سایر منابع:
سایر خبرها
حماسه های غواص 16 ساله از خطه شمال در اروند خروشان جنوب
شهید تازه شناسایی شده اش در گفت وگو با تسنیم به معرفی او پرداخته و سخن می گوید. او با گفتم هر بند در مورد فرزند شهیدش مکثی کرده، اشکی می ریزد و بعد دوباره جملاتش را ادامه می دهد: حسینعلی از سیزده سالگی به جبهه رفت. چند بار رفت و آمد تا شانزده سالگی که دیگر رفت و نیامد. فرزند اولم بودم به جز او دو پسر دیگر داشتم. رفت و دیگر بازنگشت و مرا برای همیشه چشم انتظار آمدنش گذاشت. هروقت شهیدی می آوردند یا ...
شمه ای از کرامت سیدالکریم به مناسبت 15 شوال
) رسید و بر روی گنبد تابید، بعد از این ماجرا راننده حرکت کرد و من در حالی که بهت زده شده بودم، اصلاً متوجّه بعد مسافت نشدم، او مرا درب منزلمان در خیابان سیروس پیاده کرد، وقتی من به درون خانه رفتم، انگار از یک خواب برخاسته باشم، تازه متوجه عمق ماجرا شدم، همین طور در ذهنم سؤالات مختلف دور می زد، سؤال هایی که هنوز هم درباره آن فکر می کنم، اما یک نکته را نمی شود انکار کرد، صحنه ای که آن راننده به من نشان داد و تصرّفی که در روح من کرد، موجب شد که خط سیر زندگیم تغییر کند و از این بابت تا عمر دارم خود را مدیون حضرت می دانم. ...
دامن کشان رفتی ...
...، از این شهدا بخواهید و هر وقت دلتان گرفت، سر مزار این شهدا بیایید. خدا صبرت دهد سه روز مانده بود به ماه مبارک رمضان که برادرم عقد کرد و مهدی برای جشن نیامد. قرار بود برود سوریه. بر خلاف معمول، این سه روز را فقط در خانه ماند و روزه گرفت. در این سه روز، تمام وسایلش را مرتب می کرد و هر جا در خانه می رفتم به دنبالم می آمد. دلمه خیلی دوست داشت، ولی این بار که خواستم درست کنم ...
عزاداری پیامبر بر حمزه، پاسخی به ادعای واهی وهابیت است
زوبینی داشت (منظور از زوبین همان نیزه های نوک تیز است) و تیرهایش کمتر خطا می رفت و تیرانداز قدر و ماهری بود. طرح و تئوری این امر را همسر ابوسفیان که هند نام داشت ارائه کرده بود که به وحشی گفت دامن تو را پر از طلا خواهم کرد و تو را آزاد خواهم کرد به شرطی که بروی و انتقام خون پدر و برادرم را از حمزه بگیری. جبیر هم به غلام گفت که اگر حمزه عموی پیامبر اسلام را به جای عموی من که در جنگ بدر کشته شد بکشی ...
از زندان زنان تا همسردزدی
فرستاد و ما آن را به تصویر اصلی آن بازگرداندیم. دبیرکل سازمان ملل متحد هم در سخنانی از وجود پرده باب الکعبه در یکی از سالن های سازمان ملل متحد ابراز خرسندی کرد و آن را هدیه ارزشمندی خواند و ابراز امیدواری کرد که این سالن، محل دیدار هیات ها و الهام بخش صلح و آشتی در جهان به سبب ارزش دینی و فرهنگی این پرده باشد. در ادامه مراسم المعلمی سفیر عربستان اقدام به پرده برداری و رونمایی از پرده باب الکعبه ...
وقتی بچه های گردان تخریب در شب عملیات اعتصاب کردند
خانه برگشتم، موضوع را با پدرم مطرح کردم. پدرم به شدت مخالفت می کرد ، زیرا از عواقب آن به خوبی مطلع بود. اما گوشم بدهکار نبود. با اصرار من پدرم راضی شد. بعد از امتحان ورودی و مصاحبه و کسب نمره قبولی، شاگرد مدرسه نظام شدم. ماجرای گُل خوردن از ولیعهد در مدرسه نظام یک روز قرار شد، مسابقه فوتبالی بین بچه های دبیرستان نظام و کلاس ولیعهد برگزار شود. در آن مسابقه من دروازه بان بودم. در ...
