سایر منابع:
سایر خبرها
بی بال پریدن!
جوابش نه بود. ولی من از روز بعد طبق حرف او شروع به امتحان حرف هایی که زده بود کردم. از آن به بعد به چادرم بیشتر اهمیت می دادم و تا چند ماه همانطور که گفته بود برای نماز صبح سر وقت بیدار می شدم. در این مدت احساس دلنشینی پیدا کرده بودم. آرامش خاصی داشتم. احساس کردم ناصر همان نیمه گمشده من است که با او به سعادت دنیا و آخرت می رسم. من خواستگارهای زیادی داشتم. اما حرف های این یکی یک جور دیگر بود. به همین ...
محمد لقمانیان و لقمه اش؛ عروسکی که صدای مردم شد
در قوچان درس خواندم دیپلم ریاضی را هم همانجا گرفتم. اما علاقه ام به تئاتر از سال های کودکی بود، زمانی که پدرم در قوچان کارگردانی تئاتر انجام می داد. یادم هست که آن زمان روی صحنه می رفتم و وسایل روی صحنه را هم خیلی دوست داشتم، آن زمان برایم بیشتر حضور داشتن در این جمع مهم بود. بعدها هم کسانی که در نمایش ها می شناختم، از تئاتری های حرفه ای قوچان شدند. اولین باری که روی صحنه تئاتر رفتم ...
ماجرای عاشق شدن ساعد سهیلی در پاریس و ازدواجش + عکس
؛ گفتم خب بگذار یک مقدار هم با شخصیت باشم! [می خندد] یک سوال کوچک خصوصی؛ چه شد که در آن سن ازدواج کردید؟ آن موقع بازیگری را شروع کرده بودید؟ - بله. گشت ارشاد را بازی کرده بودم اما هنوز اکران نشده بود. بهروز شعیبی برای فیلم میان ماندن و رفتن به فستیوالی در پاریس دعوت شده بود. گفت من بچه ام به دنیا آمده، نمی توانم بروم؛ تو به جای من برو. گفتم باشد! رفتم و آنجا با خانمم آشنا شدم. ...
طیف دکتر یزدی از همان اول برداشت ناصواب از اسلام داشتند
1357 زندان چهارم من در سال 1357 بود. در آن سال در مسجد سجاد نارمک، خیابان مدائن در ماه محرم ده شب برنامه سخنرانی داشتم. آن موقع اوج انقلاب بود و حکومت نظامی هم اعلام کرده بودند. شب هفتم یا هشتم محرم بود که یک منبر دو ساعته رفتم و خیلی هم علیه رژیم صحبت کردم. جمعیت زیاد بود و مسجد کاملاً پر بد. در همان زمان ازهاری گفته بود که اینها پودر قرمز را در جوی ها می ریزند و بعد می گویند خون است ...
خیلی از مسئولان دنبال ویزای آمریکا هستند/ از ریاء تاجزاده تا درگیری با اکبرخوش کوشک از زبان سجادی
آرمان پرس l مصاحبه فارس با داریوش سجادی-اصلاح طلب سابق و مقیم آمریکا: آقای سجادی اگر اجازه دهید از کمی قبل تر برخلاف گفت وگو های روتینی که این روزها دارید باهم گپ بزنیم و برای همین کمی به عقب برگردیم، و به موضوع راه اندازی و تعطیلی شبکه هما بپردازیم. سجادی: من سال 1378 با یک بورسیه تحصیلی به آمریکا و دانشگاه هاروارد رفتم. فارس: بورسیه ای که به واسطه همسرتان گرفتید. سجادی: ببینید بعد از روی کار آمدن آقای خاتمی و مطرح شدن ب ...
عادت های نویسندگی محمدرضا یوسفی/ جنگ که شد تئاتر خیابانی را کنار گذاشتم و داستان نویس شدم
...> دنبال می کردم. البته دنبال کردن آثار هدایت هم حکایت خاص خود را دارد. در زمان نوجوانی با پدرم به شدت مشکل داشتم مخصوصا سر پول توجیبی. چون تعدادمان زیاد بود و پدرم نمی توانست آن طور که باید به همه ما رسیدگی کند. به همین دلیل تصمیم گرفته بودم خودکشی کنم. در آن زمان تازه به دبیرستان رفته بودم و شنیده بودم معتادی گیاه شاهدانه خورده و مرده، من هم به باغچه ای که اطراف خانه مان بود رفتم و مقدار زیادی شاهدانه ...
