انتشار عکس عروسی شیلا خداداد برای اولین بار
سایر منابع:
سایر خبرها
عمران زاده:چهار پیروزی پیاپی برابر پرسپولیس لذت عجیبی داشت
غریبی می کردی، یکی از این شوخی ها را برایمان تعریف کن. زمانی که در استقلال بودم، مربی بدنساز علی مولایی نام داشت، فرزند شیطانی داشت و با بازیکنان شوخی می کرد. یک روز قبل تمرین نوبت ماساژم بود، او را گرفتم در کمد انداختم، صندلی ماساژ را جلوی کمدم گذاشتم، بچه 10 دقیقه ای لگد زد و بد وبیراه گفت اما دلم براش نسوخت، 40 دقیقه ای او را در کمد نگه داشتم و وقتی بیرون آمد دیگر نه شیطنت می کرد و نه ...
شوهر اول، قاتل شوهر دوم شد
موقت ازدواج کرده و این موضوع را از من پنهان کرده بود. شاید اگر همسر سابقم به من می گفت شوکه نمی شدم و این اتفاق نمی افتاد. از روز حادثه بگو، چه شد که دست به جنایت زدی؟ چند وقتی بود که بچه هایم را ندیده بودم. روز حادثه به خانه همسرسابقم رفتم تا بچه ها را ببینم. دلم خیلی برایشان تنگ شده بود. وقتی زنگ آپارتمان را زدم مقتول در را باز کرد. با دیدن مردی غریبه شوکه شدم. پرسیدم شما در این خانه ...
سرقت طلاهای نوعروس از سوی دختر عمه فریب خورده / او عاشق یک کلاهبردار بود + عکس
به گزارش رکنا، 6 ماه قبل زن جوانی همراه همسرش به کلانتری رفت و از سرقت هدایای گرانقیمت عروسی اش خبر داد. او گفت: پنجشنبه هفته گذشته جشن عروسی مان برگزار شد و فردای آن روز هم مراسم پاتختی بود. شب عروسی از طرف خانواده همسرم و خانواده خودم و دوستان هدایای زیادی به من داده شد. آنقدر پول و طلا گرفتم که همه تعجب کرده بودند. بعد از پایان مراسم، هدایا را داخل کمد خانه ام گذاشتم. روز بعد میهمانان زیادی ...
برای رسیدن به دروازه تیم ملی، پول و پارتی نداشتم/ ضربات میهایلوویچ در جام جهانی 98 مانند آرپی جی7 بود/ ...
تو اعتقاد داریم. چون آنها ترمیم کردن یک زندگی و جامعه را یاد گرفتند ما تعویض کردن آدم ها را یاد گرفتیم. او درباره لژیونر شدن بیرانوند نیز گفت: علیرضا طی سال های اخیر عملکرد خوبی داشته و برای او آرزوی موفقیت دارم. در اروپا قبل از او هم علیرضا حقیقی هم بازی کرد و سوشا مکانی و امیر عابدزاده و... هم حاضر بودند. اولین دروازه بان لژیونر رسمی تاریخ فوتبال آسیا بنده بودم که رفتم لیگ یونان. ما ...
هاشمیان: نیم فصل باید از بایرن به دورتموند می رفتم
به گزارش "ورزش سه"،این روزها بازار لایو اینستاگرامی بسیار داغ است که در آخرین و جذاب ترین آن حسین بادامکی به سراغ وحید هاشمیان رفت و با او از همه جا صحبت کرد که در ادامه صحبت های وحید هاشمیان را می خوانیم. اول باید از خاطره ای بگویم که با شما (بادامکی) داشتم. یادم می آید وقتی قهرمان جام حذفی شدیم من را به همراه شما به اتاق دوپینگ بردند و از ما تست دوپینگ به عمل آوردند. متأسفانه همین ...
نیوشا ضیغمی، مهناز افشار را با خاک یکسان کرد + فیلم
تعریف از خود نگذارید باید بگویم دستپختم هم به نسبت خوب است. پول، شرط خوشبختی نیست: نیوشا ضیغمی: هر کس برای ازدواج شرط و شروط خودش را دارد و براساس دیدگاهی که دارد نسبت به افرادی که با آنها در ارتباط است معاشرت می کند و در نهایت آن فردی که از فیلترهای ذهنیش عبور می کند را انتخاب می کند. آرش تقریباً بیشتر ملاک هایی که من برای همسر آینده ام داشتم را دارا بود و برخلاف شایعاتی که در ...