سفرنامه خبرنگار آلمانی در ایران: از شلوار صورتی زنان تا تفکیک جنسیتی مترو
نیروی تازه ای به گردشگری این کشور وارد کند. دن هیشفلد از تجربه اخیر خود در سفر به تهران نوشته است: چی؟ می خوای بری ایران؟ دیوونه شدی؟ این واکنش دوستانم تا یک هفته بعد از شنیدن برنامه سفرم به ایران بود. 13 سال است ایران و مردم 75 میلیونی اش "مثلا" در انزوای بین المللی به سر می برند. غفلت و تعصب زیادی در این جریان وجود دارد. اگر حروف اختصاری IKA روی بلیت تان نوشته شده باشد ...
من موراکامی هستم
گذاشته بودم، می گذشت. از آن به بعد هر شب وقتی دیروقت به خانه برمی گشتم، پشت میز آشپزخانه می نشستم و می نوشتم، همان چند ساعت پیش از سپیده دم عملا تنها زمان خالی من بود. در شش ماه آینده صدای باد را بشنو را نوشتم. اولین نسخه را درست با پایان یافتن فصل بازی های بیسبال تمام کردم... صدای باد را بشنو کار کوتاهی است، بیشتر یک داستان بلند است تا رمان. با این حال زمان و انرژی زیادی از من ...
صادق خرازی: ظریف، راضی اما دلخور است
بود که ما مشکلاتی داریم و باید مشکلاتمان حل شود. به صورت قاطع نمی گفت و می دانم که دو گزینه در مقابل آقای روحانی قرار داشت؛ گزینه بعد از قطعنامه و پیروزی و گزینه شکست مذاکرات. در شکست مذاکرات باید نظام را اداره می کرد که روی این هم دولت آقای روحانی فکر کرده بود و خبر دارم. در جلسه ای که به عنوان کارشناس دعوت شده بودم مطرح می شد که اگر موفق شدیم چه می شود و اگر موفق نشدیم، چه؟ این تدبیر رئیس جمهور را ...
نخبه لارستانی کنکور سراسری: خدا کند کنکور دیگر تکرار نشود
در ادامه ترجیح دادم بخوابم. صبح از ساعت 4 تا 5:30 هم چک می کردم اما باز هم نیامده بود و دوباره خوابیدم. ساعت 8 بود که مدیر مدرسه به خانه مان زنگ زد و به من اطلاع داد که نتایج آمده و همان موقع رتبه ام را در سایت دیدم. * همان لحظه ای که رتبه خودتان را دیدید، چه حسی داشتید؟ از درون لرزیدم، اما بیشتر مشتاق بودم رتبه دوستانم را بفهمم. خدا را شکر رتبه ام خوب بود ولی با انتظاراتی که ...
چوپانی که هزاران هوادار اینستاگرامی دارد+عکس
توله ها را می لیسید و می بوسید. به آنها شیر می داد و هوایشان را حسابی داشت. بعد از چند روز این سگ حسابی سرپا شد و شد وندی سابق. آنقدر که از ذوق این سگ من خوشحال شدم اگر بهترین گوشی دنیا را هم می خریدم به این اندازه لذت نداشت. دنیای محمد مثل محل زندگی اش به همین اندازه شیرین و زیبا هستند. وقتی می پرسیم که چه وقت هایی حالش خوب و چه وقت هایی حالش بد است محمد جوابی از جنس همان دنیای سبزش به ...
بازیگری که شهادت در راه حرم را برگزید
ها و خاطرات شیرینش حرف می زند. تنها تکیه کلامش به من و برادرم این بود که شاید روزی من نبودم، شما باید روی پای خودتان بایستید. قبل رفتن، بابا من و برادرم را به همسرم سپرد و از ایشان رضایت گرفت که من بروم بعد از من تو مرد خانه ام هستی ! من بعد از رفتن پدر به عراق ، هر شب با ایشان تلفنی حرف می زدم. آخرین بار صدای حاجی قطع و وصل شد. بعد از آن هم هر چه تلاش کردم نتوانستم تماس بگیرم. دو روزی گذشت. هر چه ...
