ماجرای خودسوزی دختر و پسر جوان با الکل/ پیدا شدن دست نوشته عجیب در محل ...
سایر منابع:
سایر خبرها
تصمیم هولناک پسر جوان در روز تولد دختر مورد علاقه اش
سوانح و سوختگی بستری بود اما با وجود تلاش پزشکان جانش را از دست داد. هنوز مشخص نبود ماجرا از چه قرار است و چرا پسر جوان به دلیل سوختگی جانش را از دست داده تا اینکه کارآگاهان در ادامه تحقیقات خود دریافتند که وی روز حادثه به همراه دختر موردعلاقه اش در خانه بوده است. آنها با یکدیگر درگیر بودند که پسرجوان دچار حادثه شد. وقتی مأموران به بازرسی خانه متوفی پرداختند دست نوشته ای پیدا کردند. متوفی و دختر ...
بخشش قاتل؛ 20سال بعد از جنایت
ها گفت: مدت ها می شد که با وجود داشتن 2دختر و یک پسر با شوهرم دچار اختلاف شده بودم. او معتاد به مواد مخدر شده بود و ما را اذیت می کرد. بی خبر از من، وسایل خانه را می فروخت و اگر اعتراض می کردم مرا به باد کتک می گرفت و من که خسته شده بودم نقشه قتل او را کشیدم. وی ادامه داد: برای اجرای این نقشه به سراغ پسر 16ساله ام و دوست او به نام حمید که 22ساله بود رفتم. حمید از مشکلات زندگی ما باخبر بود و حاضر ...
مرد جوان در آتش عشق سوخت
به گزارش بخش قضایی سایت خبرمهم ، ماجرای این حادثه مرگبار زمانی رقم خورد که دختر جوان به گمان این که پسر 24 ساله مورد علاقه اش قرار است به همه مشکلات پیش آمده میان آن دو پایان دهد و برای او جشن تولدی برپا کند، به خانه او در آپارتمانی در شهرک نفت در غرب تهران رفت. در شب جشن تولد، پسر جوان روی او و خودش الکل ریخت و با زدن فندک آتشی به پا کرد که باعث سوختن هردویشان شد. همسایه ها، آن ها را ...
پرونده عجیبی که پدر خواستار قصاص فرزندش بود/ او ارزش زنده ماندن را ندارد!
به اطراف خیابان طبرسی رفتم. بعد از ظهر به صورت مخفیانه به محل بازگشتم. هیچ پارچه سیاهی نصب نبود. فهمیدم که او زنده است، ولی روز بعد وقتی که دوباره به محل زندگی آن ها بازگشتم تا اطلاعاتی کسب کنم پارچه های سیاه را دیدم و متوجه شدم که او را کشته ام! بیشتر بخوانید: ماجرای خودسوزی دختر و پسر جوان با الکل/ پیدا شدن دست نوشته عجیب در خانه به دنبال اعترافات صریح مجتبی به قتل ...
سرانجام تلخ عروس دزد!
از رفتارهای زشت و ناپسند عروسم به تنگ آمدیم. او آبرویی برای ما نگذاشته است و خانواده ما را همواره سرافکنده می کند چرا که عروسم یک دزد است و ... زن 60 ساله ای که برای نجات زندگی پسر و عروسش دست به دامان قانون شده بود تا دیگر نزد شاکیان و مال باختگان سر خم نکند، درباره ماجرای سرقت های عروس جوانش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: پنج سال قبل دختر زیبایی چشم پسرم را گرفت و ...
دخترجوان: در ماهواره تحت تاثیر ارتباط آزادانه دختر و پسر می شدم
خارج از کشور را فراهم کنند ولی آن ها من و خواهرم را تسلیم نیت شیطانی خود کردند و روز بعد با سرقت پول و طلاها ما را در خیابان رها کردند و به مکان نامعلومی گریختند این در حالی بود که ما هیچ مشخصاتی از آن ها نداشتیم و محل آن خانه مجردی را نیز نمی دانیم چرا که در تاریکی شب به نقطه دیگری از شهر رفته بودیم. اکنون نیز چند روز است در خیابان های شهر به دنبال آن دو جوان غریبه می گردیم و از رفتن ...
