سایر خبرها
نمی خواهم بعد از 20 سال برنامه ماه عسل من و دخترم را به هم برسانند +عکس
قبول کردم که این پول برای درمان فریحا جمع شود و چون تمام فکرم درمان او بود دیگر به چیزی فکر نمی کردم. یک روز همسرم به من گفت که به خانه مادرم بروم و با خانواده ام خداحافظی کنم؛ او گفت که قرار است پاسپورت بگیریم و همین روزها برای درمان فریحا به ترکیه برویم من همه که حرف هایش را باور کرده بودم به خانه مادرم رفتم و کارهای نیمه تمامم را انجام دادم و بعدازظهر وقتی به خانه برگشتم ... ...
خلاصه قسمت چهارم ماه عسل 97/ ماجرای مادری که از ترس شوهرش دخترش را در بهزیستی گذاشت
است از پدر دور است. علیخانی گفت که این کار بزرگی است که یک دختر که ازدواج کرده و دو فرزند دارد باز هم پای پدرش که همه دنیا او را طرد کرده اند ایستاد و تلاش کرد. دختر از آرزویش برای بودن پدر و مادر در کنار هم گفت و این که سر یک سفره غذا بخورند و این که تکیه گاه هر دختری پدرش است. در پایان علیخانی از تمایل پدرش شرکت در برنامه ماه عسل پرسید که با جواب مثبت دختر رو به رو شد. میزان ...
گلایه های آقای خواننده
صدایش پخش شود، منتشر کرده است. رئوس این گلایه ها در ادامه می آید: آن آقایی که آن زمان به رادیو آمده بود و خودش را شاعر معرفی می کرد (هوشنگ ابتهاج)، یک عده رفتند پیشش و گفتند اگر پرویز یاحقی، فرهنگ شریف، حسن کسایی، جلیل شهناز، امیرناصر افتتاح و... در گلها باشند، ما هیچ وقت گل نمی کنیم! باید جلوی اینها را بگیریم و یک برنامه دیگر درست کنیم به نام چاووش . گفتند گلها را بهم بزنیم؟! خب شما هم ...
عاشقانه بودن کتاب به دل جوانان می نشیند
خانه ما می آمدند بعد به خانه پدر و مادرشان می رفتند. در خانه مان همیشه صفا و سادگی و محبت برقرار بود. اینکه می گویند بهشت جای مادران است کاملاً درباره مادرتان صدق می کند. مادرم با پدرم قول و قرارگذاشته بود و برای فوتش هم برنامه داشت. تا حالا جایی نگفته ام حتی برای رفتنش برنامه ریزی کرده بود. مادرم با پدر قرار گذاشته بود آخرین دختر را که به خانه بخت فرستاد پدرم او را هم ببرد. زمانی که ...
مهدکودک های پرداستان و خانواده های پرمشغله
شکل می گرفت. حالا دیگر دوران تک فرزندی است و کودکانی که بدون هم سن وسال و همبازی بزرگ می شوند؛ به همین دلیل بعضی مادران برای آنکه فرزندشان در تنهایی بزرگ نشود و با بچه های دیگر همبازی باشد سراغ مهدکودک می روند. دیگر مادران این نسل، زنان شاغلی هستند که برای ادامه کارشان بعد از زایمان و 6 ماه یا 9 ماه مرخصی مجبورند فرزند خود را به مهدکودک ها بسپارند؛ کودکانی که صبح به صبح، همراه مادر و ...
فرصت که دهی زدست... (یادداشت میهمان)
ماهِ رمضان ماهی است که قرآنی نازل شد که راهنمای مردم و نشانه های هدایت و جدا کننده حق از باطل است.1 ماه رمضان از راه رسیده و مؤمنین چون کودکانی که پس از مدتها مادر خود را دیده اند، به سویش دویدند و در آغوشش آرام گرفتند. ماه رقت قلب و رفاقت با خدا، ماهی که زمین به آسمان نزدیک می گردد و سخن ملائک شنیده می شود. ماهی که کندوی عسل است و ماهی که باید با گرسنگی، هم تصفیه جسم کنیم و هم تسویه نفس. هم یادی ...