درگیری خونین پدر با پسر شیشه ای
.... من نگرانش بودم تا اینکه نیمه های شب وارد خانه شد. وقتی به او گفتم که در این دو شب کجا بودی با من درگیر شد. او کمان اره را برداشت و به من حمله کرد. من برای دفاع از خودم به آشپزخانه رفتم و چاقویی برداشتم که هنگام درگیری چاقو به قلب و پهلویش برخورد کرد. پسرم خونین روی زمین افتاد و من بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم و او را به بیمارستان رساندم اما فوت شد. متهم به دستور قاضی بستان زاده برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت و جسد مرد جوان هم برای آزمایشات لازم به پزشکی قانونی فرستاده شد. منبع: جوان ...
معشوقه ای که دو بار دفن شد!
کرد و این بار یکی از کارآگاهان زبده اداره جنایی، مامور پیگیری پرونده شد. چند ساعت بعد سرگرد نجفی، متهم 29 ساله را در حالی که حلقه های قانون بر دستانش خودنمایی می کرد مقابل قاضی ویژه قتل عمد مشهد نشاند. او سعی می کرد باز هم همان قصه های تکراری را بازگو کند. این درحالی بود که قاضی حسینی همچنان با آرامش به اظهارات متهم گوش می داد. الف که دید داستان هایش دیگر کارآمد و قابل باور نیست نگاهی به ...
عبادت بدون پشتوانه علمی خطرناک است
.... آیت الله سید عبدالله فاطمی نیا با همه دغدغه ها و فکر مشغولی هایی که دارد درخواست عقیق و همشهری آیه برای گفت وگو را پذیرفت و با ما همکلام شد.*حاج آقا! از چه سالی در مهدیه تهران خطیب بودید؟ دقیقا یادم نیست از چه سالی و چند سال در مهدیه خطیب بودم اما اجمالا می دانم زمان زیادی بود که در آن مکان مقدس صحبت می کردم. *چه کسی شما را به مهدیه تهران دعوت کرد؟ دعوت بنده به ...
فرار ژن ها از فرار مغزها خطرناک تر است!
در یونسکو شعار اخلاق از مهد کودک شروع شده است. پدرم یک فرهنگی و معلمی بسیار باایمان، بافرهنگ، میهن پرست و خدمتگزار و گنجینه ای از سجایای والای اخلاقی بود. پدرم صاحب سبک اخلاقی خاصی بود و بنده نیز همان مدل تربیت شدم. در هر صورت از همان زمان، گرایش اخلاقی من ظاهر شد و دروغ، تملق و ریا با من آمیخته شد. ضمن اینکه بنده از سال 1976 به عنوان تنها کارشناس مسلمان و کل منطقه خاورمیانه در رشته ...
رکاب زدن برای ترویج فرهنگ ایثار و مقاومت
و یک هفته در کنار خانواده هستم، در سفرهای خارج نیز با تلفن در تماس ام. چه سالی و کجا مجروح شدید؟ سال 65 در نفت شهر، منطقه جنگی سومار مجروح شدم. چگونه مجروح شدید؟ عراق به ما تک زده بود، ما آن را دفع کردیم، بعد از تک دشمن، برای سرکشی به خط مقدم رفتم، که مورد اصابت ترکش های 4 خمپاره 60 و 81 قرار گرفتم و 43 ترکش خوردم و مجروح شدم، از هوش رفتم و هیچ چیز نفهمیدم. به نظر ...
از کمدی دلسرد شده ام
می تواند مهم تر باشد. این میزان از موفقیت نقش را تصور می کردید؟ نه، اصلا. در اظهارنظری تو جشنواره گفته بودید که نخستین بار است که به جشنواره می آیید. بله، من اصلا جشنواره نرفته بودم. من فیلم هم داشتم بازی هم کرده بودم و زمانی هم که خودم فیلم داشتم به حدی درگیر بودم که اصلا نرفتم و برای این فیلم نخستین بار بود که به جشنواره می رفتم همان جایی که می گویند ...
