سایر خبرها
روزگار چریک های بندر
و ناممنوع، استعاره ای خودساخته در غربت تنگستان و دشتستان و بوشهر و گناوه و دیلم در فاصله چند ده کیلومتری موج شکن های خلیج... . شوتی ، مرد یا زنی است که ظهر یا عصر یا پیش از طلوع یا پس از نیمه شب، هول زده، صندلی عقب ماشینش را در می آورد، به شیشه پنجره های عقب ماشین، روکش دودی می چسباند، از کف تا سقف فضای خالی پشت صندلی راننده را بسته های ریز و درشت باری که مجاز به خروج از حریم بندر نیست ...
حکایت سرداری که همواره در دل خطرهاحضورداشت
شهیدش پیوست. این اتفاق در بیست و سوم اسفند ماه سال 1363 در شرق رودخانه دجله و چند روز پس از آغاز عملیات بدر رُخ داد و این در حالی بود که ترکشی، پشت سرش را شکافته بود؛ اما او همچنان نیروهای تحت امرش را راهبری می کرد و نگران آنان و سرنوشت عملیات بود. از سردار شهید عباس کریمی ، وصیت نامه ای هم بر جای مانده است که آنچه در ادامه می آید؛ جملاتی از آن است: هیچ قطره ای در مقیاس حقیقت در نزد ...
حجتی وزیر جهاد کشاورزی ماند
، از دست می رود، لذا به عنوان برادر کوچک شما بزرگواران استدعا دارم یا موضوعی را امضا و تایید نکنید یا اگر امضا و تایید می کنید، موضوع را با جدیت تمام پیگیری کنید. نماینده مردم زنجان و طارم درمجلس دهم شورای اسلامی اظهار داشت: زیرا که تمام اتمام حجت ها را قبل از امضا موضوعی با مسئولان مربوط کرده و این شائبه های متعددی که متاسفانه به حق یا ناحق ایجاد می شود جلوگیری کرد و کاری نکنیم مجلس که ...
روحانی اصلا چهره فرهنگی نیست/ مدت ها بحث درس خارج آقا، موسیقی بود
پرورش دارید گفته بود من 12 سال آنجا درس خوانده ام! علی ای حال تقدیر این بود که چند صباحی درخدمت اهالی فرهنگ و هنر باشیم. قبل از نهایی شدن موضوع پیش چهره های شناخته شده فرهنگی کشور برای مشورت رفتم. به من گفتند شما سه ماه بیشتر نمی توانید آنجا دوام بیاورید، زیر مسائل ارشاد بسیار پیچیده است و کار با هنرمندان با توجه به روحیات و توقعاتی که دارند بسیار سخت است. نکته دیگری که از سر صداقت و شناخت به عنوان ...
نوروز و نهادینه سازی فرهنگ حفاظت از زیست بوم
.... روزها در خیابان و شب ها زیر پل بودم. شب ها کنار آتش، خودمان را گرم می کردیم. من نمی خواستم به گرمخانه بروم چون آنجا هم آزارمان می دادند. پدرم نزدیک چند ماه است که از زندان آزاد شده، به سختی توانست قرض هایش را بدهد و الان هنوز زیر بار قرض است. او به بهزیستی رفته بود و مادرم را به خانه آورده است. حال مادرم کمی بهتر شده اما برادر کوچکم هنوز در بهزیستی است و برادر وسطی ام در مکانیکی عمویم سخت ...
گوشه ای از زندگی نامه شهید جواد گل محمدی
.... فعالیت شما برادران باعث می شود اسلام هم در داخل و هم در خارج پیروز شود. آری برادر جان، شهادت آرزوی بندگان خداست و پی در پی آن سعادت است. ما آن روزی که از شما برادران جدا شده ایم شماها به یاد نمی افتی فقط خدا و انبیا و به یاد رزمندگان می افتد. خلاصه برادر جان، دیگر باور نمی کنم که صورت مرا ببینی. چون 80 درصد امکان دارد شهید بشویم و بلکه خداوند قسمت نکند. برادر جان، زود به زود به ...
