سایر منابع:
سایر خبرها
غرب در مسئله حجاب و تکریم بانوان حق حساب کشی از مسلمانان ندارد
: همسران شهیدانی مثل اندرزگو در طول سال های انقلاب و دفاع مقدس همواره پشتیبان همسران خود بوده اند و از آن ها حمایت کرده اند. فاتحی با اشاره به اینکه زنان جامعه ما علاوه بر اینکه خود فعال اجتماعی بودند فرزندان و همسران خود را راهی جبهه های دفاع مقدس می کردند، تصریح کرد: در کنار این حرکت های پشتیبانی باید حرکت های تبلیغی هم برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت انجام شود که این کار زنان بسیجی نظام ...
دولت قبل با شعارهایش تفاهم را در نطفه خفه می کرد
اول از شاگردان ایشان باشند. متأسفانه دچار افراط شده اند و شعار افراط گری سرمی دهند. با وجود چنین شرایطی منابع تلف می شود، زندگی به مشکل برمی خورد، خانواده ها گرفتار می شوند و فساد رشد می کند. اگر منطق ما اسلامی و منطقی است از هیچ مذاکره و مراوده ای هراس نداریم اگر فکر می کنید ما منطق نداریم و عقلانی عمل نمی کنیم شنیدن هر موج رادیویی هم مزاحم ما می شود. رئیس مجمع تشخیص مصحلت نظام با ...
اعلام برنامه های وزارت بهداشت برای افزایش رشد جمعیت
سیاست های ابلاغی جمعیت عنوان کرد و گفت: برای کاهش این فاصله به کمتر از سه سال در طول سال های برنامه، برنامه ریزی کرده ایم. وی کاهش میانگین فاصله زمانی بین فرزندان اول و دوم را از دیگر اقدامات این دفتر ذکر کرد و گفت: هم اکنون این میانگین بالای 5 سال است که درصدد برنامه ریزی و اجرا برای فاصله زمانی کمتر از 5 سال هستیم. مطلق کاهش ناباروری ناشی از عوامل قابل اجتناب را از دیگر اهداف و ...
آفتاب یزد، به دیدار جانبازی با چهره ای عجیب رفت /قصه غصه های 26 سال تنهایی دلاور مرد سرزمینم، چه ساده ...
صورتش باعث شده تا هر که او را می بیند هر گمانی جز واقعیت را از ذهنش عبور دهد، عقب ماندگی، جذام، سوختگی و ... . عکس العمل و واکنش ها هم تقریبا یکسان بوده، هر غریبه ای که در کوچه و بازار او را می بیند یا از او روی بر می گرداند یا ناخودآگاه صورتش در هم کشیده می شود. از او فقط عکسی دیده بودیم، نام و نشانی هم نداشتیم، پیگیر شدیم، فهمیدیم 26 سال است که مردی در مشهد مردانه زندگی می کند، بی هیچ هیاهو و سر و صدایی و همسری که او هم مردانه به پای این زندگی ایستاده است. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)- منطقه خراسان، حاج رجب محمدزاده، یکی از جانبازان 70 درصد کشورمان است که ظاهرا وضعیت جسمی و نوع مجروحیتش او را از یاد خیلی ها برده است. او از سال 64 به عنوان بسیجی چهار مرحله به جبهه اعزام شده و آخرین باری که خاک جبهه تن حاج رجب را لمس کرد، سال 66 و در مکانی به نام ماهوت عراق بود. قرار شد برای دیدن حاج رجب به خانه اش در یکی از مناطق پایین شهر مشهد برویم، درحالیکه تا قبل از رسیدن به خانه او هنوز تردید داشتیم که آیا این شخص همان مردی است که ما به دنبالش بودیم یا نه، وارد خانه که شدیم، مردی به استقبالمان آمد که دیدن صورتش تمام تردید های ما را به یقین تبدیل کرد. وقتی به دنبال نام و نشانی از حاج رجب بودم، می گفتند جانبازی که شما دنبالش هستید یک سوم صورتش را از دست داده، نمی تواند به خوبی حرف بزند، اما همین باعث می شد تا برای دیدنش مشتاق تر شوم، وقتی وارد خانه اش شدم و او را دیدم، تنها سوالی که در ذهنم بی جواب ماند این بود که دو سوم دیگری که می گویند از صورت این مرد باقی مانده، کجاست؟ وارد خانه که شدیم مردی به استقبالمان آمد که تنها پیشانی و ابروهایش کمی طبیعی به نظر می رسید، بینی، دهان، دندان، گونه و یکی از چشمهایش را کاملا از دست داده بود، چشم دیگر او هم به سختی باز می شد و مقدار اندکی بینایی داشت. مقابلش نشستیم، روز جانباز را با اندکی تاخیر به او تبریک گفتیم، حاج رجب هم با زبانی که به سختی با آن سخن می گفت از ما تشکر کرد، دیدن صورتش کمی ما را بهت زده کرده بود و شروع مصاحبه را سخت تر... از او پرسیدم چه شد که صورتتان را از دست دادید، آن لحظه را یادتان هست؟ حاج رجب با صدایی که به سختی و کمی نامفهوم شنیده می شد، لحظه مجروحیت خود را اینگونه برایمان وصف کرد: خیلی کم یادم است، فقط اندازه یک ثانیه، در سنگر داشتم برای کلمن یخ می شکستم و دو نفر از همرزمانم در کنارم بودند، ناگهان خمپاره زده شد و بعد از اینکه احساس کردم خون زیادی از من می رود، بیهوش شدم. طوبی زرندی، همسر حاج رجب به کمکش می آید، همزمان که او برایمان از لحظه مجروح شدنش می گوید، همسرش هم جملات نامفهوم حاج رجب را برایمان بازگو می کند؛ در آن لحظه چهار نفر در سنگر حضور داشتند، یک سرباز رفته بود تا از تانکر آب بیاورد، حاج آقا هم در حال شکستن یخ بوده و بقیه هم خواب بودند که خمپاره جلوی سنگر می خورد. دوست هم سنگرش می گفت یک دفعه دیدم آقا رجب افتاد، تا آمدم از جایم بلند شوم و به او کمک کنم دیدم نمی توانم، یک دست و یک پایم قطع شده بود و دیگر هم سنگری هایش هم شهید شده بودند، آن جانباز نیز چند سال پیش بر اثر جراحاتش شهید شد. خانم حاج رجب که زمان جانباز شدن همسر نانوایش 30 ساله بود و چهار فرزند داشت، می گوید: همسرم همیشه می گفت اگر نماز و روزه واجب است، جبهه رفتن هم حق و واجب است. پرسیدم چگونه خبر مجروحیت حاج آقا را به شما دادند، محمدرضا محمدزاده، فرزند بزرگ حاج رجب که تنها هشت سال پدرش را با صورت عادی اش دیده، می گوید: آن موقع من دوم دبستان بودم، قبل از اینکه خبر جانباز شدن پدر را به ما بدهند، او نامه ای نوشته بود که مرخصی گرفته و به مشهد بر می گردد، ما هنوز از چیزی خبر نداشتیم تا اینکه یکی از هم رزمان پدرم من را در کوچه دید و پرسید پدرت نیامده؟ من جواب دادم نه و او که با خبر از ماجرا بود گفت که انشاء الله خبرش می آید. بعد از آن بود که متوجه شدیم جانباز شده ولی نمی دانستیم از چه ناحیه ای، فکر می کردیم دست یا پایش قطع شده است، اما وقتی وارد بیمارستان فاطمه الزهرا تهران شدیم من و مادرم با صحنه ای مواجه شدیم که برایمان قابل درک نبود. پدرم را فقط از پشت سر توانستم تشخیص دهم، ترکشی که به او خورده بود تمام صورتش را از بین برده بود. از همسر حاج رجب خواستیم تا برایمان روزهای قبل از مجروحیت و لحظه ای که خبر جانباز شدن همسرش را به او می دهند، بازگو کند؛ وقتی با پسر هشت ساله ام و دختر کوچکم که در بغلم بود وارد بیمارستان فاطمه الزهرا شدم، با دیدنش فهمیدم این مجروحیت ساده نیست و اتفاق بزرگی برایش افتاده است. ملحفه سفیدی روی همسرم انداختند تا تمام کند نزدیک تر شدم، صورتش کاملا باندپیچی شده بود، بعد از اینکه باندهای صورتش را برداشتند دیدم فک بالای همسرم از بین رفته، صورتش صاف صاف شده بود و زبان کوچک ته گلویش به راحتی دیده می شد. یک چشمش هم به دلیل افتادگی نابینا شده بود و تنها چشم دیگرش آن هم از فاصله های نزدیک می بیند. بعد از دیدن آن صحنه از حال رفتم و در اتاق دیگری بستری شدم، آن قدر وضعیتش وخیم بوده که در همان ابتدا وقتی متوجه میزان آسیب دیدگی همسرم می شوند، یک ملحفه سفید روی او می کشند، گوشه سالن رهایش می کنند تا تمام کند، ولی گویا یک پزشک جراح خارجی از کنارش رد می شود، وضعیت او را می بیند و می گوید او را مداوا می کنم. فرزند بزرگ حاج رجب یادآور می شود: گویا در همان لحظه ها هم فکر می کردند که حاج آقا شهید شده، چون صدای خرخر مثل قطع شدن سر شنیده می شد، او را به تبریز و شیراز اعزام می کنند، ولی گفته می شود که درمان چنین مصدومی کار آن ها نیست و به تهران می برند. حاج رجب در این مدت 26 بار زیر عمل جراحی قرار گرفته تا به شکل امروز درآمده، هر بار در این عمل ها یک تکه پوست از دست، پا یا سرش جدا می کردند و به صورتش پیوند می زدند، از پوست سرش برایش ریش و سبیل ساختند، ولی استخوان دماغش جوش نخورد، خانواده اش می گویند در چهره ای که شما از حاج رجب می بینید، همه چیز ساخته دست پزشکان است. وضعیت حاج رجب بعد از مجروحتیش باعث شده بود تا زندگی خودش و خانواده اش هم مثل صورتش از حالت عادی و طبیعی خارج شود، بچه هایی که تا مدتی قبل از سر و کول پدر بالا می رفتند حالا با دیدنش جیغ می کشیدند و فرار می کردند . او بعد از هر عمل صورتی جدید پیدا می کرد و همین باعث شده بود تا خانواده اش نتوانند به راحتی با این وضعیت کنار بیایند، از همسرش که می پرسم چگونه با این وضعیت کنار آمدید، پاسخ می دهد: کارم شده بود گریه و تا دو سال هر شب با بغضی می خوابیدم که رهایم نمی کرد، یک شب که قبل از خواب بسیار گریه کرده بودم خوابی دیدم