهل بیت(ع) را ندارد". * کمی از زندگی روزمره خودتان و محمدهادی با شهید نریمانی بفرمائید. ...
بدبختی ، مستأجر ثابت این خانه هاست
. صدای نحیف و کم جانش، ترک می خورد: گفتم که این مرد درد دارد نمی تواند بایستد اما بردند. آخر سر تن و جان مرد به لرزه که می افتد پلیس دلش می سوزد و او را به خانه برمی گرداند! همین امروز صبح دوباره اهالی را به صف کشیده بودند برای گشتن خانه ها. خیابان دیگر به این نگاه ها عادت کرده است! بچه ها در دل خلاف زاده می شوند، جور دیگر، زندگی کردن را نمی دانند! آنها مادرزاد مجرمند! زن چند وقت پیش برای پسرش دوچرخه ...
مرحوم بازرگان مورد مناسبی برای هدایت همه جانبه پتانسیل انقلاب نبود
نداریم یا یک ارتش قوی و سپاه دفاعی یا یک لشکر ملی نداریم و همه چیز در هم ریخته است و مهم تر از همه قانون اساسی نداریم. امام از 12 بهمن که وارد ایران شدند تا اواخر خرداد 58 کمترین موضع گیری را راجع به آمریکا دارند. دائما راجع به استبداد، شاه و رژیم شاهی و وابستگان شاه صحبت می کنند. یک مرتبه اتفاقی می افتد و شاه بعد از اینکه به مراکش و مصر می رود، می گویند که برای معالجه دارد می رود یا می ...
بعثی ها مثل انسان های اولیه با ما برخورد می کردند
در ماشین ها را باز می کردم و هر چه می خواستم برمی داشتم. بعد از مدتی این آدم به من گفت این چه چیزی است بعد از نماز زیر لب می خوانید. وقتی گفتم دعا می خوانم، گفت به من هم یاد بده. دعا را یادش دادم و پس از آن گفت می خواهم قرآن یاد بگیرم. سواد نداشت و به صورت شفاهی قرآن را هم یاد گرفت و شروع کرد نماز بخواند و روزه هایش را بگیرد. پس از گذشت مدتی بنده خاصی شد که ما از او التماس دعا داشتیم. در اردوگاه من ...
مهدی نصیری: آثار هنری با نگاه حمایتی بی کیفیت هستند/ جریان نقد در تئاتر همواره قائم به فرد بوده است
پور را دوست دارد و می نویسد. کار احمد سلیمانی در تالار هنر می رود. فرقی نمی کند همه کارها را می رود. به خاطر این که صاحب نگاه و دیدگاه نیست. مثلاً در ستون فلان روزنامه فلان جایی که ایدئال صحبت می کنند. من مهدی نصیری صرفاً کارهای ناتورالیستی دوست دارم و براساس آن نگاه حرف می زنم. معمولاً منتقدان مدافعان یک سری سبک ها و شیوه ها بوده اند و می گفتند این سبک و شیوه درست است غیر از این شیوه درستی نیست ...
آموزش دعانویسی و طلسم!
... خانم دیگری که به حال این دختر جوان دعانویس غبطه می خورد می گوید پدربزرگ من هم دعا می نوشت و کارش حرف نداشت ولی به ما یاد نداده است، پدربزرگم می گفت باید علمش را بلد باشی، بعد از فوت پدربزرگم کتابش را دزدیدند و ما هم چیزی یاد نگرفتیم اما حاج آقا به دوتا دخترش دعانویسی را یاد داده است. خانم جوانی در گوشه راهرو نشسته است انگار که متوجه نگاه متعجب من شده است می گوید این دخترش را کامل می ...
