شیث رضایی: علی دایی دوست داشت برایش خبر ببرم!
سایر منابع:
سایر خبرها
در تیم ملی 2006 همدل نبودیم!
خواستم آماده باشم و بازی کنم، به همین دلیل به هانوفر رفتم و با این تیم قراردادی سه ساله امضا کردم. در آزادی صدای باد را می شنیدم گلی که به ژاپن زدم، باوجوداینکه آن روز برای چند تن از هم وطنانم آن اتفاق تلخ به وجود آمد، خیلی مهم و شیرین بود. جالب است بدانید که ما وقتی گل را از ژاپن دریافت کردیم، ورزشگاه به حدی ساکت شد که شما می توانستید صدای باد را بشنوید و من در آن لحظه به خودم ...
هاشمیان: نیم فصل باید از بایرن به دورتموند می رفتم
. من زمانی که در پاس هم بودم می توانستم زیاد بپرم اما در ایران چون اکثر به زیر توپ می زدند ما آن جلو دائم در حال پریدن بودیم و شاید به همین دلیل پرشم خوب شد. من روی پریدن تمرین می کردم. مثلاً در پایان تمرینات دو ساعت برای من سانتر می کردند تا من با سر گل بزنم اما همیشه دوست داشتم با سر گل بزنم و به نظرم گلی که با ضربه سرزده شود قشنگ تر است. اتفاقاً چند وقت پیش به یکی از بازیکنان تیم ملی هم گفتم که ...
عمران زاده:چهار پیروزی پیاپی برابر پرسپولیس لذت عجیبی داشت
حرف بدی می زد! پدرش حرفی به تو نزد؟ نه اتفاقا گفت من نتونستم این پسر را ادب کنم اما تو این کار را انجام دادی. از بازی با بوریرام تایلند بگو که قرار بود بین 2 نیمه تعویض شدی؟ بازی با بوریرام تایلند بود، بازیکنی که مامور مهارش بودم بلند شد روی سرم و گل زد، بین 2 نیمه امیر قلعه نویی از من انتقاد کرد، گفتم من اصلا بازی نمی کنم، گفتم یک کارت زرد دارم، اگر کارت ...
بیرانوند: مجسمه ام در موزه از خودم قشنگ تر است!/ دوست دارم در اروپا افتخارآفرین باشم
صالحی امیری رئیس کمیته ملی المپیک تشکر و قدردانی کنم که این کار را انجام داد. این اتفاق افتخار بزرگی در زندگی من بوده و هست و هیچ وقت آن را فراموش نخواهم کرد. وی ادامه داد: مردم همیشه به من لطف دارند و این موضوع افتخار زیادی برای من و همه مردم خواهد بود. البته ناگفته نماند که خیلی دوست داشتم که خودم در موزه بودم و از نزدیک مجسمه را می دیدم اما این فرصت دست نداد. مطمئنا خیلی زود به موزه ...
ماجرای پرسپولیسی شدن نیکبخت از زبان خودش
یک کسالتی داشت و مدیرعامل و سرمربی وقت به همراه نظری جویباری به عیادت او رفته بود. من هم خیلی عصبی بودم و گفتم با من قرار گذاشته اند، ولی پاشدند رفتند یک جای دیگر. وقتی از باشگاه خارج شدم خشایار محسنی که دستیار آری هان بود به من زنگ زد و گفت: شنیدم بدون امضای قرارداد از باشگاه استقلال خارج شدی. اصلاً تعجب کردم که از کجا فهمیده و به او گفتم که قرار است فردا برگردم و امضا کنم، ولی به من گفت: فردا نقل ...
ایراندوست: انحلال تیم فوتبال زنان ملوان سیاه ترین تصمیم بود
...> ملوان را پایه گذاری کردی؟ برای تشکیل تیم فوتبال ملوان اعلام آمادگی کردم و خیلی روی این موضوع اصرار داشتم. گفتم شرایطش را دارم. شبانه روز بدنبال تشکیل این تیم بودم. هر روز از 8 صبح تا 11 شب با مسوولان مختلف جلسه گذاشتیم و هر جایی شد رفتم و براحتی مجوز تیم زنان ملوان بدست نیامد. 6 سال در تیم انزلی بودی؟ 6 سال در این تیم در فاصله 40 کیلومتری انزلی در دامنه کوه تمرین می ...
شزنی: سیگار کشیدنم را به ونگر گفتند، جدا شدم!
ناشناخته بود. او، اما اکنون می گوید این اتفاق به دلیل عصبانی شدن آرسن ونگر از او به خاطر سیگار کشیدن بوده است. شزنی به پادکست آرسنال نِیشن گفت: زمانی که در آرسنال بودم، من مرتباً سیگار می کشیدم و سرمربی هم این را خیلی خوب می دانست. او، اما نمی خواست که هیچ کسی در رختکن سیگار بکشد و البته من هم این را می دانستم. بعد از باختن آن بازی و احساس بدی که به من دست داده بود، زمانی که تیم هنوز ...
