سایر منابع:
سایر خبرها
سخنان سیدحسن نصرالله درخصوص موضوع هسته ای ایران
...، در آن شب امام حسین(ع) اصحاب خود را جمع کردند و راه را برای این گروه کوچک تحت محاصره و تحت تعقیب بهترین سخنان را گفتند و فرمودند هر کس می خواهد در سیاهی شب می تواند برود ، فرار کند و حتی به سپاه دشمن ملحق شود اما حسین باقی می ماند و حتی اگر در مقابل هزاران دشمن تنها باشد هرگز متزلزل نخواهد شد و عقب نشینی نخواهد کرد. سیدحسن نصرالله تصریح کرد: اصحاب پیشنهاد ترک اردوگاه و تسلیم دشمن ...
وقایع روز دهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری
بنگرید برای شما کشتن من رواست و حرمت من برای شما زیر پا شدنی است؟ من پسر پیغمبر شما نیستم؟ پسر وصی و عموزاده اش نیستم؟ آن که سر مومنان است، مصدق رسول خداست در آنچه از پروردگارش آورد؟ حمزه سید الشهدا عموی خود و پدرم نیست؟ جعفر که در بهشت با دو بال پروازکند عمویم نیست؟ به شما نرسیده که رسول خدا(ص) درباره من و برادرم فرمود: سید جوانان اهل بهشتند؟ اگر گفتار مرا که درست است و از وقتی دانستم خدا درو غگو ...
21 مهر روز عاشورای تاریخی/ از 5 صبح تا 7 غروب بر امام حسین(ع) چه گذشت؟
مسابقه داشتند. بعضی در مقابل نگاه امام (ع) شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می توانستم وصیت های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: وصیت من این مرد است . یک بار هفت نفر از اصحاب امام (ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد. ...
شهادت 51 یار در تیرباران صبح/ تنها زن شهید در کربلا/ دستور شمر برای محاصره یاران
چه او تصمیم گیرد. بریر گفت: آیا می پذیرید که آنان به وطن خویش (مدینه) باز گردند؟ وای بر شما، آیا نامه های نگاشته شده ی خود را که در آنها خدا را گواه و شاهد خویش گرفته اید، فراموش کرده اید؟ شرمتان باد که نامه نگاشتید که به سر زمین ما بیا تا جان خود فدایت سازیم و اکنون که آمد، آب را از او دریغ می دارید؟ اراده کرده اید او را به دست پسر زیاد بسپارید. این گونه حق پیامبر را در باب فرزندش رعایت می ...
چه می کشد آن که قرنهاست لحظات پایانی حیات جدش مقابل دیدگانش مجسم می شود
ها و ماهیانش، شهرمکّه و پایه هایش، فردوس ها و جوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام ، و حلّ و حَرَم جملگی گریستند. بار خدایا! به حُرمتِ این مکانِ رفیع ، بر محمّد و آلِ او رحمت فرست ، و مرا در زمره آنان محشور فرما(2) عدد لشگریان امام و آراء در آن مرحوم سید در لهوف می فرماید: از امام باقر علیه السلام مروی است که عدد لشگر امام حسین علیه السلام چهل و پنج ...
زندگی خصوصی مهدی رحمتی، بانو و پسران
نخستین بار پدر شدم واقعا حس خوب و درعین حال عجیبی داشتم، ولی تا زمانی که علی (فرزند اولم) مرا بابا صدا نکرد، چیزی متوجه نشده بودم. بعد از آن بود که متوجه شدم پدر شدن چه حسی دارد. وقتی عطا (دومین پسرم) به دنیا آمد، خیلی بیشتر از قبل این حس پدر بودن را درک می کردم، چون علی بزرگتر شده بود و من به آن احساس عادت کرده بودم. دوستی پدر با فرزندان تربیت علی و عطا بیشتر به عهده همسرم ...
