سایر منابع:
سایر خبرها
امروز ما عمل هستیم و بقیه عکس العمل
شهادت در اهواز من در باشگاه تلویزیون بودم. دو دوربین اکلر و دو مینی اکلر تلویزیون به من داده بودند. من مبارزه خرمشهر را هم از دست دادم. تلویزیون آن موقع دست طیف بنی صدر بود که یک فیلمی از ما دیده بودند و از ما خوش شان نمی آمد؛ چون آن فیلم در مورد انعکاس وارونه خبرنگاران آمریکایی بود؛ به اسم واقعیت . به این بهانه کار خوابید و تا من دوربین تهیه کنم خرمشهر سقوط کرد. بعد از این دوره موضوع تحقیق در مورد ...
اکبرآقا خیاط ؛ بیسیم چی شد
تعریف کرد. سراغ "کربلای چهار" که می روم ،روایت دلدادگی یک بیسیم چی نظرم را جلب می کند. شنیده ام پیش ازرفتن به جبهه خیاط ساده ای بود که رزق حلال را میهمان سفره ی زن و فرزندانش می کرد. "شهید اکبر قاسمی"را می گویم؛ پای صحبت برادرش که مینشینم تبسمی می کند و میگوید: " اکبر آقا" بین ما شش برادر چیز دیگری بود. می گفت؛ دیپلمش را که گرفت همه می گفتند وقتش رسیده ...
مکتب نجف اشرف؛ نگاهی از بیرون
... در شعبان المعظم گذشته فرصتی برای زیارت مجدد از عتبات عالیات و دیدار با علمای کبار فراهم شد. اولین بار سال 2003 چند ماه پس از سقوط صدام توفیق زیارت یافته بودم و حالا پس از 14 سال برای پنجمین بار بود که به این سعادت نائل می شدم. پس از زیارت، آنچه بیش از همه توجه مرا به خود جلب می کرد تغییرات ظاهری و توسعه و امثال آن نبود، چه اینکه که سالها جنگ داخلی و حجم تخریب های به جا مانده از ظهور و سقوط ...
سخنرانی ویژه آیت الله خامنه ای بدون حفاظت در میان کُردهای مسلح
منتظر بودم ببینم این شیخ حسین که او گفت، کیست. از چند نفر پرسیدم این شیخ حسین کیه؟ که گفتند حسین شهرام فر است. شهرام فر آن موقع برای انجام ماموریتی به عمان رفته بود. * که بعدا تبدیل شد به یکی از بهترین دوستان شما و یکی از اولین شهدای نوهد در جنگ. بله. ما از همان اول باهم صمیمی شدیم. شهرام فر علی رغم اینکه درجه اش سروان بود ولی همه کاره تیپ بود ...
فعال سیاسی نیستم و روشنفکر شدم!
به اُوت می زند به ضررش سود می زنید تفاوتی ندارد که چند دقیقه قبل به نفع تیم مقابل یا به ضرر تیم مقابل سوت زدید، اما اگر بازیکن باشید، حتی اگر دست تانبه توپ خورده باشد، دست رقیب تان به توپ نخورده باشد، باید به گونه ای رفتار کنید که به ضرر تیم مقابل باشد ولو اینکه در دلِ خودتان بپندارید که حق با شما نیست. دخانچی مجری برنامه با سوال از دهباشی گفت: اطلاقِ کلمۀ روشنفکر به خود احتیاج به یک ...
چند خبر خوش از فرودگاه کرمان و بم
، مرحوم خوربک، مدیرکل وقت کرمان غیرمستقیم من را معرفی کرد تا به جیرفت بروم. من می گفتم سابقه کارم کم است اما وی به دلایلی مثل آشنایی من با مسئولین شهر و فرمانداری و شهرداری و سابقه جبهه و اینکه اهل جیرفت بودم، اصرار داشت که من مسئولیت را قبول کنم. من چون تازه کار بودم، یک ماه فرصت خواستم. واقعیت این است که می توانستم از عهده مسئولیت فرودگاه برآیم ولی می خواستم سابقه کارم بیشتر شود. فرماندار و نماینده ...
وصال در خندق ؛ وداع در اروند !
زینب تاج الدین خودش را بیسیم چی سردار شهید حاج علی باقری معرفی می کند و می گوید که آشنایی اش با حاجی از جاده خندق شروع شده است؛ جاده ای در شرق دجله که برای بچه های جنگ خاطرات فراوانی از آتش و خمپاره و بمباران دارد. حسین لادانی هرچند از همان نخستین روزهای حضورش در جبهه نام و آوازه حاج علی باقری را زیاد شنیده اما به قول خودش اولین دیدار چهره به چهره و همراهی بازو به بازو و حتی هم سنگر ...
طاهر احمدزاده؛ استانداری که سوار دوچرخه می شد
چرا بازداشت کرده اید. من در این زمان به نوعی مشاور سیاسی آیت الله میلانی بودم. وقتی به خانه ایشان می رفتم، به خلوت می رفتیم و در اندرونی صحبت می کردیم و حتی پسر ایشان هم وارد اتاق نمی شد. شما غیر از آن تجربه بازداشت دسته جمعی، چند بار دیگر قبل از انقلاب بازداشت شدید؟ - در سال های 1340، 1341 و 1342 سه بار بازداشت شدم. یک بار به خاطر قصد برگزاری نماز عید فطر، شب فطر بازداشت شدم ...
آرزوی امیرالمؤمنین(ع) تحقق حماسه ای همچون 9 دی بود/ برخی خودی ها زمینه ساز نفوذ می شوند/ اگراعتماد عمومی ...
انجام می شد. پیامبر(ص) اینها را فریب داد و دلشان را به این خوش کرد که برده اند. پیامبر(ص) 6 سال بود که پس از هجرت به حج نیامده بود و یک سال هم رویش. می توانست سال آینده بیاید و چیزی نیست که پیامبر(ص) برای آن سخت بگیرد، در حالی که قریش را فریب می دهد و آنها فکر می کنند چه امتیاز بزرگی به دست آورده اند. یکی از مفاد این بود که اگر مسلمانی فرار کند و به سمت قریش بیاید، نباید برگردانده شود ...
یادداشتی در وصف فقیه ذوفنون
مرکزی برای خودش یک مقر جمع آوری کمک های مردمی بزند و عدالت در این مسیر قربانی شود و به بعضی ها اقلام بیشتری از بقیه برسد، ما در مرکز استان فارس در شیراز یک مرکز تأسیس می کنیم و به همه می گوییم کمک هایشان را به جای دادن به سپاه یا جهاد یا ارتش و...، به این مرکز بدهند. بعد این ستاد مرکزی، پشتیبانی کمک های مردمی را علی السویه بین همه نیروهای دست اندرکار جنگ در جبهه های غرب و جنوب تقسیم می کند. ...