سایر منابع:
سایر خبرها
اعتراف وحشتناک پسر 17 ساله تهرانی به قتل پدر و مادرش
کردیم و جنازه اش را به اتاق طبقه بالا بردیم. محمد گفت: آن روز پدرم به خاطر اینکه دست همکارش زیر دستگاه پرس رفته و خرد شده بود حال خوشی نداشت. به همین خاطر همراه خواهرم از خانه بیرون رفته بودند. وقتی به خانه برگشتند آبمیوه مسموم را به پدرم خوراندم و به دروغ گفتم مادرم به خانه همسایه رفته است. پدرم به خواب رفت و من و مهدی چند ساعت با ماشین در خیابان ها گشتیم. آخر شب بود که به خانه برگشتیم و ...
حسن همایونفال، آی نسیم سحری و ماجرای ممنوع التصویری اش!
عیادت ایشان رفتم، گفتند که فکر نمی کردم تو به دیدن من بیایی. واقعاً من نمی دانم ایشان چه مشکلی با من داشتند؟ با بچه هایی که یک شبه درخشیدیم و بعدش هم کار های خوبی ارائه دادیم. ما هم آنطور نبودیم التماس کنیم که کار بخوانیم؛ یکی دو بار گفتند که چرا خودتان کار نمی برید؟ اما من کار بردم و رد کردند؛ هم به شعرش که شعر حافظ بود ایراد گرفتند و هم به ملودی که خودم ساخته بودم. از لحاظ فنی صحبت ...
حامد آهنگرانِ جبهه های سوریه بود + عکس
وقت مصاحبه را با خانم یعقوبی همسر شهید هماهنگ کردیم خواستم زمانی باشد که هم ایشان و فاطمه خانم دختر هفت ساله شهید حضور داشته باشند. عصر روز شنبه 30 دیماه در مقابله منزل شهید حاضر شدیم بر روی آیفون نوشته شده بود منزل بافنده مطمئن شدیم که آدرس را درست آمدیم بعد از صدای زنگ صدای فاطمه خانم را شنیدیم که ما را تعارف به داخل شدن کرد. خانه ای کوچک اما گرم و دلنشین و عکس قاب گرفته ...
زهرا خوشنواز: این بار با گریم جدید می روم !
را می بینی آن چیزی را می بینی که کارگردان نشان می دهد. آن هم از دقیقه یک تا نود. ولی در استادیوم همه چیز شکل دیگری است. یک طور عجیب و غریب. *آنجا هم کسی متوجه نشد که شما خانم هستید؟ فکر کنم فقط یک یا دو نفر که پشت سرم نشسته بود متوجه شدند. *پس همه فحش ها را شنیدید دیگر؟ بله متاسفانه. این یک بحثی است که همه می دانیم اگر آقایان متوجه حضور خانم ها شوند قطعا ...
افشای دروغ بزرگ طارمی و پرسپولیس/ نهاد های غیر فوتبالی عامل جدایی آقای گل+تصاویر
روراست باشید. من با ایمیل خودم و وکیلم با فیفا در ارتباط بودم و پرسپولیس با ایمیل خودش. بازیکن الغرافه خاطرنشان کرد: وکیل من هر روز ماجرای جریمه نقدی را به گونه ای توضیح می داد و درست نمی گفت این جریمه را من باید بدهم یا باشگاه پرسپولیس. در نهایت با مذاکرات انجام شده جریمه نقدی رفع شد. من اشتباهم را گفتم اما می خواستم در اروپا بازی کنم، ولی پس از جدایی از پرسپولیس متوجه شدم چه ...
ماجرای حضور مسلحانه رئیس یک صندوق در بانک مرکزی/درخواست از رئیس دولت اصلاحات برای تذکر به دولت/دلار را ...
تحولات در گذر است و خبر هیچ گاه متوقف نخواهد شد؛ خبر هایی رسمی و گاه غیر رسمی؛ خبر هایی که مورد توجه قرار می گیرد یا ممکن است همه به راحتی از کنار آن بگذرند. رسانه های خبری هر یک به فراخور وابستگی جناحی خود، خبر هایی را برجسته می کنند و در مواردی هم از کنار آن می گذرند. اگر خبر به ما هو خبر موضوعیت داشته باشد، وابستگی جناحی نباید در کمرنگ و پر رنگ منتقل کردن آن تأثیری داشته باشد. رصد خانه تابناک ، جایی است ...