بخشش قاتل پدر پس از 20 سال
تصمیم به قتل او گرفتم. برای این کار از پسرم احمد که 16 ساله بود و دوستش حمید که مردی 22 ساله بود کمک خواستم. حمید از ماجرای زندگی ما و اختلاف هایمان خبر داشت، برای همین از او کمک خواستم و آن ها هم قبول کردند به من کمک کنند. شب حادثه مطابق نقشه من و دو دخترم خانه را ترک کردیم و حمید و احمد وارد خانه شده و مرتکب قتل شدند. با اعتراف زن جوان بود که احمد و دوستش حمید بازداشت شده و به جرمشان ...
سقوط مرگبار کارگر پمپ بنزین در چاه
های اطراف طالقان نزدیک است. در آن منطقه چراغ نصب نشده و شب ها تاریک است. سعید برای انداختن زباله ها به سمت کوه ها رفته بود، ولی موقع برگشت به جایگاه یکباره حادثه مرگبار گریبانش را گرفت. موقع برگشت یکدفعه پسرم در چاه بی درپوش فاضلاب که پشت جایگاه سوخت بین دو ماشین سنگین بود، افتاده بود. لابد سعید چاه را ندیده بود و پایش سر خورده و در آن افتاده بود. بعد هم به خاطر گازی که در آنجا جمع شده بود، پسرم دچار گازگرفتگی شده و قبل از رسیدن نیرو های امدادی بر اثر خفگی جانش را از دست داده بود. منبع: روزنامه جام جم انتهای پیام/ ...
خودکشی پسر 18 ساله تحت فشار طلاق پدر و مادرش / شیراز
، در خانه دست به دزدی بزنم و حتی یک بار به من پیشنهاد داد که منزل یا وسایل مادرم را آتش بزنم ولی من اصلا با نظر پدرم موافق نبودم. خودکشی جوان شیرازی / پدر و مادرش با هم اختلاف داشتند اصلاً وضعیت روحی خوبی نداشتم، گروه همسالانم مرا تشویق به خودکشی می کردند تا از این طریق والدینم را بترسانم. اکثر مواقع افکار خودکشی به من هجوم می آورد. به خاطر اینکه لج مادرم را در بیاورم، تا نیمه شب ...
روایتی از زندگی شهید افغانستانی مدافع حرم | پسرم فدای پسران و دختران فاطمه زهرا(س)
فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ وضعیت این روزهای خانه برای سیده زهرا مبهم است. او با دو سال و چند ماه سنی که دارد، از خیلی چیزها سر درنمی آورد؛ مثلا اینکه چرا مامان فاطمه دیگر نمی خندد و تازگی ها همه اش درحال گریه کردن است و بی بی جان هم همین طور. عمه ها صورتشان را زیر چادر قایم می کنند و شانه هایشان تکان می خورد. قبلا هیچ کدامشان از این کارها نمی کردند. این روزها غریبه هایی به خانه شان می آیند که ...
شبیخون با کلاشینکف؛ قتل پسر جوان در باغ
خبرمهم: رگبار شلیک گلوله ها به حدی بود که فرصت هر گونه عکس العملی را از جوانان باغ نشین گرفت. دو جوان درازکش در همان حالت خود را به جوی آب و کنار خانه باغ کشیدند، اما تعدادی از گلوله ها به دو جوان 24 و 23 ساله اصابت کرد و آن ها غرق در خون شدند.
نفرت از شوهر، زن را به خانه مجردی کشاند
حالی با او ادامه دادم که فهمیدم با چند جوان غریبه رابطه غیراخلاقی دارد. در این میان، او مرا ترغیب کرد برای آن که آزادانه زندگی کنم، با پسر جوانی که که به منزل او رفت و آمد داشت، ارتباط برقرار کنم تا معنای زن و مرد در زندگی ام از بین برود و در واقع به سبک فرهنگ اروپایی زندگی کنم. من هم که علاقه ای به همسرم نداشتم، خیلی راحت حرف های فریده را پذیرفتم و به طور پنهانی با هوشنگ ارتباط عاطفی ...
