سایر منابع:
سایر خبرها
سعید آقایی: قهر نکرده بودم فقط می خواستم تکلیفم روشن شود
شروع کنیم؟ قهر که نکرده بودم فقط می خواستم تکلیفم روشن بشود. چون فکر می کردم بعد از بازی با پرسپولیس سربازی من تمام می شود اما اشتباه کردم چون در تاریخ 25 مهر و بعد از بازی با فولاد تمام می شود. به همین خاطر قرار شد آن موقع درباره شرایط جدید صحبت کنیم . اما تا قبل از این خود تو هم گفته بودی بعد بازی با پرسپولیس کارت به عنوان سرباز در تراکتور تمام می شود؟ بله، اشتباه کرده بودم ...
هم خودش ، هم دوستش به من تجاوز کردند
تلفتش را به من داد و ادعا کرد اگر مشکلی با برنامه های گوشی داشتم از او کمک بگیرم. بعد از این که به خانه رفتم متوجه شدم شماره سریال گوشی با شماره سریال روی جعبه همخوانی ندارد. با شماره ای که از فروشنده داشتم، تماس گرفتم و موضوع را با او در میان گذاشتم. این پسر جوان با من قرار گذاشت تا گوشی را از من بگیرد و مشکلم را حل کند. در خیابان با او قرار داشتم که با یک پژو سیاه رنگ به دنبالم آمد. وقتی ...
کارخانه هیولاها
می دهم. هیولای خطرناک عضو جدید خانواده ما و دوست نهال است. نمی دانم این هیولا از کی وارد ذهن نهال شده ولی منشأش بی شک برنامه های تلویزیون است. وقتی نخستین بار این کلمه را از دهانش شنیدم چند روز مدام بیننده شبکه کودک بودم تا جلوی دیدن برنامه ای با این محتوا را بگیرم. همان روز اول متوجه شدم تقریبا هیچ برنامه ای نیست که هیولای خطرناک نداشته نباشد. آنقدر هیولاها، گرگ ها، غول ها و شخصیت های ...
نجات زن شوهرکش از چوبه دار
قبل با هم ازدواج کردیم، و اوایل همه چیز خوب بود و مشکل خاصی نداشتیم، اما شوهرم حدود دو سال قبل هنگام کار دچار حادثه شد. بعد از آن به دلیل معلولیتی که برایش پیش آمده بود، نتوانست سر کار برود؛ از آن زمان به بعد به شدت بداخلاق شده بود و مرتب مرا کتک می زد. همین مسئله باعث شده بود تصمیم بگیرم از او جدا شوم. من حدود یک سال ونیم پیش به حالت قهر به خانه پدرم رفتم؛ اما تورج با طلاق مخالف بود. از او شکایت ...
دوست دارم جای پدرم در پرسپولیس بازی کنم
پدرت وارد زمین بشی؟ نه، چون اصلا سنم به سن آنها نمی خوره. من هر وقت درس نداشتم و بیکار بودم با پدرم به ورزشگاه می رفتم و بازی آنها را تماشا می کردم. بازی در حضور تماشاگران را دوست داشتی؟ بله، خیلی خوب بود. اولش یکم می ترسیدم ولی خیلی لذتبخش بود و تشویق تماشاگران را دوست داشتم. تو این بازی چند تا گل زدی؟ دو تا گل زدم و شادی گل بابارو انجام ...
طلاق والدین،زندگی جوانی را که ماشین آخرین مدل سوار می شد،به دزدی و اعتیاد کشاند
بزند و... در این شرایط روز به روز از خانه فاصله گرفتم. هیچ کس حواسش به من نبود. به سراغ مادرم رفتم. حدود دو سال با او بودم. قرص اعصاب مصرف می کرد و حالش خوب نبود. همیشه از خودم می پرسیدم ما که این قدر پول و ثروت داریم چرا زندگی مان بدریخت و تلخ است. من در کنار مادرم زندگی می کردم تا اینکه او به اصرار خاله ام ازدواج کرد. دوباره به خانه مادربزرگم برگشتم. ناپدری ام حاضر نبود مرا ببیند ...
