سایر منابع:
سایر خبرها
عید قربان؛ روز درک معنای حقیقی اسلام است
دید که یک منطقه با کوه های داغ، احدی نیست. هیچکس نیست. بچه تشنه است. دو تا کوه روبروی هم است و تقریباً فاصله اش چهارصد متر است. دوید روی کوه صفا رفت ببیند از روی کوه سبزی، دار و درختی و آبی می بیند، پرنده ای و چرنده ای می بیند. دید نه هیچی پیدا نیست ولی بچه چون برای تشنگی دست و پا می زد، از کوه صفا دوید به مروه رفت. باز نبود، برگشت. هفت بار این خیابان چهارصد متری را، سعی صفا و مروه را هفت بار طی ...
داغی که هنوز تازه است
آمده و هوا بسیار سرد بود و هیچ مسوولی از جزییات خبری نداشت یا تلفن خود را خاموش کرده بود. البته مردم روستاهای اطراف از همان لحظه سقوط هواپیما با وجود بارش برف در محل حاضر شده اما قادر به کمک نبودند؛ تا اینکه بعد از چند ساعت عکاسان و خبرنگاران و مسوولان در محل حادثه حضور یافتند و اطلاعات اولیه به دست آمد. خلاصه خبر آن روز این بود؛ یک فروند هواپیمای نظامی در حوالی ارومیه سقوط کرد ...
ناجی عملیات های دفاع مقدس از نگاه حاج قاسم چه کسی بود؟
....در 19 دی ماه سال 1384 بود که همزمان با روز عرفه جت فالکن در منطقه امامزاده آیدینلو در نزدیکی شهر ارومیه سقوط کرد و 11 تن از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله سردار کاظمی به شهادت رسیدند. از آن روز بود که این شهدا به نام شهدای عرفه در یادها ماندگار شدند. برش هایی از خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم سلیمانی به کوشش علی اکبر مزدآبادی در ذوالفقار آمده است که در بخشی از آن خاطراتی از ...
شهید مجید قربانخانی حُر مدافعان حرم است
دند که شده بودند برادر دوقلو! هر موقع زنگ می زدیم می گفت پیش سید مرتضی هستم. یک روز مجید به مادرش گفت: ما داریم به شمال می رویم اما کسی نفهمد و بیشتر توضیح نداد. روحیاتش دگرگون شده بود بعدها فهمیدم که چهار ماه دوره دیده است. یک روز با لباس نظامی و موتور بیرون خانه دیدمش با تعجب پرسیدم این چه ظاهری است در جواب گفت آدم شده ام گفتم مگر آدم نبودی؟ گفت بیشتر آدم شده ام ! گویا سال 1393 آقا ...
حاج حسن شب عروسی اش عازم جنگ با ضد انقلاب شد
لباس پاسداری و اسلحه به دوش می دیدم، ذکر می گفتم و صلوات می فرستادم. مادر شهید بحری به موضوع جالبی از انصراف حاج حسن برای حضور در سپاه و اتفاقات پس از آن اشاره می کند و می گوید: سال 58 به خواستگاری عموزاده ام رفتیم و پس از رضایت طرفین پسرم با خوشقدم عقد کرد. با سر و سامان گرفتن حسن به او گفتم دیگر تو صاحب همسر هستی، به سپاه نرو. خیلی اصرار کردم، چون هر روز خبر شهادت پاسداران را می شنیدم ...
نقش موثر سردار شوشتری در عملیات مرصاد
غرب در حال پیشروی بوده و خطر سقوط کرند جدی است. من با آن ها تند شدم و گفتم اشتباه می کنید، بیشتر بررسی کنید، کرند برای عراق هدف نظامی نیست. بعد نگران شدم، در محل جلسه روی این تماس ها به فکر فرو رفتم و قدم می زدم. شهید شوشتری ادامه داده بود: مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیس جمهور بودند و در منطقه جنوب حضور داشتند، از در قرارگاه وارد شدند. ایشان گفتند؛ چی شده؟ چرا شما بهم ریخته اید؟ عر ...
پای حرف های این خانواده مدافع حرم
شهادت آرزویش بود و به حدی حرف از شهادت می زد که حالا من می گفتم یک سال صبر کن و فرصت بده بچه ها بزرگ شوند سپس آرزوی شهادت کن. بعد از شهادت سردار سلیمانی تحول بزرگی در زندگی اش به وجود آمد، احساس فقدان سردار را می کرد و می گفت باید از حضور سردار بیشتر استفاده می کرد. خبر شهادت سردار را که شنید بسیار متأثر شد اول قبول نمی کرد تا اینکه شبکه های ایران پخش کردند و بعد از این اتفاق ...
نقش شهید شوشتری در عملیات مرصاد
اید؟ عرض کردم: تلفن از غرب بود. بچه ها می گویند؛ در غرب هم حمله شده، عراق از غرب بسمت کرند غرب درحال پیشروی است، ولی گزارشات متناقض است. مقام معظم رهبری بلافاصله به آقای محسن رضایی گفتند؛ بگذارید؛ ایشان" آقای شوشتری" بروند غرب. نماز مغرب را خواندیم، بعد از اقامه نماز اول دوباره من را صدا کردند که تلفن فوری دارید، آقای جان محمد گفت: دشمن به اسلام آباد رسیده، متعجب شدم، گفتم: شما یک ربع پیش به من ...
عملیات مرصاد به روایت سردار نائینی
کرمانشاه قطع شده بود. اکثر بچه ها در ورودی شهراسلام آباد و اطراف پادگان الله اکبر درگیری رزمی پراکنده و غیر سازمان یافته با منافقین داشتند. مسئولین مختلف کشوری و لشکری با تماس های تلفنی با فرماندهی سپاه کرمانشاه و قرارگاه سپاه در غرب وضعیت را سئوال می کردند. خبر پیشروی دشمن تا نزدیکی کرمانشاه و حتی سقوط شهر در کشور پخش شده بود. همه نگران بودند و تماس می گرفتند در شرایطی که همه تلاش و ذهن ما ...
هنگام نماز مغرب و عشاء بود که تلویزیون خبر شهادت حسین را داد
را باز کرده بود که یک نفر را بغل کند و ببوسد که من در همین لحظه از خواب بیدار شدم. من جنازه اش را که دیدم، چهار انگشت دست نداشت و این طورکه همرزمانش گفتند: حسین در اثر اصابت خمپاره به شهادت رسید و فرمانده اش آقای تفکری بود که او هم شهید شد. حاج محمد رضا پسر عموی شهید : من و حسین از کودکی با هم بزرگ شده بودیم. او دوران کودکی و درس را در مدرسه رونقی فهرج بود و بعد ...