سایر خبرها
بازیگر بهتاش: حکم پیاز وسط سیر ترشی را داشتم!
.... دیگر دوست ندارم در مورد فیزیکم صحبت کنم، اما حرفم در آن مصاحبه این بود که اوایل بعضی نقش ها را به خاطر قدم از دست می دادم، ولی کم کم تلاش کردم درونیاتم را به نمایش بگذارم و از مرحله فیزیک عبور کنم. در مورد آن گفت وگو باید اضافه کنم بزرگ ترین فیلسوف ها گاه بعد از سال ها تفکر و تعقل به یک تئوری می رسند و فردایش آن را عوض می کنند، حال منِ بهرام افشاری حرف دو روز پیشم را نمی توانم تغییر دهم!؟ ...
داستان ملاقات امام زمان (عج) با آیت الله محمّد تقی بافقی
می آورند وبه مجرّد آنکه به ایشان چشمم افتاد ایستادند وبه من سلام کردند ومن به ایشان عرض ارادت وادب نمودم. گفتم: آقا جان! وعده فرموده بودید که در قم هم خدمتتان برسم، ولی موفّق نشدم؟! حضرت فرمود: محمّد تقی! ما در فلان ساعت وفلان شب نزد تو آمدیم، تو از حرم عمّه ام حضرت معصومه (س) بیرون آمده بودی، زنی از اهل تهران از تو مسأله ای می پرسید، تو سرت را پائین انداخته بودی وجواب او را می دادی، من در کنارت ایستاده بودم وتو به من توجّه نکردی، من رفتم . منبع : گنجینه دانشمندان انتهای پیام/ ...
کودکان مهم هستند یا نفت؟!
اختلاف نظرها را کاملا قبول دارم ولی معتقدم که باید ازدواج دختران زیر 113 سال منع شود، به رغم این که گفته می شود ازدواج کودکان به شکل غیررسمی انجام خواهد شد. در واقع برخی دختران ایرانی هستند که حتی بدون داشتن شناسنامه ازدواج کرده اند. مسئله این است که برای برخی خانواده ها اصلا مهم نیست که ازدواج دختران شان را ثبت کنند یا نه، یعنی خانواده به حدی دچار فقر، اعتیاد و ... است که اصلا به مسئله ...
بسته شعری مبعث رسول اکرم(ص)
عرش جای منبر تو معجزت سنگ را زبان بخشد بوی خلقت به مرده جان بخشد روز محشر، که بار عام بود از تو یک امّتی تمام بود زایزد و ما درود چون باران به روان تو باد و بر یاران شاعر : علی امیر احمدی می تراود از نسیم عشق اسرار شرف می نوازد گوشها را لطف اظهار شرف بعد از آن بی رونقی های بساط معرفت ...
خاطره ها رهایم نمی کنند
روزنامه کیهان نوشتند احمدرضا احمدی از شاعری استعفا داد. آن قدر دماغم سوخت که عملا شعر را رها کردم. آن قدر ترسیده بودم که بعد از انقلاب نثرهای یومیه را به کمک دو نفر از دوستانم چاپ کردم، توجهی هم به این کتاب نشد. آن روزها ادبیات زیراکسی بود و کتاب های جلد سفید که بیشتر سیاسی بود، خریده می شد. پس از 10 سال کتاب را امانت گذاشته بودم نشر چشمه برای فروش که در عرض یک ماه به طرفه العینی تمام نسخه هایش ...
روی خط آفتاب
درآمد بالایی دارند یا پرخوری می کنند. (21/1) 0529- من الان چند دندان شکسته دارم اما به علت بیکاری و بی پولی قادر به ترمیم دندان هایم نیستم. با این قیمت های بالای هزینه دندانپزشکی چاره ای جز ساختن با دندان های خراب ندارم. (21/1) 0533- چند سال پیش به تامین اجتماعی رفتم که دفترچه بیمه بگیرم اعلام کردند از کارافتاده هستم. من نمی توانم کار کنم چون ناراحتی اعصاب و روان دارم. شرایط سختی دارم ...
