سایر منابع:
سایر خبرها
خلعتبری: در انتقالم به پرسپولیس تخلفی صورت نگرفت
باشگاه عجمان خیلی دوست داشتند که من در این تیم بمانم ولی خوشبختانه من زیر بار نرفتم آن زمان یک مصاحبه ای هم کردم و گفتم که خلیج برای من همیشه فارس است. که در واکنش به این صحبت هایم باشگاه من را خواست محترمانه درخواست کرد که زیاد مصاحبه نکنم چرا که با زدن این حرفها جو بدی در امارات ایجاد میشود. من هم گفتم که همیشه راستش را میگویم و آن حرفی را که باید بزنم را خواهم زد. بعد از آن هم رضایت نامه من را ...
مهاجم مس کرمان: کسی فکر نمی کند شروین اسم فوتبالیست باشد!
است بیشتر. الان دو سال است که می خواهم به تیم های لیگ برتری بیایم ولی نمی شود. سال قبل قرار بود به ماشین سازی بیایم و قرارداد هم بستیم ولی من به باشگاه مس کرمان قول داده بودم و در این تیم ماندم. من یکسال در لیگ یک بوده ام و خوب کار کردم؛ بعد هی می گفتم یک سال دیگر بمانم و همان زمان چند تا پیشنهاد لیگ برتری داشتم. دو سال پیش که ابتدا آقای حسینی بود و بعد آقای دست نشان آمد. تعریف آقا حسینی را شنیده ...
روشن:کاش کرونا چندتا از دلال ها را بکشد
افتخار است. فتح الله زاده بعد از سه چهار دفعه رفت و آمد در باشگاه استقلال تازه متوجه شد که باید شرط و شروط بگذارد. یکی از شرط ها این است که مدیرعامل حداقل باید 3 سال در یک باشگاه کار کند و مهمتر از همه این ها حق مالی مدیر عامل است. اگر قرار باشد مدیرعامل 8 صبح تا 10 شب مجانی کار کند اصلاً فایده ای ندارد .همانطور که در بالا هم گفتم باید قراردادهایی که مدیرعامل آن می بندند بلندمدت باشد به ...
راز اخراج یک بازیکن در زمان حجازی فاش شد
تکل زدم و دروازه استقلال را نجات دادم تا به مرحله بعد راه پیدا کنیم. همان شب برایم اتفاق خوبی رخ داد. چه اتفاقی؟ اینکه محمد مایلی کهن مرا به تیم ملی دعوت کرد، عملکردم آن قدر عالی بود که شبانه به تیم ملی دعوت شدم. البته یک بازی فوق العاده دیگر نیز برای استقلال انجام دادم. کدام بازی؟ بازی برابر الهلال عربستان جدال مهمی بود، سامی جابر و صلاح الدین بصیر ...
ساختمان ایران و اشکودا
که آن بنده خدا را دیدم خیلی انرژی مثبت بود. ماشین را هم تا دید خیلی تعریف کرد و دوست داشت من هم فروختم بعد با 7 تومن آن 12 میلیون یک ماشین دیگر خریدم و حسابی مرتبش کردم و بعد 16 میلیون فروختم. چند روز که از این ماجرا گذشت دوباره سراغ همان حاج عبدالله رفتم. گفت که اصلا هنوز وقت نکرده ماشین را ببیند. من هم گفتم بروم ماشین را یک نگاهی بیندازم و بیاید پارکینگ ماشین را نگاه کند. وقتی رفتم دیدم ماشین ...
تصمیم بازیگر دوپینگ برای ازدواج قطعی شد/ خاطره مهران مدیری از پرخوری نیما شعبان نژاد
. موقع ناهار، هفت قاشق برنج و یک مقدار سالاد خورد. من با تعجب به او گفتم: نیما غذا نمی خوری؟! و او گفت: نه، من خیلی مواظب تغدیه ام هستم. آن روز من به خاطر محمد بحرانی آلبالو پلو درست کردم و برای گروه هم آوردم. بعد از مدتی کوتاه دیدم که شعبان نژاد، 11 پرس زرشک پلو با مرغ خورد؛ تمام آلبالو های من را هم خورد. سه ظرف سالاد، 10 کیلو میوه، نوشابه و چای هم خورد (خنده). من تا به حال در زندگی چنین چیزی را ...