روایت سربریدن 18 بسیجی در دهه 60
رفتم دفتر آقای سیدمحمد خاتمی که سه روز بود، وزیر شده بود. حکم خودم را دادم، آن زمان فیلم پنجمین سوار را کار کرده بودم، حتی این قضیه را با ایشان در میان گذاشتم. ایشان در حالی که، سیگار وینستون قرمزش را هم می کشید، گفت "حالا می خواهی چکار کنی؟". گفتم "شما پرونده اینها را بگویید بیاورند بررسی کنیم و یک تلکس بزنیم به آن کمپانی مربوطه و بگوییم حقوق کپی رایت شما را پرداخت می کنیم، رضایتشان را ...
لیسانسه ها نمی گرفت دیگر سریال نمی ساختم/ مدیری را عجیب و غریب دوست دارم
که 77 پخش شد. *آشنایی تان با آقای مدیری از کجا شکل گرفت؟ -بواسطه اینکه می خواستم فیلمنامه نویسی انجام دهم و علاقه ای که داشتم، دانشکده سینما و تئاتر و جلسات نمایش فیلم را می رفتم و با آقای ناصرنصیر دوست شده بودم. برادر خانمم هم خودش سینما می خواند و از طریق آقای رامین ناصرنصیر با آقای مدیری آشنا شدم. آقای ناصرنصیر به آقای مدیری گفت که به فیلمنامه نویسی علاقه دارم ولی آقای ...
طارمی: با همراهی طاهری همگی دروغ گفتیم !
و این در صورتی بود که نخواهم به فوتبال اروپا بروم. گفته بودم اگر نروم اروپا با شما به توافق می رسم. بعدش رفتم ترکیه و آنجا یک سری اتفاقات افتاد. با رامین به ترکیه رفتیم. من فوتبال ترکیه را دوست نداشتم و نمی خواستم به ریزه اسپور بروم. رامین فوتبال اروپا را دوست داشت و آرزویش این بود که روزی در اروپا بازی کند. قرار شد رامین قرارداد ببندد و من برگردم. من آن زمان چند پیشنهاد دیگر هم داشتم. اشتباه ...
طاهری گفت دروغ بگو!
.... قبل از اینکه به ترکیه بروم، هدایتی به من زنگ زد و گفت به رستوران بیا تا با هم صحبت کنیم که من رفتم؛ در رستوران آقایان خداداد عزیزی، مهدی هاشمی نسب و هادی طباطبایی هم بودند. آقای هدایتی مبلغی به من داد و گفت که اگر در پرسپولیس بمانی، این پول را به تو می دهم، اما من گفتم می خواهم به اروپا بروم، اما اگر در ایران ماندم، فقط در پرسپولیس بازی می کنم. وقتی به ترکیه رفتم به هدایتی زنگ زدم و گفتم چه ...
حتما خیریتی در حرف های متناقض آقای گل بوده است!
! آنجا که گفت: یک روز هدایتی یک میلیارد و 150 میلیون تومان به من داد.از ایشان سوال کردم که این پول از طرف باشگاه است یا از طرف خود شما که هدایتی گفت تو به باشگاه برو هر چه قرارداد بستی به همان اندازه به تو پول می دهم. این حرف طارمی نشان می دهد که اولا قراردادش با پرسپولیس بیشتر از آنچه بود که اعلام شده و دوم اینکه اولویت او برای بازگشت به پرسپولیس هواداران نبوده اند.آیا اگر شخصی مثل هدایتی وجود نداشت و ...
جاذبه های گردشگری شهرهای یونان، اسپانیا، قبرس
ویرانه های آکروپولیس جمع آوری شده اند. این موزه با آن ساختمان بزرگ و مدرنش شما را به قلب دنیای باستان می برد و تاریخ آکروپولیس را با همه فراز و نشیب های نشانتان می دهد. در واقع هرچه در بقایای آکروپولیس دیده اید، داستانش را این موزه برایتان تعریف می کند. اگر به تاریخ و هنر علاقه مند باشید، حتماً چند ساعت اینجا می مانید. موزه باستان شناسی آتن سفر باستانی تان به قلب یونان همچنان ...