که بعد از دو سال خداوند صبری به من داد که تا همین حالا ادامه دارد. خواب دیدم در پایین جایی شبیه به جبل النور کوهسنگی ایستاده ام، مقام معظم رهبری در بالای این کوه دستشان را دراز کرده اند و مرا به بالای بلندی آوردند، مادر شهیدی که در کنارمان ایستاده بود را نشان دادند و گفتند مقام شما با مقام این مادر شهید یکی است. همسر این جانباز 70 درصد بیان می کند: هیچ وقت پیش خدا و بنده خدا از این وضعیت گلایه نکردم، ولی فشار این اتفاق آن قدر بود که تا مدت ها صبح ها به یک دکتر مراجعه می کردم و بعد از ظهرها به یک دکتر دیگر، این اتفاق برای من بسیار سنگین تمام شد، گاهی می گفتم کاش رجب قطع نخاع می شد ولی این اتفاق نمی افتاد، بچه ها نیز کوچک بودند، نمی توانستند با شرایط کنار بیایند و با دیدن چهره پدرشان می ترسیدند. فرزند بزرگ حاج رجب هم می گوید: برای یک کودک دبستانی سخت بود که پدرش در این وضعیت باشد ولی شاید معجزه خدا بود، اینکه هیچ حس بدی نداشتم، پدر را خودم حمام می بردم، لباس هایش را تنش می کردم و با همان سن کم، همه جا با او می رفتم. حاج رجبی که نه دهان دارد، نه فکی و نه دندانی، حالا آرزویش شده تا بعد از 26 سال لقمه نانی را در دهانش بگذارد و غذاهای خانگی را بخورد، همسرش می گوید تا یک سال فقط با سرنگ به حاج آقا غذا می دادم. او 27 سال است که فقط مایعات می خورد. در طول تمام این سال ها کسی پیدا نشد که درد دل ما را بفهمد، فقط می گفتند خدا اجرتان دهد، حاج رجب تنها 30 درصد سلامتی داشت که آن هم دو سال گذشته سکته قلبی کرد و مجبور به انجام عمل قلب باز شد، همیشه می گویم خوش بحال شهدا که شهید شدند، رفتند و راحت شدند، شوهر من جلوی چشمانمان روزی چند بار شهید می شود. در این لحظه فرزند بزرگ حاج رجب دو سال گذشته را به یاد آورد که پدرش را به خاطر عمل قلب باز در بیمارستان بستری کرده بودند، او می گوید: سکته ای که پدرم دو سال پیش کرد از سنگینی همین حرف های مردم بود، زمانی که حاج آقا عمل قلب باز در بیمارستان داشتند، در بخش آی سی یو مانیتورهایی برای ملاقات کنندگان جهت آگاهی از وضعیت بیمارشان نصب شده بود. وقتی برای ملاقات پدر به بیمارستان آمدیم، متوجه شدیم که مانیتور اتاق حاج آقا را قطع کرده اند، با پرس وجوهایی که کردم فهمیدم مردم شکایت کرده و از تصویر پدرم ترسیده بودند، به همین دلیل مانیتور اتاقش را قطع کردند، این قدر رفت و آمد کردم تا پس از مدتی تصویر وصل شد ولی از دور پدرم را نشان می دادند. او تصریح می کند: پرستار اتاق پدرم برای دادن قرص هایش با حالتی خاص دم در اتاق می ایستاد، در حالیکه صورتش را به سمت دیگری می برد تا پدر را نبیند، قرص ها را دست من می داد تا به او بدهم، درحالی که این ها وظیفه پرستار است، من به آن پرستار گفتم، پدرم ترس ندارد، او فقط یک جانباز است، همین. ما غرق سوال و جواب و نگاه به صورت نداشته حاج رجب بودیم و او نگران دهان خشک مهمانانش، در طول مصاحبه بارها صحبت های فرزند و همسرش را قطع می کرد و با دستانش به سمت میوه و چای هایی که مقابلمان بود اشاره می کرد، به اصرار حاج رجب گلویی تازه می کردیم و دوباره سوال و جواب هایمان را از سر می گرفتیم. دو سال است که کسی به همسرم سر نزده از خانواده اش پرسیدم در این 26 سال که حاج آقا جانباز و از کار افتاده شده بودند با داشتن 6 فرزند آیا مشکل مالی هم داشتید؟ همسرش پاسخ داد: با همان حقوق ماهانه بنیاد زندگی مان می چرخد، چند سال پیش خانه ای برایمان گرفتند که برای داماد کردن آخرین فرزندم مجبور شدم آن را بفروشم و در حال حاضر هم مستاجریم، یک بار به بنیاد جانبازان زنگ زدم و گفتم برای عروسی یکی از فرزندانم یک میلیون تومان وام می خواهم، آن ها هم پاسخ دادند ما پول نداریم قبض آب و برق اینجا را پرداخت کنیم، چگونه به شما وام بدهیم؟ همسر حاج رجب تاکید می کند: من هیچ انتظاری ندارم که کمک مالی بشود، ولی حداقل اگر خبری از همسرم بگیرند بد نیست، حدود دو سال است که از طرف بنیاد هیچکس به ما سر نزده، دلیلشان هم این است که بنیاد پول آژانس برای سرزدن به جانبازان را ندارد، به نظرم بنیاد بین جانبازی که روی ویلچر می نشیند، با سایر جانبازها تبعیض قائل می شود. حاج رجب 26 سال در آرزوی دیدن مقام معظم رهبری است اگر حاج رجب را از نزدیک می دیدی، کنار آمدن با این جمله که دو سال است کسی به او سر نزده، برایت بسیار سخت می شد، خواستم سوال کنم در طول این 26 سال چه کسانی به دیدن حاج آقا آمدند، آیا ایشان دیداری با مقام معظم رهبری، امام جمعه مشهد یا ... که پسرش با خنده ای حرفم را قطع کرد و گفت: دو سال گذشته قرار بود پدرم در حرم امام رضا دیداری با رهبری داشته باشند، ولی وقتی در صحن حرم مسوولان با چهره پدرم روبه رو شدند طور دیگری برخورد کردند. من نمی توانستم پدرم را با این وضعیت تنها در میان آن جمعیت رها کنم، با او از حرم برگشتم در حالی که آرزوی دیدار با مقام معظم رهبری همچنان بر دلش مانده است. فرزند این جانباز 70 درصدی می گوید: حاج آقا خیلی مظلوم است، بدنبال جایگاه نیست، ولی داشتن یک دیدار با رهبری فکر نمی کنم برای چنین جانبازی خواسته بزرگی باشد. سخن گفتن از 26 سال تنهایی حاج رجب و فرزندانی که یک بیرون شهر رفتن با پدر، بزرگ ترین آرزوی شان شده تمامی نداشت، وقتی یکی از عکس های او در اینترنت و برخی شبکه های اجتماعی منتشر می شود، عده ای نظر می نویسند خدا به این مرد اجر دهد، اما دلیل نمی شود که فرزندانش با سهمیه به دانشگاه بروند. این حرف ها بر دل دختر کوچک حاج رجب که از وقتی به دنیا آمده صورت پدر را به همین شکل دیده، سنگینی می کند، او با بغضی که سعی در فرو بردن آن دارد، می گوید: به پدرم افتخار می کنم، او سایه سر ماست، اما طاقت نگاه ها و حرف های مردم را ندارم. باور کنید حسرت یک پارک رفتن یا زیارت رفتن برای یک کودک آن قدر بزرگ است که با یک سهیمه کنکور نمی توان آن را جبران کرد، من درس خواندم و امسال بدون استفاده از سهمیه به دانشگاه رفتم. دلم می خواست بنشینم کنار حاج رجب تا جواب همه سوالاتم را از دهان نداشته خودش بشنوم، زبان او برای حرف زدن خیلی سخت می چرخید، اما دیگر طاقت نیاوردم، کنارش نشستم، پرسیدم حاج آقا حرم امام رضا که می روی از او چه می خواهی؟ آرزویت چیست؟ دور گوش هایش باندپیچی بود و صدایم را به سختی می شنید، سوالم را بلندتر تکرار کردم و گوش هایم را تیزتر، خودکارم را آماده در دستانم گرفتم تا از آرزوهای حاج رجب کلمه ای را جا نیندازم، دیدم دو دستش را به سوی آسمان دراز کرد و گفت می خواهم خدا از من راضی باشد منتظر بودم تا حرفش را ادامه دهد، اما با دستمالی که در دستش بود گوشه همان چشم کوچکی که در صورتش کمی سالم مانده بود را پاک کرد و دیگر چیزی نگفت. حالا حاج رجب با سیرت است و بی صورت، در میان مردمی راه می رود که همه آن ها بی آن که بدانند این صورت را چه کسی و برای چه چیزی از او گرفته، نگاهشان را از حاج رجب می دزدند، شاید حق دارند، نمی دانند که او صورت داده برای نترسیدن ما، برای آرامشی که هنگام غذا خوردن در یک رستوران به آن نیاز داریم، رستورانی که روزی گذر حاج رجب و فرزندش به آن جا افتاد و صاحبش به خاطر آرامش مشتری هایش او را به آنجا راه نداد. خودش زبانی برای گلایه کردن ندارد، اما دل همسرش سخت شکسته، دلگیر است از وقتی که با شوهرش بیرون رفته بود، مادری که فرزندش گریه می کرد آنها را می بیند، انگشت اشاره اش را سمت حاج رجب دراز می کند و می گوید پسرم اگر گریه کنی می گم این آقا تو رو بخوره . برای همسرش سخت است تا به مادر آن کودک بفهماند شوهرش صورتش را فدا کرده تا دیگر هیچ کسی جرات نکند در خاک وطنش به فرزندان این کشور نگاه چپ بیندازد. نمی دانم چگونه، اما آسان نیست جبران زخم زبان ها و نگاه هایی که باعث شده تا آخرین خاطره بیرون رفتن دو نفره این زن و مرد به دو سال قبل باز گردد و آنها دو سال از اینکه نمی توانند با هم به پابوسی امام رضا(ع) بروند حسرت بخورند . همسرش می گوید: طاقت شنیدن حرف های مردم را ندارم، وقتی بیرون می رویم و به حاج رجب توهینی می کنند، نمی توانم ساکت باشم، جوابشان را می دهم و در نهایت دعوایی بلند می شود، حالا ترس از همین دعواها دو سال است ما را خانه نشین کرده است. به حاج رجب می گویم دلت که می گیرد چکار می کنی، در این سال ها خسته نشدی، با همان صدایی که حالا شنیدنش برایمان عادی شده بود، پاسخ داد: خستگی از حد گذشته، در هر حالتی خسته ام، چه وقت هایی که در میان جمعیت و شلوغی هستم، یا وقت هایی که استراحت می کنم، روزی