دخترک زنبیل به دست قربانی شیطان 41 ساله
دست باشد. اعدامم کنید تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواند و به خاطر این که از درس و مدرسه بیزار بود، با رها کردن درس در یک خیاطی مشغول به کار شد و تا زمان سربازی همانجا ماند. می گوید: وقتی بچه بودم مرا با یکی از دخترهای فامیل به نام هم کردند تا وقتی بزرگ شدیم با هم ازدواج کنیم. بعد از سربازی به خواستگاری آن دختر رفتم و با هم ازدواج کردیم. سه سال بعد از ازدواج به خاطر این ...
غرب شناس باشیم نه غرب زده/ من با کاربرد کلماتی مثل پست مدرن ، سوژه ، ابژه و پروبلماتیک مخالف هستم
کانت در قرن هجدهم صورت داده است. استاد شما در فلسفه کانت چه کسی بود؟ من شاگرد استادان معروف سوربن بودم. اگر الان به کسی بگویید که من در پاریس شاگرد ژان وال و گورویچ و پیاژه بودم، باور نمی کنند. این افراد آن قدر بزرگ شده اند که پذیرش آن سخت می شود. به من می گوید تو شاگرد ژان وال بودی؟ بله، من خانه اش هم رفته ام. اینها استادان بزرگ زمان بودند و من آن زمان نمی فهمیدم که اینها چقدر ...
سریع دکمه سبز گوشی را زدم که صدای جیغ و فریاد زن جوانی شوکه ام کرد
پنهانی در خانه ای زندگی می کردند.دیگر حرف هایش را نمی شنیدم، به هق هق افتاده بودم. پس من زن سوم آرش بودم... آن لحظات تنها همه اتفاقات، چرب زبانی های آرش و وعده و وعیدهایش مانند فیلم از جلوی چشمانم می گذشت و تحمل این درد را برایم سخت تر می کرد. باید کاری می کردم، ما فقط چند روز به عروسی مان مانده بود. بعد از آن نامزدی ناموفق، به هم زدن مراسم فقط آبروی من و خانواده ام را می برد. اما باید انتخاب می ...
آیت الله علوی بروجردی:شیعه را به دست خودمان منحرف نکنیم/ نکند کاری که دشمن نتوانست انجام بدهد ما به دست ...
یهودی بود بردند؛ و یهود هم در دستگاه بنی عباس مانند بنی امیه فراوان بودند و من دیدم بعضی از فضلا در این صدد هستند که ما بیاییم در طول تاریخ ائمه علیهم السلام و در تاریخ خلفا نقشی که یهود در این لابه لای کارها داشتند را بررسی کنیم چون خیلی مسائل عجیب و غریبی در این قضایا پیدا می شود؛ امام کاظم علیه السلام دست کسی می افتد که داعی اش فقط تعذیب و اذیت کردن امام صلوات الله وسلامه علیه بود و سال ها امام ...
سیاست های ترامپ بی فکر و هوس بازانه است
.... من باور دارم که ما بدون رای کنگره نباید وارد جنگ شویم. من مخالف حمله به لیبی، بدون رای کنگره، بودم. دفعه بعد اوباما برای حمله به سوریه به کنگره امد و به رای ما عمل کرد. -آیا شما معتقدید که رییس جمهور باید به رای کنگره پیش از ورود نظامی به هر مساله ای اهمیت دهد؟ آیا معتقدید که هر گونه حمله نظامی باید از نظر قانون داخلی و قانون بین المللی توجیه شده باشد؟ -من در یک سال گذشته سعی کردم ...
اظهارات هومن افاضلی در نشست خبری قبل از دیدار تیمش با پدیده
از اول تا آخر اعلام می کنند. این یک اتفاق ویژه برای ماست. یک روز رئیس من در تیم ملی از من پرسید که سه هفته بعد بازی فلان تیم کجاست که برویم ببینیم. رئیس فدراسیون یک کاغذ درآورد و گفت به کسی نگویید ولی دوشنبه بازی دارند. از آن روز خیلی نگذشته ولی الان از یک سال قبل می دانیم که چه زمانی بازی داریم. سازماندهی این کار در اروپا ساده است. کسی وقت اضافه برای اردو نمی خواهد. کسی مسابقات اروپایی را جابه جا ...
