سایر منابع:
سایر خبرها
فوت ابهام آمیز دختر ژیمناست ایرانی+تصویر
61 روز زندگی کرد اما نباتی. هوشیاری اش در حدود 7 تا8 بود. چشمانش را باز می کرد و تپش قلبش کم و بسیار می گردید. انگار صدا ها را متوجه می گردید اما در این مدت وضعیتش دگرگونی نکرد تا اینکه از 9روز پیش برای خانواده خدری یلدایی متمایز بود؛ یلدای طولانی با غم از دست دادن پریسا. دختر جوان در آخرین روز پاییز در بیمارستان اراک جان باخت. از آن روز تلخ و شوم تنها اشک و خاطرات دردناک برای مادر، پدر و سه خواهر ...
دلفی: پدر و مادرم سختی ها را به جان خریدند تا من پیشرفت کنم/از ایتالیا پیشنهاد داشتم
شما یکدل هم بود. به طور مثال می دیدیم بازیکنان ذخیره هم مثل اصلی ها از برد خوشحال واز شکست یا باز شدن دروازه ایران ناراحت می شوند. ما موفق بودیم، چون یکدل و یک تیم بودیم. **استعداد شما در خیلی از بازی ها به تاکتیک حریفان چربید. این یکی از نقاط قوت ایران در قریب به اتفاق مسابقات است. به عنوان مثال نوجوانان ایران که نه امکانات آلمان را دارند و نه نظم و تاکتیک شان را، چهار گل ...
سه سال و 9 ماه شکنجه و اسارت در قفس یازده / گفتم من الکساندر هستم؛ فرزند ایران
... طبیعتا همه خوشحال بودند، چون تا قبل از آن احتمال نمی دادند که زنده باشیم، مفقود الاثر بودیم دیگر. اما وقتی که قرار به آزادی اسرا شد، اسامی ما از طریق هلال احمر در رادیو اعلام شد و پدر و مادرم همانجا اسم من را شنیده بودند و فهمیدند که زنده هستم و در این مدت اسیر بودم. چه تاریخی خانواده را دوباره دیدید؟ یادتان است؟ بله مگر می شود فراموش کنم، ششم شهریور 1369 بود که هیچوقت ...
روایت پستچی که به خاطر مادر شهید چشم انتظار استعفا داد
شهید علیرضا بدرخانی فرزند پناه علی متولد 10 آذر سال 46 در شهرری است که به عنوان سرباز ژاندارمری (ناجا) از اهواز به جبهه های جنگ تحمیلی اعزام شد و در سال 67 در منطقه زبیدات عراق به شهادت رسید. پیکر مطهر او چندی پیش بعد از گذشت 28 سال در جریان تفحص کشف شده و به کشور بازگشت. اکرم بدرخانی خواهر شهید علیرضا بدرخانی در گفتگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا با اشاره به برادری که 28 ...
به تنگ، آمده اید اعتراض حق شماست
نوآوران آنلاین - به نقل از خبرگزاری دانشجو، پس از حوادث شب گذشته در تهران و حواشی آن افشین علا از شاعران کشورمان شعری با عنوان سلام هم وطن سرود. سلام هم وطن دردمند ایرانی که همچو من به ستوه آمدی ز. بی نانی من از تو خسته ترم گر نمی زنم فریاد که خوش ندارم از این بیشتر پریشانی به فرض، من غم و رنج تو را نمی فهمم. ولی تو صدق کلام مرا که می دانی ...
پخش فیلم صحنه قتل برای قاتل
ورامین باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان می داد مهری 48 ساله با ضربات چاقو از سوی شوهر سابقش که مردی 53 ساله به نام سیاوش بود، کشته شده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، عامل تحت تعقیب قرار گرفت و همان روز در یک قرار ساختگی دستگیر شد. متهم در بازجویی ها به جرمش اقرار کرد و در خصوص انگیزه اش گفت: وقتی فهمیدم همسر سابقم با مرد دیگری ازدواج کرده عصبانی شدم و ناخواسته او را کشتم! ...