رادوشوویچ: من دروازه بان شماره یک پرسپولیس هستم
را رعایت می کنند تا وضعیت بهتر شود. این یک مشکل جهانی است و همه باید دست در دست هم دهند تا این ویروس هر چه زودتر در دنیا ریشه کن شود. شرایطت در قرنطینه چگونه است؟ من پس از بازگشت از ایران 14 روز در قرنطینه بودم و پدرم یک باشگاه خانگی برایم درست کرده بود تا بتوانم در آنجا تمرین کنم و پس از آن به یک روستای خالی از سکنه رفتم تا بتوانم تمرینات هوازی خودم را انجام دهم و همراه پدرم ...
مرور خاطرات صدیقه کیانفر در چهاردیواری قرنطینه
. گفتند از رو بخوان. در کارم با ایشان حتی نیم تپق هم نزدم و با تمام وجودم فکرم را گذاشتم روی متن. از رادیو خوشم آمد از میکروفون و حالتی که آنجا داشت خوشم آمد و ماندنی شدم. سپس سال 1338 به رادیو ارتش رفتم و دو سال آنجا بودم. بعد دوباره رفتم دنبال تئاتر و از باشگاه جوانان شروع کردم و کارم را ادامه دادم تا حالا که اینجا هستم. کیانفر درباره جایگاه رادیو در دنیای امروز، گفت: تلویزیون باعث شد مردم ...
پیشنهاد خوب دارم اما پیراهن پرسپولیس را نمی توانم از دست بدهم!
اند و شاید از نظر مالی و حتی آینده فوتبالی این پیشنهادات به سودم باشد، اما نمی خواهم آن ها و لطف شان را از دست بدهم و مدیون این آغوش باز دوباره آن ها هستم و نباید اشتباه کنم. وی با اشاره به اهدافش در آینده گفت: الان که تنها تمرکزم روی پرسپولیس است. اما اگر شانس بازی در آینده در فوتبال اروپا را داشته باشم دوست دارم در لیگ اسپانیا یا انگلیس بازی کنم و می دانم این توانایی و کیفیت را دارم ...
مجرد: می خواهم لژیونر شوم، اما نه به خاطر دلار
فعلاً چند پیشنهاد از تیم های داخلی و خارجی دارم، اما منتظر پیشنهادات بهتر هستم تا بهترین انتخاب را داشته باشم. من دوست دارم این فصل در لیگ های اروپایی بازی کنم نه به خاطر دلارهایش بلکه من 22 ساله هستم و دوست دارم نکات زیادی یاد بگیرم، آن هم از مربی خوب خارجی تا پیشرفت کنم. البته برای شروع کار در اروپا به طور حتم سال اول باید خودم را ثابت کنم و نباید روی قرارداد بالا حساب کنم. من عاشق لیگ سری A ایتالیا هستم و پلاس لیگا را هم دوست دارم به حدی که بازی های آن را دنبال می کنم و حتی یکسری تکنیک ها را تصویر سازی می کنم. ...
پنجعلی : بازوبند کاپیتانی آسیا افتخار بزرگی بود
خداحافظی رضا وطنخواه ، درست است؟ دقیقه 42 بود که من جای این اسطوره بزرگ پرسپولیس به میدان رفتم، اگرچه پست من دفاع وسط بود اما به عنوان مدافع چپ انجام وظیفه کردم. این وضعیت مدت ها برای من ادامه داشت تا اینکه بیژن ذوالفقارنسب از فوتبال خداحافظی کرد و من در همان پستی قرار گرفتم که آشنایی کامل داشتم. از همان روز و در سن 18 سالگی دفاع وسط پرسپولیس شدم. و کاپیتان آسیا هم شدید؟ ...
انتشار عکس عروسی شیلا خداداد برای اولین بار
بازیگرم والبته یکی،دوتا ازدوستانم شنیده بودم که کار ایشان خیلی خوب است.من خیلی روی جراحی بینی حساسیت داشتم واصلا دلم نمی خواست قیافه ام عوض شود. سال ها بودکه دکتر می رفتم اما دلم راضی نمی شدکه عمل کنم.اما بالاخره با تعاریفی که از کار دکتر شنیده بودم،پیش ایشان رفتم و قبول کردم که بینی ام را عمل کنم.گویا قسمت این بودکه فرزین بینی من را عمل کندوما از طریق این جراحی،باهم آشنا شویم وازدواج کنیم." ...