کودک 5 ساله، قربانی جنایت مرد شیشه ای
او را نیافتند. آنها ناامید از یافتن پسرشان با حضور در پلیس آگاهی ناپدید شدن پسر کوچولو را گزارش دادند. ماموران با آخرین تصویری که از پسر خردسال به دست آورده بودند، جستجو برای یافتن وی را آغاز کردند، اما هیچ سرنخی به دست نیامد. روز بعد ماموران تصمیم گرفتند با کمک خانواده کودک و تعدادی از اهالی، جستجو ها ر ا در بیابان های اطراف شهر ادامه دهند که پس از ساعاتی جسد پسر بچه در حالی که به طرز دلخراشی به ...
روز و چگونگی دفن پیکر مطهر امام حسین علیه السلام و دیگر شهدای کربلا
...، آن را روی قطعه حصیری گذاشتند و به آرامگاه فعلی اش آوردند؛ سپس اندکی از خاک محل دفن را کنار زدند قبری ساخته و پرداخته ظاهر شد. سپس امام زین العابدین (ع)، دست ها را زیر بدن مبارک امام حسین (ع) قرار دادند و فرمودند: بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله صدق الله و رسوله ما شاء الله، و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم. آن گاه به تنهایی، بدن مطهر را در داخل قبر گذاشت ...
لحظه به لحظه تا عصر عاشورا در کربلا
اهمیت عاشورا نه در ظاهر سخت افزارانه که در بعد نرم افزاری آن یعنی حرکت در راه احقاق حق و اصلاح جامعه و مبارزه با کج روی ها و انحراف در دین است. عاشورا نشان داد که امامت و ولایت اولیای الهی تا چه اندازه برای حرکت مستمر در صراط مستقیم ضرورت دارد و آن جا که زاویه انحراف امت به مرحله ای خطرناک برسد، امام(ع) یعنی برترین انسان نیز باید، در راه نجات انسانیت و اعتلای توحید جان خود را فدا کند و جلوی انحراف و سقوط امت را بگیرد. ...
احساسات و عواطف حضرت سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا
احتجاج وارد است که : چون حضرت تنها بماند و با او نبود مگر پسرش : علی بن الحسین، و پسر دگری شیرخواره که نامش عبدالله بود، حضرت طفل را گرفت تا با او وداع کند پس ناگهان تیری بیامد و بر بالای سینۀ او بنشست و او را ذبح کرد. حضرت از اسب به زیر آمد و با غلاف شمشیر خود قبری حفر کرد و طفل را با خون خود آغشته نمود و او را دفن کرد. [4]و [5] این طفل شیرخوارۀ مذبوح با سُکَیْنه هر دو از یک مادر بودند ...
خاکسترنشینانی در انتظار مرگ یا معجزه ای برای ادامه زندگی
درگیری زنی می شود که تازه اعتیاد را ترک و خود را پیدا کرده و علاقه دارد؛ خانه و زندگی داشته باشد و به خاطر اینکه بتواند پول بیشتری داشته باشد، وارد کلوب های خاص شده و دوباره به چرخه اعتیاد باز می گردد. او می گوید: برای آنکه زن بتواند با مردان بیشتری وارد ارتباط شده و درآمد بیشتری کسب کند و کم نیاورد؛ چاره ای جز مصرف مواد ندارد. هرچند که بیشتر زنان معتاد؛ تن فروشی خود را انکار می کنند، اما ...
مرگ پلی است برای عبور به دنیای دیگر
) به هنگام آغاز نبرد از امام زین العابدین (ع) نقل شده است که فرمود: صبح عاشورا، چون سپاه دشمن بر امام حسین (ع) رو آورد، امام دست به دعا برداشت و عرض کرد: بار الها! در هر اندوهی، تکیه گاهی و در هر سختی امید منی. در هر حادثه ناگواری که بر من آید، پشت و پناه و ذخیره منی! چه بسا غمی که در آن دل، خوار و دشمن، شاد می شد و من آن را به درگاهت آورده و به تو شکوه کردم، تا از جز تو بریده و تنها به تو رو ...