درباره دوبیتی هایی که ماجرای عاشقانه ای را روایت می کنند
بر رسیدن به عشقش، به موقعیت اجتماعی مناسبی در میان طایفه خودش هم می رسید. علی خان گفت سر ریگ درازم سوار اُشتر و بالایْ جحازم (جحاز: شتر قابل سواری) اگر فاطمه حسین از من بگردد میان ایل خود من سرفرازم علی خان بی توجه به سردمهری های فاطمه، همچنان می کوشد این دختر جوان را به دست بیاورد. مرا یک لعل و دو مرجان بگویِن مرا عاشق به فاطمه جان بگویِن ...
یک دختر تهرانی ناگهان پسر شد /عکس
تخصصی مختصر لازم دارد تا به درستی وارد دنیای پسران شود و از مزایای قانونی آن بهره مند گردد ! ضمنا آقای دکتر توصیه می کند که بهتر است دخترخانم از همین حالا لباس پسرانه بپوشد تا چند هفته دیگر عمل جراحی انجام گردد. چند روز بعد، دوشیزه میترای سابق یک دست لباس پسرانه به تن می کند از خانه بیرون می آید و یکراست سراغ آرایشگاه مردانه می رود. ساعتی بعد آقای میترای فعلی با لباس و قیافه و ...
بیوگرافی فرانک تمنایی!+عکس
... فرانک تمنایی در یک خانواده پنج نفره با دو برادر در شیراز بزرگ شد تا اینکه مادرش شهربانو موسوی بعد از ورود به عرصه بازیگری به تهران نقل مکان کردند پدرش ناصر تمنایی چند سال پیش فوت کرده است. شهربانو موسوی 1 مهر 1339 در شهر اقلید فارس ( روستای پهلوانی ) بازیگر می باشد . اصالتا بختیاری می باشد و کودکی خود را در شهرستان آباده سپری کرده است. شهربانو موسوی سه فرزند دارد ، 2 پسر و یک ...
درس های یک پیرزن برای نسل جوان
را نوه دختری اش برایمان می آورد. چند روزی از تهران به روستا آمده تا کنار بی بی باشد. بی بی تعارف چایی می کند؛ کلامش پر از شور و شوق است. عذرخواهی می کنم که وقتش را گرفته ام و تشکر می کنم که قبول کرده است ما را ببیند. می گوید قزم جان! مهمان رحمت می آورد و بلا را از خانه می برد. قزم جان (دختر جان) تکه کلامش است و قبل و بعد از هر جمله می گوید. قزم جان، خداوند عالم، مهمان را دوست دارد ...
مرگ آتشین در جشن تولد
سرویس حوادث جوان آنلاین: چندی قبل قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل تهران با تماس تلفنی مأموران پلیس از مرگ مشکوک پسر جوانی در یکی از بیمارستان ها با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. تیم جنایی در بیمارستان با جسد پسر 24 ساله ای به نام سیاووش روبه رو شدند که در حادثه آتشین به کام مرگ رفته بود. بررسی ها نشان داد سیاووش پنج روز قبل همراه دختر مورد علاقه اش به نام پرستو ...
زن شیطان صفت برای دخترش لیلا مرد غریبه به خانه آورد
.... پدر لیلا در یک حادثه رانندگی جان خود را از دست داد و دختر جوان چاره ای جز پناه بردن به مادر خود نداشت. این درحالی بود که لیلا می دانست مادرش زنی خوشگذران و اهل مهمانی های شبانه است و به دلیل رابطه با یک مرد غریبه از پدرش جدا شده بود. دختر جوان به پلیس گفت: چند روز از پس از زندگی با مادرم که مدام آن مرد نامحرم هم هر روز در آنجا رفت و آمد داشت، بحث و جدال شروع شد تا جایی که ...
مرگ دردناک امیر در روز تولد دونفره سحر! / در خانه مجردی چه گذشت؟! + عکس دختر تهرانی
تجاوز به دختر 14 ساله در خرابه های نزدیک خانه / از آن روز شدم عروسک سرگردان مردان هوسران
توجه خودش را به خواهر و برادرهای ناتنی دختر آسیب دیده سوق و همین ماجرا خیلی دختر را آزار می دهد. زن جوان با چشمانی بارانی می گوید: 14سال داشتم که دیگر از رفتارهای حقارت آمیز خانواده ام به خصوص پدرم خسته شدم و یک روز بعد از تعطیلی مدرسه به خانه برنگشتم. بعد از فرار از خانه مدتی در کوچه پس کوچه ها آواره و حیران بودم و هر لحظه وحشت وجودم را فرا می گرفت. چند ساعتی از گشت و گذار ...