لاجوردی برای من امام بود/ بعد از لاجوردی منافقین در زندان جان گرفتند
همین عدم آگاهی، سرمنشأ همه انحرافات شد. * کار شناسایی سوژه برای زدن را هم خودتان انجام می دادید؟ نه. یک اکیپ جدا برای شناسایی می رفت و مشخصات فردی که باید ترور می شد را تهیه می کرد، مثل عکس، کروکی، ساعت عبور و مرور و حتی ماشینی که با آن رفت و آمد می کرد. بعد این مشخصات را به شاخه نظامی می داد و گروه ترور آن را می زدند. * شما خودتان در چند عملیات ترور حضور داشتید؟ ...
حجتی وزیر جهاد کشاورزی ماند
، از دست می رود، لذا به عنوان برادر کوچک شما بزرگواران استدعا دارم یا موضوعی را امضا و تایید نکنید یا اگر امضا و تایید می کنید، موضوع را با جدیت تمام پیگیری کنید. نماینده مردم زنجان و طارم درمجلس دهم شورای اسلامی اظهار داشت: زیرا که تمام اتمام حجت ها را قبل از امضا موضوعی با مسئولان مربوط کرده و این شائبه های متعددی که متاسفانه به حق یا ناحق ایجاد می شود جلوگیری کرد و کاری نکنیم مجلس که ...
روایتی از "قهرمان" گردان 502/ شهیدی که برای عملیات لحظه شماری می کرد + تصاویر
از یک مسیر و گروهان دوم که شهید قهرمان مهدی زاده آرپی جی زن آن بود از مسیر دیگر وارد کانال شدند، دشمن داخل کانال را مین گذاری کرده بود. شهید مهدی زاده در اولین شب عملیات پس از عبور از خیلی از معبرها و پس از شلیک آرپی جی و ایجاد رخنه در دشمن بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. جنازه ایشان حدود 2هفته در داخل میدان مین بود و پس از دو هفته جنازه به بهداری انتقال داده شد. هر نیرویی که در ...
دجله هویت باکری را پیش از پیکرش در خود فرو برد
؟ من سرم را پایین انداختم و چیزی نگفتم. وی ادامه داد: برای خودتان سنگر بکنید. تا صبح کنار او بودیم. آن شب چند بار برای آقامهدی چای آوردم، نخورد. ساعت سه نیمه شب مرا صدا کرد و گفت: برایم چای بیاور. من به اورژانس رفتم و چای آوردم. صبح آقامهدی به نزدیک پل جاده اتوبان رفت تا نیرو ها از راه برسند. متاسفانه نیرو های تخریب نرسیدند. بعد با برادر مقیمی آماده شد تا به جلو بروند؛ آقای مهدی به من ...
شهیدی که صورتش بعد از 13 سال سالم بود! +عکس
.... از این اتفاق بگویید. یکی از افراد گروه تفحص لشکر 27 محمد رسول الله (ص) که از یافتن پیکر عمو عبدالله توسط رزمندگان گروه تفحص لشکر 14 امام حسین (ع) تعریف می کند، می گوید: وقتی پیکر این شهید بزرگوار را یافتیم احساس کردم مدت زیادی نباید از شهادتش گذشته باشد، چون صورت، ریش و موهایش تقریباً سالم بود. وقتی برادر علیخانی از برادران گروه تفحص دستش را پشت سرش گذاشت تا او را جابه جا کند دید دستش از ...
سالروز شهادت سردار شهید عباس کریمی
...> عباس کریمی قهرودی چهارمین فرمانده لشکر پیاده - مکانیزه 27 محمد رسول الله در روز 23 اسفند ماه1363 در چهارمین روز عملیات بدر در منطقه عملیاتی شرق رودخانه دجله بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به ناحیه پشت سرش شربت شهادت نوشید. پیکر غرق در خون و گل حاج عباس کریمی زمانی به تهران منتقل شد که تنها چند روز از اولین سالگرد شهادت فرمانده پیشین لشکر محمد رسول الله (ص) یعنی حاج محمد ابراهیم همت می گذشت. عباس را طبق وصیت خودش در بهشت زهرا (س) تهران - قطعه 24 در جوار مزار شهید دکتر مصطفی چمران دفن کردند. انتهای پیام ...