به وصیت پسرم به جبهه رفتم
زهر می کند شهید رضا راستبود نوجوانی است که به گفته پدر عاشق جبهه شده بود و باید می رفت... ایران سرزمین دُرهای گرانبهاست، دُرهایی که همچون چراغی می درخشند و گوشه گوشه این دیار را روشن کرده اند تا حتی برای لحظه ای این سرزمین روی تاریکی و سیاهی را به خود نبیند، ما هم برای آشنایی با یکی از این چراغ های هدایت به سیستان رفتیم، روستای دهنو پیران از توابع شهرستان نیمروز. به میان خانواده ای ...
افشای راز پرسپولیسی شدن ستاره سابق استقلال!
.... وقتی برگشتم زمان پرواز گذشته بود و برخی دوستان زیرآب مرا زدند که نیکبخت اردو را ترک کرده است. حواشی ام در تیم ملی از همان موقع آغاز شد. در کل پشت سرم زیاد حرف می زنند. اگر قرار بود با حرف مردم زندگی کنم تا الان مرده بودم. در اتلتیکو مادرید فیکس بودم بازیکن سابق سرخابی های پایتخت اضافه کرد: اگر یک مدیربرنامه خوب داشتم، اولین نفری می شدم که پس از نسل علی دایی و خداداد در ...
روایتی تکان دهنده از شهادت یک روحانی به دست داعش/ همسر شهید: این اندازه از قساوت تروریست ها برایم قابل ...
دنیا آمدیم. با وجودی که پیش از من پنج برادر و سه خواهرم به دنیا آمده بودند و من آخرین دختر خانواده محسوب می شدم، اما بیشتر اوقات در مرکز توجه پدرم و مادرم بودم. کوچک تر بودن و فاصله سنی زیادی که با خواهر ها و برادرهایم داشتم هم باعث می شد همگی همیشه مراقبم باشند و محبت زیادی به من داشته باشند. خواهر های بزرگ تر و یکی دوتا از برادرهایم ازدواج کرده بودند و همبازی دوران کودکی من سه برادر ...
خاطرات روزهای کرونایی؛ مهم ترین اتفاق مثبت این ویروس جهانی چیست؟
دوشنبه 8 اردیبهشت 99 خدایا شکرت. برای اینکه هر وقت دلم گرفت و درخواستی ازت داشتم، یک راست آمدم در خانه ات و تو کمکم کردی. دفتر و دستک نداشتی. از دعای ابوحمزه امان از تجربه قرنطینه. امروز دوباره دلم برای لباس های آخوندیم تنگ شد. لباده و عبایش که آماده است. عمامه پیچی اش وقت می برد.جهت اطلاع به لباسی که یقه آن روی هم می نشیند لباده می گویند. مثل لباس آقای خاتمی و دکتر روحانی و ...
با همین سن جای استوکس و اوساگونا بودم چند گل می زدم!
می کنی؟ واقعاً هیچ کاری نمی شود کرد جز اینکه در خانه بمانیم و بیرون نرویم. من حدود 8 هفته است که در خانه هستم و فقط چند بار برای انجام یک کار خیر از خانه بیرون رفتم که مجبور بودم آن کار را انجام بدهم. هیچ وقت فکرش را نمی کردم یک روز کل دنیا به این مشکل دچار شود و ما مجبور شویم مدت زیادی در خانه بمانیم. می توانی بگویی چه کار خیری؟ من با کمک دوستانم برای عده ای از آدم های کم ...
همسرکشی به خاطر بی پولی
اتهام قتل به اداره آگاهی منتقل شد. گفت و گو با متهم چطور با همسرت آشنا شدی؟ من در شهرستان مغازه داشتم و همسرم مشتری ام بود. 15 سال قبل با او ازدواج کردم و چند سال بعد هم راهی پایتخت شدیم. چه شد که او را به قتل رساندی؟ از زندگی در تهران خسته شده بودم و نمی توانستم هزینه زندگی ام را تأمین کنم برای همین دلم می خواست به شهر خودم برگردم؛ ولی همسرم قبول نمی ...
خواهرزاده مهرانه مهین ترابی | دختر برادر مهین ترابی به خبر ازدواج عمه اش واکنش نشان داد
تنها یک قول همسرشهیدم باقی مانده/ ماجرای شهادت آقای اصغرِ حاج قاسم
زمانی به خودش بیاید که در اثر غوطه خوردن در میان دریایی از کتاب دیگر هر کتابی راضی اش نمی کند و دید نقادانه اش بی اختیار بعد از خواندن هر کتاب آن را ارزیابی و ارزش گذاری می کند. خبر انتشار کتاب بی تو پریشانم تقریباً هم زمان با انتشار خبر شهادت حاج اصغر پاشاپور به گوشم رسید. خواندن کتابی که خواهر حاج اصغر نوشته باشد به خودی خود به قدر کافی جذاب و برانگیزاننده بود چه برسد به اینکه متوجه ...