متن وصیتنامه آیت الله خزعلی منتشرشد
نفر و یا هر جای دیگری که صلاح بدانند دفن نماید، هرجا که برای ایشان آسان باشد و اگر اقامه عزا کردند فقط تا روز سوم و بعد چهلم و بعد در آن سال و اگر برایشان مشقت دارد نه چهلم بگیرند و نه سال اما در سالهای بعد راضی نیستم سال بگیرند و مردم مسلمان را به زحمت بیاندازند،؛ سنگ قبرم را این دو شعر که درباره امیرالمونین علیه السلام سرودم و در خطبه بالا گذشت مزین نمایند، (علیّ امیری و نعم الامیر)، اگر سنگ ...
مادر رامبد جوان: عاشق جناب خان هستم
نگاه می کنم و حتی اگر شب پیش به دیدن او رفتم به حتم فردا صبح در اولین بازپخش خندوانه را می بینم. *کدام سری از برنامه خندوانه را بیشتر دوست داشتید؟ سری دوم را بیشتر می پسندم و دوست دارم، البته فصل اول هم خیلی خوب بود ، از این جهت که توانست شروع متفاوتی داشته باشد و کار جدیدی را در رسانه آغاز کند. *نظرتان راجع به بازخوردهای مردم درباره سری اول خندوانه چیست؟ ...
حرف آن دلال به کرسی نشست و مرا از فولاد کنار گذاشتند
چطور شما بدون تیم هستی؟ بعد از خاتمه لیگ چهاردهم در لیست مازاد فولاد قرار گرفتم؛ از چند تیم پیشنهاد بود و من با پیکان به توافق رسیدم تا اینکه فدراسیون فوتبال حکم به سقوط پیکان به دسته اول داد و قراردادم را با این باشگاه فسخ کردم در آن مقطع 2، 3 روز به شروع لیگ مانده بود و اکثر تیم ها یارگیری کرده بودند و فقط 2 باشگاه مرا خواستند که احساس می کردم شرایط سختی دارند. بهتر از بدون تیم ...
در 23 سالگی فوتبالم تمام شد ، باید تغییر می کردم
داشتی؟ از خواب پا شدم دیدم روی اینستاگرام برای من تگ کردند. دیدم نوشته خداحافظ کاپیتان... گفتم خدایا، هادی خداحافظی کرد؟ کجا رفت؟ تازه به اوج برگشته بود... توی عالم خودم بودم. رفتم سراغ اینترنت تا خبر خداحافظی هادی از پرسپولیس را چک کنم که دیدم همه تسلیت گفته اند. باز هم باورم نشد، تماس گرفتم با رضا نورمحمدی جواب نداد، زنگ زدم محسن بنگر، دیدم گریه می کند، گفتم چی شده؟ گفت هیچی نگو پیام، فقط آدرس ...
درگذشت محمود شجاعی
به همت مرحوم بیژن الهی چاپ شده بود به نام از آبی نفس های کوتاه و کتاب بسیار درخشید میان اهل شعر. من دیگر به تهران نرفتم. مکالمه و مکاتبه داشتم با محمود تا مرگ بیژن الهی به تهران رفتم. داستان هایی پیش آمد که ناراحت شدم و برای تشییع جنازه بیژن به مرزن آباد نرفتم. مرگ بیژن قرار بود بساط و اسبابی برای دیگران فراهم کند و همین دلگیرم می کرد. به کرج رفتم یک ساعتی به دیدن محمود. روز قبل خبر مرگ ...
لمکه: تلاش کرده ام خانم ها با حجاب ورزش کنند
نشده باشید که من بعد از دو سال باز هم به تهران آمدم. وی در مورد برگزاری مراسم روز پارالمپیک افزود: تلاش همه مسئولان را در برنامه دیروز دیدم. نکته جالب این بود که در همه دنیا ورزش معلولین و کودکان استثنایی از هم جداست. اما دیروز همه این افراد در کنار هم بودند. من عملکرد رسانه ها را هم در ایران تحسین می کنم چون در اکثر کشورها رسانه ها به شایعه پراکنی و اخبار کذب می پردازند اما در اینجا ...