هزار بار عذاب وجدان دارم که چقدر مردم با دیدن من اذیت و ناراحت می شوند. این صورت برای من عادی شده ولی برای مردم نه. حاج رجب نوه هایی هم دارد که بودنشان او را کمی از تنهایی درآورده، در طول مصاحبه شنیدن غصه های پدربزرگ برایشان آسان نبود، دور او می گشتند و هوایش را داشتند، نادیا، نوه بزرگش کلاس پنجم دبستان است، او می گوید: جشن تولدهایمان را اینجا در خانه پدربزرگ می گیریم، عیدها پیش او می مانیم و پدربزرگ به ما عیدی می دهد، دوست داریم با او بیرون برویم اما طاقت حرف های دیگران را نداریم. اما عشق که باشد، خلاصه شدن زندگی برایت در یک چهار دیواری آن قدرها هم تلخ نمی شود، کنار همسرش نشستم، آرام به او گفتم در این 26 سال فکر جدایی به سرتان نزد، خندید و گفت: چند سال پیش همسر یکی از جانبازان که دوست من هم بود، زنگ زد، گفت اگر شوهر من وضعیت حاج رجب را داشت حتما از او جدا می شدم ، بعد از این تماس تلفنی تا چهار سال نتوانستم با این دوستم ارتباط برقرار کنم، حرفش به دلم سنگین آمد و به شدت مرا ناراحت کرد. از حاج خانم می پرسم شما که اکثرا در خانه اید، با آقا رجب دعوایتان هم می شود، صورتش غرق تبسم می شود و می گوید بله، چرا دعوا نکنیم گفتم آخرین بار کی دعوایتان شد، با لبخندی که حال و هوای ما را هم عوض کرد، گفت قبل از آمدن شما ، پرسیدم سر چه چیزی، پاسخ داد: داشتم برای آمدن شما خانه را آماده می کردم که حاج آقا با فلاسک چایی اش آمده بود بالای سرم و اصرار داشت تا همان لحظه برایش چایی درست کنم. *** به صورت نگران حاج رجب نگاه می کنم که گویا این روزها در هیاهو و کش مکش های سیاسی گم شده، او روزگاری برای این نگرانی جانش را کف دستانش گذاشت، بی سر و صدا رفت، بی سر و صدا و بی صورت هم بازگشت تا امروز منافع ملی و صورت نداشته اش در میان دلواپسی های نابه جای عده ای به فراموشی سپرده شود. حاج رجب نقاب نمی زند، برخلاف خیلی از آدم هایی که چهره واقعی شان را پشت شعارها و نگرانی های ساختگی شان پنهان می کنند، او با همین حالش هم از فضای سیاسی کشور بی خبر نیست، از میان برنامه های تلویزیونی فقط اخبار را نگاه می کند و از هیچ راهپیمایی یا انتخاباتی جا نمی ماند . حاج رجب خودش است، بی هیچ نقابی، حتی می توانی لبخند خدا را بر روی لب های نداشته او ببینی، صورت حاج رجب جایی جا مانده که هرگاه خواستی روی ماه خدا را ببینی، می توانی به اینجا بیایی، اینجا می توانی امضا و دست خط خدا را ببینی که بدون هیچ پرده ای بر صورت او به یادگار مانده است. ...
آیت الله هاشمی رفسنجانی: معلم سودای تجمل ندارد/عشق معلم خوب تا پایان عمر همراه است
...، با تأکید بر اینکه عمده کار در آموزش و پرورش بر دوش معلمان است، اظهار داشت: معلم ها مستقیماً با روح و روان فرزندان این آب و خاک سروکار دارند و در شکل دهی شخصیت آنان بسیار موثر هستند. به گزارش جماران به نقل از روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیت الله هاشمی رفسنجانی، به گستردگی آموزش و پرورش در اقصی نقاط کشور اشاره و تصریح کرد: عبارت حضور در اقصی نقاط کشور برای خانواده بزرگ آموزش ...
کارتن خوابی فزآینده زنان هم چنان سرگردان میان دستگاه ها
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس به نقل از مهرخانه، درحالی که به گفته معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده، 13 نهاد مختلف از جمله شهرداری ها و سازمان بهزیستی، مسئولیت رسیدگی به وضعیت زنان کارتن خواب را دارند، آمار زنان کارتن خواب کشور هم چنان رو به افزایش است. تا چند سال پیش موضوع کارتن خوابی تنها در حیطه مردان تصور می شد و به ندرت در گوشه و کنار شهر زنانی را می دیدیم که جز ...
مهم ترین اصل جمعیتی اصالت کانون خانواده است/ هیچ کس با اشتغال بانوان مخالف نیست
.... باید تسهیلاتی در اختیار زنان قرار داده شود که بتوانند مدت زمان کمتری را در محل کار خود بگذرانند و بیشتر در کنار خانواده خود باشند.بدیهی است اگر این اجازه به زنان داده شود که زودتر بتوانند به خانه بروند فشار و استرس کمتری خواهند داشت. بانوان اگر تحت فشار زیاد باشند یا نباید فرزند داشته باشند یا اگر فرزند دارند خواه ناخواه دچار استرس و ناراحتی های روحی می شوند. باید کار ...