حضور مخفیانه شهید بابایی در راهپیمایی های علیه شاه/ عباس عاشق امام (ره) بود
به حرف همچین آدمایی میدی؟ این روشن زر زر کرده، اصلا اهل این برنامه ها نیست! حالا یه چیزی گفته، یک کلمه رفته بالا منبر صحبت کرده! بیا برو روشن. یک لگد سوری هم به من زد و گفت: برو، بروسر پستت، برو کاماندپست. دیوانه خل و چل! تبریزی هم باورش شد. گفت: دفعه ی بعد چیزی ببینم، مثل این دفعه نیست روشنا! حواستو جمع کن. گفتم من قدرت کنم به گور پدر من میخندم دیگه حرف بزنم! آمدم کاماندپست ...
شکایت دختر جوان از یک مرد به اتهام تعرض/ متهم: اصلا او را نمی شناسم،مرا با کسی دیگر اشتباه گرفته
آن هم به بهانه ازدواج و اینکه مرا دوست دارد3 سال مرا اغفال کرد اما از چند ماه پیش ناگهان شماره تلفن و خانه شان را عوض و ارتباطش را با من قطع کرد. دختر جوان در ادامه توضیح داد: برای پیدا کردن ردی از او همه جا را گشتم و هر نشانی که از او داشتم را دنبال کردم تا اینکه موفق شدم آدرس خانه جدیدشان را با تعقیب کردن از محل کارش پیدا کنم. وقتی هم من را دید با قاطعیت به من گفت که دیگر قصد ادامه رابطه با ...
بدرقه: بازیکنان فولاد تشنه شروع دوباره لیگ هستند
به گزارش "ورزش سه"، به نقل از سایت باشگاه فولاد خوزستان، میلاد بدرقه مدافع جوان تیم فولاد خوزستان در گفت وگو با رسانه باشگاه درباره روزهای قرنطینه در خانه و نحوه تمریناتش گفت: سعی می کنم برای حفظ سلامتی اکثرا در خانه بمانم و برنامه تمرینی که کادرفنی در اختیار ما می گذارد را انجام بدهم تا آمادگی بدنی خود را در وضعیت خوبی نگه دارم. کادرفنی بازیکنان را به چند گروه تقسیم کرده و هر گروه تمرینات خاص ...
آخرین اعزام شهید مرحمتی به پُرچالش ترین عملیات دفاع مقدس
تو و هم پدرت را از دست بدهم. حسین فکری کرد و گفت: پس من دعا می کنم اول خدا به بابا و شما صبر بدهد و بعد مزد من را که شهادت است، بدهد. بعد مجددا پرسید: راستی مادر! اسم اصلی من چیست؟ مادرم جواب داد: خب حسین. گفت: نه...اسم واقعی ام را می گویم... مادر یادش آمد که قبل از تولد حسین خواب می بیند صدایی با او صحبت می کند و می گوید: خدا پسری به تو می دهد، سه روز جلسه و روضه بگیر و اسمش را محمد ...
سیدجلال: برای هوادار پرسپولیس نایب قهرمانی هم شکست است
می پوشیدند. واقعاً همگی بزرگ و قابل احترام هستند. افتخار می کنم پیراهن این عزیزان و بزرگان تاریخ پرسپولیس به من رسیده و امیدوارم لایق پوشیدن آن بوده باشم. همه این بزرگانی که اسم بردیم فوتبال تو را قبول داشته و دارند و حتی خیلی ها تو را بهترین شماره 4 تاریخ پرسپولیس می دانند. نه، این طور نیست. لطفاً از این الفاظ استفاده نکنید. در فوتبال دنیا و به ویژه باشگاه آث ...
