سایر خبرها
پسرانم از گود کشتی وارد معرکه نبرد شدند
پدرش به مدرسه رفتیم. اعتراض کردیم وگفتند نمی دانستند ما در جریان این اتفاق نیستیم. به آنها گفتم بچه من خانواده دارد. پدر و مادر دارد. کارتان اشتباه بود، اما وقتی متوجه چرایی این اتفاق شدم، از ته دل خوشحال بودم که موسی غیرت داشت و ولایت امام خمینی را قلباً پذیرفته بود که از ایشان دفاع کرده بود. موسی می گفت من هر روز از در و پنجره مدرسه خودم را به کلاس می رساندم اما باز هم مدیر و معاون من را بیرون می ...
پسر ناخلف به مرگ محکوم شد
به گزارش خبرنگار ما، پنجم مردادماه سال 92 بود که مأموران پلیس پایتخت با کشف جسد مرد میانسالی در صندوق عقب خودرویی در یکی از نمایندگی های مجاز، پسر مقتول که سامان نام داشت را به عنوان مظنون بازداشت کردند. او در بازجویی ها با اقرار به قتل گفت: پدرم بعد از فوت مادرم با زنی به نام پروین ازدواج کرد. پدرم در حالی که از پروین صاحب دو فرزند شده بود فهمید که پروین اعتیاد دارد. این بهانه ای برای اختلاف ...
روایت داستانی - مستند حاج آقا خرمگس(6)
هوایی بود. جمع پراکنده شد.به هدفمان رسیدیم . شهر تکان خورد و بیدار شد. کرمانشاهی از خانواده ای مذهبی بود.برادرش صادق کرمانشاهی امروز روحانی است. چند صباحی که در انجمن حجتیه می رفتم صادق هم می آمد. من پس از چند ماه ازانجمن بیرون آمدم. معتقد بودم اینها بدنبال از بین بردن پشه های مرداب هستند ، ما باید باتلاق را از بین ببریم. این حرف امروز من نیست. این را همان موقع گفتم و بیرون آمدم. همین را به ...
صمد: اگر حاتمی می ماند، به تیم ملی برنمی گشتم!
مصدومیت نیست.برای لیست بازی همه از جمشیدی، فرید تا سجاد و نوید دیده شده و بعد تصمیم گرفتند. یعنی معتقد هستید بازگشت شما هیچ ارتباطی به تغییرات فدراسیون ندارد؟ در حالی که در زمان ریاست محمود مشحون چند دوره تیم ملی را از دست دادید! آن زمان (اواخر دوره چهارم ریاست محمود مشحون) من هر چقدر هم که آماده بودم، دعوت نمی شدم! منظور من این بود که دعوت من فقط به تغییرات فدراسیون و رفتن مشحون ...
وقتی دختر همسایه مان باردار شده باز هم به زندان افتادم و! / عاشق خنده های شیرین رها هستم!
داد به همین خاطر هم دست به خلاف های کوچک می زدم و مادرم نیز اعتراضی نمی کرد.11 ساله بودم که مادرم تصمیم گرفت در محله خزانه تهران زندگی کند آن جا بود که سرقت های حرفه ای من شروع شد و من سردسته خلافکاران محله شدم آن قدر برای تحمل کیفر به کانون اصلاح و تربیت رفته بودم که دیگر همه مرا به عنوان سرکرده باندهای سرقت قبول داشتند. در 22 سالگی با دختر همسایه مان ازدواج کردم. با آن که سرباز فراری ...
این 2 دختر جوان را می شناسید / آنیتا و خواهرش را در یافتن مادرش کمک کنید + عکس
موفق نشدم. از طرفی قادر نیستم به تهران بیایم و به دنبال او بگردم. یک بار از طریق رفیق شوهرم کسی را پیدا کردیم که در تهران زندگی می کرد. بیچاره خیلی تلاش کرد و به همان آدرسی که داده بودم رفت. آن موقع خانه ما در 20متری افسریه، خیابان 21بود. اما اشخاص دیگری آنجا زندگی می کردند. یادم است که اقوام مادرم در تبریز زندگی می کردند اما هیچ نشانه ای از آنها ندارم. حتی نامشان را نمی دانم. مادرم یک دایی داشت که گاهی به ما سر می زد. نمی دانم الان مادرم کجاست و اصلا به ما فکر می کند یا نه. اما همه آرزویم این است که او را ببینم. امیدوارم کسانی که از او خبر دارند به من کمک کنند. ...