فرمانده ای شجاع و با اخلاص
به شهادت رسید. هم رزمانش مجبور بودند پیکر این فرمانده رشید و مخلص را با قایق و از طریق اروندرود به پشت جبهه منتقل کنند؛ اما وسط اروندرود، قایق آنان با حمله خمپاره ای دشمن هدف قرار گرفت و همه سرنشینان آن ازجمله پیکر خونین شهید مهدی باکری روانه آب های خروشان جنوب کشورمان شد و دیگر هرگز از آن خبری نشد. رحمت الله علیه. از مهدی باکری، روحیات او، اقدامات او در جبهه ها و رازونیاز هایش خاطرات زیادی باقی ...
رهش علیه شهردار و شهرداری نیست
می کند و شعار می دهد. شعارهایی که حتی بدیع هم نیست مثل صدّام دیروز و صدّام امروز. رهش حتی در بیان -پرداخت که بماند- دغدغه هم عقب افتاده است. آیا با تغییرِ توضیحِ پشتِ جلدِ رهش ، مشکل حل می شود؟ توضیحِ پشتِ جلد که احتمالا فهمی جامع از رهش بود، بهانه خوبی شد تا مقداری بیماری این اثر را توضیح دهیم. رضا امیرخانی توسعه شهری در بخشی از منطقه یک تهران دوباره ...
می خواهند قضیه ی دفاع مقدس از یادمان برود / بعضی می خواهند آن دوران را تخطئه کنند
که دشمن به خاطر پشتیبانیهای فرنگیها و خارجیها و اروپاییها به دست آورد، در هم بکوبند و بشکنند و محاصره ی آبادان را از بین ببرند؛ بعد از این عملیات، عملیات طریق القدس؛ بعد از این عملیات، عملیات فتح المبین؛ بعد عملیات الیبیت المقدس؛ این عملیات های پشت سر هم که رزمندگان عزیز ما، جوانان فداکار ما در قالب ارتش، در قالب سپاه، در قالب بسیج و نیروهای مردمی، در قالب مجموعه های عشایری، حتی در قالب شهربانی و ...
بلیط ربیعی رای آورد
و جزء محلات فقیرنشین است اما امروز از آقای علی ربیعی این سوال را دارم که منزل شما در حال حاضر در جنوب یا شمال شهر تهران است؟ همچنین سوال دارم قیمت منزل شما چند صد میلیونی است یا چند میلیاردی؟ سوال دیگر بنده این است که فرزندان آقای وزیر در حوزه های مختلف چه کار می کنند؟ رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با اشاره به سوابق وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: برادر بزرگوار ما جناب آقای دکتر ربیعی وزیر ...
شکست استیضاح وزرای رفاه و راه/ آخوندی و ربیعی وزیر ماندند
مستقل بود و تحت تاثیر امثال تاجگردون ها قرار نمی گرفت و می دانست به پای این انقلاب خون ریخته شده است. برادر عزیز شما دوست ما هستید. امروز چه؟ امروز اتفاق دیگری رخ داد. چه شد در این شش ماه که برگه برگشت؟ ربیعی شهادت دهد. من و جمعی خدمت ربیعی رسیدیم. گفتم جناب آقای ربیعی می دانم از همه طرف به تو هجمه است و این بنگاه و آن بنگاه را از تو می خواهند. شاید دوست نزدیک من هم چنین چیزی بخواهد؛ اما با هیچ کسی ...
آقای شهردار عاشق شهادت بود
صبح تا حالا پیدایش نیست مگر دستم بهش نرسد.' ' چند ساعت بعد جلوی سیل گرفته شد. مهدی، پمپ را خاموش کرد؛ پیرزن هنوز دعایش می کرد و گروه های امدادی، پتو و پوشاک و غذا بین سیل زده ها تقسیم می کردند. مهدی رو به پیرزن گفت: خوب مادر جان! با من امری ندارید؟ پیرزن گریه کنان دست به آسمان بلند کرد و گفت: پسرم انشاءالله خیر از جوانی ات ببینی. دست علی به همراهت و خدا از تو راضی باشد. کاش شهردار هم یک جو از غیرت و مردانگی تو را داشت! 7129/3072 گزارشگر: توحید محمودپور ارتباط با سردبیر newsroom@irna.ir تماس بی واسطه با مسئولین ...