لوریس چکناواریان: دو ماه است زندانی ام و آهنگ می سازم
من این قطعه را اجرا کند؟ پهلبد به مادرم گفت: پسرت کدام است؟ مادرم مرا نشان داد و او وقتی مرا دید، گفت: تو فسقلی همه هنرستان را به هم ریختی. من دخالت نمی کنم و برو کارت را انجام بده. . به اتریش که رفتم آقای پهلبد نزد من آمد و مرا دعوت کرد که به ایران بیایم و در خدمت کشورم باشم. ولی من گفتم به شرطی قبول می کنم که سفارش اپرای رستم و سهراب را به من بدهید و او نیز پذیرفت. ولی وقتی به ایران آمدم ...
خذیراوی: با پول انتقالم به بارسلونا می شد یک مملکت را آباد کرد
عمدی زده باشد که من اصلاً این حرف را قبول نکردم. آن بازی باعث شد تا من از رسیدن به آرزویم محروم شوم. بعد از مصدومیت رفتم بیمارستان میلاد عمو نصی آمد بالای سرم گفت مجاهد کل فوتبالت از دست رفت. راست می گفت همه چیز را از دست دادم. * می شد با پول آن انتقال (انتقال به بارسا) سد شادگان را هم ساخت. می شد با آن انتقال یک مملکت را آباد کرد. من می توانستم منبع بزرگی از درآمد برای کشورم باشم اما ...
ماجراهای یک جانباز از سفر با دوچرخه
با دوچرخه؛ سخت است. آدم را می سازد و در مسیر شدن قرار می دهد. منظورم این است که سفر انسان را در مسیر بهتر شدن، مهربان تر شدن، خوب تر شدن و قوی تر شدن و آگاه شدن قرار می دهد. ارتباط با اقوام مختلف و انسانی های متفاوت این را در من تقویت کرده است که چطور در شرایط سخت از نظر روحی و روانی بر خودم مسلط باشم. روایتی از مَندی معلول اتریشی و سفرش به ایران مَندی یک سایکل توریست معلول ...
زامهران: هر بازیکنی در ایران دوست دارد در نساجی بازی کند
: خیلی خوب کار را با آقای فکری و کادر فنی جدید آغاز کردیم و توانستیم به زودی با آنها مَچ شویم. افتخار بزرگی است که تجربه شاگردی مربیان بزرگ و صاحب نامی چون آقای فکری را داشته باشم. چهارمین سالی بود که شاگرد آقای مهاجری شدم، دو سال در سیاه جامگان صعود به لیگ یک و لیگ برتر را در خدمت ایشان بودم، یکسال هم در پدیده و امسال هم شرایط خوبی داشتم اما متأسفانه به دلیل مصدومیت، حدود هفت هفته از شرایط بازی دور ...
یوری ژورکائف : حضور زنان در ورزشگاه باید آزاد شود زیرا فوتبال متعلق به همه است
از گل به سوی زنان می رفتن و با اونها شادی می کردن. * می دونم. ویدیوش رو دیدم که خیلی خوب بود؛ می دونی که اون زمان ویلموتس مربی بود و الان دیگه اونجا نیست. – می دونم. قبل از بازی در رختکن بودم چون من با ویلموتس بازی کردم، او دوست خوب منه؛ قبل از بازی احوالش رو پرسیدم و از دیدن من خوشحال شد. میدونم که دیگه مربی اونجا نیست. * فکر می کنم ما باید تو رو برای هر بازی در ...
اسکوچیچ و ماجرای سفر پرمخاطره از ایران تا کرواسی
...، چون خانه ما با مرز ایتالیا 45 دقیقه فاصله دارد. طبیعتا نگران خانواده ام شده بودم. من سفر بسیار سختی داشتم، چون اول باید به آلمان می رفتم ولی نمی دانم چه شد که با پروازمان اول به ایتالیا رفتیم. بعد از آن بود که من یک ماشین کرایه کردم و به شهر خودم بازگشتم. سرمربی تیم ملی که پس از رسیدن به کشورش 15 روز را در قرنطینه سپری کرد که به خانواده اش آسیبی نساند، سپس ادامه داد: من 15 روز در ...
بیوگرافی و تصاویر جدید از شیلا خداداد
باید به زندگی مشترکش بپردازد. به ویژه این که دوست داشت خیلی زود مادر شود. قصه بازیگری شیلا خداداد از کجا آغاز شد؟ شیلا خداداد: تازه دیپلم گرفته بودم و منتظر نتیجه کنکور بودم، که یک روز داشتم به داروخانه می رفتم تا برای مادرم دارو بگیرم. آنجا با آقای مسعود کیمیایی مواجه شدم. درباره سینما صحبت کردیم و ایشان به من پیشنهاد بازی در فیلم شان را دادند. پس از بازی در فیلم اعتراض به کلاس های ...