سه روایت داودآبادی از دیدار با سردار همدانی
به گزارش فرهنگ نیوز، حمید داوودآبادی نویسنده دفاع مقدس سه خاطر از سردار شهید حسین همدانی روایت کرده است که در ادامه می خوانید: دیدار اول: رزمنده ای که روی شانه اش درجه سرلشکر خالکوبی کرده بود! اصلا ندیده بودمش. هیچ شناختی هم ازش نداشتم. آخه اصلا باهاش کاری نداشتم. فقط می دونستم بعد از جنگ، مدتی فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بوده. چون فقط زمان جنگ توی لشکر بودم و بعد از ...
عرق ملی مان را از دست داده ایم
نتواند به ما بپیوندد اما خوشبختانه مشکل حل شد و توانستیم او را داشته باشیم. مزارشریف فیلم بسیار سختی بود، از آن فیلم های آپارتمانی باب روز نبود و کاری طولانی و طاقت فرسا را در دشت و کوه و کمر طلب می کرد. ما می خواستیم حق مطلب ادا شود و فضاهای فیلم، خوب از کار دربیاید و هر بازیگری تن به حضور در چنین فیلمی نمی دهد. عوامل سینمای ایران ترجیح میدهند کارهای کم دردسرتری را انتخاب کنند اما خانم کرامتی و ...
از نیمکت نشینی طارمی خیلی خوشحال شدم / کی روش درباره حقیقی لجبازی می کند
مهدی پاشازاده در رابطه با رای بالای خود بعد از محمد پنجعلی در نظرسنجی بهترین مدافع فوتبال ایران بعد از انقلاب اظهار داشت: به هر حال این لطف مردم نسبت به من است. دستشان درد نکند چون همیشه در خیابان نیز مورد لطف آنها قرار می گیرم. شاید این بهترین هدیه ای بود که بعد از سال ها از سوی مردم دریافت کردم و خیلی خوشحالم. وی درباره آرای بیشتر پنجعلی نسبت به سایرین عنوان کرد: من در اولین دربی که ...
تمام زندگی ام را صرف آهوها کردم
.... دو آهو قاچاق خریدم و آوردم به باغم. با سازمان محیط زیست درگیر شدم، آهو ها را از من گرفتند. رفتم و مجوز پرورش گرفتم و دوستدار محیط زیست شدم. نهایتاً دوباره آهوها را پس گرفتم. این اتفاق چه سالی افتاد؟ سال 75 آهو ها را چقدر خریدید؟ 150 یا 250 هزار تومان. از کی خریدید؟ از یک راننده که از بندرعباس کاه می برد به تهران. آهوها را جلو ماشینش گذاشته بود. با سختی راضی ...
نگاتیوهای دوران جنگ باید بازسازی و اسکن مجدد بشوند
های جنگ می آمدند، بُعد تشویقی داشت. هنگامی که از جنگ ایران و عراق صحبت به میان می آید، گویی ویژگی های این جنگ برای ما با همه جنگ های دیگر دنیا متفاوت می شود. هشت سال دفاع مقدس برای ما مظهر شجاعت، شهامت، ایثار و فداکاری مردان و زنان است و همین موضوع در طول این سال ها دستمایه خلق آثار هنری بسیاری شده است. منوچهر قلمچی عکاس روزنامه اطلاعات با کوله باری از تجربه و خاطره از لحظه ...
فاجعه ای که حلاوت سفر را گرفت/ هق هقی زیرلب و آهی از دل برای آنانی که رفتند
موج و آن جمعیت شدند. مرحوم امین باوی بسیار انسان بااخلاص و باصفایی بود. وقتی او را می دیدی دوست داشتی با او بیشتر ارتباط برقرار کنی. بسیار بانمک، باصفا و پرجنب و جوش بود. در آسانسور هتل هم هندزفری در گوش او را در حال تمرین با دوستانش می دیدیم. با وجود اینکه شناختی قبلی از او نداشتم همین ارتباط کوتاه در این ده روز کافی بود تا تدین، اخلاص و شخصیت او را در رفتار، گفتار و منش او ببینم. همه گروه این چنین بودند، شوخ طبعی امین بیش از سایرین بود. ...