شوهر در بین معتادین دنبال همسرش می گشت
. وی افزود: بعد از آزادی Freedom با کمک خانواده ام در بازار مولوی یک کار و کاسبی راه انداختم و آنجا در کار لباس هستم. با همسرم نیز همانجا آشنا شدم. او معتاد بود و تصمیم گرفتم او را به کمپ ببرم و ترکش بدهم. بعد از مدتی نیز تشکیل زندگی دادیم تا اینکه بعد از بارداری و به دنیا آمدن بچه مشخص شد او معتاد است. هفت میلیون تومان خرج کردم تا بچه سالم شود و بعد از آن پدرم او را کنار خودش نگه ...
دوست ندارم که شوهرم با این خانم کار کند مگر زور است...
تیپی شوهرم مشکوکم لباس های شیک و مارک دار رضا به جنجال بزرگی در زندگی مشترکش ختم شد. پگاه که به خوش تیپ شدن شوهرش مشکوک شده بود، دیگر نتوانست در کنار او زندگی آرامی داشته باشد، برای همین تصمیم به جدایی گرفت. پگاه در این درباره به قاضی دادگاه خانواده تهران گفت: چهار سال است با رضا ازدواج کرده ام. او همیشه مرد ساده ای بود و ساده هم لباس می پوشید. آن قدر که من خودم به او اصرار می ...
کبر و حرص و حسد؛ ریشه همه رذالت ها
یَدفَعُ بِهِ الکِبرَ عَن نَفسِهِ؛ براستی که خوش دارم مرد با خوشحالی و افتخار چیزی را با دست خودش برای خانواده اش ببرد و بدین وسیله تکبر را از خود دور کند. (مجموعه ورام، ج1، ص201) راه دیگر دستیابی به تواضع مواظبت بر اعمال عبادی است. امیرمومنان علی (ع) می فرماید: خداوند بندگان مؤمن خود را به وسیله نمازها و زکاتها و جدّیت در روزه داری در روزهای واجب، نگهبانی می کند، زیرا که این امور باعث آرام شدن ...
بیوگرافی الناز حبیبی و همسرش مهدی صاحب زمانی
من با او راهی شد و حس تهی بودن و غم بی اندازه سنگینی داشتم اما تحمل کردم چون فکر کردم مهم حس رضایت و خوشحالی خواهرم است. برای آی سودا هم این دوری خیلی سخت است. درواقع خواهرم بااینکه تنها دو سال از من بزرگتر است اما حس مادرانه ای نسبت به من دارد و بعد از فوت مادرمان برایم مادری کرد. ما شش خواهر و برادر هستیم و من فرزند ته تغاری مادرم بودم و ایشان خیلی مرا دوست داشتند و برایم آرزوهای ...
بودن یک نویسنده در هر خانواده ای نفرین بزرگی است
از سبک همیشگی تان است؟ دوست داشتم کاری متفاوت از مبارزه من انجام دهم و کمی از فضای نوشتنِ درباره خودم دور شوم. دلم می خواست کتابی درباره دنیای بیرون بنویسم. می خواستم خوانندگانم کمی شادتر باشند و از موضوعاتی که در مبارزه من با آن درگیر شدند دورشان کنم. - در بهار ماجرای افسردگی همسر سابقتان را مطرح می کنید و از تأثیرش در زندگی تان سخن می گویید و در بخش هایی از کتاب از عصبانیت خود ...
قسم می خورم شوهرم را نکشته ام
به گزارش ایران آنلاین ؛ دراین واقعه مرموز که سحرگاه دوم فروردین سال 94 رخ داد، مرد جوانی که بر اثر اصابت چاقو به سینه اش دچارخونریزی شدید شده بود به بیمارستان صفائیان تهران انتقال یافت اما با ادامه خونریزی جان سپرد. نرگس همسر این مرد در نخستین بازجویی به کارآگاهان گفت: من و شوهرم بر سر آمدن یک میهمان که از اقوام خودش بود با هم درگیر شدیم و او درحالی که بشدت عصبانی بود با چاقو به من ...