درد و دل پرستاران در هیاهوی جشن روز پرستار گم میشود/ نداشتن امنیت شغلی پرستاران را کلافه می کند
دلیل نیست که روز ما با روز میلاد حضرت زینب (س) همزمان شده است. هر وقت از درد دلها و انتظارات مان گفتیم فقط گفتند: صبر کنید، ما هم همچنان داریم صبر می کنیم. اما کاش بدانند صبر هم حدی دارد. همکار وی که هنوز امیدوار به شنیده شدن حرفهایشان بود، رشته سخن را به دست گرفت و گفت: صبر خوب است اما حضرت زینب(س) به بلاغت هم شهره بود درد را باید گفت و امیدوارانه پیگیری کرد. متاسفانه نداشتن امنیت شغلی ...
بهزاد با پرستاری در کاروان، پیاده عشق بازی می کرد / افتخار می کنیم فرزندمان در راه خدمت به زائران امام ...
همیشه برای عاقبت به خیری بهزاد دعا می کردم. در شب جمعه گفتند عزاداری سنگینی داشتند و بهزاد گریه زیادی کرده بود و همان صبح روز جمعه آن حادثه رخ داد. ساعاتی قبل از حادثه حاج آقا طباطبایی به بهزاد می گوید تو مأموریتت تمام شده و باید برگردی ولی بهزاد جواب می دهد به یک شرط برمی گردم و اینکه شما نامه مدافع حرم شدن مرا امضا کنید و حاج آقا قبول می کنم یک ساعت بعدازاین گفتگو آن حادثه برای بهزاد رخ می دهد ...
جمنا نمی خواست قالیباف ریاست جمهور گردد
. شورای نگهبان، فقها و حقوقدان ها تایید کرده اند. خدا شاهده من حاضر هستم کسی را بیاورم که از حوزه اخراجش کردند گفتند به چه سبب تو به آقای موسوی و یا به آقای کروبی رای داده ای. کسی جرات ندارد بگوید برادر من این ها را شورای نگهبان تایید کرده است. یعنی اینکه گفته است، این ها پذیرفتنی و کارآمد می باشند.500 500 نفر ثبت اسم می کنند و شش نفر را انتخاب و برای رقابت به مردم معرفی می شوند. سؤال ما ...
بودجه مهار ریزگردهای خوزستان حذف نخواهد شد/ تاکنون 5 هزار هکتار در جنوب شرق خوزستان نهال کاری شده است
... روحانی: در زلزله کرمانشاه کارهای خوبی صورت گرفت و البته این بدان معنا نیست که کار ما بی نقص است. بلافاصله کمیته ای برای رسیدگی به مسئله ایجاد شد. - بعضی از دوستان به من می گفتند که با توجه به مسائل ناامنی در نزدیک مناطق مرزی، چند روز دیگر به مناطق زلزله زده برو اما من در همان روزهای اول رفتم. - ایران کشوری است که روی خط زلزله واقع شده است. ما باید کشور و محل سکونت مردم ...
محمدتقی شهید شد و همسرش "پرستار" بچه ها
رمضان هم که در یک دیدار عمومی که خانواده شهدای مدافع حرم و شهدای مرزبانی بودند به دیدار آقا رفتیم. همه قاب عکس شهیدشان را آورده بودند ولی من یادم رفته بود. خیلی ناراحت شدم. گفتم تو چه زنی هستی که عکس همسرت را یادت رفته ببری؟ البته یک عکس کوچک از ایشان داشتم ولی قاب عکس نیاورده بودم. ولی بعد دیدیم که قاب عکس ها را هم اجازه ندادند بیاورند داخل. رفتم جلو نشستم و عکسش را بالا نگه داشتم. آقا را هم که دیدم ...