کاش زودتر می مُردم و اینقدر دروغ نمی شنیدم
، بهانه ای می کنیم برای دیدار با او. سفری که به تقاضای بابک، تنها فرزند غلامرضا تختی از گلپا برای حضور در مستندی در مورد پدرش انجام می شود. تختی وصیت کرده بود گلپا بر مزارش بخواند و او می دونستی که خاک، فرش منه/ رفتی نموندی... را خواند. قرار گفت وگو با گلپا را رضا مهدوی (نوازنده سنتور، پژوهشگر، مؤلف، منتقد، استاد دانشگاه و برنامه ساز رادیو و تلویزیون) برایمان هماهنگ کرد و صحبت با استاد گلپا ...
محاکمه دو پسر نوجوان به اتهام حمل مواد مخدر
یک استان تهران فرستاده شد. روز گذشته متهم مقابل هیئت قضایی به ریاست قاضی بابایی قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: در نهاوند زندگی می کردم و پدرم به شغل چوپانی مشغول بود. بعد از فوت مادرم برای کار به تهران آمدم و خانه ای اجاره کردم. خانه اجاره ای امکانات زیادی نداشت به همین دلیل گاهی به خانه دخترعمویم می رفتم. روز دستگیری دختر عمویم زنگ زد و قرار شد با شوهرش به دنبالم بیایند تا برای استحمام به خانه ...
آثار و برکات یاد خدا در کلام امام خمینی(ره)/ شرح حدیث صالح ترین و بهترین مردم از رهبر انقلاب/ فیلم: ...
گروه معارف - رجانیوز: این آخری ها دیگر چشم هایمان به آسمان دوخته شده بود، با اشتیاق منتظر آمدنش بودیم تا رود پرتلاطم نفس را به ساحل آرامشش برسانیم. خسته از روزمرگی ها و تنش های همیشگی زندگی این روزهای مان بودیم. دلمان تنگ نواهای دلنشین نیایش با محبوب شده بود. نوای شورانگیز "اللهم رب شهر رمضان" در تمام وجودمان می پیچید... بالاخره آمد آن که منتظرش بودیم. مسافر کریم مان از سفر یکساله ی خود بازگشت تا بار دیگر در سحرگاهان به یاد ماندنی اش زمزمه کنیم نوای "اللهم انی اسألک من بهائک بأبهاه و کل بهائک بهی" دعای سحر را و روزه ...
ویژگی های دعای ابوحمزه ثمالی
به خلق نزدیکی و اجابت کننده دعایی وَارْزُقْنا عَمَلاً بِطاعَتِکَ وَتَوَفَّنا عَلی مِلَّتِکَ وَسُنَّةِ نَبِیکَ صَلَّی اللهُ و عمل به طاعتت را روزی ما گردان و بر کیش خودت و روش پیامبرت که درود تو عَلَیهِ وَالِهِ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لی وَلِوالِدَی وَارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً بر او و آلش باد ما را بمیران. خدایا بیامرز مرا و پدر و مادرم را و برای شان رحم کن ...
از کسب و کار اینستاگرامی تا کارآفرینی در روستا
دار را انجام می دادم و هم وظایف گارسون. من وقتی باردار هم بودم در رستوران کار می کردم، یعنی تا روز آخر بارداریم کار کردم. یک ماه در خانه استراحت کردم و بعد از آن با گهواره به سر کار رفتم. آن زمان ها هم بچه داری می کردم و هم کار رستوران را انجام می دادم. به مرور کار رستوران رونق گرفت، بزرگتر شد و همسرم کارگر گرفتند، من به خانه برگشتم. کار رستوران درآمدش خوب است ولی مسئولیت زیادی دارد. بعد از آسیب ...
نرگس کلباسی
کرد و سپس تا 21 سالگی در کانادا بسر می برد طعم یتیمی و آرزوی کودکی بعد از فوت پدر و مادرم هم که در انگلیس بودیم، در آنجا با دو برادرم، خودمان، خودمان را بزرگ کردیم و نبودن خانواده و بودن در جایی که احساس می کنی خانه تو نیست، رنج آور است، کم کم به این فهم رسیدم که فقط ما نیستیم که این طور هستیم و خیلی ها در دنیا شبیه ما هستند و خانواده ندارند و احتیاج به کمک دارند حتی زمانی ...