دانشگاه قبول شدم، یواشکی رفتم جبهه!
ها اتفاق افتاد. ما هم کتابمان را بستیم و گذاشتیم روی طاقچه. البته تابستانش مثل همیشه به مشهد رفتیم، به شهر خودمان که نسبتاً به مشهد نزدیک است. من دلم می خواست اواخر تابستان برگردم تهران و ببینم دوستانم در چه حال اند. الان که امکان ادامه تحصیل نیست! خانواده موافقت نمی کردند! برادرم سرباز شده بود. او که آمد، دیگر من هم با اصرار همراهش به تهران برگشتم. از اینجا به بعد، دو سال زندگی مادر ...
کار کثیف نقد بیکاری عمومی در جامعه است
امروز جامعه چگونه می توانند شغلی با درآمد مکفی پیدا کنند که با حقوق آن شغل بتوانند تشکیل خانواده بدهند و مستقل شوند. به فرض اینکه در جایی هم استخدام شوند، آیا با حقوق پایه وزارت کار که 900 هزار تومان است، می توانند در شهری مانند تهران خانه اجاره کنند؟ چنین حقوق هایی حتی کفاف اجاره یک اتاق را هم نمی دهد، چه رسد به تشکیل خانواده. این فاجعه ای است در میان جوانان ما و من در خصوص این فاجعه فیلم ساختم ...
زنی با افکاری آزاد
بیمار ها گفت که می خواهد چه کار کند.. مادرم می خواست محیط جدید زیاد اذیتم نکند، به من یک قل دو قل یاد داده بود. روی زمین داشتم این بازی را تمرین می کردم. در همین حین چشمش افتاد به من. پدرم شروع کرد به صحبت کردن که حسین جان اینجا تو مریض می شوی، برایت خوب است که با خانم فرخزاد به تهران بروی. آنجا مدرسه می روی. من منتظر بودم که صحبت های پدرم تمام شود تا فرار کنم. فروغ آنجا بود ...
داستان های واقعی از عشق های باورنکردنی
، هیچ وقت او را نبخشیدم چون احساس می کنم تمام بدبختی های من و خواهرم به خاطر آن کار مادرم بود. بعد از این ماجرا پدرم؛ من و خواهرم را از اراک به تهران نزد خانواده اش برد ولی چون آنجا هم کاری برای پدرم نبود به پیشنهاد مادربزرگم به ساوه و خانه دایی پدرم رفتیم و در یک اتاق کوچک ساکن شدیم اما خواهرم تهران ماند تا پیش دانشگاهی اش را تمام کند. من با پدر همراه شدم و یک سال از درس عقب ماندم. چرا ...
نان پختن را از مادرم یاد گرفتم/ اشتغال زایی برای 6 نفر
کارآفرین سمنانی است که در زمینه پخت نان سنتی استان سمنان کارآفرینی می کند و برای 6 نفر اشتغال ایجاد کرده است. این بانوی کارآفرین 6 سال است از کنج حیاط خانه پخت نان سنتی را با همکاری خانواده شروع کرده و در حال حاضر روزی 5 کیسه آرد برای پخت نان مصرف می کند. قریب در ادامه تاکید کرد: چون مادر بزرگم و مادرم کاملا فن نان پختن را بلد بودند و خودم نیز مقداری پخت نان را یاد گرفته ...
شهید محمد بالاپور
محمد بالاپور، دومین فرزند حسن بالاپور در سال 1341 در شهرستان تبریز به دنیا آمد. پدرش مغازه شیشه بری داشت ولی از درآمد مکفی برای اداره خانواده اش برخوردار نبود. خانه ای که محمد در آن بزرگ شد، شامل یک حیاط چهل متری، یک اتاق و یک دهلیز تنگ بود که بنا به گفته مادرش: بچه ها نمی توانستند پاهایشان را دراز کنند. وقتی محمد، هفت ساله شد او را در دبستان ترقی ثبت نام کردند و او دوره دبستان را طی کرد و ...