جنجال کشف حجاب روناک یونسی در آغوش همسرش + عکس و بیوگرافی
سن مشخص، مادر شدن خیلی مهم است و در روحیه اش اثر مثبت می گذارد. من تصمیم خودم را گرفته بودم و دوست داشتم مادر شوم، خدا هم این لطف را در حق من انجام داد و مهرسام را به من بخشید. شاید مادر شدن یک مقدار مشغله های انسان را زیاد می کند، اما این مشغله ها آنقدر شیرین و دوست داشتنی است که ناراحت کننده نیست. مهرسام برای من، محدودیتی ایجاد نکرده که به کارم لطمه بزند، اما حس مادر بودن آنقدر شیرین ...
پنجعلی : بازوبند کاپیتانی آسیا افتخار بزرگی بود
شدید؟ بچه نظام آباد بودم، آنجا زمینی بود که به باغ کلاغ ها شهرت داشت، درخت های بلندی داشت و قبرستان یهودی های نیز بود، آنجا می رفتیم فوتبال بازی می کردیم. ناصر ابراهیمی بچه محلمان بود، یک شب رفتم زنگ خانه شان را زدم. به او چی گفتید؟ گفتم می خواهم فوتبالیست شوم. جواب ناصر ابراهیمی به شما چی بود؟ گفت چند دقیقه صبر کن، رفت از داخل خانه سوییچ ماشینش ...
خداحافظ سالار؛ پشت صحنه ای جذاب از شهید حسین همدانی
، ناخواسته دلم به هم خورد نخواستم مادر شوهرم را نگران کنم اما او با نگاه نافذ، به چشمانم خیره شد و گفت: پروانه جان، مژه هات کنار هم جفت شده تو می خوای مادر بشی و من صاحب نوه و بغلم کرد و صورتم را بوسید. حتی مادرانگی، حس خوبی بود که برای اولین بار تجربه می کردم حسین هم رسید صدای سایش پای حسین روی برگها که آمد، خجالت کشیدم و به اتاقم رفتم. عمه سلام کرده، نکرده خبر را به حسین داد ...
شهیدی که حامی جوانان راه گم کرده سوری بود
خبرگزاری شبستان ، سرویس فرهنگی، مریم داوری: کتاب بی تو پریشانم از تازه های نشر انتشارات روایت فتح است. این کتاب داستان زندگی شهید مدافع حرم حجت الاسلام محمد پورهنگ است که توسط همسر شهید، زینب پاشاپور نوشته شده است. محمد پورهنگ در 15 شهریور 1356 مصادف با عید غدیر در شهر ری در خانواده مذهبی به دنیا آمد. در این خانواده یکی از فرزندان در دوران دفاع مقدس به شهادت رسید و فرزند دیگر بعد از تحمل سالها ...
همسرکشی در اوج فقر
. دیگر از این زندگی خسته شده بودم. دلم می خواست خودم را هم بکشم اما می ترسیدم. وقتی همسرم خواب بود خنجری برداشتم؛ رفتم بالای سرش. او اما خوابش سبک بود. خصوصا از زمانی که مادر شده بود به خاطر فرزندمان کم می خوابید. چشمانش را باز کرد و مرا خنجر به دست دید. با هم درگیر شدیم. تقلا می کرد و فریاد می زد اما من با بی رحمی او را کشتم. اصلا انگار خودم نبودم. با هم درگیری داشتید؟ خیلی دعوا می کردیم ...
بیوگرافی و تصاویر جدید از شیلا خداداد
باید به زندگی مشترکش بپردازد. به ویژه این که دوست داشت خیلی زود مادر شود. قصه بازیگری شیلا خداداد از کجا آغاز شد؟ شیلا خداداد: تازه دیپلم گرفته بودم و منتظر نتیجه کنکور بودم، که یک روز داشتم به داروخانه می رفتم تا برای مادرم دارو بگیرم. آنجا با آقای مسعود کیمیایی مواجه شدم. درباره سینما صحبت کردیم و ایشان به من پیشنهاد بازی در فیلم شان را دادند. پس از بازی در فیلم اعتراض به کلاس های ...
اگر مثل قلعه نویی بودم حقم را از چشمان بعضی ها بیرون می کشیدم
ها بیرون می کشیدم. دو پایم را برای استقلال داده بودم. دو تا عمل جراحی سخت کردم. اینها به خاطر استقلال بود. کلی برای این باشگاه زحمت کشیدم بعد یک عده بدون اینکه عقبه من را در نظر بگیرند رفتند گفتند شب زنده داری می کند. نمی دانم انگار توی این فوتبال فقط من بودم که جشن رفتم. فقط باید سر مجاهد را می بریدند. حرف زیاد است در سینه من. منبع خبر : وانا نیوز ...