بعد از طلاق، زنها و مردان ایرانی چه می کنند؟
دشوار بود و با این که در 28 سالگی نمی خواست انگ طلاق روی او بخورد، اما پذیرفت که جدا شود: من درخواست طلاق دادم و از تمام حق و حقوق و مهریه ام هم گذشتم برای آن که بتوانم از شر این زندگی که می دانستم اول و آخر به جدایی ختم می شود خلاص شوم. دوندگی زیادی انجام دادیم چون او من را طلاق نمی داد، اما موفق شدیم. سوگل به مدت سه سال در خانه پدرش بود و به سر کار می رفت تا این که سرکارش با پسری آشنا ...
احترام موسیقی رعایت نمی شود
؟سابقه ای از آواز خواندن در خانواده ی شما وجود داشت؟ باوجود تمام تنگناها من در خانه مشوق داشتم؛ خواهر بزرگ من عاشق موسیقی بود.مادرم موسیقی را خیلی دوست داشت و همیشه آوازها و تصنیف های ” قمر” را می خواند. خواهر بزرگ من هم می خواند.به من می گفتند پدرت صدایش خوب بود. ایشان بسیار مذهبی به وند و قرآن را با صوت و تلاوت می خواندند؛ من ارسال 1314 به دنیا آمدم و سه ساله بودم که پدرم از دنیا رفت ...
جواب پرسش ها خود در راستای دیابت را اینجا بخوانید
کنترل قند خونم موثر هست یاخیر؟ -با توجه به قند خون 133 و 146 که عرض کردم؛ در چه مرحله ای از دیابت هستم؟ – وآخر اینکه من تاحالا فقط پیش دکترعمومی می رفتم، اگه بخواهم نزد دکتر متخصص بروم چه متخصصی مناسب هست؟ جواب: در جواب سؤال اول شما باید اظهار کرد؛ استفاده قرص های دیابت مثل آنتی بیوتیک ها الزامی برای استفاده در زمان مشخص ندارد اما طبق معمول سفارش می کنیم پس از وعده های غذایی قرص ...
کارگزارانی ها اصول فروشی می کنند/امثال نوری زاد، تاجزاده و گنجی ریای خود را بالا می آورند
. سجادی: این ربطی به تلویزیون هما نداشت و مربوط به من بود. فارس: بله. سجادی: من یک عکس از خانم شهناز تهرانی در فیس بوک پیدا کردم و زیر آن عکس در فیس بوک نوشتم: این خانم یک تنه یک سینمایی را به فساد کشاند . بعد یکی از سایت ها که این را چاپ کرد، جوری خبر را القا کرد که وقتی خواننده ها می خوانند فکر کنند شهناز تهرانی معشوقه من بوده است. مثلاً گفته بود که رابطه شما با ...
گفتگویی خواندنی با پیشکسوت تئاتر استان
بودند شروع کردم.از همان کودکی به همراه پدرم بسیار به دیدن تئاتر می رفتم .زمانی که دانش آموز بودم نمایشنامه ای به دبیرم پیشنهاد دادم و اوهم پذیرفت که اجرا شود .بلافاصله لباس مندرسی تهیه و یک پارتنر برای اجرای نمایش انتخاب کردم. این اجرا یک تشویقی برای من شد تا اینکه در دبیرستان عضو انجمن تئاتر شدم .پس از آن در سپاه دانش مشغول به تحصیل و به دبیری منصوب شدم.از سال 1349با کاری به نام"مردی که ...
دعاهای مادرم مرا به زندگی برگرداند
یاد گرفته بودم و چون می دیدم که جوان های محله فعالیت می کنند، من هم کارهایی انجام می دادم. یادم است چون قدم کوتاه بود، برای نوشتن شعار روی بعضی از دیوارها مجبور بودم روی نوک پایم بایستم. پدرم هم مذهبی و انقلابی بود. گاهی مرا با خودش به جلسات می برد. آنجا حرف های سیاسی و انقلابی زده می شد. مواقعی هم که پدرم مرا نمی برد، با بچه های دیگر به اندازه وسع و توانمان فعالیت می کردیم. کی به جبهه رفتید ...
