سایر خبرها
متهم: مقتول در تلگرام به همسرم پیام می داد/ تقاضای قصاص خانواده مقتول برای متهم
... وی گفت: شب بعد از حادثه با خودروی مقتول به دنبال همسرم که در منزل مادرش بود، رفتم و به همسرم گفتم برای مسافرت عید فطر به تهران برویم و وقتی که به تهران رسیدیم پشیمان شدم به منزل دایی خودم در گرگان رفتم، در گرگان عذاب وجدان زیادی داشتم و ایست قلبی کردم و به بیمارستان منتقل شدم. *به دلیل عذاب وجدان خودم را به پلیس معرفی کردم متهم ر _ ح بیان کرد: بعد از اینکه ساعاتی در ...
همسرکشی در مسیر عروسی
عصبانی شده بودم همین که او پشتش را به من کرد، تکه فلزی را از روی زمین برداشتم وضربه ای به سرش زدم و بعد هم از ترس فرار کردم. از آنجا که می ترسیدم لو بروم با پدر همسرم به کلانتری رفتم وخبر گمشدن سولماز را گزارش کردیم. پس از اعتراف های متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی هدایت رنجبر ارسال شد.در جلسه محاکمه، والدین مقتول خواستار قصاص دامادشان ...
مرگ عجیب دانش آموز 16 ساله در شوش
...> اما ماجراهای تلخ آن شب ادامه پیدا کرد. پس از بازگشت غزل به خانه نه تنها حال او بهتر نشد بلکه شرایطش وخیم تر هم شد. حال این دختر به قدری وخیم شد که دیگر قادر به راه رفتن هم نبود. او حتی نمی توانست روی پاهایش بایستد. پدر و مادر او دست پاچه با اورژانس تماس گرفتند اما آن طور که پدر او می گوید، نیروهای اورژانس هم با تأخیر زیاد بر بالین این دختر حاضر می شوند: ما همه ماجرا را برای اورژانس تعریف کردیم ...
قاتل حدیثه 8 ساله کیست؟!
زندگی تلخ دختری که با پسرهمسایه ازدواج کرد/دخترم عقب مانده ذهنی است چون شوهرم سخت معتاد بود
.... پیش پدر و مادری که مرا بدون هیچ تحقیقی در این جهنم گرفتار کرده بودند. یا.... این شرایط مدتی ادامه داشت تا اینکه فهمیدم میثم در شب نشینی ها معتاد شده است. درچنین شرایطی درمانده شده بودم وبشدت احساس تنهایی می کردم. تا اینکه تصمیمم را گرفتم و خانه را ترک کردم و پیش یکی از دوستانم رفتم. این حرکت تلنگری به میثم زد. تا آن موقع مرا جدی نمی گرفت. اما وقتی فهمید قصد ندارم به خانه برگردم ...
متهم دوم قتل بنیتا: به کلانتری خاتون آباد ماجرا را خبردادم، توجه نکردند
متن مصاحبه روزنامه ایران با دو متهم پرونده قتل بنیتا را بخوانید. ابتدا گفتگو با متهم اول: زمانی که خودرو را به سرقت بردی، با سر و صدای پدر بچه متوجه شدی که داخل ماشین بچه است، چرا توقف نکردی یا بچه را به محل امنی نبردی؟ در آن لحظه به تنها چیزی که فکر می کردم فرار بود. چون شیشه می کشم یادم نیست آن موقع چه اتفاقاتی افتاد. تنها چیزی که به یاد دارم این بود که فقط می خواستم فرار ...
گره تازه در پرونده قتل دختر 8 ساله
اینکه همان روز جنازه سوخته و متلاشی دختربچه ای در دره حاشیه فشم پیدا شد. شواهد نشان می داد دخترک به طرز هولناکی کشته شده و سپس جنازه اش را به آتش کشیده اند. در ادامه تحقیقات جنایی نیز پدر و مادر حدیثه با بررسی بقایای جسد دختربچه اعلام کردند جنازه متعلق به فرزند هشت ساله آنهاست. پدر حدیثه به کارآگاهان گفت: مدت هاست با پسرعمویم به نام رامین، بر سر یک قطعه زمین اختلاف داریم و گمان می کنم این مرد دخترم ...
