سایر خبرها
خواب مادربزرگ برای نجات جوان اعدامی
شوهرش به خاطر غم پسر اعدامی سکته کرد و زمینگیر شد. بعد از این تلاش ها توانست رضایت اولیای دم مقتول را جلب کند و پسر جوانش را از زیر تیغ نجات دهد. چطور از این ماجرا با خبرشدی؟ من دو پسر دارم که علیرضا فرزند بزرگم است. آن روز، تازه از محل کار به خانه آمده بودم که در تماس دوستش متوجه شدم او در جریان دعوا جوانی را زخمی کرده است. سراسیمه به بوستان حوالی خانه مان رفتم. با پسرم حرف ...
خواهر مطلقه ام پیشنهاد وقیحانه ای به من داد و...!
آخرین فرزند خانواده بودم؛ مادرم خانه دار بود و پدرم در یک بنگاه معاملاتی کار می کرد. اخلاق تند مادر و قرار گرفتن در اوج هیجانات دوران نوجوانی باعث شده بود تا کوچه و خیابان را به محیط گرم خانواده ترجیح بدهم. مادرم رفتارهای خلاف انتظار و لج بازی های مرا نشانه خودخواهی و بی تربیتی ام تلقی می کرد و در حضور دیگران زبان به نفرین من می گشود. او هیچ وقت به سن و سال و قرار گرفتنم در اوج تغییرات ...
آری آری زندگی زیباست...
پای درد دل سالمندان که بنشینید آنها ساعت ها از شیرین زبانی نوه شان می گویند و این که چقدر زود دلشان برای فرزندانشان تنگ می شود. زندگی ماشینی این روزها این دلتنگی را بیشتر کرده به همین خاطر برخی از سالمندان بی شباهت به درختان خزان زده پارک نیستند. آنها با چهره هایی که در آنها غم بر شادی غالب شده انگار برای کشتن ساعت ها به پارک آمده اند؛ می گویند در سن و سالی که باید غمی نداشته باشند و برای خودشان زندگی کنند آنقدر مشکلات زیاد است که هنوز خودشان آخرین نفری هستند که فرصت رسیدگی به او را دارند. ...
روال زندگی یک معلول جسمی- حرکتی
کمکی امتناع می کرده، اما سال ها بعد اعتراف کرد که آن وسیله شد بهترین دوستش . در ادامه تکه هایی از این داستان را می خوانیم. یادم می آید مادرم به من گفت: وقتی من نخستین قدم هایم را برداشتم، نخستین کلمات را گفتم و نخستین گریه ای که کردم ماه های سرد فصل زمستان گرم تر شده اند و شادی در خانه ما شکوفه کرد. یک روز از خواب بیدار شدم و دیدم نمی توانم روی پاهایم بایستم. درحالی که پاهایم به طرز دردناکی تیر ...
طنز/ امّا
سید رضا علوی در دستور زبان شاید بدترین دستور، حروف شرطی بخصوص امّا است. دهه پنجاه: پدرم بادی به غبغب می انداخت و چهره روشنفکر مابانه می گرفت و می گفت: پسرم تو آزادی هر کار دلت خواست بکنی امّا، باید درس هایت را بخوانی، دوست ناباب نداشته باشی و سر وقت خانه باشی وظهر در کوچه گل کوچک بازی نکنی و هیچ وقت به دختر همسایه کتاب درسی قرض ندهی! حالا این مورد آخر خیلی شرط ...
مادر شهید: عباس من برای مردن حیف بود، او باید شهید می شد/ هنگام دفن پیکرش به او گفتم شیرم حلالت که ...
، هنگام زیارت را خوب به یاد دارند. یادم می آید پدر عباس به من گفت: شب قبل از رفتن عباس به سوریه به تهران رفته است، خیلی خوشحال بود. خنده هایش، آرامشش، برق چشمانش، همه و همه، مرا یاد همرزمانم در زمان جنگ می انداخت، یاد شب های عملیات. این سال های آخر دفاع مقدس دیگر با دیدن برق چشمان بچه ها می فهمیدیم که زمینی نیستند و من شب آخری که عباس را دیدم، یقین کردم که دیدار آخر است و عباسم آسمانی شده است. ...