عکس اینستاگرامی راز سرقت طلایی را فاش کرد
آرایشگر سارق وقتی عکسی تبلیغاتی در اینستاگرام منتشر کرد، فراموش کرده بود که یکی از ساعت های سرقتی در دستش است و یکی از فالوورهایش کسی نیست جز زن مالباخته. به گزارش همشهری، تحقیقات در این پرونده از چند روز قبل با شکایت زنی جوان شروع شد. وی می گفت که دزدان آشنا به خانه اش دستبرد زده و جعبه طلا و جواهراتش به همراه کلکسیون ساعت هایش را سرقت کرده اند. وی به افسر پرونده گفت: چند وقت قبل برای پسرم ...
من جای زخم پسرم را هم ندیدم/ کاش در رفتار و سیرت هم مثل عمویم باشم
برف و باران و آفتاب مانده بود اما طبیعت نیز جرات دست درازی بدان را نداشت بعد از 13 ماه که جنازه را تحویل خانواده دادند، هیچ اثری از جراحت و متلاشی شدن جسد وجود نداشت. مادرش با گوشه چادر اشک هایش را به آرامی پاک می کند و می گوید: من جای زخم پسرم را هم ندیدم. برادرش در ادامه این حرف مادرش میگوید: از همرزمانش که سوال کردیم می گفتند سنگری در روی تپه قرار داشت که متعلق به دشمن بود ...
رفتار هایی که باعث می شوند مجرد بمانید!
و بار تعهد، اولین شرط لازم برای ازدواج است و مهمترین شرط برای یک دختر ایرانی. پسر های بی قید و بی تعهد شاید بتوانند در ابتدا خودشان را توی دل کسی جا کنند (مسلما آن ها هرگز نمی روند به کسی بگویند سلام من آدم غیرمتعهدی هستم، با من ازدواج می کنی؟!)، اما بعد از مدتی نشانه هایشان بروز می کند و طرف مقابلشان را از آن ها فراری می دهد. نشانه های این جور پسر ها هم برای کسی پوشیده نیست ...
بارداری؛ درک مردانه با پرتاب هندوانه!
هم صبح ها خودم جمع کرده ام! ادامه می دهد: اما از حق نگذریم، دعواها و بحث هایمان در این مدت کمتر شده. شوهرم سعی می کند استرس کمتری به من وارد کند و بیشتر مرا درک کند و همین برای من کافی است. از نظر من اگر در این دوران مردها، زنها را از لحاظ روحی درک کنند، کفایت می کند. کارهای خانه را به هر سختی که باشد، خودِ زنها انجام می دهند. دخترهای امروزی اجر و قُربشان زیاد است ...
معجزه شهیدی که در سالگرد شهادتش زنده شد!/داستان بازگشت شکوهمندانه کریم به خانه
حزن و اندوه نهفته در گلوی پدر و مادر جوان سخت همه را منقلب کرده بود. شب خسته همراه مادر به خانه برگشتیم و چشمانم را بستم صبح روز بعد با صدای در زدن بی وقفه از خواب بیدار شدیم مادر سراسیمه در را باز کرد مادر همان جوان بود با حالتی پریشان ولی دلشاد خود را توی حیاط خانه انداخت و یک طاقه پارچه را توی دستانم گذاشت و گفت کریم دارد می آید کریم دارد می آید. مادر هاج و واج مانده بود ...
مهلت برای نجات مخترع قاتل از قصاص
برگشتم دوستم حسن، برای اینکه جلوی سر و صدای مرد بنگاهدار را بگیرد، او را خفه کرده بود. وحید و دوستش فکر می کردند که فقط 3راه برایشان باقی مانده است؛ خودشان را معرفی کنند، به زندگی شان پایان بدهند یا اینکه پسر جوان را هم به قتل برسانند. در نهایت راه سوم را انتخاب کردیم. من در اوج حماقت پسر جوان را به قتل رساندم و بعد اجساد آنها را از خانه خارج و در بیابان رها کردیم. با این حال چند روز بعد و ...