درمراسم این شهیدغواص سفیدبپوشید +تصاویر
...: از آغاز جنگ هشت سال دفاع مقدس تا کنون، جوانان زیادی بعد از شهادت به وطن بازگشتند و با احترام فراوان در وطن به خاک سپرده شدند.اما برخی از آنها به دلایل مختلف خیلی دیر به وطن برگشتند و حتی بعضی از آنها بدون نشانی بودند.خیلی از آنها آرزو داشتند که همانند مادر بی نشان شیعیان بی نشان باشند و به ارزویشان هم رسیدند اما وقتی گکنام هم به وطن بازگشتند باز هم تاثیر مطلوب خود را بر فضای شهرها که بعضا ...
وجود 11 میلیون نفر در سن ازدواج
، برنامه ریزی کرده ایم. وی کاهش میانگین فاصله زمانی بین فرزندان اول و دوم را از دیگر اقدامات این دفتر ذکر کرد و گفت: هم اکنون این میانگین بالای 5 سال است که درصدد برنامه ریزی و اجرا برای فاصله زمانی کمتر از 5 سال هستیم. مطلق کاهش ناباروری ناشی از عوامل قابل اجتناب را از دیگر اهداف و اقدامات برای بند اول سیاست های کلی جمعیت عنوان کرد و گفت: روند رو به افزایش ناباروری و نقش عوامل ...
گزارش گاردین از زندگی زنان در حکومت داعش
. وقتی که در ماه اکتبر مدارس موصل باز شد، ثمر هادی، مادر پنج فرزند، دو دخترش را بدون حجاب به مدرسه فرستاد. همان کاری که سال گذشته کرده بود. قوانین در دیر الزور برای دختربچه ها و زنان سخت تر است. سالی، 15 ساله، می گوید: دخترهای کوچک درمدارس ابتدایی باید عبا بپوشند تا کلاس چهارم که باید نقاب هم بگذارند. حتی با وجود اینکه معلم های مدرسه همگی زن هستند و هیچ مردی حق ورود به مدرسه را ندارد. ...
برادرم به اتهام کتک زدن یک بچه به 60 سال حبس محکوم شد/ قاضی برای صدور حکم به فیلم ضدایرانی استناد کرد/ ...
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا ، حدود 68 ایرانی به اتهام های مختلف در زندان های آمریکا هستند که کم تر کسی درباره آن ها صحبت می کند. ممکن است برخی از این افراد واقعاً جرمی مرتکب شده باشند، اما شواهد موجود و ادعای افرادی که تا کنون از این زندان ها آزاد شده اند، حاکی از این است که بسیاری از این زندانی ها به جرم "ایرانی بودن" مجازات شده اند. شرایط بد زندان ها در آمریکا به اندازه ای ...
قیمت شیشه 70 میلیون افزایش یافت
شش ساعت آموزش پیشگیری از اعتیاد برای کارکنان خود شده اند که تاکنون 11 هزار و 200 نفر تحت این آموزشها قرار گرفته اند و در وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی نیز آموزش های مجازی برگزار شده است که 200 نفر تحت این آموزشها قرار گرفته اند. وی همچنین به اجرای برنامه مشترک خانواده و مدرسه درسال 93 اشاره کرد و گفت: اجرای این برنامه در سال گذشته اثرات خوبی داشت و بنا داریم در سال جاری نیز این برنامه ...
برای تحقق عدالت اجتماعی و عدالت جنسیتی، باید برنامه ریزی لازم انجام گیرد
خشونت علیه زنان ایجاد کنیم. معاون رییس جمهوری در امور زنان و خانواده از عدم حضور فعال زنان در مناصب عالی و پارلمانی انتقاد و اظهار امیدواری کرد در چارچوب عدالت جنسیتی زنان و مردان در بخش های مختلف خانوادگی، اجتماعی، بازار کار و مدیریتی حضور فعال داشته باشند تا به توسعه متوازن در جامعه دست پیدا کنیم. مولاوردی گفت: امیدوارم این نشست ها نتایج کاربردی داشته و با ارایه ایده ها و پیشنهادات مطرح شده بتوان از آن، در تدوین برنامه ششم و سایر برنامه های کلان استفاده کرد. ...
سیاست های جمعیتی وزارت بهداشت کاملاً براساس سیاست های کلی جمعیت، ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری است
می توانند پتانسیل مناسبی برای تسهیل ازدواج فرزندان خود باشند. مدیرکل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس با اشاره به بند سوم سیاست های کلی جمعیت که در آن اختصاص تسهیلات مناسب برای مادران به ویژه در دوره بارداری و شیردهی و پوشش بیمه ای هزینه های زایمان و درمان ناباروری مردان و زنان و تقویت نهادها و موسسات حمایتی تاکید شده است، گفت: برای تحقق این سیاست ها باید از نازایی های ناشی از عوامل ...
گفتگوی صریح با سردار باقرزاده درباره آن 175 شهید!
