سایر منابع:
سایر خبرها
چریکی جوان و فرمانده ای شجاع به نام محمود کاوه
برخی از آدم ها بزرگ زاده می شوند و به واسطه همین بزرگی پله پله مسیر بندگی و رسیدن به معبود را طی می کنند. محمود کاوه از همین جنس بود و به واسطه بزرگ منشی و روح بلندش خیلی زود به چهره ای محبوب و سرشناس در دفاع مقدس تبدیل شد. شهید کاوه در 22 سالگی فرمانده تیپ 155 ویژه شهدا در غرب کشور شد و از همانجا نام و آوازه اش در سراسر جبهه پیچید. آن زمان می گفتند نیرو هایی که می خواهند پخته و آبدیده ...
گروهک تروریستی پژاک را در نطفه خفه کرد
فرمانده گردان 130 و در نخلستان های حاشیه اروند مستقر بود اما با وجود اینکه نخلستان ها آماج بمباران و شیمیایی دشمن بودند، عقب نکشید و اگر کسی هم مجروح می شد به عقب می رفت و بعد از 24 ساعت بازمی گشت. *در شلمچه جنگ ما، جنگ آتش بود و تمام رزمندگان در جبهه شلمچه فقط کلید واژه آتش برای عملیات در ذهنشان متبادر می شد . در عملیات کربلای 5 که در سال 1365 انجام شد توپخانه وظیفه مهمتری داشت چون ...
نگذارید خانواده های معظم شهدا مورد کم لطفی بعضی زیردستان در ادارات قرار گیرند
شهدای ایران :کمک به تشکیل کمیته انقلاب اسلامی و سپس ورود به سپاه هرچند شروع فعالیت های جهادی او نبود ولی نقطه عطف درخشندگی او در عرصه مبارزه و خدمت بود. شهید صنیع خانی خدمات متعددی در زمینه ایجاد ستاد مبارزه با مواد مخدر کل کشور، سازماندهی نیروهای اعزامی سپاه پاسداران به جبهه های جنگ تحمیلی، بنیانگذاری ترابری سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس، امداد و کمک رسانی به مناطق محروم و آسیب دیده از سیل و ...
رازی در تنگه ابوقریب که پس از سال ها افشا شد
دشمن رامی زنم . صیاد با لحنی که ا خوشحالی سرشار است می گوید: تو از همین الان فرمانده تیپ دزفول هستی باورش نمی شود؛ مگر می شود در میدان جنگ کسی را فرمانده تیپ کرد؟ صیاد می گوید: بله می شود، این هم درجه ات! گردان عمار یاسر یکی از گردان های درگیر شونده و راهبردی لشگر 27 محمد رسول الله (ص) بود. گردانی که همان اوایل تشکیل این لشگر، در اواخر سال 1360 و بعد از عملیات طریق القدس(فتح بستان) و حین ...
مین پایم را قطع کرد، همه فکر کردند شهید شده ام
اسارت گذرانده، در اردوگاه تکریت 11؛ همان جا که معروف است به قفس 11! اسماعیل یکتایی، جانباز 70 درصد و آزاده امروز و رزمنده دیروز دفاع مقدس، از این خاطره ها زیاد دارد؛ خاطره روزهایی که او و بقیه اسرای ایرانی، مرگ را زندگی می کردند، روزهای استقامت و ایثار، روزهای صبر و پایداری؛ خاطرات اسماعیل یکتایی، تا به امروز چندین جلد کتاب شده است؛ از بازداشتگاه تکریت 11 گرفته تا خنده در اسارت و رقص ...
جشن پتو برای ستاره کردستان!
فهمیدیم هزار تا گلوله رو برای چی می خواهد. کاوه فرمانده توپخانه را صدا کرد. گفت: ببین آقا جان می خوام یک خط آتش را هر پنجاه متر این قله برام ثبت کنی و با گلوله راه گردان رو باز کنی. از آن طرف هم فرمانده گردان را کاملا توجیه کرده بود و این طور شد که در ساعت 10 شب با فرمان شهید محمود کاوه که پای قله آلواتان مانند شیری بی باک به کمین دشمن نشسته بود صدای آتش مهیب توپخانه کوهستان ها را به لرزه ...