چوپانی و لقمه حلال "کاکل"، 2 شهید را تقدیم انقلاب کرد+تصاویر
...، این رفتن برگشتی ندارد... همانطور هم شد 29 روز بعد از اعزام، در عملیات خیبر محمد مفقود شد و هنوز چشم انتظاریم... وقتی از انتظار می گفت برق نگاه و اشک چشم هانش با هم تلاقی می کرد سرش را به گل های قالی می دوخت و دقایقی صبر که....صبوری و صلابت مردانه اش را ببینم و انتظار و اشک و بغض را می خواست لابلای حرف هایش پنهان کند اما نمی شد. پیرمرد که صدای ضعیف و آرامم را نمی شنید با ...
به مناسبت شهادت امام رضا(ع) منتخبی از اشعار رضوی شاعران جوان
گاهی هم شنیدی خندۀ نوزاد را حوض سقاخانه ات دارالشفای عالم است کرده بینا یک نگاهت، کور مادرزاد را یا رضا گفتند و رد کردند مردان خدا با دعا، اروندرود و تنگه مرصاد را پادشاه کشور عشقی و من از این به بعد می گذارم روی مشهد نام عشق آباد را باز می خواهم که مهمان تو باشم مهربان باز می خواهم ببوسم پنجره فولاد را سیده فرزانه ...
تروریسم نیابتی و زلزله کرمانشاه
دزدی بود. نمازگزاری از راه رسید و با عصبانیت فریاد زد؛ ای رذل نابکار تف بر تو که از مسجد دزدی می کنی؟ لعنت بر تو! اما دزد که در حال جمع کردن فرش ها بود، قیافه آدم های غیرتی شده را به خود گرفت و گفت در خانه مقدس خدا تف می اندازی؟! صبر کن کارم تمام شود؛ نشانت می دهم تف انداختن در مسجد یعنی چی ! 8- مقدمه فتنه انگیزی، غبارآلود کردن فضا، به هم زدن مرز حقیقت و دروغ، و سلب قدرت تشخیص از مردم ...
آوای غریب ملایک هنوز در طواف حریم کبریایی ات به گوش می رسند
...، تو نمی توانی آن را به دیگری واگذاری، و اگر خدا به تو نداده، چه حقّی داری که درباره آن تصمیم بگیری . یوسفی در دستگاه فرعونیان یاسر خادم امام رضا علیه السلام می گوید: پس از آن که ولایت عهدی امام رضا علیه السلام استقرار یافت، دیدم که امام علیه السلام دست هایش را به سوی آسمان بلند کرده، به خدا چنین عرض کرد: خدایا، تو می دانی که من در مورد قبول ولایت عهدی ناگزیر شدم. پس مرا ...
دعای امام رضا(ع) برای حضرت بقیه الله(عج)
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) شبستان نوشت: از جمله دعاهایی که برای حضرت صاحب الزمان(عج) روایت شده ذکر دعایی است از امام رضا(ع)؛ یونس بن عبدالرحمن می گوید: حضرت رضا(ع) دستور می فرمود که برای حضرت صاحب الامر عجل الله فرجه چنین دعا شود: اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَ خَلِیفَتِکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَی خَلْقِکَ وَ لِسَانِکَ الْمُعَبِّرِ عَنْکَ النَّاطِقِ بِحِکْمَتِکَ وَ ...
بهترین اشعار نزار قبانی
پایتختی در گوشه زمان می ساختم که ساعت های شنی و خورشیدی در آن کار نکنند مگر آنگاه که دست های کوچک تو در دستان من آرمیده اند □ □ □ □ □ ساده دلانه گمان می کردم تو را در پشت سر رها خواهم کرد در چمدانی که باز کردم، تو بودی هر پیراهنی که پوشیدم عطرِ تو را با خود داشت ...
مجموعه غزل عاشقانه پارسی
دل و خلقی به تماشای منست آنکه در راه طلب خسته نگردد هرگز پای پر آبله بادیه پیمای منست فرخی یزدی گلچین غزل عاشقانه معاصر ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند زان می که در شب های غم بارد فروغ صبحدم غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند نور سحرگاهی دهد فیضی ...