سخنرانی منتشر نشده شهید باکری پیش از عملیات بدر/برای هر تیرتان سبحان الله بگویید...
...، بی سرپرست ماندیم، نمی دانستیم چه کنیم، این که کار شیطان است که بگوئیم فرمانده نبود نمی دانستیم چه کار کنیم پس به عقب برمی گردیم بعد پراکنده و بی سامان می شویم. برادران فرمانده ما خداست امام زمان است فرمانده اصلی آنها هستند ما موقتی هستیم. ما وسیله ایم که از اینجا دستتان را بگریم و ببریم آنجا، همین که رسیدیم به داخل دشمن شهید شدیم همه فرمانده اند همه توجیه شده اند که تا کجا حرکت باید بکنید ...
استیضاح وزیر راه در دستور کار نمایندگان/آخوندی: بابت تمام کاستی ها و کمبودها از ملت ایران پوزش می ...
به خرمن اعتماد مردم بیفتد *حادثه قطار تبریز – مشهد یکی از حوادثی است که بواسطه ناکارامدی و عدم پیش بینی های لازم 50 نفر از مردم ما جان خود را از دست دادند *حال و روز اداره عمومی کشور در حوادثی نظیر برف، فلج شدن چرخ زندگی مردم و بسته شدن فرودگاهههای بین المللی را مشاهده کردیم *دو و نیم میلیون مطالبه انباشته در مورد مسکن را داریم *از مسکن اجتماعی صحبت می ...
استیضاح وزیر راه در دستور کار نمایندگان/آخوندی: بابت تمام کاستی ها و کمبودها از ملت ایران پوزش می ...
به خرمن اعتماد مردم بیفتد *حادثه قطار تبریز – مشهد یکی از حوادثی است که بواسطه ناکارامدی و عدم پیش بینی های لازم 50 نفر از مردم ما جان خود را از دست دادند *حال و روز اداره عمومی کشور در حوادثی نظیر برف، فلج شدن چرخ زندگی مردم و بسته شدن فرودگاهههای بین المللی را مشاهده کردیم *دو و نیم میلیون مطالبه انباشته در مورد مسکن را داریم *از مسکن اجتماعی صحبت می ...
نامت معجزه می کند؛ یادت به بلندای تاریخ
بر روی مین ها رها کردی و پلی شدی برای گذشتن برخی دیگر و یا استوار در مقابل تیرهای آتشین و داغ دشمن ایستادی و گذاشتی آن آتشین تیر بند بند وجودت را از هم بشکافد و یا چگونه در آن سرمای یخ زده زمستان خو را به دل اروند سپردی و یا گرمای تابستان با زبان روزه که زبانت مانند چوب در دهانت خشک شده بود آرپی جی سنگین را بر دوش گرفتی و کوه به کوه فتح المبین را طی کردی و یا چگونه چند روز نخوابیدی و تنها دیده ...
امان از روزهای بی تو بودن!
مدرسه آورده بودند. من هم به همراه دخترم به مدرسه رفتیم. در آنجا برخی از بچه ها گریه می کردند و حاضر نبودند از والدینشان جدا شوند. دخترم را بوسیدم و او خیلی آرام به طرف معلم خود رفت. ظهر که برای آوردن او به مدرسه رفتم معلمش به من گفت: انتظار می رفت کسی که بهانه جو باشد و بی تابی کند، دختر شما باشد ولی او آن قدر قوی و محکم بود که خیلی راحت محیط مدرسه را پذیرفت. پانته آ خود می گوید: مادر ...
بلیط ربیعی رای آورد
و جزء محلات فقیرنشین است اما امروز از آقای علی ربیعی این سوال را دارم که منزل شما در حال حاضر در جنوب یا شمال شهر تهران است؟ همچنین سوال دارم قیمت منزل شما چند صد میلیونی است یا چند میلیاردی؟ سوال دیگر بنده این است که فرزندان آقای وزیر در حوزه های مختلف چه کار می کنند؟ رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با اشاره به سوابق وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: برادر بزرگوار ما جناب آقای دکتر ربیعی وزیر ...