فرار مرد طلبکار از دام آدم ربایان اجیر شده
هم آن را در اختیارش قرار دادیم. ساعتی بعد پسر جوان با ما تماس گرفت و مدعی شد خودرو را پلیس آگاهی توقیف کرده و ما اعلام سرقت کنیم. به همین دلیل عصر آن روز موضوع سرقت را اعلام کردیم. در حالی که ماموران احتمال می دادند دو برادر دوقلو در آدم ربایی نقش داشته باشند، آنها با دستور بازپرس جنایی بازداشت شدند. روز گذشته با انتقال دو متهم به دادسرای امور جنایی حامد و حامی با شاکی روبه رو شدند. پسر ...
واقعه بی هوش شدن زینب(س) در شب عاشورا+ صوت
سوگند که من در مقام یاری تو، در مرتبه ای هستم که اگر هفتاد بار کشته شوم و باز زنده شوم و مرا بسوزانند و خاکستر مرا بر باد دهند، هرگز از تو جدا نخواهم شد؛ تا زمانی که مرگ را در خدمت شما ملاقات کنم. چگونه به شما خدمت نکنم با وجودی که شهادت را راه شما، مرگ نیست بلکه کرامت جاودان و سعادت ابدی است. سخنان زهیر بن قین خطاب به امام حسین پس از او " زهیر بن قین" برخاست و عرض کرد: به خدا ...
با دیگ های نذری سری به حاشیه های شهر بزنید
زیاد باشد برای چند روز. گفت برایم کیک یزدی بیاورید . گفت اگر شد از این ماهی کبابی ها که زیر برنج می گذارند هم به اندازه یک وعده بیاورید که معتادها نبرند. گفت نگران نباشید همه چیز درست می شود. گفت از وقتی که یادم می آید نابینا و تنها بودم، اتاقش چراغ هم نداشت . روایت سوم دست هایش را روی زمین گذاشت و خودش را از یک پله زیر زمین به سمت در کوچه بالا کشید و گفت اناردان شده ...
مکن ای صبح طلوع...
کربلا چشم به راه اوست، وتو هرچه بگویی،بهانه ای است برای ماندنت. برای کربلایی شدن باید از همه چیز بگذری حتی ازخود،وگرنه یا هیچ وقت از قبرستان تعلقات بیرون نخواهی شد یا اگر بروی، به بیراهه است یا در نیمه راه به یزید خواهی پیوست. کم نبودند آنان که سینه چاک حسین می نمودند، اماآنجا که باید فریاد بزنند، سکوت کردند وآنجا که باید پا در رکاب کنند، گوشه انزوا برگزیدند و سر درگریبان دنیا فروبردند. ...
ظلمهای دشمنان در کربلا
السلام نیز با آنان بود؛ همچنین حسن به حسن مثنی که از میدان او را آورده بودند، در حالی که رمقی در بدن داشت و زید و عمر پسران امام مجتبی علیه السلام با او بودند. کوفیان می گریستند.[10] علامه مجلسی گوید: در برخی کتابهای معتبر دیدم که از مسلم جصاص (گچکار) روایت شده است: ابن زیاد مرا برای تعمیر دارالاماره در کوفه خواسته بود. مشغول گچکاری درها بودم که سر و صداهایی از اطراف کوفه شنیدم. به خادمی که با ...
شهادت امام حسین(ع)
جاهلان خود را تا من زنده ام، از تعرض به خانواده ام باز دارید. شمر گفت: باشد ای پسر فاطمه! سپس شمر به همراهان خویش داد زد: از حریم خانواده این مرد دور شوید و سراغ خودش بروید. به جانم سوگند که هماورد بزرگواری است! مردم از هر سو به نبرد پرداختند. امام بر آنان می تاخت و آنان بر امام حمله می آوردند و او در همین حال آب می طلبید تا جرعه ای از آن بنوشد. هر بار که با اسب خویش به سوی فرات می تاخت. بر او حمله ...