کوتاه سراغ اصل مطلب رفتم. گزارش از تأثیرات مثبت و منفی خبر 175 شهید تازه تفحص شده را به ایشان دادم. تلاش دشمن و بی دقتی خودی در نقل صحیح اخبار و اقدامات انجام شده از سوی سایت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس. باقرزاده لبخندی زد و گفت: همه که مثل شما محقق نیستند. خیلی ها دنبال جلب توجه و زدن تیترهای ... هستند خبرنگارها بعضی مطالب را که من گفتم قاطی کرده اند. ما به هرحال امین نظام در این کار ...
شبی 2 میلیون تومان بدهید، کودکتان زنده بماند!
دچار مشکل می شوند و نوزاد زودتر از موعد به دنیا می آید یا به اصطلاح صاحب نوزاد نارس می شوند که این زایمان با مشکلاتی برای خانواده ها همراه است. برای زنده ماندن کودکانم 70 میلیون هزینه کردم امین قوام یکی از پدرانی است که به تازگی صاحب نوزادان نارس شده است. فرزندان او که دوقلو هستند چندهفته ای زودتر به دنیا آمده اند و همین مسئله باعث مشکلاتی برای این خانواده شده است. ...
گروگان ها، گروگانگیران را به قتل رساندند
میراث کرده بود و اختلافاتشان بر سر همین مسئله بود. با این اطلاعات، عامل جنایت دستگیر شد و با اعتراف به قتل پدر و نامادری اش گفت: وقتی مادرم فوت شد، پدرم با زن دیگری ازدواج کرد که از او نیز صاحب فرزند شد. در این مدت همیشه تصور می کردم که پدرم هوای مرا ندارد و با هم دچار اختلافات مالی شدیم. روز حادثه بر سر همین مسئله نزد او رفتم اما باز هم وی حاضر نشد تن به خواسته ام بدهد. من هم عصبانی شدم و با چاقو به ...
اظهارات جدید هاشمی در مورد انتخابات 92 /2050 افق تشکیل اروپای اسلامی/ احمدی نژاد به خندوانه می ...
متبوع خود ارائه و از تلاش های عارف در جهت همگرایی بین اصلاح طلبان قدردانی کرد. اظهارات جدید هاشمی در مورد انتخابات 92 اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام صبح امروز (سه شنبه) طی سخنانی در اجلاس مدیران و رؤسای آموزش و پرورش که در سالن همایش های برج میلاد برگزار شد، با اشاره به اهمیت و جایگاه معلمان و آموزش و پرورش در کشور اظهار داشت: هم اکنون 12 میلیون از فرزندان تحت ...
آموزش دختران ، ساختن فردای ایران است
دو کار انجام دهیم : اول اهتمام ویژه ای که دولت مردان باید برای ارتقای شرایط و وضعیت فرهنگیان اعم از زن و مرد داشته باشند و گشایشی در مسائل زندگی فرهنگیان ایجاد کنند ، و دوم اینکه فرهنگیان خودشان سعی کنند با تلاش و هدایت های هوشمندانه ای که برای دانش آموزان داشته باشند این اعتماد را حفظ کنند تا خدشه ای درآن وارد نشود . منبع: وزارت آموزش و پرورش ...
مهری که تضمین خوشبختی نیست؟!
این نوشتار که روز دوشنبه انتشار یافته در ادامه می افزاید: الف به کوشش معاونت فرهنگی قوه قضائیه مطالبی را برای ارتقاء فرهنگ حقوقی جامعه تهیه کرده است که قسمت اول آن با عنوان 'مهریه' در زیر می خوانید. بدیهی است کامنت ها و نظرات شما در ذیل این مطلب، به صورت مستقیم توسط کارشناسان حقوقی قوه قضاییه رصد شده و در مجلت بعدی حقوقی لحاظ خواهد شد. آشنایی خانواده ها برای ازدواج فرزندان، از آن رویدادهایی ...
علی جباری: آنقدر که رفتار کرار به استقلال ضربه می زند، توان فنی اش سود ندارد
نتیجه بگیرد. این وسط مقصر اصلی هم وزارت ورزش است. مدام می گویند قرار است یکی، دو ماه دیگر مزایده برگزار شود و استقلال و پرسپولیس را واگذار می کنند. در این شرایط خودشان به باشگاه کمک نمی کنند. طبیعی است که هیچ اسپانسری هم حاضر نمی شود در یکی، دو ماه چند میلیارد پول خرج کند و بعد هم بدون هیچ چشمداشت و انتظاری برود و تیم را تحویل مالکان جدید بدهد؟! اگر اسپانسر حاضر نیست پول خرج کند، مقصر نیست و ...
مراسم تشییع پیکر احمد علامه دهر بازیگر پیشکسوت
خواند و به هنرهای او و عشق به فرزندان و خانواده دوستی اش گفت. مجری مراسم سپس پشت تریبون حاضر شد و خبر داد: چشم های احمد علامه اهدا شد تا به حیات ادامه دهد و همین لحظه که ما مراسم را برگزار می کنیم به شخص دیگری پیوند می شود. داوود فتحعلی، از دوستان قدیمی احمد علامه و مدیر دفتر نمایش های آیینی سنتی اداره کل هنرهای نمایشی نیز گفت: سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز، مرده آن است که نامش به نکویی ...