در داستان هایم، شخصیت زن قوی تر از مرد است
کتاب منتشر کرده، که شش تا از مهم ترین آثار او به فارسی ترجمه شده: مونته دیدیو؛ کوه خدا ترجمه مهدی سحابی، نشر مرکز؛ ماهی ها همیشه بیدارند ، ترجمه غلامرضا امامی، نشر مروارید؛ حالا نه، اینجا نه ترجمه نهال محذوف، نشر نگاه؛ آسمان در یک خور ترجمه رضا قیصریه، نشر افسون خیال؛ وزن پروانه ترجمه زهرا بهرامی، نشر افسون خیال؛ و یک روز مانده به خوشبختی ترجمه محبوبه خدایی. آنچه می خوانید برگزیده چهار گفت وگوی ...
اخلاص مداح از آراستگی ظاهری شروع می شود
سفر زیاد رفته ام، اما بگو چند سفر با معرفت رفته ای. اولین سفری که به حج رفتم، فقط 17 سال داشتم و در محضر آیت الله حق شناس به این سفر مشرف شدم. یک مقدار پول هم داشتم و سر سفره پدرم بودم. آیت الله حق شناس به من گفت که تو واجب الحج شده ای و باید به مکه بروی. آن وقت در بازار کار می کردم. آمدم از پدرم اجازه گرفتم و با آیت الله به حج رفتم. من در آن سال، کوچک ترین حاجی ایران در حج تمتع بودم. ...
اخبار حوادث
بودم و درآمدی نداشتم، نمی توانستم داروهایم را تهیه کنم به همین خاطر مدتی بود که دارو مصرف نکرده بود و حال طبیعی نداشتم. در این شرایط همسرم نیز قهر کرده و من و دو پسر نوجوانم را تنها گذاشته و به خانه پدرش رفته بود به همین دلیل تحت فشار عصبی بودم. او در حالیکه اشک می ریخت ادامه داد: آن روز وقتی به خانه مادرم رفتم با برادرم روبه رو شدم. ابتدا با هم درگیری لفظی پیدا کردیم سپس برای ترساندن او دست ...
وداع با مرگ، لبخند به زندگی
دو شب تا صبح راه رفتم تا به این تصمیم رسیدم؛ اینکه امضا کنی و اعضای بدن جگر گوشه ات را ببخشی خیلی سخت است اما اینکه فکر کنی اعضای بدنش به دیگران جان می دهد، خیلی حس بزرگی دارد. مشیت خدا بوده است که فرزند من در کودکی فوت کند و حتما تقدیرش بوده که به دیگران زندگی ببخشد.(مادر بغضش می ترکد و گریه می کند.) در سالن انتظار بیمارستان همهمه ای به پاست. جوان 27ساله ای که از 2 ماه پیش در کما بوده امروز با ...
افتخار آفرین دفاع مقدس و قهرمان میدان ورزش
توان سوارشدن بر موتور را ندارم. عوارض جانبازی بیشتر شده، سن بالا رفته و نیازهای جدیدی ایجاد می شود. ازسویی اعضای خانواده، همسر، پدر و مادر که به آنان کمک می کردند هم دیگر پا به سن گذاشته اند و توان گذشته را ندارند. فاش نیوز: به نظر شما نیاز اصلی امروز جانبازان نخاعی چه می تواند باشد؟ - من از سال 60 که وارد بنیادشهید شدم، با جانبازان نخاعی رشد کردم و با آنها بزرگ شدم. نیازهای ...
اهدای عضو، آخرین نت موسیقی زندگی یک هنرمند
پرسید شما همونی هستید که کلیه اهدا کردین؟! ، بعد دستم را بوسید و خیلی خوشحال بود، گیرنده های کلیه در مراسمات پدر شرکت کردند. مادرم هنوز بی تاب است و گریه می کند مادرم از نظر قلبی راضی است، اما با توجه به این که تنها دو هفته از رفتن پدر می گذرد، هنوز گریه می کند، من کاملا راضی هستم و همین که توانسته ایم لبخند را به لب های چند خانواده بیاوریم، برایم رضایت بخش است، هر چند نمی دانم قلب پدر کجاست ...