ثواب عزاداری و گریه بر مصائب امام حسین(ع)
.... من از اینکه شکایت مرا به خلیفه بکنند و ضرری به من برسانند در امان نیستم. امام صادق فرمود: آیا مصیبت امام حسین را به خاطر نمی آوری؟ گفتم: بله. فرمود: از مصیبت آن حضرت ناراحت می شوی؟ گفتم: آری، به خدا قسم به قدری حال گریه به من دست می دهد که اهل و عیالم اثر آن را بر من مشاهده می کنند و من به نحوی از غذا خوردن بیزار می شوم که اثر آن در صورتم معلوم می گردد. امام صادق فرمود: خدا اشک های ...
محمود رحمانی از سرنوشت عجیب و غریب مُلفِ گند می گوید / وقتی سوژه فیلم را کارگردانی کرد
بی بی سی گوش می داد. مادرم تعریف می کرد که یک روز ناگهان پدر من رادیو به دست می رود توی آشپزخانه و هی اشاره می کند به رادیو. مادرم می گفت ترسیدم و گفتم ای وای زبانش بند آمده، که یک هو متوجه شدم رادیو دارد از تو حرف می زند و می گوید باید منتظر ماند و دید این جوان در فیلم های بعدی اش چه می کند. خلاصه پدرم بعد از آن اتفاق با من خوب شد و از کارم خوشش آمد. من آن زمان در اهواز مستاجر بودم که پدرم به من ...
حفر خندق پشت خیمه های کاروان/ گزارش های دختر و پسر امام(ع) از وقایع شب عاشورا
رگان یاران جوشید. پس یک یک برخاستند و اعلام وفاداری کردند. نخستین کسی که سخن گفت ابوالفضل العباس بود. وی برخاست و گفت: به خدا قسم هرگز چنین نخواهیم کرد. خدا آن روز را نیاورد که بعد از تو زنده باشیم. دست از تو بر نمی داریم و ایثار جان در راه تو را سعادت و کامیابی می دانیم. پس از وی دیگران برخاستند و سخن گفتند. پس از سخنان خویشاوندان ابا عبدالله، نوبت به اصحاب رسید. امام در پاسخ یاران فرمود: پس ...
شهادت مظلومانه امام حسین(ع) و یاران وفادارش تسلیت باد
(معاویه) با ما و شیعیان ما چه کرد؟ من در اینجا مطالبی را با شما در میان می گذارم، اگر درست بود آنرا تصدیق و اگر دروغ بود تکذیب کنید. سخنان مرا بشنوید و گفتار مرا بنویسید، وقتی که به شهرها و میان قبایل خود برگشتید با افراد مورد اطمینان و اعتماد در میان بگذارید و آنان را به رهبری ما دعوت کنید، زیرا می ترسم این موضوع (رهبری امت توسط اهل بیت) به دست فراموشی سپرده شود و حق نابود و مغلوب گردد. ...
دام شیطانی پشت در خانه دانشجویی
...> تا این که روزی میترا با اصرار و خواهش از من خواست برای ملاقات با حامد او را همراهی کنم، اما او این بار مرا به خانه ای برد که حامد و دوستش در آن جا زندگی می کردند. وقتی میترا و حامد به بهانه قدم زدن در حیاط خلوت بیرون از اتاق رفتند من به ماجرا مشکوک شدم و در حالی که ترسیده بودم خواستم از آن خانه بیرون بروم که ناگهان دوست حامد از پشت سر جلوی دهانم را گرفت و با دست دیگرش در اتاق را قفل کرد و ...حالا با این بلایی که به سرم آمده است خواستار مجازات آن جوان شیطان صفت هستم ولی نمی خواهم پدر و مادرم از این ماجرا مطلع شوند چرا که می ترسم ... ...
قتل تازه عروس با ضربات چاقوی برادر شیشه ای
دخترم برای دیدن ما به تهران آمد. امشب من و دخترم در حال شام خوردن بودیم که پسرم از بیرون وارد شد و از راه پله خواهرش را صدا زد. وقتی دخترم به داخل راه پله ها رفت، فریادهای دلخراش او را شنیدم. وقتی خودم را رساندم، صحنه هولناکی را دیدم. پسرم چاقوی بزرگی در دست داشت و در حال ضربه زدن به بدن دخترم بود. دخترم غرق در خون روی پله ها افتاد و من هم با داد و فریاد کمک خواستم که پسرم به سرعت از خانه فرار کرد ...