از دیدن خنده های شیرین محرم شدم به خاطر...
... با آن که سرباز فراری و خلافکار بودم اما وضعیت آن دختر هم بهتر از من نبود پدرش اعدام execution شده بود و برادرانش نیز خلافکار بودند زمانی که همسرم باردار بود بار دیگر روانه زندان شدم و تولد دخترم را ندیدم. آنجا بود که تصمیم گرفتم دیگر دزدی theft نکنم. رها 6 ماهه بود که من آزاد شدم و با یک موتورسیکلت دست دوم به مسافرکشی پرداختم. به همسرم قول دادم دیگر زندگی آبرومندانه ای برای او ...
راز قتل حدیثه همچنان سر به مهر ماند
...> به این ترتیب متهم که با قرار وثیقه آزاد بود بار دیگر در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربان زاده پای میز محاکمه قرار گرفت. ابتدای جلسه پدر مقتوله گفت: متهم در بازجویی ها اظهارات متناقضی را بیان کرده است. از طرفی جنازه دخترم در فاصله 100 متری کارگاه پدربزرگ او کشف شد. به همین دلیل مطمئن هستم امیر، قاتل دخترم است و برای او قصاص می خواهم. در ادامه شاهدان در جایگاه حاضر شدند و بر ...
آخرین استقبال
نگرفتند و عزیزشان را تمام و کمال از دست دادند. خداحافظی با پدر؛ در روز تولد سه ماه می شد که مادرش را از دست داده بود. زمانی که خبر فوت مادرش را به او دادند، روی کشتی فرسنگ ها دور از خانه اش بود. نتوانست در مراسم مادرش شرکت کند. تنها به مراسم چهلم فوت مادرش رسید. چند روز بعد از این مراسم دوباره به سفر رفت. سفری که بازگشتی نداشت. محمد کاووسی درست بعد از مراسم چهلم مادرش با نفتکش سانچی به سفر ...
روزنه امید در پرونده حسین گمشده
به گزارش شهروند؛مادر جوان درحال شیردادن به دختربچه یک سال و 6 ماهه اش بود که خبر ناپدیدشدن حسین رسید. همه سراسیمه بودند. هر کسی به سویی می رفت اما هیچ اثری از حسین نبود. حسین ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از او به دست نیامد. جست وجوها فایده ای نداشت. با این حال، ندایی درونی به پدر و مادرش می گفت که حسین هنوز جایی زیر این آسمان زنده است و نفس می کشد؛ کجایش را نمی دانستند، اما به دلیل همین ...
روزگار تلخ عاطفه 13 ساله در رفسنجان
پول ندارم باید صبر کنی غرغر زد و من کتکش زدم امروز کتک خورده و کیف کرده ... مادر گفت: چقدر زود جشن تکلیف می گیرند کاش تا زمان یارانه ها صبر می کردند ... این جمله پایانی مادر عاطفه در ذهنم جا خوش کرده است: امشب گازوئیل نداریم ... لازم به ذکر است مخاطبین محترم و خوانندگان این مطلب جهت کسب اطلاعات بیشتر و کمک به این خانواده با شماره 09133429934 (محمدی)تماس حاصل نمایید. سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری خانه خشتی، تاریخ انتشار 23 بهمن 96، کد مطلب: 138958 ، www.khanehkheshti. ...
حکم مرد متاهل 25 ساله ای که با دختر 13 ساله رابطه نامشروع داشت
قرار داد و بعد هم خانه را ترک کرد . با توجه به شکایت این دختر و مادرش، دستور بازداشت متهم صادر شد و جوان 25 ساله دستگیر شد. او قبول کرد با دختر نوجوان رابطه داشته اما تجاوز به عنف را نپذیرفت تا اینکه پرونده برای رسیدگی بیشتر به دادگاه کیفری استان تهران رفت. در جلسه رسیدگی به این پرونده، ابتدا دختر نوجوان در جایگاه حاضر شد و گفت: چند سال پیش پدر و مادرم از هم جدا شدند و من با ...