گلپا: کاش زودتر می مُردم و اینقدر دروغ نمی شنیدم
اشاره به جزئیات این اتفاق توضیح داد: ما در خانه خودمان نشسته بودیم. من نه و نیم شب می خوابم، بیست دقیقه به شش هم بیدار می شوم. داشتم ورزش می کردم، تردمیل می زدم که یکهو گلی خانم آمد و گفت مثل اینکه دارند صدای تو را از رادیو پخش می کنند! گفتم نه بابا! صدای من را اصلا گفته اند پخش نشود! باورم نمی شد ولی وقتی گوش دادم دیدم بله! همان آهنگ ماهور است که یاحقی سازش را زد، این یک مدلاسیون هم درش دارد و در ...
خبر خوش یک همرزم
به گزارش ایثار تهران به نقل از ایسنا , جملات بالا بخشی از خاطرات سعید نفر از جمله فرماندهان تخریب چی دوران دفاع مقدس است که در کتاب خوابی که تعبیر شد به چاپ رسیده است. این فرمانده درباره یکی از مرخصی هایش روایت می کند: اواخر بهمن ماه سال 62 بود. از آنجایی که چند وقتی بود که پدر و مادر و اعضای خانواده ام را ندیده بودم یکی دو روزی می شد که جهت دیدن ایشان مرخصی گرفته و از جبهه به تهران آمده بودم. آن ...
نجوای رمضانی شهید مدافع حرم با سیدالشهدا (ع)
دانید که من چقدر به مادرم حساس هستم و اگر خار به پایش برود با مژه چشم آن را بیرون می کشم، اما آقاجان من غم عشق تو را با شیر از مادر گرفتم و من حاضر هستم عزیزترین کسانم را فدای شما کنم که این جان ناقابل ما که چیزی نیست بلکه در کنار جان خود پدر و مادرم را فدای شما کنم. مادرم کرده سفارش که بگو اول ماه به ابی انت و امی یا اباعبدالله (ع) آقاجان اگر شما اذن دهید و بگذارید که سفارشاتی ...
واکنش جناب خان به اتفاقات کازرون/ کارگزاران به دنبال مذاکره با ترامپ
مقام مسئول با صدور دستورالعملی متذکر شده احتساب مبالغ به صورت یارانه ای و با تخفیف قابل توجه، صرفا برای کارکنان آن دستگاه و خانواده آن ها بوده و در صورت حضورنداشتن فرد مذکور، تنها اعضای درجه یک شامل پدر، مادر، همسر و فرزند می توانند از آن امکانات با بهره مندی از یارانه، استفاده کنند و در صورت حضور نزدیکان یا افراد دیگر، این هزینه به صورت آزاد محاسبه و اخذ می شود. ایران برداشت ...
بدون نفت هم وضعمان همین بود
.... مادر و خاله شایگان به زبان گرجی و پدر او به زبان ترکی حرف می زد. دایه شایگان روس بوده و با او به زبان روسی حرف می زد. شایگان در مدرسه فرانسوی زبان سن لوئی تهران، زبان فرانسوی آموخت و بعد از آن برای تحصیل به خارج از کشور رفت. ابتدا به ژنو رفت تا پزشکی بخواند. اما پس از یک ترم انصراف داد و به شناخت بیشتر علوم انسانی و هنر و ادبیات پرداخت. سرانجام با اخذ درجه دکترا در رشته هندشناسی در ...
گفت وگو با کلکسیونر سیگاری که تابه حال لب به سیگار نزده است
که چرا همه درآمدتان را پای سیگار می دهید؟ نه مانعی برای من نبودند، چون می دانستند سیگارها را استفاده نمی کنم. از نظر هزینه هم کاری با من نداشتند، چون درآمدم برای خودم بود و از پدر و مادرم پولی نمی گرفتم. شاغل بودم و تمام درآمدم را صرف جمع آوری سیگار می کردم. از کلکسیون تان چگونه نگهداری می کنید؟ چون سیگار چیزی است که اگر از آن نگهداری نکنید، به راحتی از بین می رود. من تا دو ...