خان دایی بزرگ و گنج قارون!!
مادرم یه دایی داره که تا چند سال دیگه تولد 100 سالگیشو جشن می گیره!!! اسمش حاجی حبیب هست ولی ما و همه فامیل بهش می گیم: خان دایی بزرگ! دایی فوق العاده ثروتمند است و متأسفانه هنوز مجرد! آخر هنوز دختر مورد علاقه اش را پیدا نکرده! بی زبون دایی یه کم سخت گیر و ایده آلیست است! چند روز پیش مادرم زنگ زد تا بروم دنبالش و او را ببرم به دیدن خان دایی حبیب! گویا خان دایی ...
سارقان برفی تهران به دام افتادند/ مرد شکاک همسرش را 18 ماه در کم ترک اعتیاد حبس کرد/ انهدام باند سارقان ...
از حضور در ایران نیز از طریق فضای مجازی با دوستانم در سوئد در تماس بودم که انگار همین موضوع باعث شد تا همسرم به من شک کند. او تصور می کرد من رابطه پنهانی دارم، به همین دلیل 19 روز قبل به بهانه دیدن اقوام باهم از خانه بیرون آمدیم، اما به جای اینکه به خانه فامیل برویم مرا به کمپ ترک اعتیاد برد و به مسئول کمپ گفت که من اعتیاد شدید دارم و از آنها خواست بستری ام کنند.اما هر چه به مسئولان کمپ گفتم من ...
احترام موسیقی رعایت نمی شود
. نگاهی به من کردند و گفتند : پسرم شنیده ام که می خوانی و از حاضران اجازه گرفت و به من گفت : چی می خوانی؟ منهم گفتم : هر چه شما بنوازید!( با خنده ) ، گفت: باشد و ساز را کوک کرد و دو تا ناخن زد که وسعت صدای مرا بداند و پرسید خوب است؟ ، گفتم بله...؛ و شروع کردم به خواندن غزلی که آن سال ها بر زبان افتاده بود از عماد خراسانی : گرچه مستیم و خرابیم چو شب های دگر... دو بیتش را خواندم ...
ابراهیم یونسی مترجم نامدار کُرد
ثبت نام کردم. ابراهیم جوان در سال 1324 دیپلمش را گرفت و وارد دانشکدة افسری شد. در سال 1327 با درجة ستوان دومی رستة سوار دو از دانشکدة افسری فارغ التحصیل و مأمور خدمت در لشکر چهار رضائیه (ارومیه) شد. یونسی اواخر سال 1328 با بانو رزا گلپاشی ازدواج کرد و ثمره این ازدواج سه دختر و یک پسر است. یونسی از اعضای گروهی بود که در سال 1333 بعد از دولت دکتر مصدق به عنوان افسر ...
زنی که نیمی از جانش در سقز جا ماند+ عکس
آنها را به سالن هوانیروز آورده اند، آن لحظات سر از پا نمی شناسد و به همراه مادر به آن سالن می رود... آن روز مثل دیوانه ها به این طرف و آن طرف می دویدم، خانم هایی هم سن و سال خودم که همگی به یکباره بیوه شده بودند. دیدن آنها و غوغایی که در سالن بود چنان مرا متحول کرد که از خودم پرسیدم چرا من در خانه نشسته ام و کاری انجام نمی دهم؟ خدا راه را به من نشان می دهد، پس منتظر چه هستم؟ همین شد که به ...
عروس 16 ساله با خیانت به شوهرش در منجلاب فرو رفت
با میانجیگری خانواده دوباره به زندگی ام بازگشتم اما این ماجرا برایم درس عبرتی نشد و یک سال بعد با مسعود آشنا شدم. او 11 سال از من بزرگ تر بود و از همسرش جدا شده بود. مدتی بعد باز هم از خانه فرار کردم و نزد مسعود رفتم. او سوئیتی اجاره کرد و مرا به آن جا برد. دیگر علاوه بر قرص های روان گردان به معجون بیرجندی هم آلوده شده بودم به طوری که مدام گیج بودم و حال خودم را نمی فهمیدم. ...