رد شنی تانک ارتش روی پیکر مادرم مانده بود
، وقتی که دو ماه از اول مهر 1357 گذشت، مدارس تعطیل شد. همسرم آقای حسینی که مدیریت مدرسه شهید مرتضوی کوه سنگی را به عهده داشت، در خانه ماند و آزادانه تر به تظاهرات می رفتیم. مادرم می گفت به خاطر اینکه هر خبری شود کنار هم باشیم، بیایید خانه ما بمانید. ما هم حدود چهار ماه خانه پدر ماندیم. خانواده ما در بیشتر تحصن ها در منزل آیت الله قمی و همین طور تظاهرات از مسجد گوهرشاد گرفته تا سایر جاها شرکت داشتند ...
دردسر اعتراف شهلا به ارتباط پنهانی و عاشقانه با حمید
همراه خاله و مادرش برای بردن اثاثیه خاله اش راهی خانه باجناقم شدند. وقتی فهمیدم من هم همراه آنها شدم. ما در حال انتقال اثاثیه به داخل خودرو بودیم که باجناقم همراه برادرش از راه رسیدند. صفدر با دیدن ما چاقوی بزرگی برداشت و به طرف ما حمله کرد. او پسرم را به قتل رساند و مرا به شدت زخمی کرد و بعد با برادرش از محل گریختند. مأموران چند روز پس از حادثه متهم را دستگیر کردند. قاتل The Murderer در ...
نزاع خونین باجناق ها/ رهایی قاتل عاشق پیشه از قصاص/ شاکیان جدید شیطان پایتخت از راه رسیدند
ازدواج داده بود، یک روز که مادر و خواهرم در خانه نبودند به من گفت می خواهد من را ببیند و چن دقیقه بیشتر هم نمی ماند، من هم اجازه دادم به خانه ما بیاید، اما زمانی که رسید من را به زور مورد آزارواذیت قرار داد و بعد هم خانه را ترک کرد . با توجه به شکایت این دختر و مادرش، دستور بازداشت متهم صادر شد و جوان 25 ساله دستگیر شد. او قبول کرد با دختر نوجوان رابطه داشته اما تجاوز به عنف را نپذیرفت تا ...
رمزگشایی از راز هولناک مومیایی!
زیادی مواجه است و مشخص نیست نحوه مرگ او دقیقا به چه صورت بوده است و شاید اصلا به قتل نرسیده باشد. اما حتی اگر به قتل هم رسیده باشد، این مومیایی نگون بخت متهم اصلی قتل اوست که این چنین مجازات شده است. سی تی اسکن های دقیق تر از جنازه مومیایی نشان داد که پیش از مرگ گلو و زبانش را نیز بریده اند! او حتی اگر قاتل رامسس سوم هم نباشد نحوه به قتل رساندنش نشان می دهد که مجرم بوده است. ...
آخرین مهلت 7 اعدامی
او را به قصاص محکوم کردند، اما موفق شد در آخرین لحظات از اولیای دم مهلت بگیرد. قتل پسر باجناق 26 مهر سال 88، گزارش قتل پسر جوانی به دست شوهر خاله اش در شهریار به پلیس اعلام شد. با حضور تیم تحقیق در محل، پدر جوان مقتول گفت: مدتی قبل باجناقم همسرش را طلاق داده بود. روز حادثه به همراه همسر و پسرم و همسر متهم-خواهرزنم- برای بردن وسایلش راهی خانه باجناقم شدیم. ما در حال جابه جایی وسایل ...