وقتی مدرسه میرفتم سرکلاس خمار میشدم و همکلاسیام را میزدم تا اینکه مادرم مواد میزاشت تو کیفم که تو مدرسه ...
نوآوران آنلاین - نازنین زن جوان که فانوس خاطراتش را در کلبه تاریک افکارش روشن کرده بود در حالی که بیان می کرد بیماری، خستگی و سرگردانی تنها همدم من در این روزهای سرد زمستانی است سرگذشت سیاه خود را به 20 سال قبل گره زد و به کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: همسر اول پدرم به دلیل ابتلا به یک بیماری صعب العلاج فوت کرده بود که با مادر من ازدواج کرد. او 20 سال از مادرم بزرگ تر بود و وضعیت ...
راه تربیت کودکان، وقتی روی اعصاب والدینه!
...!" وقتی به خانه رسیدند همه چیز فراموش شده بود. مادرش فهمید که منظور پسرش از "دوستت ندارم" این بود که خیلی خسته است و این موضوع به این مادر کمک کرد که ناراحت نشود. اگر ناراحت شدید سریعاً جواب ندهید، صبر کنید تا آرامتر شوید، بعد برای مثال بگویید: "وقتی به من می گویی از من متنفری، به احساساتم صدمه می زنی". معمولاً وقتی بچه آرام می شود، پشیمان می گردد. او می گوید که درخواست های مادر جدید اخیراً از بین رفته اند. وقتی شب ها به اتاقش نمی رود که شب بخیر بگوید، فرزندش به او می گوید: تو به احساسات من لطمه می زنی. گاهی اوقات بهتر است که به بچه ها بگوییم: "ببخشید، متأسفم". ...
احترام گذاشتن به کودکان، چقدر جلو برویم؟
علیهم السلام، فراوان به این مسئله برمی خوریم. زمانی که رسول گرامی اسلام از سفری برمی گشتند و در مسیر بچه ها به آن حضرت برخورد می کردند، پیامبر به آن ها سلام می کرد (از رفتار همیشگی پیامبر بود)، به احترام آن ها می ایستاد و دستور می داد آن ها را نزد او بیاورند. آن ها را در بغل می گرفت برخی را بر شانه می نشاند و برخی را بر کتف خود سوار می کرد و به اصحاب خود نیز دستور می داد چنین کنند. ...
آموزش عذرخواهی به کودکان، راه های اصولی
، وسایل یا احساسات شخص دیگری صدمه زده است. 2- قدم به قدم آموزش بدهید. تنها گفتن اینکه بگو ببخشید برای یک کودک بی معنا است، مگر اینکه بداند مفهومی که پشت این جمله است، چیست؟ در ابتدا ممکن است این طور به نظر بیاید که کودک صرفا کلمات را بعد از شما تکرار می کند، تا زمانی که خودش یاد بگیرد مستقل و بجا از آن استفاده کند. برای مثال: من وقتی عروسکت را از تو گرفتم باعث شدم گریه کنی، متاسفم که تو ...
قدم به قدم با کربلای 4
...، مهندسی و... خارج از این مجموعه رزمی ها بودند. واحد تبلیغات و تعاون که در مقابل محل استقرار ما قرار داشت، معمولا بلندگوی آن بعد از ظهرها نوارهای نوحه های حماسی صادق آهنگران، کویتی پور و... و یا حجت الاسلام انصاریان را پخش می کرد و همین و چسباندن چند پرچم و تابلوهایی با مضامین جبهه و جنگ از جمله "لبخند بزن برادر" و... کارهای تبلیغاتی آنان را تشکیل می داد و بچه های واحد تعاون هم ...
قصه شب کودک، اومیتسو
:همشهری آنلاین مالایی سرش را به شیشه چسباند. بیرون، باد در هیاهو بود و برف بی وقفه می بارید . سکوتی سنگین بر اطراف حاکم و برف چون ملحفه ای سفید بر همه جا گسترده شده بود. مالایی برگشت سرجایش و کتابش را در دست گرفت. گرمای اتاق مطبوع و دلپذیر بود. کمی دورتر، مادربزرگ بافتنی می بافت. مادر نیز در آشپزخانه مشغول شستن ظرف ها بود. آن روز، پدر در خانه نبود، چرا که نوبت شب کاری اش بود ...