از قندچی تا خیامی ها
در چارچوب باشم و من از در چارچوب بودن گریزان. این اواخر که حالش خوب نبود و پیش بینی می شد که سالم از بیمارستان به خانه برنگردد، وقت نشد به بیمارستان بروم. ملاقات ساعت 5 تمام می شد و من زودتر از 7 نمی رسیدم محل کار را ترک کنم. روز تشییع که شد قسمت نبود به بهشت زهرا بروم. مراسم ترحیم را هم به خاطر یک ماموریت از دست دادم. به خاطر هیچ کدام از این تاخیرها و نبودن ها ناراحت نیستم اما وقتی که به این فکر ...
پیامبری که در میان پیروانش نیز غریب است/ تحلیل و بررسی هشت خطای ادیانیِ فیلم مجیدی
... و این است برکتی که موسی مرد خدا قبل از وفاتش به بنی اسرائیل برکت داده گفت: یهوه از سینا آمد و از سَعیر برایشان طلوع نمود و از جبل فاران درخشان گردید و با کرورهایی از مقدسین آمد و از دست راست او، برای ایشان شریعت آتشین پدید آمد (سفر تثنیه 33/ 1 و 2). این ترجمه که در سال 1895 میلادی در لندن چاپ شده، غالباً خوب و دقیق است. اما در مواردی که به بشارت نبی مکرم اسلام مربوط می شود سر به ...
کارگزارانی ها اصول فروشی می کنند/امثال نوری زاد، تاجزاده و گنجی ریای خود را بالا می آورند
و 96 هم که اصلاً اعلام نکردم و فقط گاردم را محکم بر علیه روحانی بستم. نگاه کردم که چند روز قبل دو مرتبه یک سایتی من را به آقای رئیسی منصوب کرده؛ نه این ها شیطنت های روزنامه نگاری است. *در سیاست نه از کسی متنفرم و نه شیدای کسی هستم اصلاح طلبان از احمدی نژاد متنفر می باشند و فکر می کنند که اگر امثال من را به وی بچسبانند می توانند نفرت پایگاهش را جابه جا کنند. من بچه ای هستم که ...
ای که دستت می رسد نمره بده/سفارش و خواهش برای گرفتن نمره!
نگرفته بود, عادت دارم که قبل از اینکه برگه را تحویل دهم نمره خود را تخمین میزنم, در بهترین حالت 7 می شدم, امکان رسیدن امدادهای غیبی هم تحت هیچ عنوانی میسر نبود, آخر برگه نوشتم: من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید/ قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید, نمره 111 گرفتم وی ادامه داد: البته یک بار دیگر زیر برگه نوشتم استاد در راه باریکی که از آن می گذشتم تاریکی بی دانشی بیداد می کرد، لطفاً با دادن ...
ماجرای جالب ممیزی دیوان حافظ
گرفتن گذرنامه ننوشته اید که پزشک هستید. لذا پرونده شما به دادگستری فرستاده شده است! عصر همان روز، در صفحه اول روزنامه کیهان با حروف درشت چیزی به این مضمون نوشتند که پسر فلانی تحت پیگرد قرار گرفت! . ابتدا تصور کردیم که ساواک بعد از صدور گذرنامه متوجه این موضوع شده و خواسته است از این مسئله بهره برداری کند؛ اما چون آن افسر اداره گذرنامه را که با ما آشنایی داشت، به سنندج منتقل نمودند؛ محرز ...
فارغ التحصیلِ مدرسه عشق
و اطلاع هم نداشتم که برادرم شهید شده. هفته بعد روز یکشنبه عصر آن روز من خواب بودم تا اینکه زنگ خانه ما را زدند از خواب پریدم آمدم در را باز کردم تا گفتند منزل آقای سهرابی فهمیدم که برادرم شهید شده و مادرم دم در اومد ازم پرسید یوسف شهید شده منم گفتم بله ، مادرم گفت خدا را شکر که ما هم در این انقلاب سهمی داریم. مادرم اصلاگریه نکرد حداقل در جمع مردم گریه نکرد و می گفت دشمن شاد می شود. بخشی از ...