از دریانوردی که خود را برای تولد پسرش رساند تا همسر بارداری که دیدن پیکر را تاب نیاورد
به گزارش خبرنگار ایلنا، خانواده های سه دریانورد سانچی که صبح امروز پیکرهایشان وارد ایران شد از حال و هوای خود و عزیزان شان سخن گفتند. از امیدی که نقیان به کاپیتان شدن داشت، پدری که آمدن فرزندش را شکر می گوید و همسری که آرام جان را برای همسران دریانوردان سانچی آرزو می کند. هنوز نمی دانیم لحظه مرگ شان چه گذشت 40 روز انتظار کشیده شب و روز، حالا او برگشته است روی دست همکاران ...
ترحم بر زنی که شوهرش را کشت
به اعدام محکوم شد! اما پس از تلاش های بسیار وکیل پرونده و نیز به لطف خبر های روزنامه کیهان 4 ماه بعد تلاش ها نتیجه داد. وتیتر روزنامه در صفحه اول، چنین شد: زنی که شوهرش را کشت، به 3 سال زندان محکوم شد. عکسی هم که در آن 3 فرزند نورالسادات با صورت هایی غرق شادی توی بغل مادرشان جا خوش کرده بودند زیر تیتر خود نمایی می کرد. نورالسارات از مرگ نجات یافته بود. وقتی این خبر، اعلام شد، پاسبان های همراه نورالسادات هم از خوشحالی، می خندیدند و...! منبع : روزنامه ایران ...
قسم می خورم شوهرم را نکشته ام
دادگاه ابتدا اولیای دم (مادر و برادر مقتول) از قضات برای عروس شان درخواست اعدام کردند و سپس نرگس – 34 ساله – در برابر قضات دادگاه ایستاد به سؤال های قاضی عبداللهی پاسخ داد. متهم گفت:حدود ساعت 9 صبح روزحادثه تازه از خواب بیدار شده بودیم که خواهرشوهرم تماس گرفت و خبر داد به اتفاق برادرش و دیگر اعضای خانواده شان به خانه ما می آیند. اما از آنجا که قرار بود به مسافرت برویم و خرید آنچنانی هم ...
بیوگرافی الناز حبیبی
. وی در یکی از مصاحبه هایش در خصوص همسرش گفته بود : همسرم سال هاست که در خارج از کشور اقامت دارد و چون شرایط کاری من هم به گونه ای است که نمی توانم به واسطه شغلم از ایران بروم به همین خاطر من و ایشان از وقت های بیکاری مان استفاده می کنیم و به همدیگر سر می زنیم هر چند که این دوری و جدایی سخت است اما در شرایط کنونی چاره ای جز تن دادن به آن نداریم. مادر الناز حبیبی نیز از ...
افشاگری پدر و مادر مرحوم شاکر:می خواستند پسرمان را بدون گواهی مرگ دفن کنند/ بیمارستان در مرگ پسرم مقصر ...
سر پسر من حتی یک بخیه هم نزدند. امین حسن پور، صاحب ماشین، خانه اقوام ما را در بوشهر بلد بود. چرا یکی را دنبال عموی احمدرضا نفرستاد که بیمارستان بیاید؟ ایشان مگر به هوش نبود؟ چرا این کار را نکرد؟ خانواده همه مصدومان در بیمارستان بودند به جز پسر من. بچه من بی صاحب بود. 6 صبح تازه به اقوام ما در بوشهر خبر دادند. بعد هم که بیمارستان رفتند، گفتند رئیس بیمارستان گفته اجازه ندهید کسی داخل برود، چرا؟ چون ...
شعر به جای شاعر حرف می زند
نسل امام موسی بن جعفر(ع) هستم، نام خانوادگی ما شاه رکنی تلفظ می شود . او در مورد نامش عنوان می کند: نازنین نامی است که پدرم (مرا به خاطر مادرش که این نام را داشت) صدا می زد و البته مادر مادرم نیز نازنین نام داشت و من وارث نام این دو سیده ی بزرگوار شدم. دوره ی ابتدایی را در شهرستان دزفول گذراندم و به دلیل فوت پدر، مجبور شدم خاطراتم را در دزفول جا بگذارم و مهمان خانه برادرم در اهواز شوم ...