پدر آرات حسینی: بارسلونا پسرم را می خواست، ولی ...
توانیم قراردادی امضا کنیم. پدر آرات در پاسخ به این سوال که آیا بحثی با بارسا برای حضور آرات در آکادمی این باشگاه داشتید، می گوید: بله این بحث بود و مذاکراتی هم شد منتها به خاطر موردی که گفتم نشد قرارداد ببندیم. البته چند وکیل خوب هم وارد ماجرا شدند و پیگیری های زیادی کردند، ولی در نهایت موفق نشدیم این کار را انجام دهیم. منتها خود آرات دوست دارد در بارسلونا بازی کند. من هم دوست دارم روزی او را در پیراهن این باشگاه ببینم. مطالب مرتبط ...
اسم رمزی که بعثی ها را گیج می کرد!
" کلاه سربازی سرم نبود! حالا آن شب از شانس سرم بود. این کار خدا بود که من سالم بمانم. یکدفعه دیدم یک گلوله قرمز دارد می آید! فکر می کنم گلوله آر پی جی بود. آمد و زیر خاکریز خورد! بعد من سر جایم برگشتم که یکباره یک چیزی خورد توی کلاهم و گفت: دینگ!! یک تیری خورده بود توی سرم و من به پایین پرتاب شدم. فرمانده دسته آقای محسن گودرزی نامی بود که الان هستند. یک حاج باقر و یک امدادگر هم بود. ...
افشاگری جنجالی دروازه بان پیشین استقلال
قرار است من دروازه بان باشم و اصلا اسم آقای برومند نبود. او ادامه داد: آقای برومند حتی لباس بازی هم همراهش نبود و یک لباسی تهیه کرد بالاخره و نمی دانم چه بحثی شد که آقای حجازی را به اتاق سونا بردند و معمولا جلسات محرمانه همانجا برگزار می شد. بعد از آن آقای حجازی گفتند که من یک خوابی دیدم و این بچه نمی تواند در این مسابقه بازی کند. قاسمی در پاسخ به این سوال که مگر آن زمان ...
جهانبخش: دوست دارم جای مهدوی کیا باشم
پرسپولیس و رفتن به هلند من گفتم قطعا رفتن به پرسپولیس که جزو پُرطرفدارترین های ایران است، جذاب است و شاید هر فوتبالیستی دوست دارد به پرسپولیس، استقلال، سپاهان، تراکتور و ... برود و قدم بعدی را بردارد، اما از همان مقطع قرار بود به اروپا بروم. در آن زمان از پرسپولیس پیشنهاد داشتم، ولی صحبت هایی که شد، در نهایت به هلند رفتم. برای دوستان و خانواده ام خیلی سخت بود و راضی نبودند و قبول نمی کردند، اما ...
من از حکایت عشق تو بس کنم
.... شاید باورتان نشود، دهن ها باز مانده بود. وقتی تمام شد، حاجی آذر گفت: تو این شعر را از کجا حفظ کردی؟ من هر لحظه فکر می کردم الان در خواندن یک بیتش می مانی یا اشتباه می کنی. در جوابش گفتم همان یک بار که داخل مغازه خواندم، حفظ شدم. از همان زمان فهمیدم که حافظه خوبی در حفظ شعر دارم. اصلا رسم درآوردن کتاب و دست نویس هم نداشتم. به خاطر همین حافظه در شعرخوانی و دانستن هزاران بیت از افراد ...
قصه آمدن و رفتن هشتمین شهید مدافع حرم ارتش
...> -نه. روز بعد از اینکه رفت یکی از نزدیکان من از تهران زنگ زد که آیا راضی بودی که گذاشتی برود؟ گفتم: حقیقتش نه، ولی خودش دوست داشت. گفت: پس سریع شماره ملی اش را بده من آشنا دارم می گویم نگذارند برود. من همان زمان در مدرسه بودم. زمان امتحانات بود. گفتم: الان دارم می روم سر جلسه امتحان. مدارک همراهم نیست. در حالی که همیشه همه چیز همراهم است. یک لحظه احساس کردم در برابر حضرت زینب (س) چه جوابی بدهم ...
