سایر خبرها
خبر نداشتیم کل دنیا پشت صدام ایستاده
یا هشت لودر و بولدوزر جلو می رفت و خودش به جای فرمانده گردان تصمیم می گرفت؛ زیرا ممکن بود یک گردان به پیروزی برسد و مثلاً سه گردان دیگر عقب نشینی کنند؛ فرمانده دسته مهندسی رزمی باید با این تیپ هماهنگ می شد. این روش اول سخت بود، ولی چون عشق بود و جبهه و معنویت، همه بچه ها زود به هم نزدیک می شدند. در سطح عالی هم تصمیم گیری ها با هماهنگی و همدلی بود. صیادشیرازی ، محسن رضایی و آیت الله خامنه ای به ...
جزئیاتی از عملیات مرصاد
افراد به جاهای مختلف ماشین آویزان بودند عقب نشینی می کردند. غروب روز چهارشنبه درگیری تنگه چهارزبر با عقب نشینی نیروهای ارتش آزادیبخش به پایان رسید و از شب پنجشنبه عقب نشینی کامل آغاز شد. چهارشنبه شب در ساعت 7 بعد از ظهر شدت حملات ارتش جمهوری اسلامی حتی فرصت عقب نشینی را هم از نیروهای سازمان گرفته بود. از صبح روز پنجشنبه 67/5/6 نیروهای در حال فرار آن ها، در حوالی اسلام آباد مورد چند حمله ...
فشافویه؛ دورریز پایتخت
می کنند. یک کیلومتر بعد از گردنه، کنار جاده توقف می کنم. ساعت نزدیک 9 صبح است و هنوز زور آفتاب زیاد نشده. هر جا را که نگاه می کنم، کپه های آجر شکسته و سیمان و گچ کهنه را می شود دید. لابه لای کپه های نخاله ها را هم انگار با لامپ های شکسته و لنگه کفش های کهنه و سرنگ های شکسته تزیین کرده اند. اکبر قنبری درباره نخاله و زباله های غیرقابل بازیافتی که در حاشیه شهرشان تخلیه می شود، می گوید: 90 ...
شکست خفت بار منافقین در آوردگاه "مرصاد"
، به ویژه هوانیروز که فرماندهی آن را سپهبد شهید علی صیاد شیرازی عهده دار بود، حتی فرصت عقب نشینی و فرار به طرف مرز عراق را به نیروهای درمانده سازمان نداد. دیری نپایید اطراف جاده، حد فاصل تنگه چهارزبر تا اسلام آباد، مملو از خودروها، جنگ افزارها و اجساد سوخته متجاوزان سازمانی شد . براساس طرح زمان بندی عملیات، بنا بود از لحظه حرکت یگان های سازمان تا رسیدن آن ها به تهران، مسیر با سرعت حدود 70 ...
غروب جاویدان
4بامداد برادر شعبانی برگشت. همگی رو بیدار کرد وگفت: برادرها بلند شوید عراق دوباره حمله کرده داره از سرپل ذهاب میاد جلو. حسن یک دفعه گفت ای خدا جون ممنونم. آماده شدیم. نماز صبح رو خواندیم جلوی چادر هر گروهان بچه ها آماده بودند اگر چه جنگ چند ساعت قبل تمام شده بود اما دوباره حال و هوای بر و بچه ها دیدنی بود. اون های که نور بالا زده بودند شاد و شنگول بودن. گردان رو حرکت دادن رسیدیم جلوی چادر ...
فرماندهانی که به خاطر فرار مدال شجاعت گرفتند!
اقدام دست به عقب نشینی زدند. صبح روز بعد، صهیونیست ها تلاش کردند به سمت محله قدیمی شهرک نفوذ کنند. مطابق عادت همیشگی، بمباران مقدماتی آغاز و سپس عملیات با پیشروی گروه هایی از پیاده نظام به سوی منازل مسکونی دنبال شد و علی رغم این که از عقبه با توپخانه حمایت می شدند تنها توانستند بر یک منزل مسکونی مسلط شوند. در ساعات اولیه صبح، صدای پای سربازان صهیونیست روی آسفالت جاده شنیده می شد. رزمنده ...
اگر بدنبال نجات ایران هستیم امروز باید متفاوت با گذشته فکر کنیم، سخن بگوییم و عمل کنیم
. قرار شد فردا مصاحبه تلویزیونی داشته باشد که شایعه بازداشت رد شود و برای بچه های سپاه هم روحیه بیشتر بشود. پیشنهاد داشت از زید در خاک عراق عقب نشینی کنیم؛ پذیرفتم. احتمال حمله دشمن است . 3 مرداد 1367 با آقای خامنه ای ساعت چهار و نیم صبح بیدار شدیم. نماز خواندیم و آخرین صحبت ها را با هم کردیم. ایشان ماندند و من با محافظان با اتومبیل به سوی باختران [= کرمانشاه] حرکت کردم ...
جنگ با منافقین آرزوی هر رزمنده ای بود
که کرده بود، راست جاده را بگیرد و به خیال تصرف تهران، به حریم کشورمان تجاوز کند، بنابراین همه مشغله ها را رها کردم و برای مقابله با منافقین راهی منطقه شدم. یعنی اعزام رسمی نداشتید؟ اصلاً وقت این کارها نبود. همه این ها که گفتم یکدفعه اتفاق افتاد. البته بچه های لشکر 27 بنده را می شناختند. من در واحد مخابرات سابقه زیادی داشتم و در لشکر ویژه شهدا، لشکر 10 سیدالشهدا (ع) و لشکر 27 ...
مرصاد؛ مهر پایانی بر آمال بی اساس منافقین
از جنوب به طرف اسلام آباد و جناح دیگر هم از طرف ارتفاعات زواره کوه به طرف اسلام آباد و جاده فرعی از روی ارتفاعات کرند بود. درنهایت طی چندین ساعت، صدها تن از نیروهای سازمان مجاهدین خلق کشته و مابقی مجبور به عقب نشینی شدند. نیروهای مستقر در مناطق مرزی و تنگه پاطاق نیز با بستن راه عبور نیروهای سازمان، تعداد زیادی از آنان را منهدم کردند و به تعقیب آنان به سمت داخل کشور پرداختند. عملیات تعقیب و ...
روایت کمتر دیده شده از شهید صیاد شیرازی، فرمانده عملیات مرصاد از روز عملیات
شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیکوپتر 214 جلو نشستیم. گفتم: همین جور سر پائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همین طور از روی جاده می رفتیم نگاه می کردیم، مردم سرگردان را می دیدیم. 25 کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه چهار زبر که الان، اسمش را گذاشته اند گردنه مرصاد . یک دفعه نگاه کردم، مقابل اون ور خاک ریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین ...
4 روایت خواندنی از مرصاد که به چشم سینماگران نیامده
در این عملیات مناسب جنگ شهری بود، یعنی آنها خودروهایی را انتخاب کردند که بتوانند با سرعت حدود 80 کیلومتر حرکت کنند، چون فکر می کردند به سرعت می توانند خود را به تهران برسانند. ماجرای جالب در این عملیات کشف یک دوربین فیلمبرداری بود که صحبت های دو سه نفر از دختران و مردان منافقین را ضبط کرده بود. زمانی که منافقین در چهارزبر تار و مار شدند و عقب نشینی کردند این چند نفر زیر یک پل جمع شدند ...