قصه شیرین کودکانه، ماجراهای کلاغ و روباه
من است و می خوام همین الان بیاندازمش. باری بگو مگو را زیاد کردند. آخر کار بنا شد کلاغ یکی از بچه هایش را پیشکش روباه کند و 3-2 روز مهلت بگیرد بلکه فکری به روزگار سیاهش بکند. با چشم گریان و دل بریان، یکی از بچه ها را با دست خودش برای روباه انداخت پایین. روباه نابکار بچه کلاغ را خورد و خوشحال شد که حقش را گرفته و می تواند این بازی را سر تمام پرنده هایی که توی این جنگل لانه ...
جایی بروم نمی گویم همسر شهید هستم چون کلا برایم دردسر می شود. برعکس تا جایی که بتوانم پنهان می کنم چون ...
منصرفش کنند اما گفت می خواهد برود. *گریه کنان چادرم را سرم کشیدم رفتم به علی گفتم خجالت نمی کشی می خواهی مرا با دو بچه کوچک تنها بگذاری و بروی؟ آنهم حالا که همه چیز خوب شده. داریم زندگی می کنیم دیگر خرابش نکن. پایین هم مستاجر است، تنهایی چه کنم؟ علی مستاجر را بیرون کرد و پدر و مادرش را از باغ آورد گفت دیگر چه بهانه ای داری؟ پدر و مادرم طبقه پایین اند. خواهرهایم و پدر مادر خودت هم ...
1199 نفر مسلمان و یک ارمنی!
.... اگر ما یک آینده قوی برای جامعه مان می خواهیم، لازم هست از مدرسه آغاز کنیم. من حس می کنم هر چه که به دست آورده ام، از همان اقدامات گروهی هست که با بچه ها انجام می دادیم. بعدها این رفاقت ها به منزل های همدیگر کشیده گردید؛ روزه می گرفتیم و روزانه یک نفر برای افطار بانی می گردید و به منزل هم می رفتیم. پدر و مادر من اذن نمی دادند که جایی بروم. یک روز به مادرم اظهار کردم که به مشهد می رویم و اگر ...
یک روز در دل آوار سرپل ذهاب و قصر شیرین
چادر ها و کانکس ها، دانش آموزانی هنوز در راه مدرسه با هم بگو و بخند می کنند و بازی های کودکانه شان را مثل همان روزهای شادی بخش ادامه می دهند. کرکره مغازه ها بالاست و نانوایی ها نان به دست مردم می رسانند. ادارات همه بازند و درد ها و آلام آسیب دیده ها را درمان می کنند. فرم های ثبت نام، درخواست های اداری و نامه های امضاشده در دست مردم دیده می شود. یکی به دنبال شناسنامه، یکی در پی بیمه نامه و دیگری در ...
اهمیت صله رحم در زندگی امام صادق(ع)/ آنچه که ترک آن سرپیچی از امر خداست
.... فردا صبح هنوز آفتاب سر نزده بود که امام صادق(ع) از خانه خویش خارج شدند و به خانه پسر عموی خویش رفتند. کنیز آن مرد به درِ منزل آمد، امام به او فرمودند: به ابومحمد بگو، ابوعبدالله بر در خانه است. پسر عموی امام از خانه بیرون آمد امام به او سلام کرد و فرمود: دیشب بر آیه ای از قرآن کریم گذشته ام که مرا بسیار ناراحت کرد، پرسید کدام آیه؟ امام همین آیه 21 سوره مبارکه رعد را خواندند. رفتار ...
رنگ عشق کودکانه های احمدرضا احمدی
خود بیرون آمده و وارونه ذهنیتی که از شاگرد متعارف مدرسه داریم: بچه هایی که همیشه برای صدادرآمدن زنگ و برگشتن به خانه لحظه شماری می کنند، این بار از تعطیلی مدرسه ناراحت اند و زبان آموزگاران را نمی فهمند. اما به علت عدم پرداخت بیشتر در داستان نمی توانیم از آنها به عنوان شخصیت یاد کنیم. همچنین پدر، مادر، خواهر و برادرِ پسرک نیز همین وضعیت را دارند. ارائه شخصیت پسرک از طریق کردار و رفتار وی با کمی شرح ...