بسوی شما نیامدم مگر آن که دعوتم کردید...
پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اسوه ای برای شما هستم. اگر بیعتتان را بشکنید، سوگند به جانم! که از شما هم بعید نیست، چرا که با پدرم علی(علیه السلام) و برادرم حسن و پسر عمویم مسلم پیمان شکنی کردید. بدانید اگر چنین کنید سعادت خودتان را از دست داده اید . 28 ذی الحجه 60 هجری چند تن از اهل کوفه با حضرت ملاقات کرده و اوضاع شهر را چنین توصیف کردند: به اشراف کوفه رشوه های گزاف داده اند و ...
شاهزاده ضد تروریسم (قسمت اول)
و سومین پسر ابن سعود یعنی نایف بن عبدالعزیز – که پدر همین MBN است – نفر دوم در صف جانشینی بود که در سال 2012 یعنی چند سال پیش از رسیدن به جانشینی ملک عبدالله از دنیا رفت. نایف متولد سال 1934 در نزدیکی شهر طائف است و در مدرسه شاهزادگان واقع در ریاض، یعنی جایی که روحانیون وهابی معلمانش هستند تحصیل کرد. اتحاد بین خاندان سعودی و وهابی ها به تقریبا سه قرن پیش یعنی اوائل حاکمیت سعودی ها باز می گردد. یک ...
حجت الاسلام شهاب مرادی: امانت داری یکی از سه رکن مستثنی اسلام
به پیامبر صلی الله علیه و آله تحویل داد. عباس بن عبدالمطلب از پیامبر صلی الله علیه و آله درخواست کرد تا منصب کلیدداری و سقایت را به آنها بدهد. پس از این که در خانه کعبه گشوده شد، حضرت رسول صلی الله علیه و آله به همراه بلال بن ریاح 4 ، اسامة بن زید 5 و عثمان بن طلحه داخل کعبه شد. در آن زمان داخل کعبه شش ستون بود. پیامبر صلی الله علیه و آله دو ستون را در طرف راست خود و یک ستون طرف چپ و سه ستون را پشت ...
دردسر رابطه دوران مجردی برای زن جوان
...:از وقتی این موضوع را متوجه شدم به شدت اعصابم خورد شده و نمی توانم این موضوع را تحمل کنم و با آن کنار بیایم. اگر همسرم از همان ابتدا موضوع را به من گفته بود شاید راحتتر با آن برخورد می کردم تا حالا که فهمیده ام از من پنهان کرده است. مرد جوان ادامه داد:این اتفاق زندگی مرا تغییر داده و باعث شده طرز فکرم نسبت به همسرم عوض شود. برای همین تصمیم خودم را گرفتم و می خواهم از این زن برای ...
این دل شده هیأت اباعبدالله(36)/ باید که از نیزه سرت را پس بگیرم
چند زن.... نه خدا حافظی مکن علی اکبر لطیفیان آرام تر برو که توانی نمانده است تا آخرین نگاه زمانی نمانده است بگذار تا که سیر نگاهت کنم حسین! یک لحظه بعد از تو نشانی نمانده است می خواستم فدای تو گردم ولی نشد بعد از شهید علقمه جانی نمانده است تو می روی ... پس که ؟ عنان گیر من شود وقتی که هیچ مرد جوانی ...
این دل شده هیأت اباعبدالله(37)/کهنه پیراهنت به غارت رفت
... آه انگار نه انگار عزاداری هست آن طرف دامن طفل آتش سوزان دارد این طرف در تب شعله تن بیماری هست ...و زنی باز سوی علقمه میکرد نگاه که به پا خیزد اگر دست علمداری هست همه دیدند که خون چشم دلش را پر کرد از فرات سخنش ناله ی سرشاری هست : مبریدم که در این دشت مرا کاری هست گل اگر نیست ولی صفحه ی گلزاری هست ...