اسکوچیچ: با برانکو دوستم، از کی روش انتقاد نمی کنم
انجام می دهم تا راه حلی را بیابم، چون که می خواهم بهترین چیز را برای تیم ملی در اختیار داشته باشم ولی چون من سال ها آنور رودخانه بودم می دانم باشگاه ها با چه مشکلاتی دست وپنجه نرم می کنند. او درباره پیوستنش به کمپین تحریم ها عنوان داشت: من فکر می کنم خیلی ها در دنیا مشکلات ایران را می دانند و همچنین باسیاست های آمریکا در قبال ایران آگاهند و فکر می کنم خیلی از مردم دنیا در این دعوا طرفدار ...
ویری: در مادرید هر شب بیرون بودم، اما آقای گل می شدم/ مسی در تیم ملی شانس ندارد!
حرفه ای داشتم، اما شاید برخی اوقات بیش از حد بیرون رفتم. در هر صورت برترین گلزن بودم، اما شب ها دیروقت به قصد شام بیرون می رفتیم و پس از آن نوشیدندی می خوردیم و قدم می زدیم. ویری در ادامه درباره مسی و ایگواین گفت: مسی به همراه آٰرژانتین 5 فینال را از دست داده و شکست خورده است، اما می گویند این مسئله خوب نیست؟ شما همیشه در تیم ملی باید شانس داشته باشید. ایگواین یک قهرمان است. اگر در ...
محرمی: کریمی جواب تتلو را می داد گُنده می شد!
راه می رسد به من می گوید علی آقا به تو خانه داده است. ما بچه پایین شهر هستیم و یک سری چیز ها را می فهمیم. من هم خانه و زندگی داشتم. می توانستم الان چند تا آپارتمان داشته باشم، اما در پرسپولیس ماندم به خاطر گل روی علی آقا و خدابیامرز پدرم که خیلی هم با آقای پروین رفیق بودند. من یک گله کوچک کردم ولی با کس قهر نیستم. منبع خبر : روز نو ...
لذت عشق پس از فراق طولانی
اینکه فردی درون زندگی من باشد نداشتم، یعنی تا به آن روز کسی را وارد زندگی خودم نکرده بودم با اینکه 19 سال داشتم اما فوق العاده بر روی ماندانا حساس بودم، شب های زیادی را بخاطر آن شب زنده داری می کردم، حس تنهایی و بدون ماندانا مثل خوره در جانم افتاده بود، می ترسیدم از اینکه مرا دوست نداشته باشد . روزها می گذشت، به سن 20 سالگی رسیده بودم که با هزارتا بدبختی از فامیل و آشنا شماره تلفن او را ...
سمیه شهبازی: در فوتبال زنان برنامه ریزی وجود ندارد
فوتبال بازی کردن من بود. چرا مخالفت؟ زیرا در رشته پتروشیمی مدرک لیسانسم را گرفته بودم و می خواستم در همین عرصه ادامه دهم. من کارشناسی ارشد را نگرفتم و جلوی خانواده ایستادم و به دنبال فوتبال رفتم. چهار سال اول به عنوان فوتبالیست نتیجه ای برایم نداشت اما در حین بازی کردن مدرک مربیگری را کسب کردم. در تیم نوید گستر اصفهان قهرمان استان شدیم. هیات فوتبال اصفهان نیز سهمیه لیگ کشوری را به ما داد و ...
سبک زندگی شهید آیت الله شاه آبادی+ فیلم
بعد هرجا خواستم بروم، برنامه ریزی می کنم که شما هم باشید. من گفتم : بله، خیلی دوست دارم و بعد ایشان رفت. قرار بود 48 ساعت آنجا باشد اما به من زنگ زد و گفت که مثل اینکه در جبهه کمبود روحانی دارند، من خیلی دوست دارم که چند روزی بیشتر اینجا باشم . ایشان در اینجا یک کلاس عربی داشت (الغدی) که من هم جزو شاگردان آن کلاس بودم، گفتم: عیب ندارد، ولی آن کلاس برای خودمان است و خیلی دوست داشتم که ...
قتل دوست صمیمی به خاطر تجاوز و تهیه فیلم سیاه!
شناسایی کردند. کیانوش بعد از دستگیری به قتل دوستش رامین اعتراف کرد و گفت: من سه سال از رامین کوچک تر بودم. او 19 ساله بود و من 16 سال دارم. رامین خیلی به من ابراز محبت می کرد و می گفت: دلش می خواهد با من دوست شود، من هم حرفش را قبول کردم و رابطه دوستانه ما شکل گرفت تا اینکه چند ماه قبل او من را به خانه اش دعوت کرد، من هم فکر کردم یک رابطه دوستانه است و به خانه اش رفتم، اما رامین کاری با من کرد که زندگی ...