احمدی نژاد می خواست 4 میلیون نفر از شهرستان بیاورد تا معترضان 88 را در تهران جمع کند
جرج سوروس سند می خواهید؟ دیدار قطعا وجود داشته است. پدر همه انقلاب های رنگی جرج سوروس است که با پول خود در کشورهای مختلف انقلاب رنگی راه می اندازد. آقای خاتمی با او دیدار داشت و این منتشر شد. از این بالاتر سند می خواهید. کسی که بابای این کار است و علنا اظهار می دارد 10 میلیون دلار خرج کردیم گرجستان را برهم ریختیم و ادوارد شوارد نازده را فراری دادیم و عده ای به پارلمان ریختند و پارلمان را ...
نگاهی به مسیر سید شجاعت!
جبهه برویم اما نه در این موقعیت. ولی ایشان تصمیم خود را گرفته بود و برای رفتن خیلی مصمم به نظر می رسید. ممانعت من از تصمیم جدی او راه به جایی نبرد. اگرچه ما همیشه با هم بودیم ولی من هرگز ایشان را به درستی درک نکردم و نتوانستم او را خوب بشناسم. بالاخره نام ایشان را در فرم ثبت نموده و چون نمی خواستم از او جدا شوم، نام خود را نیز پس از نام او اضافه کردم. غروب روز اعزام هنگام وداع ...
روایت خواندنی از زندگی شهید مدافع حرم علی زاده اکبر +تصاویر
فداکاری و ایثار داشته و این ایثار نسل به نسل از پدر به پسر منتقل می شود. روزی پدر شوهرم در جبهه های جنگ حاضر شده بود و امروز علی برای جنگ با سلفی ها به شهادت رسید و فردا هم مهدی باید راه پدرش را دنبال کند. انتهای پیام/
شهیدی که دوست داشت گلویش بریده باشد + عکس
راحت است که شهید نمی شود. شاید باور نکنید وقتی آقا مرتضی مجروح می شد خوشحال می شدم و می گفتم خدا را شکر مقداری هم که شده مال من است. سراغ علی را می گیرم. نفیسه می گوید علی خجالتی است. و مادر حرف های دخترش را ادامه می دهد: علی را بغل می کردم و می بوسیدم. بعد به او گفتم بابا شهید شده. به همه اعلام کردم باید خیلی سریع به مشهد برگردم و با پرواز فردا صبح به اتفاق خانم صدرزاده به مشهد برگشتیم. توی هواپیما ...
به شهدای زن هم حقوق تعلق میگیره؟
خسته نباشید من فرزند جانباز 15 درصد با 10 ماه سابقه جبهه هستم خواستم ببینم این قانون معافیت فرزندان جانبازان 15 درصد تو چه مرحله ای هستش و تا کی تصویب میشه؟ ج- سلام شما مشمول کسر خدمت می شوید و چون جمع درصد و سابقه جبهه پدر ، بیش از 24 می شود می توانید معاف شوید.
سازمان مدیریت بحران اقتدار لازم را ندارد
پایه هایش بود که آن پایه ها نیز تاب فشار و خمش ناشی از جابجائی عرشه پل را نداشتند و پل فرو ریخت. در هنگام بروز حوادث باید پروتکل های اجرائی مشخص وجود داشته باشد وی با بیان اینکه باید آمادگی مان عمیق باشد عنوان کرد: در زمان بروز بحران همه مسئولان وکارکنان این حوزه بطور طبیعی ابتدا به فکر خانواده خود هستند که برای این مسئله نیز باید فکر کرد. آنچه من در این خصوص در ژاپن آموختم ...