شکست استیضاح وزرای رفاه و راه/ آخوندی و ربیعی وزیر ماندند
مستقل بود و تحت تاثیر امثال تاجگردون ها قرار نمی گرفت و می دانست به پای این انقلاب خون ریخته شده است. برادر عزیز شما دوست ما هستید. امروز چه؟ امروز اتفاق دیگری رخ داد. چه شد در این شش ماه که برگه برگشت؟ ربیعی شهادت دهد. من و جمعی خدمت ربیعی رسیدیم. گفتم جناب آقای ربیعی می دانم از همه طرف به تو هجمه است و این بنگاه و آن بنگاه را از تو می خواهند. شاید دوست نزدیک من هم چنین چیزی بخواهد؛ اما با هیچ کسی ...
شکست مفتضحانه ارتش عراق مقابل معدود چریک های ایرانی
ساعت 6:30 صبح روز 26 آبان آغاز شد. این عملیات با پشتیبانی هوانیروز و نیروی هوایی ارتش با موفقیت پیش رفت و در نهایت، ساعت 12 همان روز حصر سوسنگرد شکسته شد و دشمن بعثی تا فاصله 15 کیلومتری سوسنگرد عقب نشینی کرد. به اذعان بسیاری از کارشناسان نظامی و صاحب نظران، حضرت آیت الله خامنه ای نقش ویژه ای در موفقیت این عملیات داشتند و آزادی سوسنگرد مرهون تلاش های خستگی ناپذیر ایشان است. ...
آقا مهدی دشمن را در خواب هم غافلگیر می کرد
از حدود شش ساعت پیاده رویی، راه را گم کردیم. من با چند نیرو به جلو رفتم که راه را پیدا کنیم. از مقابل یک نفر به سمت ما می آمد، با خودم گفتم حتما دشمن است. بلند گفتم: تو کی هستی؟ گفت: من باکری هستم. فورا نیرو ها را بیاور! او از ما جلوتر رفته و دشمن را دور زده بود. حالا آمده بود تا ما را ببرد. آقا مهدی به ما گفت: نترسید همه نیرو های دشمن خواب هستند. گفتم: شما که با ما آمدید، چطور دشمن را ...
شکست استیضاح وزرای رفاه و راه/ آخوندی و ربیعی وزیر ماندند
مستقل بود و تحت تاثیر امثال تاجگردون ها قرار نمی گرفت و می دانست به پای این انقلاب خون ریخته شده است. برادر عزیز شما دوست ما هستید. امروز چه؟ امروز اتفاق دیگری رخ داد. چه شد در این شش ماه که برگه برگشت؟ ربیعی شهادت دهد. من و جمعی خدمت ربیعی رسیدیم. گفتم جناب آقای ربیعی می دانم از همه طرف به تو هجمه است و این بنگاه و آن بنگاه را از تو می خواهند. شاید دوست نزدیک من هم چنین چیزی بخواهد؛ اما با هیچ کسی ...
عادت های نوشتن جعفر ابراهیمی/دوست داشتم لحاف دوز شوم!
ها افسرده و گوشه گیر بودم، هروقت دلم می گرفت می رفتم سرمزار عمه لیلا و گریه می کردم. حتی الان با اینکه سال ها از مرگ عمه لیلا گذشته هنوز هم به او فکر می کنم و خاطرات عمه لیلا را فراموش نکرده ام. مرگ عمه لیلا شخصیت دیگری از من ساخت. شخصیتی که فکر کردن را به من یاد داد. گاهی در لای بوته ها در باغ پنهان می شدم و ساعت ها راجع به مرگ و موضوعات دیگر فکر می کردم. عمه لیلا از کودکی هایم برایم تعریف می کرد ...
کمبود شغل یا بالا رفتن توقعات جوانان؟
، ثیمت هایی به شما می دهند که با بودجه شما همخوانی ندارند. اما به راحتی می توانید گچ کار غیر ایرانی پیدا کنید. این موضوع برای مشاغلی از این دست که هم پرستیژ خوبی دارند و هم درآمد کافی، به علتی که به آن خواهیم پرداخت، بدون متقاضی مانده اند. شغل های پردرآمد با متقاضی کم در همین زمینه، پسری که مدرک کارشناسی ارشد دارد می گوید: من 4 سال دوره کارشناسی و بعد از آن 2 سال دوره کارشناسی ...