رامین صدیقی: من تک نیستم، من تنهام!
. در کودکی پدرم می خواست من را سمت موسیقی کلاسیک بیاورد و دایی ام هم من را به سمت موسیقی جَز و راک می برد که من هم ملغمه ای از هر دو شدم! * شما گیتار باس هم می زدید. درست است؟ من از هفت سالگی گیتار کلاسیک می زدم و حدوداً از چهارده سالگی به سمت گیتارباس رفتم. البته درس آکادمیک موسیقی نخواندم و اصلاً نیازی هم به این کار نبود؛ از پدرم گرفته تا استاد احمد پژمان و دیگر هنرمندان کنارم بودند. مادرم هم ...
سینماگرها قبل از انقلاب جرئت ورود به سیاست را نداشتند
بچه بودم، سینما که می رفتیم و به خانه برمی گشتیم، به مادرم و بقیه می گفتم شما بنشینید و تماشا کنید که من عین همان ها را برایتان اجرا کنم. اولین پیشنهادی که برای بازی در فیلم به شما دادند، چه سالی بود و چه احساسی داشتید؟ آغاز کار، سینما را جدی نگرفته بودم. دلم می خواست فیلم بازی کنم، اما از بس گفته بودند محیط سینما کثیف است و همه می خواهند به آدم دست درازی کنند، دلم نمی خواست ...
زیر سایه پدر
.... چرا اختگی؟ گویی پدر با حضور کاریزماتیک خود در صحن جامعه، زبان نمادین فرزند را چه بخواهد یا نخواهد بریده و این حس هنوز در من وجود دارد که هر جا اسم پدرم می آید، احساس مسئولیت بیشتری می کنم و این وسواس دست وپاگیر است. این حس در کجاها توانسته مانع بروز و ظهور شما شود؟ 25، 26 ساله بودم که در دانشگاه شروع به خواندن رشته سینما در کانادا کردم. البته سینما را کمی ...
دور زدن قانون و چندهمسری
بودم که تقی خان رفیق گرمابه و گلستان پدرم و پایه قهوه خانه و عیش نیمه شب ها مرا برای پسرش خواستگاری کرد. قطعاً در مرام آدمی از جنس او هم نبود که به رفیق چندین و چند ساله نه بگوید حتی اگر زیاد از پسرش خوشش نمی آمد. مادرم گریه ها کرد و ضجه ها زد اما هیچ افاقه ای نکرد و هربار با مشت یا لگد ساکت شد. من هم که اصلاً جرأت دم زدن نداشتم. اگر از یک چیز بیشتر از پدرم وحشت داشتم آن هم ازدواج با آدمی دقیقاً ...
بازخوانی/ زندگی خصوصی محافظ خوش تیپ رئیس جمهور از زبان همسرش
. حرف هایش را که زد، پرسید: قبول می کنید؟ گفتم: بله. چون پدر خودم هم پاسدار بود این مسائل برایم تازگی نداشت. جلسه اول مهر او به دلم نشست اما بعد از عقد می توانم بگویم واقعا وابسته اش شدم. *از این موضوع اصلا ناراحت نبودم زمانی که عقد کردیم من پیش دانشگاهی را هنوز تمام نکرده بودم. عبدالله صبح ها می آمد مرا می برد و ظهرها برم می گرداند. در خانه پدرم دختری نبودم که هر ساعت هر جا ...
آفاتی بنام عدم انگیزه و عدم خودباوری در لرستان / افراد علمی ما زبانزد اخلاقی نیز باشند
کارم می رسیدم و از طرف دیگر باید خودم را آماده ی آزمون ارشد می کردم/ در یک ماه مانده به آزمون روزی 12 ساعت مطالعه می کردم/ خاطره ی مهم این بود که قبلا بر اثر یک حادثه از ناحیه دست دچار شکستگی شده بودم و پزشکان با عمل جراحی در دستم پلاتین کار گذاشته بودند/ من برای این که بتوانم از مرخصی استعلاجی استفاده کنم و درس بخوانم پلاتین دستم را سر زمان خودش در نیاوردم و یک ماه مانده به آزمون این کار را انجام ...