فرزند دلبندم! اگر دلتنگ دیدار پدرت شدی زیر سایه بید مجنون بنشین
و میهن خدمت کنیم. اگر به فیض شهادت نائل آمدم پدر جان ناراحت نباشید، سرافراز بوده و همیشه یار امام خمینی(ره) و قرآن و اسلام باشید اگر از من فرزندی به جا ماند سعی تان بر این باشد که خوب تحویل جامعه دهید. فرزندم، دلبندم، ای یادگار یگانه ام، بوی نجیب حضور ترا می شنوم بی آنکه روی تو را دیده باشم برای تو دختر گلم می میرم بی آنکه لحظه ای تو را در آغوش کشیده باشم. شیرینی لبان تو دختر ...
زمان گفتن واقعیت به فرزندخوانده
به گزارش بهداشت نیوز : آیا کسانی که کودکی را به فرزندی قبول کرده اند، باید به کودک شان بگویند فرزند آن خانواده نیست یا نه؟ اگر آری، بهترین و مناسب ترین سن برای گفتن این موضوع به آنها چه سنی است؟ یکی از شروط سازمان بهزیستی برای سپردن قیمومیت کودک به خانواده ها این است که در هفت سالگی به کودک گفته می شود با پدر و مادر واقعی اش زندگی نمی کند. کاری که برخلاف باور عمومی، بسیار درست و به ...
به پدر گفتم: حمزه را ماهی ها خوردند!
. در همین حال بودیم که دکتر در حالی که داشت کت اش را می پوشید از در مطب بیرون آمد و ما هم به طرف دکتر رفتیم. دکتر خطاب به پرستار گفت: چرا راه ندادی بیایند تو، اینها دست و پایشان را برای ما می دهند و دارند توی جبهه ها جانفشانی کرده و از نوامیس ما دفاع می کنند، چرا راه نمی دهی؟ خلاصه ما وارد شدیم و ماجرا را برای دکتر گفتیم، او هم معاینه ی مختصری کرد و گفت: مگر اینجا قسالخانه است که دست تو ...
داستان دریا،پدری که می خواهد زن شود، اما یک دختر 9ساله دارد بازیگر و دستیار کارگردان تئاتری درباره ترنس ...
، موانع و سختی هایی که در راه دارند. من در این نمایش ها سامان یا فرزانه نیستم، همه ترنسکشوال هایی هستم که در این مسیر قرار دارند. وقتی سال 1385 رفتم پزشکی قانونی که مجوز بگیرم و عمل جراحی را انجام بدهم، چند نفر روانشناس نشستند و گفتند باید امضای خانواده ات را داشته باشی. گفتم من چهل ساله ام، گفتند پس اصلا چرا می خواهی عمل کنی، بقیه عمرت را هم همینطور ادامه بده! یکی دیگر گفت تو بازیگر هستی و ...
ناگفته های حدادعادل از فتنه 88/ می گفتند برخلاف اسمت، عادل نیستی
جلوی چشم ملت واقع شده بود شما بحث کارشناسی می کردید، هر مطلبی که از شما می پرسیدند می گفتید که کارشناسان ما نشستند، باید از آنها بپرسید. آقای احمدی نژاد می گفت آقای کروبی شما می خواهید رئیس جمهور این مملکت بشوید، شما خودتان باید به عنوان یک کارشناس ارشد نظر داشته باشی. حالا بگو کارشناسان شما چه چیزی را جمع بندی کردند آن را بگو که بشود تجزیه و تحلیل کرد. مردم این ها را گوش می کردند ...
هیچ گاه درباره نقش برجسته خود در حفظ آبادان با ما سخن نگفت
و مشکلات مختلف، ایشان را روی پا نگه می داشت. علاوه بر این، پدربزرگ خیلی صبور بودند و هرگز یادم نمی آید با کسی برخورد تندی کرده باشند. یادم هست یکی از بستگان نزدیک لج کرده بود که با فرد نامناسبی ازدواج کند و همه از این بابت نگران و ناراحت بودند، چون او جوان خوبی بود و این ازدواج نامناسب آینده او را خراب می کرد. پدربزرگ هم خیلی ناراحت بودند، اما تنها کاری که کردند این بود که او را نصیحت و حقایقی را ...