آرات حسینی: با رونالدو هم چالش سیکس پک دارم!
اینکه مکثی کند گفته بود: دوست دارم برای بارسلونا بازی کنم. من عاشق این باشگاه هستم. البته بحث انتقال آرات 7 ساله به باشگاه های بزرگ یک سالی است که مطرح شده. مدتی است با لیورپول تمرین می کند. باشگاه منچستر و سیتی هم به دنبالش افتادند. از آن طرف بحث بارسا هم بود، اما هیچ وقت جدی نشد. حالا، اما انگار آرات به باشگاه محبوبش نزدیک تر از هر زمان دیگری است. هواداران بارسا هم با دیدن ویدئوی او در پیج ...
همتی: نیمکت نشینی پرسپولیس هم افتخار است
با 170 بار دراز و نشست توانست رکورد ستاره پرتغالی را بشکند (اینجا ببینید). به همین بهانه با آدام تماس گرفتیم ولی حرف های مان به زدن رکورد رونالدو ختم نشد. آدام ظاهراً توانستی رکورد رونالدو را بزنی. در این مورد صحبت کن. واقعیت این است وقتی این چالش را در صفحه رونالدو دیدم با خودم گفتم باید رکوردش را بزنم و بعد از مشورت با خانواده تصمیم به انجام این کار گرفتم. خدا را شکر توانستم ...
پوپک بسامی : برای پرستاری از بیماران مبتلا به کرونا جانم را هم بدهم، باز هم خوشحالم
نگرفته ام! *چرا پرستاری را انتخاب کردی؟ من رشته تحصیلی ام در دبیرستانی علوم تجربی بود و در همان دوران به بسکتبال علاقه زیادی داشتم و این رشته را بازی می کردم. با توجه به آن علاقه داشتم تا در رشته تربیت بدنی ادامه تحصیل بدهم اما پدر و مادرم دوست داشتند من پزشکی قبول شوم. بعد انتخاب رشته، پرستاری مجاز شدم و دانشگاه رفتم و پرستار شدم. *به پرستاری علاقه داشتی؟ همانطور ...
بهادر عبدی: دو، سه بازیکن نگذاشتند در پرسپولیس بمانم
بود؟ کسی که در این تیم حتی یک روز هم بازی کرده باشد، هیچ وقت نمی گوید حضورم در پرسپولیس بد بود. من طرفدار پرسپولیس بودم و خوشحالم که عضو کوچکی از این باشگاه هستم. اعتقاد دارم که خدا به من نظر کرده بود که بازیکن پرسپولیس شدم و در سن و سال پائین، توانستم پیراهن پرسپولیس را بپوشم و به آرزوی خودم برسم. البته در پرسپولیس پستی و بلندی هم داشتم چون برخی مربیان بامن مشکل داشتند و دو سه بازیکن ...
یک خاطره،یک رزمنده
در روز حساب امید شفاعت مولایم دارم. شهادت می دهم نیست خدایی جز الله و حضرت خاتم الانبیاء محمد(ص) رسول اوست و مولایم علی ولی اوست و کتابم قرآن است و مذهبم شیعه دوازده امامی. افتخار می کنم اگر به غلامی آنان قبول شوم. هدفم برپایی حکومت خدا بر روی زمین است و آن به دست مولایم امام زمان است و آرزویم شهادت در راه خدا. من با چشمی باز و اراده ای قاطع به این را رفتم. آری من غلام حسینم و حال وقت آزمایش من است. وقت آن است که ثابت کنم حرفم را که: یا لیتنا کنا معک فنافوز فوزا عظیما. انتهای پیام/ ...