11 رهایی، 11 زندگی
تا شاید بتوانند کمکی به من کنند. محمد حالا 30 سال دارد و 10 ماه پیش از زندان آزاد شد: مبلغ دیه 300 میلیون تومان بود، خانواده ام 260 میلیون تومان را با هزار بدبختی جمع کرده بودند، خانه و زندگی و ماشین و طلا و ... همه چیز را فروخته بودند، وام گرفته بودند اما به 27 میلیون تومان آخر که رسید، انگار ماجرا قفل شد، هیچ جوره پولش تأمین نشد، وقتی این گروه تشکیل شد، در کمتر از یک هفته مبلغ جور شد و چند ماه ...
تردست: عدالت در اجرای قانون است، نه کمتر و نه بیشتر
اتفاقی برای من همیشه لحظه وارد شدن ضربه قتاله هم از نظر شخصی و هم از نظر قضایی مهم بوده است. در این پرونده مقتول نماز می خوانده. پس از نماز سمت ریحانه می اید و به او می گوید راحت باش، پاسخ می دهد راحتم و... بعد مقتول مجدد بر میگردد تا نماز دوم را بخواند و به ریحانه پشت می کند. چاقویی 22 سانتی که دو روز قبل خریده بود را به پشت مقتول وارد می کند و فرد ظرف مدت 5 دقیقه می میرد. از متهم سه بار پرسیدم ...
ذره بین
داشتند که با واکنش بموقع مأموران در محل دستگیر شدند. فریبرز و رامین پس از دستگیری تحت بازجویی قرار گرفتند. فریبرز به عنوان متهم ردیف اول در بازجویی نخست شلیک به مأمور پلیس را پذیرفت. متهم ردیف دوم هم به مأموران گفت: آن روز تازه وارد محل تولید موادمخدر شده بودم که چند دقیقه بعد صدای در آمد و من در را باز کردم. در همین حال فریبرز با اسلحه ای که در اختیارش بود مأموران را به رگبار بست ولی من هیچ ...
شهید محمد بالاپور
: می خواهم به جبهه بروم اما پول نداشتم که از شما گرفتم، فعلاً به پدر و مادر چیزی نگویید. اما بعد از چند روز پدر و مادر متوجه شدند که محمد به جبهه رفته است. در طول سال هایی که محمد در جبهه حضور داشت یک بار مجروح شد اما مجروحیت مانع از حضور مجدد وی در جبهه نمی شد. پس از بهبودی نسبی بلافاصله می گفت بچه ها در جبهه تنها می مانند و من باید بروم. و می رفت. پدرش می گوید: همواره پس از اتمام ...
گزارشی از آخرین وضعیت زلزله زدگان / این شماره ها منتظر تماس تان هستند!
، میگوید: این دخترم است و این هم نوه ام که شش ماه دارد، اما به اینها هم کانکس نمیدهند چون مستاجرند، دخترم ثلاث زندگی می کند، خانه شان که خراب شد مجبور شدند در چادر بمانند، اما آنجا خیلی سردتر از اینجاست برای همین پیش ما آمدند و الان همه در چادر کنار هم زندگی می کنیم. اسم نوه اش را میپرسم، میگوید: آکام ، بعد هم با نگاه غمگینی نگاهش میکند و میگوید: مدام مریض است، خیلی لباس تنش می کنیم، اما هوا شب ...
سرقت های کوچک با چاشنی خشونت
روز با وقوع بیشتر جنایات باورنکردنی مواجه شوند که بسیاری از دلایل پشت هرکدام از این جرم ها وجود دارد. برادر، سارق، قاتل شهریور امسال در جریان سرقت از طلافروشی یکی از محله های شهرستان گچساران، استان کهگیلویه و بویراحمد، پدر و پسر طلافروش به قتل رسیدند و یکی دیگر از آنها مجروح شد. تحقیقات مقدماتی و بررسی دوربین ها نشان داد سارقان دومرد مسلح بودند که پس از سرقت بیش از هفت ...