67 سالگی فریدون فروغی، راوی آدمک
های راه آنها مطالعه کنند و با زندگی آنها زیست داشته باشند. درست است که خود فریدون و فرهاد دیگر نیستند تا این جوانان زندگی شان کنند اما باید با زندگی نامه آنها و چراهای شان درگیر شوند. چرایی که آنها را به این سطح از واقعیت رسانده، قابل تامل است. هر کسی که راه این عزیزان را ادامه دهد بسیار دوست داشتنی است. در مورد تنهایی و برخوردهای نامتناسب با فریدون در قبل و بعد از انقلاب نیز باید بگویم: خلا همیشه ...
قهرمان کشتی از 14 سالگی دزدی می کرد!
ادامه داشت که هر روز به شاکیان پرونده فریدون اضافه می شد تا اینکه کارآگاهان پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران موفق به شناسایی مخفیگاه متهم در منطقه شکوفه شدند. بدین ترتیب عملیات دستگیری فریدون کلید زده شد و وی ساعت 10 شامگاه 27 دی ماه سال جاری دستگیر شد. فریدون پس از سرقت، طلاها و پول های طعمه هایش را داخل خودروی پژو 206 که در یک پارکینگ نگهداری می کرد جاساز کرده بود که پس از ...
امیرعباس گلاب خواننده پاپ در بوشهر: قطعه عشق تو زندگی من است
بار اول سریال ستایش را با آهنگ خودم دیدم، گریه کردم . این خواننده از کودکی موسیقی را می شناسد و دوست دارد. او آرام آرام کوشیده خودش را در آن بیابد. گلاب پیش از این، در خصوص این که چگونه خواننده شده، گفته است: مادر من علاقه زیادی به موسیقی داشت. او همیشه می گفت دوست دارم پسرم خواننده بشود و گیتار بزند و بخواند. در واقع عشق مادرم مرا خواننده کرده است. از این رو، از سن هفت سالگی کارم را ...
از رویا تا واقعیت!
.... دلم می خواست زودتر به حرم برسیم. بعد از رسیدن به حرم گستاخی کبوتران سرشار از عشق حضور بر بالای گنبد طلا، مرا مبهوت خود کرده بود. خوب به خاطر می آورم، چه حس قشنگی در آن لحظه تجربه کردم. بعد از وضو به همراه پدر وارد حرم شدم. تمام بدنم کرخت شده بود و یارای حرکت نداشتم. دستان کوچکم را به حالت قنوت بالا بردم و با همان زبان کودکانه ام، در بارگاه مقدس سلطان خراسان، حاجت های قلبی ام را مطرح کردم. چه ...
روایت 8 روز سرگردانی 2 صیاد در دریای عمان
دریا می رفتم، از همان زمان، مرگ و فن های ماهیگیری را یاد گرفتم. می شود اظهار کرد 10 یا 11سال هست که کارم ماهیگیری هست و برای صید به دریا می روم. از روزی که در دریا دچار سانحه شدید بگو، چه گردید که دستخوش امواج دریا شدید؟ آن روز مثل روزهای قبل سوار قایق گردیدیم. دوستم عماد همسن و سال من هست و او هم از کودکی کنار پدرش ماهیگیری می کرده. آن روز صبح بر طبق معمول سوار قایق 23فوتی مان ...
برخی مولودی ها مطرب محض است/ جلسات مسئله دار زیاد شده است/ ایام محسنیه کجا بوده اصلاً؟
...، قاطبه قلوبی که محبت اهل بیت را دارند تمایل به گریه بیشتری دارند. دقت کنید تمایل به گریه بیشتر دارند نه تمایل به غم و غصه و ماتم . نکته دوم بحث راجع به دهه هایی که فرمودید؛ ما یک دهه محرم را داریم که از اهل بیت برای ما رسیده است. و آن ریشه اش به روایت امام رضا برمی گردد. ایشان می فرمایند که پدرم وقتی اول محرم می شد دیگر خنده نمی کرد تا روز عاشورا و گریه اش قطع نمی شد. این دهه محرم را از آن ...