شهید حمید پاکی خطیبی
، می گذراند. حمید برای من که برادر کوچک ترش بودم، یک دستگاه دوچرخه کورسی خریده بود. در اوایل سال 1362، روزی سرویس سپاه به سراغ او نیامد. حمید از من خواست تا او را با دوچرخه به مقصد برسانم. باهم راه افتادیم و او در میدان جهاد پیاده شد تا ادامه راه را پیاده برود. قبل از رفتن نامه ای به من داد تا به مادرم بدهم ولی لحظه ای بعد نامه را از من پس گرفت و رفت. فردای آن روز باخبر شدیم که حمید مقابل ...
شهید احمدعلی پورصمدبناب
فرد می گوید: خیلی فعال بود اما اگر کسی با احساساتش بازی می کرد تا دو روز غذا نمی خورد. روحیه خیلی عجیبی داشت. احمدعلی در سال 1328 وارد مدرسه غفارخان (مولوی فعلی) شد و تا مقطع سیکل به تحصیل ادامه داد. هاشم ارجمندی یادآوری می کند: او خیلی مقید به انجام تکالیفش بود و مشق هایش را می نوشت و هر وقت بیکار بود کتابی جلویش باز بود. احمدعلی به درس و مدرسه بسیار علاقه مند بود اما به خاطر کمک به ...
شهید اصغر امیرفقر دیزجی
داد و در مواقعی که در امور جاری منزل به کمک خانواده می رفت، شب ها در کنار چراغ نفتی به انجام تکالیف می پرداخت و گاهی اوقات کتاب های داستانی می خواند. هم زمان با تحصیل، چوپانی و کشاورزی می کرد و مدتی هم در کوره آجرپزی کار می کرد. دوست داشت در آینده شغلی داشته باشد که بهتر بتواند به مردم خدمت کند، می گفت: اگر در زندگی مشکلی نداشتم دکتر می شدم. در سال 1342 خانواده امیر فقردیزجی منزلی در تبریز ...
شکنجه های مرگبار خواستگار خشمگین
...، برای آرش تقاضای مجازات دارم. سپس سیما در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: چند سال بود از همسرم جدا شده بودم و با دخترم زندگی می کردم. یک سال قبل از این ماجرا به عنوان مسافر سوار خودروی آرش شدم. او که مجرد بود سر صحبت را باز کرد و این شروع آشنایی ما بود . او چند بار به دیدنم آمد و پس از مدتی به من ابراز علاقه کرد. آرش می گفت قصد ازدواج دارد.این زن ادامه داد: ماجرای پیشنهاد ازدواج آرش را با خانواده ام ...
شیموس هینی شاهدی افشاگر
، سرانجام آزاد، خدای قادر متعال، ما سرانجام آزادیم. اما علی رغم ضرب آهنگ های طبیعتا امیدبخش آن رویا، خوابی را به یاد آوردم که سال پیش در کالیفرنیا دیده بودم. وقتی در مقابل آیینه حمام صورتم را اصلاح می کردم چشمم در آیینه به مردی زخمی افتاد که داشت به طرف من می افتاد و دست های خون آلودش را بلند کرده بود تا مرا ازهم بدرد یا به من التماس کند (هینی 1980، ص33). توجه باید کرد که اختلاف، تنها میان ...
انقلابیون از سرنگونی سریع نظام پادشاهی غافلگیر شدند/ معاون سازمان برنامه و بودجه، وقوع انقلاب را پیش ...
ما در آن دوره، بر همین مبنا و در خانواده شکل گرفت. *در سال 1341 دیپلم و در سال 1345 لیسانس از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گرفته اید. در زمان خدمت سربازی فوق لیسانس گرفته و در سال 1347 به استخدام وزارت خارجه درآمده اید. چطور شد برای فعالیت در وزارت خارجه علاقه پیدا کردید؟ -پدرم دوره مدرسه عالی سیاسی را گذرانده بود و همکلاسی هایش علیقلی اردلان و نصرالله انتظام ...