اسلام به کفر پناهنده نمی شود
اینجا بیایند. می گفت: من به منزل ایشان رفتم. ابتدا به کتابخانه بزرگ و بعد به اتاقی وارد شدم که تاکنون آنجا نرفته بودم، در آنجا هم کتاب زیاد بود. دیدم مرحوم حاج شیخ نشسته و چیزی هم به زیرش انداخته است و دستش را به پایش می مالد و ناراحت است. چون به ایشان حمله کرده و تیری به پایش زده بودند. از من پرسید که چه خبر است؟ من می خواستم به مرحوم حاج شیخ بگویم که مثلاً ممکن است به ایشان توهین کنند یا اذیت ...
الناز شاکردوست: فوبیای تکنولوژی دارم
نیستم و بیشتر حرف هایم در فضای مجازی می زنم اما آدم هایی هستند که چون از جایی به بعد حرفی برای ارائه ندارند می خواهند به هر قیمتی شده خود را در دید نگه دارند و به همین علت گاهی حتی به دروغ یا آویزان شدن به دیگران و جعل خبر سعی می کنند دیده شوند. حتی اگر شده مثلا به دختری که در خانه پدرش بی خبر از همه جا نشسته هر تهمتی را بزنند تا چند نفر بیشتر آنها را فالو کنند. اینها یک جورهایی گدایان مدرن هستند ...
وقت شهادت سنش 16 سال و شعورش 90 ساله بود
. او که هنوز بی تاب است و آرام نگرفته ادامه می دهد: هروقت شهیدی می آوردند یا وقتی اسیری آزاد می شد من هم منتظر خبری بودم که برایم بیاورند اما وقتی دیگر با هیچ گروهی برنگشت گفتم حتماً شهید شده است وگرنه به من خبر روشنی از شهادت نداده بودند. همیشه می گفتم خدایا هرجور تو صلاح می دانستی همان خوب است و تو را شکر می کنم. وقتی دلتنگش می شدم به پای مزار شهدای گمنام می رفتم و درد و دل می کردم. ...
احمدی نژاد تمام شد/ کرباسچی، تمام امکانات خود را علیه ناطق نوری به کار می گرفت
اصلاح طلبان هستید... جالب است که عده ای به من می گویند که فلانی نفوذی اصلاحات در برخی از محافل مهم سیاسی – فرهنگی کشور است. اما متاسفانه هرکسی که مستقل باشد و بله قربان گو نباشد اتهامی خواهد خورد. اگر قرار بود که وابسته باشم هشت سال در زمان احمدی نژاد خانه نشین نبودم. من نخستین سفیر عزل شده دولت مهرورز بودم! حتی در خیلی از جاها آقای لاریجانی از ظرفیت های جهانی که من و ظریف و امثال ما داشتیم ...
سمانه پاکدل: تفریح مورد علاقه ام دکتر رفتن است/ تا بیست سالگی فوبیای بیمارستان رفتن داشتم
...، احمد محمد اسماعیلی: یکی از تفریحات مورد علاقه ام دکتر رفتن است! در دوران کودکی از دکتر رفتن می ترسیدم و هر باری که احتیاج به دکتر رفتن داشتم مادرم من را به زور می برد. در حال حاضر سه ماه در میان به دکتر مراجعه می کنم و یکی از دوستان نزدیک پزشک است و بیشتر اوقات می روم مطبش و به او سر می زنم. *آخرین باری که نزد پزشک رفتید برای درمان چه بیماری بود؟ مادرم امسال بیماری داشت و برای عمل ایشان به چند دکتر غدد مراجعه کردیم. مادرم بیماری دیابت دار ...
شهید سروستانی که مادرش او را نذر امام (ره) و انقلاب کرده بود
امانتداری بیش نیستم ! مادر نگاهی به گنبد مسجد که درست در مقابل ما قرار دارد، مکث کوتاهی می کند و از گذشته می گوید: وقتی رحم علی 5 ساله بود بیماری سرخک گرفت. 18 شبانه روز در تب بیماری می سوخت . چند روز پشت سر هم او را به تنها پزشکی که در سروستان بود بردم اما خوب نمی شد و روز به روز حالش بدتر می شد. روز آخری که مطب دکتر رفتم بعد از اینکه از صبح تا اذان مغرب منتظر شدم تا دکتر آمد، به ...