پسرم با 11 نفر از دوستانش مفقود شدند
نیروهای بسیجی بخش کومله بود. از خودگذشتگی و ایثارش را در عمل به همه ثابت کرد. علی در حالی که دوست و همرزمش احمد شعبانی را به دوش گرفته بود و از معرکه درگیری نجات می داد، مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید و در لحظات ناب ایثار به دیدار حق لبیک گفت. من به داشتن چنین فرزندی افتخار می کنم. چای و برنج نذری روستای ما با همه مساحت کم جغرافیایی اش در زمان جنگ حدود 400 رزمنده ...
ماموریتی که به آسمان منتهی شد
.... کمیل نماز شبش را هم کنار شهدا می خواند، طولی هم نکشید که محراب نمازش آرامگاه ابدی پیکر پاک و مطهرش شد و کمیل ما سی وسومین شهید روستای بیشه سر شد. دعایی که بعد از شهادت برایم خواند همسر شهید محمد محرابی پناه: آخرین بار وقتی داخل ماشین با محمد نشسته بودیم احساس کردم دعایی را زیر لب زمزمه می کند. گفتم: خب بلند بخون منم بشنوم! از داخل کیفش دعای جلیل الجبار را ...
برگزاری ششمین یادواره شهدای عملیات 11 شهریور همدان
با مشارکت سپاه و ارتش و گروه جنگ های نامنظم برگزار شده و ضربات کوبنده ای به دشمن وارد شد، اما به دلیل لو رفتن عملیات، تعداد زیادی از رزمندگان اسلام به شهادت رسیدند. رزمندگان استان همدان در این عملیات نقش مهمی ایفا کردند به طوری که 10 نفر از آنها به ویژه سردار شهید حاج حسین همدانی از فرماندهان اصلی عملیات قراویز بودند. عملیات ساعت یک بامداد 11 شهریور 60 آغاز شد، اما پیش از ...
تنش های شیرین
فریاد حرف می زد، گویا ناسزا می گفت، عقب رفت و اسلحه اش را رو به بسیجی ها گرفت، باورم نمی شد یا نمی خواستم باور کنم که چه اتفاقی ممکن است بیفتد، هر دو بسیجی با صدایی که به گوشم می رسید الله اکبر می گفتند، شهادتین را با لحنی پرشور بر زبان جاری می کردند؛ از خود بی خود بودم و لحظاتی کوتاه به همراه تهلیل و تکبیرشان اوج گرفتم؛ ناگهان صدای دو رگبار مانند پتکی بر مغزم فرود آمد؛ برگشتم و دیدم آن دو بسیجی در ...
امام خمینی (ره) خبر شهادت علی را در سال 42 به ما داد
دکتر چمران در تهران بود و آموزش های چریکی می داد. علی برای یاد گیری این فنون به " پایگاه حر" رفت. بعد از مدتی علی کاملا فنون چریکی را آموخت و سپس عضو ستاد جنگ های نامنظم دکتر چمران شد. علی درهمان روزهای نخست جنگ، تصمیمش را برای رفتن به جبهه گرفته بود و من و مادرش خیلی راضی نبودیم. دخترم هم وقتی تصمیم علی را دید، با سرهنگ کاظمی که در همسایگی آنها زندگی می کرد صحبت کرد و گفت: " علی تنها پسر خانواده ...
"سنگر ساز بی سنگر" نقطه عطف ورود جدی به زندگی نامه داستانی دفاع مقدس است
آغاز کردم، با لایه های پنهانی از شخصیت شهید آشنا شدم. محمود زاده با بیان این که ویژگی های شهید رضوی به من این اجازه را می داد که ردپای جهاد در جنگ را ببینم و درباره ابعاد مختلف جنگ بنویسم گفت: زندگی نامه داستانی نخبگان جنگ اعم از شهدا و فرماندهان نشان از عظمت جنگ، مکتب انسان سازی امام و انقلاب اسلامی است و خوشحالم این کتاب در سالروز شهادت بنیانگذار فرماندهی پشتیبانی- مهندسی جنگ شهید ...