واکنش جالب بازیگر زن مشهور سینما به مقایسه اش با علی کریمی
! آنها دوست داشتند که کار خیرشان در کنار این بچه ها محفوظ بماند و نمی خواستند کسی دچار سوء تعبیر شود. به هر حال این مراسم برگزار شد و بزرگان و دوستان عزیزی مثل اکبر عبدی، شقایق دهقان، مسعود رایگان، علی اوجی، رویا تیموریان، فرهاد اصلانی، رامبد جوان، فاطمه گودرزی، امید حاجیلی، جواد رضویان، آناهیتا همتی، مهراب قاسم خانی، سیاوش خیرآبی، پوریا پورسرخ و... در این مراسم حضور داشتند که برای چندمین بار از تمام ...
شغل، زنانه مردانه ندارد!
مرد نیست. خانه نشینی زن یعنی اضمحلال خانواده چرا که بنیان های اقتصادی خانواده را متلاشی می کند. وی ادامه داد: درحالی که یک نوزاد به جمع چنین خانواده ای اضافه شده است، این خانواده بدون منبع اقتصادی دچار اضمحلال می شود. در این شرایط آسیب های اجتماعی هم افزایش می یابد؛ آسیب هایی که دیده نمی شود و اگر کسی آنها را می بیند، متوجه ریشه و دلایل آن نیست، در این صورت فقط ظاهر امر را می بیند و در این ...
دردی که در رگ و خون نشسته است
بخواهید می توانید توسط فروشندگان زن و مرد در ساوه تهیه کنید. موادفروش ها هراسی از پلیس ندارند و وقتی آنان را به لو دادن تهدید کنید، عکس العملشان تمسخر است نه ترس! عادل معتاد خیابانی دیگری است که روی مواجه شدن با چهار فرزندش را ندارد. 47 ساله است و در یک خانواده محترم و خوب پرورش یافته، می گوید: در نوجوانی با پدر زنم که یک مواد فروش بود، آشنا شدم پس از مدتی علیرغم مخالفت خانواده به ...
تک فرزندی و پیامدهای آن در پیوست های اجتماعی و اقتصادی جامعه
اجتماعی خود را نشان خواهد داد. آنان معتقدند: مقام معظم رهبری به درستی با تشخیص گزینش الگوی ناصحیح فرزند کمتر زندگی بهتر، برای تصمیم سازان و مسوولان جامعه تکلیف کرده اند که راهبردهای خانواده بانشاط و سالم با فرزندان بیشتر را در لایه های اجتماعی نهادینه کنند تا توازن جمعیتی و محورهای توسعه پایدار در آینده کشور دچار مشکل نشود. آنچه مسلم است خانواده به عنوان کوچکترین و مهمترین رکن پویای ...
تشریح سیاست های جمعیتی وزارت بهداشت
در بخش اول و دوم این گفتگو اقدامات و برنامه های دفتر سلامت جمعیت ، خانواده و مدارس در خصوص اجرای سیاست های کلی جمعیت ؛ ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری به طور کامل تشریح شده است و در بخش سوم و پایانی این گفتگو نیز به اظهارات منتقدین سیاست های جمعیتی وزارت بهداشت که مواردی از جمله عدم اطلاع رسانی وزارت بهداشت از تبعات و عوارض روش های پیشگیری از بارداری ، عدم موفقیت در کاهش سقط ها ، نداشتن برنامه برای ترویج ازدواج و بارداری و عدم اطلاع رسانی از مزایای بارداری و ترویج تغذیه با شیرمادر را مطرح کرده اند ، پ ...
ادعای عجیب زیباکلام: تا بهار 92 کسی نمی توانست سؤال هسته ای بپرسد!
.... تضعیف اعتماد از کارآمدی احمدی نژاد یا اهداف او ؟ به هر دو. زیرا وی نشان داده بود قابل اتکا نیست و نمی توان روی موضعگیری ها و سخنانش حساب جدی باز کرد. مقامات نظام و راهبران جریان اصولگرایان متوجه شده بودند که دیگر نمی توانند مذاکره هسته ای با قدرت های بزرگ و امریکا را با احمدی نژاد ادامه دهند. امریکایی ها وی را قبول نداشتند به همین دلیل آقای ولایتی در یکی دو سال آخر دوره احمدی ...
ویروس دیدن و خواستن در کمین شماست!
تنش ها هرگز به هشیاری نیامده یا به دشواری می تواند مورد توجه قرار گیرد. چنین تنش هایی ظرفیت روانی انسان را کاهش می دهد؛ بسیاری بهانه جویی های انسان ناشی از همین ناهشیاری است. موضوع چشم و همچشمی نیز از جمله همین تنش ها است؛ معضلی که امروزه مردم جامعه را گرفتار کرده و کمتر کسی است که حداقل برای یک بار هم که شده آن را تجربه نکرده باشد و آنقدر فراگیر و شایع شده که قبح و زشتی این رفتار کمتر به ...
زنان و معضل فقر حرکتی
: زمانی که افراد خانواده اعم از پدر یا مادر و سایر بستگان، با وجود آن که ورزشکاران زن از لباس های پوشیده استفاده می کنند، نمی توانند در مسابقه های ورزشی فرزندان یا همسران خود شرکت کنند و به تشویق آنان بپردازند، انگیزه ی فرزندان در رسیدن به موفقیت ورزشی کاهش می یابد و در سن نوجوانی و جوانی که شور و هیجان فرد برای رسیدن به قهرمانی موج می زند این محدودیت ها و نبود تشویق ها برجسته تر نمود می کند. در ...