مرد معتاد پدرش را به دار آویخت
مرد معتاد که در جنایتی هولناک پدرش را از درختی به دار آویخته بود، دادگاه کیفری به تشریح جنایت خود پرداخت. ساعت 2 بامداد پنجم مرداد سال 85 پسر جوانی با مراجعه به کلانتری 206 بومهن از خودکشی پدرش خبر داد. دقایقی بعد تیمی از ماموران در محل حادثه حاضر شده و با جسد حلق آویز رضا 53 ساله روبرو شدند. مردم میانسال با طنابی از درخت حیاط خانه اش حلق آویز شده و یک چهارپایه نیز در کنارش قرار داد. یکی از ...
افزایش آمار اعتیاد بانوان گلستانی
کرده ولی هر بار با گزارش دخترش به زندان افتاده. حدود دو سال پیش آن ها را ترک کرده و در طی این مدت به شهرهای استان مازندران سفر می کرده است. گل صبا ادامه می دهد: کار نشا می کردم و اکثر پول را خرج خرید مواد می کردم. روزی با خیال راحت بر سکوی خانه نشسته بودم و داشتم تریاک می کشیدم که در باز شد و فرزندان و دامادهایم وارد شدند و من برای یک ترک واقعی به مرکز ترک اعتیاد آمدم. الان حدود 10 ماه و ...
24 ساعت زندگی یک "بچه پولدار"
؟ من معمولا 4 بعدازظهر از خواب بیدار می شوم و 8 صبح می خوابم. * خب چهار عصر تا هشت صبح ات را چطور می گذرانی؟ بیدار که می شوم، غذایی که مادربزرگم آماده کرده است را می خورم. دوش می گیرم و با بی ام و از خانه می زنم بیرون برای دور دور. البته اسم دور دور بد در رفته. اصلا اهل این نیستم که توی خیابان کسی را سوار کنم. با دوستانم قرار می گذارم و با ماشین توی خیابان می چرخیم ...
دستگیری قاتل فراری 72 ساعت پس از قتل در خورموج
عنوان کرد: نیمه شب گذشته سه نفر دیگر از متهمین که متواری بودند درحالیکه قصد داشتند با یک دستگاه خودرو پراید از شهر خورموج خارج شوند شناسایی و دستگیر شدند. وی خاطرنشان کرد: با دستگیری این افراد متهم اصلی به هویت"ح-الف" 25 ساله ضمن اعتراف به قتل در خصوص علت آن گفت: به علت اختلاف خانوادگی پسر برادرم با خانواده همسرش به خانه پدر همسرش رفته و قصد بردن دختر بچه یکساله وی را داشتیم که با خانم ...
خون بخشیدم جان گرفتم
خون جهان تصادفی نیست و باید برای نجات انسان ها گام بردارم. فرزند اول خانواده بودم و در شوشتر متولد شدم و پس از تولد به اهواز رفتیم. پدرم یک روحانی بازرگان بود. او دوست داشت من هم درس طلبگی بیاموزم و به همین خاطر تا 10سالگی در حوزه علمیه درس می خواندم. وقتی به 10سالگی رسیدم پدرم فوت کرد و از آنجا که علاقه زیادی به تحصیل علوم جدید داشتم از حوزه بیرون آمدم و به مدرسه رفتم. برادرم ...
ماجرای جوانترین خلبان ارتش ایران که به شیوه داعشی ها به شهادت رسید
ازدواجمان را برگزار کردیم. تا آن زمان او در پایگاه دزفول بود که بعد از ازدواجمان به بوشهر منتقل شد و دو سالی هم در بوشهر زندگی کردیم. و بنده بعد از ازدواج تحصیلاتم را ادامه داده و موفق به دریافت مدرک کارشناسی در رشته روانشناسی بالینی شدم. آیا از شهید صاحب فرزند شده اید؟ بله؛ در 6 مرداد 1355 فرزندمان در تهران متولد شد که تولد ایشان هم خیلی جالب بود؛ در زمان تولد افشین ...