احتمال دخالت انگلیس در قتل شیخ فضل الله نوری
برخورد با مذهب و علمای بزرگ عراق می بیند، با مشروطه خواهان و روش های سیاسی نادرست آن ها مخالفت می کند. احتمالاً وی نخستین شخصیت روحانی مشروطه خواهی است که پس از شهادت شیخ فضل الله، حقایقی را از وابستگی بسیاری از روشنفکران و مشروطه خواهان به دست آورده و زبان به انتقاد می گشاید. به زعم غرب زدگان، این انتقاد می توانست سرچشمه اختلاف و مانع بزرگ اجتماعی و سیاسی نویی باشد. از این روی قصد داشتند همان ...
صحبت های تکان دهنده مادر احمدرضا شاکر در تصادف مهدی قائدی
تأیید کرده ولی دکتر اورولوژی تکذیب کرده است چون با قلب خودش نفس می کشد و در کمای عمیق است. من گفتم احمدرضای من برمی گردد. روز اول تا عصر بیمارستان بودم. مرتب قرآن می خواندم. جوشن کبیر می خواندم. برادرم من را بغل کرد و گفت خدا صبر بدهد. گفتم چرا این طوری می گویی؟ پسر من زنده است. آمدیم خانه، دوباره همه تسلیت می گفتند. گفتم چرا این طوری می گویید؟ بچه من زنده است. چرا تسلیت می گویید. دیدم جو این طوری است ...
دلتنگی های زمانی
زهره قندهاری چند ماهی بود که با مرجان دختر همسایه مان عقد کرده بودم. سال ها بود که او را می خواستم و امسال بخت توفیق داد که با هم ازدواج کنیم؛ اما از زمانی که قرار بود به سربازی بروم انگار دنیا را می کوبیدند توی سرم. از قضا هم افتاده بودم کرمان. تنها پسر خانواده بودم و مادرم علاقه زیادی به من داشت و نمی توانست دوری مرا تحمل کند؛ حالا هم که نامزد کرده بود دلتنگی هایم بیشتر می شد. فقط دو ...
تجلیل از خانواده شهدا در دومین یادواره شهدای زن خراسان رضوی
با بیان اینکه بن مایه این تشخیص بصیرت است، اضافه کرد: بصیرت به سطح تحصیلات بستگی ندارد بلکه به فرمایش رهبر انقلاب چه بسا عوامی هستند که از خواص پیشی گرفتند. رئیس دانشکده حضرت زینب(س) با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب ادامه داد: زمانی که شهادت نصیب بانوان شهید ما شد دو جریان غربی و شرقی وجود داشت اما با گذشت 10 سال ما هنوز نتوانستیم الگوی زن اسلامی را معرفی کنیم. خاطرات خانواده ...
وصیت یک شهید نوجوان درباره بدگویان به ولی فقیه
به گزارش خبرگزاری کودک و نوجوان ، در آن روزها؛ فرزند پسر در یک خانواده روستایی حکم عصای دست را داشت. علی شاه پس از سه فرزند دختر به دنیا آمد و به گونه ای چشم و چراغ خانه شد. پدرم کشاورز بود و از سوی دیگر در روستا این اعتقاد وجود داشت که دختر یک خانواده باید یک برادر داشته باشد. مادرم پس از علی شاه سه فرزند دختر دیگر به دنیا آورد. خانواده دلشان را به علی شاه گرم کرده بودند اما نمی دانستیم که دست ...
از رانندگی لیفتراک و کارگری تا مردی به نام اُوه
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، تهیه و ترجمه: مرسده حیدری - فردریک بکمن، نویسنده و وبلاگ نویس سوئدی ، متولد دوم ژانویه 1981 میلادی است. پیش ترها، شهرت بکمن در سوئد به خاطر وبلاگ نویسی و مقاله هایی بود که برای روزنامه های متعدد می نوشت. اما پس از انتشار چند کتاب موفق امروزه دیگر آوازه او در همه جای جهان به گوش می رسد. او در سال 2012 میلادی با انتشار رمان مردی به نام اُوِه که همان سال بیش از 600 هزار نسخه در سوئد ...