تفکر انقلابی و غیر انقلابی
واقعیت های کاذبی که در اطراف زندگی آنها اتفاق می افتد درگیر نمی کنند، آنها اول به غرور خود غلبه می کنند چون می دانند بزرگترین دشمن هر کسی نفس اوست، آنها از طریق مبارزه با نفس شان می توانند ایمان خود را تقویت کنند، چون پایه و اسلاس تفکر بچه های انقلابی رسیدن به رضای خدا و به دست آوردن دعای خیر بندگان خداست. هر چه که توی فکر یک آدم باشد توی عمل و سخنان او نشان داده می شود، و این فقط انسان های ضعیف ...
چرا مذاکره موشکی و منطقه ای نمی کنیم؟/ تروریسم نیابتی و زلزله کرمانشاه
دزد نابکاری به مسجد رفته و سرگرم دزدی بود. نمازگزاری از راه رسید و با عصبانیت فریاد زد؛ ای رذل نابکار تف بر تو که از مسجد دزدی می کنی؟ لعنت بر تو! اما دزد که در حال جمع کردن فرش ها بود، قیافه آدم های غیرتی شده را به خود گرفت و گفت در خانه مقدس خدا تف می اندازی؟! صبر کن کارم تمام شود؛ نشانت می دهم تف انداختن در مسجد یعنی چی ! 8- مقدمه فتنه انگیزی، غبارآلود کردن فضا، به هم زدن مرز حقیقت و ...
آموزش دعانویسی با حداقل50 میلیون تومان!
.... دختر بهتر از پدر! خانمی که به امید دیدن حاج آقا آمده بود انگار که ناراحت شده باشد می پرسد دخترش چند سالش است و می تواند مثل پدرش دعا بنویسد؟ دختر جوانی که برای شکستن طلسم آمده و استرس در چهره اش مشخص است، با لبخند می گوید سنش زیاد نیست، ولی کارش خیلی خوب است و حتی اگر پیش حاج آقا بروی و مشکلت سخت باشد تو را می فرستد پیش دخترش، چون کارهای سخت فقط به دست دخترش باز می شود ...
اخلاق شخصی و حکومتی پیامبر اعظم(ص) به روایت رهبر انقلاب
مطالبی عرض کنم؛ اما ترسیدم که تراکم مطالب باز موجب شود که این ابراز ارادتِ لازم و واجب فوت شود و به تأخیر افتد؛ لذا امروز قصد دارم که در این خطبه راجع به آن وجود مقدّس صحبت کنم. نبی مکرم اسلام جدای از خصوصیات معنوی و نورانیت و اتّصال به غیب و آن مراتب و درجاتی که امثال بنده از فهمیدن آن ها هم حتّی قاصر هستیم، از لحاظ شخصیت انسانی و بشری، یک انسان فوق العاده، طراز اول و بی نظیر است. شما ...
زیباترین اشعار عاشقانه سعدی
نمی گزارد گویند برو ز پیش جورش من می روم او نمی گذارد من خود نه به اختیار خویشم گر دست ز دامنم بدارد بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله کار خویش گیرم... ای دل نه هزار عهد کردی کاندر طلب هوا نگردی؟ کس را چه گنه تو خویشتن را بر تیغ زدی و زخم خوردی دیدی که چگونه حاصل آمد از دعوی ...
ما جا مانده بودیم
.... ماه آخر بود که چهارشنبه شبی زنگ زد و گفت آقا روضه خصوصی دارد، اسم تو را هم داده ام تا با هم برویم. صبح دنبالش رفتم و راهی شدیم. در راه با حاج حسین شریعتمداری تماس گرفت، اول کسب اجازه کرد و بعد مشورت که اگر فرصت گفتگویی دست داد از چه چیز بگوید و از چه چیز نگوید. روضه که تمام شد با نوه اش خدمت آقا رسید و از خستگی جسم و جانش صحبت کرد و التماس دعا گفت. بعد هم در اتاق کناری دفتر با آقا مسعود از ...