قبر یک حقیقت زنده است
فشار و تنگی ایجاد می کنی و به دیگران نیز منتقل می کنی. با عصبانیتت و با اخلاقت دیگران را در فشار می گذاری. دیگران باید خیلی حواسشان باشد که تو یک موقعی تحریک نشوی و پرخاشگری نکنی. مثلا پدر و مادر یا همسر و فرزند و...باید مراقب باشند تا تو عصبانی نشوی. شوهری که در خانه بهانه گیری می کند، زن و بچه از دستش در فشار هستند و مراقبند که یک دفعه خشمگین نشود، نیش نزند، چنگ نیندازد. چون عصبانی ...
محسن رفیق دوست: احمدی نژاد و جریانش به دنبال غصب حکومت هستند/ احمدی نژاد را از ابتدا قبول نداشتم
کار کرده ام و هر آنچه را که می توانستم و به صلاح بوده را اجرا کردم و از این پس درجا خواهم زد. بعد فرمودند از این پس چه خواهی کرد؟ گفتم به دنبال کار کردن برای مردم هستم و بنیاد نور را که قبلا راه اندازی کرده بودم مدیریت کردم. اینکه ما برای پیشبرد امور کشور کارایی داریم باید از سوی دیگران تشخیص داده شود. چند وقت پیش نزد بنده آمدند و گفتند شما برای کشور چه کاری می توانید انجام دهید؟ گفتم همه کار. ...
کارآفرینی با 98 درصد معلولیت: به دروغ گفتند که از من حمایت کردند
و حالم را پرسید و وقتی گفتم شما ویدئو را که دیدید زنگ زدید قطع کرد گفت نه و وقتی دوباره زنگ زد با عصبانیت تمام سر من داد می زد. من نمی توانم تند حرف بزنم چون نفسم می گیرد تنها به این خانم گفتم که حق ندارد با من اینطوری صحبت کند. من با یک اسپانسر تازه می خواستم گفتگو کنم اما وقتی به دروغ در برنامه آن حرف را زدند اسپانسرهای بعدی عقب کشیدند و حس کردند من می خواهم یک محصول را به دو جا بفروشم. ...
دوقلوهایی که در یک روز متولد و شهید شدند + عکس
ها کباب درست می کرد. آخرین باری که می خواست برود سال 65 بود. من و همسرشان کنار در برای بدرقه ایستاده بودیم که کتاب مفاتیح الجنان و قرآن تو جیبی اش را درآورد. قرآن را به من و مفاتیح را به همسرش داد. بعد خانمش گفت: محمدعلی من مفاتیح دارم. من هم گفتم: قرآن تو جیبی کوچک دارم. از ما خواست کتاب ها را با هم جابه جا کنیم. آخرین یادگاری اش همان مفاتیح کوچک و قرآن جیبی شد که در آن لحظات آخر به ما هدیه کرد ...
افاضلی: دیدار با پدیده، بازی مرگ و زندگی است
سال است که برنامه لیگ را از اول تا آخر اعلام می کنند. این یک اتفاق ویژه برای ماست. یک روز رئیس من در تیم ملی از من پرسید که سه هفته بعد بازی فلان تیم کجاست که برویم ببینیم. رئیس فدراسیون یک کاغذ درآورد و گفت به کسی نگویید ولی دوشنبه بازی دارند. از آن روز خیلی نگذشته ولی الان از یک سال قبل می دانیم که چه زمانی بازی داریم. سازماندهی این کار در اروپا ساده است. کسی وقت اضافه برای اردو نمی خواهد. کسی ...