بشار رسن: کچل کردم و کالدورن گفت برو روی نیمکت
...: او برای اینکار کچل کرده است. البته او خوش تیپ است و کچل کردن هم به او می آید اما من نه. وای یک بار کچل کردم و برایم بدشانسی آورد و کالدرون همین که مرا نگاه کرد گفت برو روی نیمکت بنشین! چهار هفته فکر کنم به خاطر آن روی نیمکت نشستم. هافبک سرخپوشان درباره اینکه با توجه به پایان قراردادش در این فصل آیا از این تیم جدا خواهد شد گفت: الان دایرکت و کامنت های من پر است از این درخواست که بمانم ...
یعقوب زاده: در مسابقه برابر سپیدرود پاهایم می لرزید!
برای همیشه از فوتبال دور می کرد باشگاه ملوان سخت خواهان جذب من بود من هم به خاطر نا ملایماتی هایی که دیده بودم تصمیم گرفتم که دیگه تو رشت فوتبال نکنم با دلخوری رفتم ملوان و قرارداد سه ساله امضا کردم. چند وقت بعد فریدون عسگرزاده شد سرمربی سپیدرود و از من خواست که برگردم به سپیدرود اما دیگه دیر شده بود و ملوان اجازه برگشت من رو نمی داد من هم به صورت شفاهی به مسئولان وقت ملوان اعلام کردم ...
سعید حدادیان: با پول نویسندگی ازدواج کردم!
نویسندگی بود؟ من با پول نویسندگی ازدواج کردم! آن زمان اصلا آقای ایرج طهماسب نمی دانستند که اتاق روبه روی شان من بودم. پسر 63 کیلویی که الان 100 کیلو شده، من بودم! می خواهم یک افشاگری هم کنم، خانم نوشابه امیری آن زمان همان جا کار می کرد و بل و سباستین را دوبله می کرد. او من را نمی شناسد، سال های 89 88 با من تماس گرفت و صحبت کرد که در حال ضبط صدای من بود. وسط مصاحبه وقتی می ...
رابطه دوران نامزدی، پریود شدیدی داشتم
سوال مخاطب نی نی بان: خواهش میکنم جواب من رو بدین خیلی استرس دارم؛ من حدود یک ماه نیم پیش با نامزدم نزدیکی داشتم چندبار؛؛ ولی در حد مالش کلیتوریس با دست و سر آلت ؛ ایشون به انزال رسید و منی رو در دستمال خالی کرد و بعد از تقریبا یک ربع باز هم با سر آلت و دستشون من رو ارضا کردن از همون ناحیه کلیتوریس و هیچ گونه نزدیکی از طریق واژن نداشتیم و اصلا منی نزدیک واژن ریخته نشده و حتی بر روی ...
من زلاتان ابراهیموویچ هستم
.... آن هایی را دوست دارم که چراغ قرمز رد می کنند، اگر منظورم را متوجه می شوید؛ اما حالا حرفم را راحت نمی زدم. چیزهایی می گفتم که مردم دوست داشتند بگویم. واقعاً مزخرف بود. با آئودی باشگاه سر تمرین می رفتم. آنجا می ایستادم و سر تکان می دادم، درست مثل زمانی که توی مدرسه بودم، که البته هرگز نبودم. حتی دیگر سر هم تیمی ها هم فریاد نمی زدم، آدم خسته کننده ای شده بودم. ...
لژیونر والیبال زنان: دادکان یک عذرخواهی به من بدهکار است
سپاهان بودم همزمان پیشنهادی از طرف باشگاه های ذوب آهن اصفهان، دانشگاه آزاد و برق تهران به من شد که به ترتیب سرمربیان این سه باشگاه را فریبا صادقی، فاطمه هاشمی و میترا شعبانیان شکیل می دادند. دوست داشتم تا به تهران بروم بنابراین دانشگاه آزاد را انتخاب کردم و بعد از یکسال به باشگاه پرسپولیس رفتم و پرسپولیسی هستم و شعبانیان که به پرسپولیس آمده بود با او کار کردم و با این تیم یکسال قهرمان و یکسال ...