اولین دعای پسرم پیروزی جمهوری اسلامی بود/ زائران گلزار شهدا از کرامات سید ابوالفضل می گویند
گفتند که به جبهه اعزام و جز گردان چریکی شهید چمران شده است. بی قراری های هر روزه من پایانی نداشت شوهرم تصمیم گرفت به خاطر حال من به جبهه برود و او را برگرداند؛ اما مانعش شدم و گفتم حالا که خواست خداوند بر این بوده بگذار بماند . بعد از گذشت چهار ماه به خانه آمد پنج روز مرخصی داشت اما من می گفتم حالا که آمدی باید دو ماه بمانی زیر بار نرفت بی قرارتر از قبل شده بود، مرتب از حمله ای ...
از معدل الف انقلابی تا دانشجومعلم مشروطی؛ فقط به خاطر تو
آمدیم خانه تان. در راه، محمد، برادرت، زنگ زد و دستور نوع شیرینی داد. پشت در خانه تان دور زدم و رفتم همان را گرفتم. آن روز کلاس قوامی را هم غیبت کردم. شربت سکنجبین و میوه ی خانه تان را به قوامی و نمره اش ترجیح دادم. فکر کردن به تو را به معدل الف ترجیح دادم. دانسته انتخاب کرده بودم. حالا تو می دانی که باقی آن ترم هم به همین منوال پیش رفت. حالا تو می دانی که حتی فرجه ی امتحانات آن ترم را، وقتی کلاس ...
در گفتگوی صمیمی ایسکانیوز با رشید پور مطرح شد: رابطه او با گلزار / حمایت از دولت / تیم مورد علاقه و ...
که یک ریسک برای او به حساب می آمد اما خوب دیده شد و بار دیگر نشان داد که او مخاطب خود را خوب می شناسد. حالا رشید پور بعد از مدت ها بار دیگر به تلویزیون و برنامه های صبحگاهی روی آورده و بیش از یک سال است که برنامه صبحگاهی حالا خورشید را هر روز از شبکه سه سیما به روی آنتن می برد. برنامه ای که در نظرسنجی خبرگزاری ایسکانیوز در میان سایر برنامه صبحگاهی شبکه های مختلف تلویزیون با ...
روایت شهیدی که دردانه اش را به طفل سه ساله حسین (ع) سپرد و رفت+عکس
همسر یکی از همرزمانش شنیدم شوکه شدم و از هوش رفتم. چشمانم را که باز کردم خانه مان را شلوغ دیدم؛ آقا پویا مشتاقانه برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفت و سرانجام به آرزوی دیرینه اش دست یافت و به شهادت رسید. ***از ریحانه بعد از رفتن پدرش بگویید. او اکنون در نبود پدر چه می کند. رجبی: سال گذشته چند روز قبل از تولد آقا پویا، ریحانه خواب پدرش را دیده بود که سر خاک او برایش جشن ...
فوتبال کردستان به یک ساختار قوی نیاز دارد
. فارس: سخن پایانی... از تمام کسانی که قصد انجام کاری را دارند می خواهم پشتکار داشته باشند و دلسرد نشوند و در راهی که می روند امید داشته باشند و با فکر باز و درایت و با توکل به خدا به راهشان ادامه دهند کسی که ایمان واقعی به خدا داشته باشد همیشه موفق می شود. از پدر و مادرم و خواهرانم تشکر می کنم که زحمات زیادی برایم کشیدند و دوری مرا تحمل می کنند از رضا مجیدی، فرشید ...
بارداری در سن بالا، چه اندازه خطرناک است؟
...: 40 ساله و متاهل هستم (دارای یک پسر 20 ساله که ترم 3 دانشگاه است) حدود نه ده سال پیش باردار شدم ولی در 3 ماهگی بچه سقط شد و دیگر اقدام به بارداری ننمودم الان در دانشگاه درس می خوانم ولی شدیدا ناراحت هستم لازم است بگویم که من فرزند طلاق هستم 7 ساله بودم که پدرم با زنی ازدواج کرد بسیار زن خوبی بود و ایشان دارای 3 پسر و 1 دختر از پدرم شد که دختر ایشان همزمان با پسر من دنیا آمد من از زمان ...