ماجرای جوان افغان و قتل در نیمه شب
مرد جوانی در حیاط یک ساختمان در مشیریه با ضربه چاقو به قتل رسید. 30 دقیقه از بامداد امروز گذشته بود که مأموران کلانتری 169 مشیریه در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند پسر جوانی در حیاط یک خانه سه طبقه در مشیریه به قتل رسیده است. دقایقی بعد از اعلام این خبر بازپرس امور جنایی تهران به همراه اکیپ تشخیص هویت آگاهی در صحنه جرم حاضر شدند. با حضور تیم جنایی در ...
کشف اختلاس بانکی در روانسر/ شلاق و زندان تاوان تجاوز به دختر دانشجو/ ربودن خانم مهندس برای خواستگاری
شهرستان بمانم، به تهران آمدم؛ با هم قرار گذاشتیم. راستش همان اول وقتی او را دیدم پشیمان شدم چون با عکس هایی که در اینستاگرام داشت خیلی فرق می کرد و من نمی خواستم به این رابطه ادامه دهم تا اینکه یک روز به من گفت می خواهد مرا ببیند. آدرس خانه ام را ندادم اما نمی دانم از کجا پیدا کرد و به خانه ام آمد و من را مورد آزار قرار داد و فرار کرد. بعد از آن چندبار با او تماس گرفتم دیگر تلفنش را جواب نداد و من ...
هنرمند سفارشی کار نبودم/ رفوزه شدن به خاطر نقاشی
اکبر صادقی همکاری خوبی با بنیاد وی داشته و از حدود یک سال پیش این همکاری آغاز و فضای گالری را در اختیار این بنیاد برای نمایشگاه قرار داده است.کلاس هفتم به خاطر وقت زیادی که برای کشیدن نقاشی گذاشتم رفوزه شدم. پدرم دوست داشت مهندس و دکتر شوم اما من به دنبال علاقه خودم رفتم و بعد از گرفتن دیپلم در دانشکده هنرهای زیبا قبول شدم و همان زمان ویترای های خاصی را ابداع کردم در ادامه علی اکبر صادقی بیان ...
مروری بر صفحات معارفی رسانه ها / آغاز ثبت نام بیمه فعالان قرآنی استان تهران
در آن منطقه جمع شدند، ابتدا پیامبر(ص) فرمودند که اگر به شما بگویم دشمنی امشب می خواهد به شما شبیخون بزند، سخن مرا باور می کنید؟ همه گفتند: ما از تو دروغی نشنیده ایم تو صادق و امین هستی، پس سخنت را باور می کنیم، رسول اکرم (ص) در پاسخ فرمودند که من شما را از عذاب شدید و خطرناکی می ترسانم که اگر راهی که به شما معرفی کرده ام، انتخاب نکنید، آن عذاب در انتظار شماست، در این میان ابولهب با اینکه عموی ...
مردم خیالشان از بابت دلار راحت باشد/ دولت می تواند از جیب مردم مشکل سپرده گذاران را حل کند
.... وی افزود: تقریباً ساعاتی بعد از حادثه از این مسئله مطلع شدم که نفتکش ما با یک کشتی چینی برخورد کرده است همان وقت با مسئولان صحبت کردم و صبح روز بعد از حادثه مسئولان مربوطه را خواستم تا کمیته ای از وزارت نفت، وزارت خارجه، راه و شهرسازی و وزارت کار، تشکیل شود، به دلایل خاص مسئولیت این کمیته به وزارت کار سپرده شده بود. روحانی افزود: قرار شد وزارت خارجه با مسئولان چینی و ...
منوچهر اسماعیلی به روایت منوچهر اسماعیلی
می فهمد که صدایش خوب است، جایش کجاست و حالا تا پرورش پیدا کند که بحث دیگری است. من زمانی به خاطر اینکه قاری قرآن بودم تحسین شدم. در مدرسه اسلامی درس می خواندم وهر روز هشت صبح پشت میکروفن می رفتم و 10 دقیقه قرآن می خواندم. پدرم آن زمان از همه قاری های ایران بالاتر بود. پدرم زمانی که زنده یاد صبحی زنده بود، چند بار به رادیو دعوت شد و در مکه در مسجدالحرام اذان و قرآن خوانده بود و این تلاوتش ...