ماجرای عشق هادی نوروزی و جیم زدن از تمرینات
کمک می کرد تجزیه و تحلیل خوبی از شرایط گوناگون داشته باشد. * STOP در چند قدمی تیم ملی کشتی ناظری به روزهایی اشاره می کند که هادی شانس ملی پوش شدن در کشتی راه هم داشت: آمادگی بدنی عالی هادی کمک می کرد در کشتی پیشرفت کند. آن زمان من همه تلاشم را انجام می دادم تا به هدفش برسد اما قسمت نوجوان آن روز ورزش ایران چیز دیگری بود. هادی کشتی را با وزن 53 کیلوگرم شروع کرده بود. سال 1379 هم ...
یک کلام... آبرو
.... کتابخوانی را دوست دارم. همه نوع کتابی می خوانم. خیلی وقت ها برای برطرف کردن مشکلات زندگی، سراغ کتاب های روانشناسی رفتم و کوهی از کتاب خواندم اما نتوانستم مشکل اصلی زندگی ام که عدم تفاهم با همسرم بود را حل کنم. آنقدر ظاهر زندگی را حفظ کردم که هیچ کس نفهمید که درون زندگی ما چه می گذرد؛ حتی هنوز هم خیلی از افراد نمی دانند که من از همسرم جدا شده ام. در طول زندگی آدم یکجا نشینی ...
یدالله کابلی: احساس می کنم یک بار دیگر متولد شده ام
تیموریان به بعد در بین همه کاتبان بزرگ قرآن یک کاتب قدرتمند خوانساری را می توان دید. او افزود: انسانیت، شخصیت، مردانگی، همنوع دوستی و اخلاق خوب مولفه هایی است که کابلی را کابلی کرده است. هنرمند شدن کار آسانی است، اما هنرمند ماندن دشوار و سخت است. امیدوارم قدر هنرمندان را بدانیم. آن ها سفیران پرافتخاری هستند که به کجا وارد شوند آبرو برای ما می خرند. نه اهل شعارند و نه تمنای چند روزه ی دنیوی ...
علی مشهدی و زندگی عجیب و غریبش (2)
تنم چیزی نداشتم. رفتم حرم امام رضا(ع) و جلوی پنجره فولاد ایستادم. پشتم را چسباندم به پنجره فولاد و گفتم یا امام رضا خدا که دست همه بنده هایش را می گیرد، تو پشت من باش و ضامن من شو که خدا خواسته های مرا بدهد. بدون غلو از آن سال به بعد ماجرای زندگی من عوض شد. این را به همه می گویم که اگر در اوج دلشکستگی از امام رضا (ع) بخواهید، به شما می دهد چون خیلی ها را دیدم و حتی در مورد خودم. داریوش ...
حاشیه نگاری از مراسمی متفاوت در پایتخت
...، این همایش ساده و بی ریا، بسیار منظم آغاز شد و راس ساعتی که وعده داده بودند- البته 3 دقیقه نیز زودتر -پایان پذیرفت. در پایان انتظار که به همت نسل سوم و چهارمی های روابط عمومی بسیج برگزارشد، نسل های اول دفاع مقدس نیز به آن آذینی متفاوت بخشیدند و قبل از شروع مراسم، شاهد حضور حاج محمدرضا تویسرکانی نماینده ولی فقیه در بسیج، سردار فرجیان زاده معاون هماهنگ کننده بسیج، آقا مجتبی شاکری ...
اشعار ورود به ماه محرم
غم است یعنی که فصل سوک و عزا، فصل ماتم است از عرش تابه فرش تمام فرشتگان فریاد می زنند که ماه محّرم است هفت آسمان پُر است ز گرد عزای تو چشمان مهر و ماه ز داغ تو پُر نم است کعبه سیاهپوش عزایت شد و هنوز شور غمت به سینۀ پُر شور زمزم است بعد از گذشت این همه سال از شهادتت گلزار دین هنوز ز خون تو خُّرم است تا با خبر شوند ...