اسکوچیچ و ماجرای سفر پرمخاطره از ایران تا کرواسی
سختی داشتم، چون اول باید به آلمان می رفتم ولی نمی دانم چه شد که با پروازمان اول به ایتالیا رفتیم. بعد از آن بود که من یک ماشین کرایه کردم و به شهر خودم بازگشتم. سرمربی تیم ملی که پس از رسیدن به کشورش 15 روز را در قرنطینه سپری کرد که به خانواده اش آسیبی نساند، سپس ادامه داد: من 15 روز در قرنطینه بودم؛ در 7 کیلومتری خانواده ام بودم ولی هیچ ارتباطی با آنها نداشتم. دخترم را از پنجره می دیدم ...
ماجراهای یک جانباز از سفر با دوچرخه
جنگ با دشمن است نداشته باشند. در جریان حضور در یکی از عملیات ها چندین تن از هم محلی هایمان در محاصره قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. روزانه خبر شهادت و پیکر یک جوان را می آوردند. من به دلیل حضور در منطقه عملیاتی نتوانسته بودم با خانواده ام تماس برقرار کنم برای همین پدر مرحومم به معراج الشهدا و سردخانه های چندین استان سر زده بود اما خبری از من نداشتند تا اینکه تماس گرفتم و از دلهره شان کم ...
لذت عشق پس از فراق طولانی
خیلی سخت بود، نمی توانستم هر ساعت و هر لحظه آن را ببینم فقط هر از چندگاهی که به خانه ی مادر بزرگ می آمد می توانستم با آن ها دیداری داشته باشم.با توجه به سن کمی که داشتم اما پاک و خالصانه ماندانا را می خواستم، برای ادامه با ما همراه باشید . در حال آماده سازی مراسم عروسی بودم،در دلم حس عجیبی داشتم می خواستم برای همسرم بهترین ها را فراهم کنم، بنابراین تشریفات ترنه را انتخاب کردم، از مشاوره ...
رضایی: قطبی باید بازیگر می شد، نه مربی
... و بدترین بازی؟ بازی با فجر سپاسی. مریض بودم و شرایط خوبی نداشتم اما به زمین رفتم، در آن بازی اشتباه کردم که برای پرسپولیس بازی کردم چون حالم اصلا خوب نبود. بازی با استقلال فرهاد مجیدی گل زد. گلی که خیلی ها تو را مقصر می دانند. می توانم بر ایتان دلایل فوتبالی بیاورم که در آن گلی که استقلال زد من کمترین نقش را داشتم. شاید 10 درصد مقصر بودم. می خواستند باخت به ...
پریودیم عقب افتاده، دمنوش زعفران تاثیر نداشت
سوال مخاطب نی نی بان: سلام من 12 ام هر ماه پریود میشم ولی الان 9روز گذشته و پریود نشدم ماههای قبل شاید دو الی سه روز دیرتر میشدم چهارم ماه پیش(دقیقا تو روزهای امن سیکل قاعدگی بودم) با نامزدم رابطه ی بدون بدون محافظت داشتم البته هنوز باکره هستم که البته به دلایلی نامزدم دچار استرس شد و عذر میخوام اصلا آلتش نعوظ نداشت و حتی ارضا نشد ولی با آلت من تماس داشت ...
جمله های طنز نوشته کوتاه + عکس های پروفایل خنده دار با نوشته طنز
به گزارش آمد خبر (amadkhabar.ir) : طنز نوشته های جالب و عکس های بامزه زیباترین جمله های طنز، عکس نوشته های خنده دار و طنز، جمله های خفن خنده دار و بامزه و با حال به نام خدا علیرضا هستم دیشب تا صبح از دندون درد پشتک میزدم امروز رفتم دندون پزشکی میگه دندون علقت از زیر دندون 8 داره میاد بیرون پیش فاکتور داده بهم حدود 500000 تومان با ...
اسکوچیچ: منتقدانم از کارنامه ام خبر ندارند
باشگاه ها، سعی می کنم حقوق باشگاه ها در اثر تامین منافع تیم ملی تضعیف نشود و سعی می کنم راه حل مناسبی را بین فدراسیون و باشگاه ها پیدا کنم. چنین موضوعی به این معنی نیست که برای خودم شخصیتی قائل نیستم، بلکه در تمام این مسائل شخصیت خودم را حفظ می کنم. اسکوچیچ در خصوص عزیمت به کشور کرواسی گفت: من نگران خانواده ام بودم چراکه خانه ما با کشور ایتالیا 45 کیلومتر فاصله دارد و این واقعا سفر آسانی ...