گزارش برنامه نود؛ طارمی: به خاطر اشک های مادرم!
در آنجا ماندنی شدیم؛ رامین رضاییان در قراردادم با ریزه اسپور نقشی نداشت ولی هر دو نفر ما به دنبال کمک به یکدیگر بودیم تا در فوتبال اروپا بازی کنیم؛ من نمی خواستم در ریزه اسپور باشم ولی اشتباه کردم و با این تیم قرارداد بستم، اما هدفم از اینکه به دنبال بازی در فوتبال اروپا بودم، کار اشتباهی نبود. مهاجم سابق پرسپولیس با بیان اینکه حدود هشت روز به تمرین ریزه اسپور رفتم اما زمانی که با این ...
خانم پرستار مشهدی که از یک مرد قصاب تب کنگو گرفت!/می دانستم فوت در یک قدمی ام هست
آن لحظه های گمان می کردم اگر پرستار از اتاق بیرون برود، من و ملک الموت تنها می مانیم. وقتی خانم سیامکی دو مرتبه برای چک کردن نشانه ها حیاتی من به اتاق آمد، دستش را محکم گرفتم و اظهار کردم: تو را به خدا از اینجا نرو.... نزدیک به شش سال از آن شب و روز سخت می گذرد، اما هنوز تشریح آن روزها برایش کابوسی هست که رهایش نمی کند. درست مثل عارضه ها مریضی که با گذشت این مدت هنوزجسمش را اذیت می کند. ...
سیتی یا مدینه ؛ آبادها این سو، شهرها آن سو!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از تبریزبیدار ، این روزها وقتی شیب تند سربالایی ولیعصر را که بالا می روی ناخودآگاه منتظر هستی از آن سوی خیابان، ارس پلاک های لاکچری به استقبالت بیایند و تو گویی به آمریکای مینی مان شده در تبریز خوش آمده ای! اینجا سیتی تبریز است و قدم زدن در سنگ فرش وکافه های متعدد و خوش آب و رنگش نوعی عِرق هویت بورژوایی به خودت دست می دهد. از ولیعصر به هر سوی ...
تعویق هشت ماهه کارانه پرستاران
به سالهایی باز می گردد که چهار یا پنج سال بود که فعالیت خودم را آغاز کرده بودم این خاطره در رابطه با یکی ازبهترین معلمان دوران تحصیلم هست که نسبت به وی ارادت خاصی دارم و وی لطف بسیاری نسبت به من و خواهر و بردارم در دوران تحصیل داشتند .ایشان در سال 1370 به سبب کم بودن ابزارها ساعت 4 صبح از ملایر به بیمارستان اکباتان انتقال یافت .من در ان زمان در بیمارستان اکباتان در بخش CCU من در ان زمان در ...
روزها حسرت، شبها اشک...
مشغول کار شدم، اما پس از یک سال کارکردن در آنجا، شرکت بسته شد و من ناچار به نی ریز برگشتم... آن روزها به معنای واقعی معتاد نبودم و مصرف موادم تقریباً هفته ای یکبار بود... یک روز که در خانه خواب بودم، با صدای بلند پدرم از خواب پریدم. او داد و فریاد می زد که جوانی با این قد و هیکل، بی عار در خانه افتاده و دنبال هیچ کاری نمی رود. از جایم بلند شدم. مقابل او رفتم و گفتم ...
برپایی نمایشگاه آثار علی اکبر صادقی از 8 بهمن
! پدرم می خواست مهندس و دکتر شوم و از پس من برنمی آمد. وی افزود:ششم متوسطه که بودم معلم هایم فهمیدند نقاش می شوم. بعد از این سال، چندین سال یک ضرب قبول شدم . بعد کنکور دادم، به دانشکده هنرهای زیبا رفتم ، شاگرد اول شدم و جدی تر نقاشی کار کردم. یک نوع ویترای خاصی که با کلیساها فرق می کند را ابداع کردم و خواهان زیادی پیدا کرد. من خودم را تکرار نمی کنم، هر چند وقت یک بار با ایده های جدید کارمی کنم ...