مرجع ویراستاری کتاب کودک در خوزستان نداریم
کنجکاوی است و درک بالایی از مسائل دارد . او عاشق کتاب و دانستن بود. اولین بار چهار ماه داشت که برایش کتاب خواندم. به کتاب علاقه نشان می داد من هم مرتب برای او کتاب می خریدم و می خواندم. بعد ها در سن دو سالگی داستان هایی برایش می گفتم که شخصیت اصلی آنها موری جون بود. دو انگشتم را همانند شاخک های مورچه تکان می دادم و از زبان موری جون داستان هایی برای او می گفتم؛ سعی می کردم در طول روز زیاد ...
پیرترین معلم در بریتانیا؛ همچنان قوی و سالم +تصاویر
...، معاون و سپس سرپرست معلمان مدرسه شد و وقتی که در سال 1992 از مدرسه ابتدایی فارفیلد در بردفورد بازنشسته شد، معلم کهنه کار دید که نمی تواند بیکار بنشیند. یک ماه بعد با کمک سرپرست معلمان نوهٔ خود دوباره استخدام شد و اکنون یک روز در هفته کار معلمی خود را ادامه می دهد. ایرنه می گوید: در مهمانی کریسمس نوه ام بودم و داشتم به سرپرست معلمان او که آنجا بود، می گفتم چقدر دلم برای ...
آلگری: شایسته این بودیم که بازی به وقت اضافه برود/ گفته بودم پنالتی گرفته نشده دربازی رفت برای ما سرنوشت ...
بازیکنانم که در بازی رفت در تورین 60 دقیقه خوب بازی کردند و نتوانستند مانند این بازی گلزنی کنند، حس بدی دارم. پنالتی که در این دیدار برای رئال مادرید گرفته شد دقیقا همان اتفاق در بازی رفت روی خوان کوادرادو افتاد. همان موقع پس از بازی رفت گفتم که این صحنه حتی می تواند سرنوشت صعود این دو تیم را مشخص کند. سرمربی راه راه پوشان تورین صحبت های خود را اینطور ادامه داد: ما حداقل شایسته این بودیم که ...
روحانیت باید برای مردم دق کند/ مردم دوست دارند روحانیت صدای آنها باشد
توصیه رفته بودید یا کمک به جبهه مقاومت؟ مرتضوی : من تقریباً 10 روز سوریه بودم. به محض اینکه رسیدم؛ تنها دو ساعت در دمشق بودم و بعد به حما و سپس به حلب رفتم. با رزمندگان نشستم و صحبت کردم. سلاح هم به دست گرفته و به رزمندگان کمک کردم و تروریست ها را هم از نزدیک دیدم. خبر شهادت هم شیطنت یکی از رسانه های منطقه بود که تکذیب شد. در دی ماه 96 شاهد اعتراضات و البته بعضاً اغتشاشات بودیم ...
جادوگران تاریخ چه کسانی هستند؟
درست حسابی نداری و اگر حتی یک اطاق از خودت داشتی ما دختر به تو می دادیم وقتی دیدم سنگ سنگین پیش پایم می اندازند، دست مادرم را گرفتم و آمدم تهران تا شاید در تهران که دامنه فعالیت باز است، بتوانم پولی سر هم کنم و با دست پر برگردم و به خواستگاری اش بروم؛ چون من و دختر یک روز رفتیم پیش امام رضا علیه السلام هم قسم شدیم که غیر هم با دیگری ازدواج نکنیم... (نامه ضابط شیرازی به حاج حسین آقا ملک 1351) ...
قوانین الهی محدودکننده نیست/ تقویت حافظه به برکت انس با قرآن
پیش می رفت اما چون احساس می کرد شاید موفق نشود، کمی تردید داشت ولی با توجه به اینکه برای حفظ قرآن هم باانگیزه بود، چند سال بعد از من، توفیق حفظ کل قرآن را کسب کرد. وی درباره میزان مرور محفوظات در طی روز، گفت: متأسفانه از زمانی که شروع به درس خواندن برای قبولی در رشته پزشکی کردم و از طرفی هم با توجه به مشغله های بسیاری که در حال حاضر دارم، مرورها و دوره هایم کم تر شده است. مهرداد ...