مادرم آرزو داشت مداح شوم / ماجرای آشنایی با حاج منصور ارضی/ از شغل معلمی پشیمان نیستم
تأثیرگذار بود. *اوایل برای تمرین هم نزد مادرتان خوانده بودید؟ هیچ مداحی نیست که سر پدر و مادر و خانواده اش را درد نیاورده باشد! ما هم در خانه می خواندیم. چراکه جایی هم نداشته باشد پیش پدر و مادرش حداقل جایی است که به او اهمیت می دهند. یادم نمی رود که خیلی نوجوان بودیم با اتوبوس از مشهد برمی گشتیم؛ می دانید در اتوبوس چون میکروفون و وسیله صوت وجود ندارد مداحی به سختی انجام می ...
ارتباط عجیب گنجینه مادر، تلفن 118 و حفظ کل قرآن!
به گزارش ایکنا از قزوین، ماه پرفیض رمضان ماه قرآن است و در این ماه انس با قرآن نیز رنگ و بوی دیگری دارد. دیدن و شناخت کسانی که همواره در تلاش برای دمیدن آیات روح بخش قرآن بر جان و روح خود هستند بی شک می تواند زمینه و تلنگری برای یکایک ما در افزایش این انس و همراهی باشد. یکی از این افراد ناهید گلاب فروش است که با حضور در خبرگزاری ایکنا از چگونگی شروع حفظ کل قرآن خود و ادامه این مسیر نورانی ...
مامایی که کِرِم های گیاهی تولید می کند
پذیری و تغییر بالایی دارد، به ناگهان از مامایی دست می کشد و وارد وادی گذراندن کلاس های آموزش گیاهان دارویی می شود تا سرانجام به عنوان تولیدکننده کرِم های گیاهی کارش را ادامه می دهد. داوودیان؛ داستان این تغییر رویکرد را اینگونه تعریف می کند: سال 1375 لیسانس مامایی ام را گرفتم و همزمان نیز پسرم متولد شد و به ناچار دو سال گذراندن طرحم عقب افتاد و پس از آن 6 سال کار مامایی را در یکی از مراکز ...
نظر آیت الله بهجت درباره رهبری آیت الله خامنه ای
داشت نگاهش می کرد، به شوخی می گفت: شما پدر ایشونید یا ایشون بابای شمان؟! مقدار قابل توجهی هم پول داد دستم همسایه بودیم. همسرم فوت شده بود، اقوام از شهر های دور و نزدیک آمده بودند و چند روز مهمان داشتیم، سر و صدای مهمان ها تا خانه همسایه ها می رفت، مخصوصاً خانه آقا که دیوارهایش خیلی کوتاه بود. یک روز آقای بهجت آمد دم در؛ مقدار قابل توجهی هم پول داد دستم. ...
زندگی در مشهد؛ عاشقی در کربلا؛ شهادت در سوریه
کرد؟ مادر شهید: پدر شهید انتخاب کرد؛ من یک دختر و چهار پسر دارم. فرزند بعد از حسین دختر است. پسرهایم اسم هایشان به این ترتیب است: محمد، علی، حسن و حسین. حسین ، خیلی به اسمش افتخار می کرد و همیشه به خاطر اسمش از ما تشکر می کرد. حسین 27 سال داشت و جمعاً 25 بار کربلا رفت. اولین سفرش را در 20 سالگی رفت. در مناسبت های مختلف به صورت مستقل [جدای از سازمان حج و زیارت] به کربلا می رفت. اغلب با ...
مهم است که قرآن اولویت چندم ما باشد
در کل سال دوهزار نفر مراجعه کننده داریم، ادامه داد: یک بخش از برنامه های ما، فعالیت های تخصصی و یک بخش دیگر عمومی است و آحاد جامعه می توانند استفاده کنند. آموزش روخوانی، روانخوانی، ترتیل، صوت و لحن، تفسیر حفظ و آموزش قرآن مادران در زمینه های روخوانی، روانخوانی، تجوید و احکام کلاس های این دارالقرآن را تشکیل می دهد. کلاس احکام مادران به نوع یک کلاس گره گشا شده است و بسیاری از امور اجتماعی و کمک به ...