محکوم کردن دوست مرده به قتل افیونی
تا تریاک برایم از دوستش بخرد. وقتی به دولت آباد رسیدیم، خیلی اتفاقی با مهدی روبه رو شدیم. مهدی سد راه اکبر شد و با هم جر و بحث کردند. من مانع درگیری بین آنان شدم و اکبر را دوباره سوار موتور کردم تا مواد بگیریم. نیم ساعت بعد دوباره مهدی آمد و با اکبر درگیر شد. من برای میانجیگری رفتم که مهدی تصور کرد می خواهم وی را بزنم و با چاقو به سمتم حمله کرد. در این میان من در دفاع از خودم با چاقو ضربه ای به ...
فردوسی پور در خندوانه چه گفت؟
...> او ادامه داد: بعد که بازی ها را می بینم، کل هشت بازی در طول هفته و حواشی که ایجاد شده را یک بار دیگر کامل می بینم، سپس آن را برای تدوینگر دکوپاژ می کنم که چطور بچیند و خودم خیلی وسواس دارم. پنج شنبه، جمعه، شنبه و یکشنبه درگیر کامل هستم و دوشنبه هم از صبح برای بخش برنامه درگیر هستم. سه شنبه ها دانشگاه می روم و زبان تخصصی مهندسی صنایع تدریس می کنم. چهارشنبه ها هم تا ترم پیش درگیر PHD بودم و تمام ...
گلچین شب هشتم محرم حاج حسین سیب سرخی
... چقدر چهره ات عوض شده است نکند اشتباه می بینم همه تقصیر توست سمت حرم کِل کشیدند و بعد خندیدند بعد پنجاه و چند سال اینجا عاقبت قد عمه را دیدند زحمت مجتبی و بابایت رفته بر باد غصه ام کم کن پیش این چشمهای نامحرم معجر عمه را تو محکم کن کاش می شد سرت یکی می گفت زیر این ضربه ها ...
روایت خواندنی خلبانان دفاع مقدس از عملیات های سرنوشت ساز جنگ
) چون هیچ وقت نمی خواستند ایران را به نوعی از دست بدهند و درحقیقت با این مطلب و راهبرد همیشه بازی کردند (راهبرد سازش یا تسلیم ج . ا. ایران) و این ارتباط هم با آمریکا نبوده است. در سال های آخر و از سال های 64 به بعد که آمریکایی ها دریافتند که هیچ وقت ایران نمی خواهد با آن ها همکاری سازشکارانه داشته و دست به سویشان دراز کند و اینجا بود که سعی کردند تا جایی که می شود از صدام حمایت کنند. ولی صدام جزو ...
بیوگرافی شهلا ریاحی مادر مهربان سینمای ایران
یعنی در کار بعدی ام به عنوان بازیگر سرشناس مورد توجه قرار بگیرم. در سال 1330 با فیلم خواب های طلایی وارد سینما شدم. پس از آن وارد رادیو شدم و برای 14سال در نمایشنامه های رادیویی در نقش بازیگر و کارگردان مشغول بودم. سال 1335 هم اولین فیلمم به نام مرجان را کارگردانی کردم که به عنوان اولین کارگردان زن ایرانی شناخته می شوم. وقتی فیلم خودتان را می ساختید چه احساسی داشتید؟ ...
خاطرات دکتر هوشنگ منتصری را در کتاب سال های خاکستری بخوانید/ از دانشگاه آریامهر تا ریاست دانشگاه تبریز
توده بود و سالیان دراز به عنوان دبیر کل این حزب شناخته می شد. من این قرآن را تا وقتی که برای ادامه تحصیل عازم اروپا شدم و مادربزرگ همه ساله در ماه رمضان با آن ختم قرآن می گرفت، به خاطر دارم. (ص 18) در همین قسمت درباره حضور ناگهانی علی اصغر حکمت، وزیر معارف پهلوی اول می خوانیم: یک روز در مدرسه حقیقت سر کلاس بودیم که شخص شیک پوشی همراه یک نفر دیگر با موهای جوگندمی که کیف مشکی بزرگی در دست ...