ادبیات چیزی غیر از زندگی مردم نیست
دبیرستان بود . چون به ادبیات و مطالعه کتاب علاقه مند بودم ، باعث شد به تئاتر گرایش پیدا کنم. به سراغ کتاب های برادرم می رفتم و آنها را مطا لعه می کردم . در واقع آغاز علاقمندی من به تئاتر با مطالعه شروع شد. - در کدام دبیرستان؟ سال 1347 در دبیرستان 25 شهریور، یک روز معلم هندسه در کلاس شعری خواند. کودک این قرن هر شب در حصار خانه ای تنهاست بانگ مادرخواهی اش آویزه ای در ...
پرونده برادر معاون اول رئیس جمهور پرونده سنگینی است/ درباره خودکشی کاووس سیدامامی تردیدی نیست
...، گاهی وقت ها این خطر آنقدر بالا می رود که حاضر می شود آن فردی که به آن رغبت داشت چون امروز حاضر نیست با او کنار بیاید متعرض ابروی او شود. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی اژه ای با اشاره به اینکه یک روز عکسی با او گرفته اما چون با او کنار نیامده نابودش می کند و دست به جنایتی هولناک با تهیه اسید می زند، تصریح کرد: این واقعیت را به ما می گوید که ببینید با چه کسی ...
تا روزی که زنده هستم مردم را می خندانم/ رامبد جوان حرفی زده بود که برایم خوش آیند نبود/ دوست ندارم باری ...
. خب! هرچی که من نپرسیدم و تو دوس داری که گفته شود بگو من دعاهای همیشگی دارم . امیدوارم که حال دل مردم خوب باشد . امیدوارم شرایطی فراهم شود که هیچکس محتاج دیگری نباشد . هیچکس بخاطر جرم مرتکب نشده در زندان نباشد و هیچکس دغدغه مالی نداشته باشد و هیچ مردی شرمنده خانواده اش نشود و هیچ کودکی غم و غصه والدین اش را نبیند . و باز از خدا می خواهم که حال دل همه انسانهای پاک خوب باشد . خبر راست ...
اسید بازی در بزرگراه تبریز/ سه روایت معتبر از معصومیت معصومه
به گزارش هم نوا، درست 30 ساعت قبل از سال تحویل امسال حاشیه اتوبان پاسداران تبریز شاهد فریادهای دختری بود که از رهگذران پرشتاب کمک می خواست. صدای سوختم سوختم تنها یک کلمه ساده نبود، فریادهای بی اختیاری بود که کوه های سرخاب تبریز را به رعشه انداخت. معصومه آخرین قربانی اسیدپاشی سال گذشته است که تنها یک روز قبل از نوروز امسال توسط خواستگار سابق خود اسیدپاشی شد. بعد از سمیه، زیور ...
بلای وحشتناکی که راننده شیطان صفت سر دختر بیچاره آورد | پوریا با نیرنگ مرا به خانه اش برد و ....
بود تا با هم خلوت کنیم و خجالت ها را کناری بگذاریم من ترسیدم و گفتم من تا بعد از ازدواج هیچ رابطه ای نمی خواهم اما او اصرار کرد تا جاییکه خواستم از خانه بیرون بیایم ناگهان پوریا با خشونت جلویم را گرفت و تهدیدم کرد او به زور و در حالیکه من گریه می کردم 3بار به من تجاوز کرد . الهه ادامه داد: باور نمی کردم فریب خورده ام پوریا اعتمادم را جلب کرده بود احساس کردم در خواب کابوس می بینم اما واقعیت ...
یک عمر شاعری
ایران آنلاین / سومین کتابم را سیروس طاهباز در نشر امیرکبیر منتشر کرد. سیروس طاهباز در نشر امیرکبیر ویراستار بود، به من زنگ زد و گفت مجموعه شعری به ما بدهید تا منتشر کنیم. آبان ماه 1349 سومین مجموعه شعرم زوبینی بر قلب پاییز در نشر امیرکبیر منتشر شد. من و سیروس طاهباز بواسطه کار روزنامه نگاری همدیگر را می شناختیم. آن موقع خیلی جوان بودم. سیروس طاهباز مسئول بخش ادبی روزنامه کیهان بود و من هم در بخش ...