سایر خبرها
نامه های فریب و فسون
دخترش عَمره همسر مختار بوده است. اما عده ای از جاسوسان و سرسپردگان بنی امیه مانند عبدالله بن مسلم، عمر بن سعد و محمد بن اشعث در نامه هایی، یزید را از وضعیت کوفه مطّلع ساخته و اظهار داشتند اگر دوست داری کوفه همچنان تحت فرمان تو باشد، به جای نعمان بن بشیر شخص مقتدری را به امارت کوفه بفرست. یزید نامه ها را خواند و از سِرجَون مشاور مسیحی پدرش معاویه نظرخواهی کرد و او عبیدالله بن زیاد را ...
فرمانده شجاع
پراکنده در سطح شهر کوفه کم کم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد پیوستند. چون گروهی از مردم می دانستند که جنگ با امام حسین (ع) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است. در این روز همچنین در صحرای کربلا جمعی به یاری جبهه حق و جمع بسیاری به یاری جبهه باطل شتافتند و در این میان کفه ترازو به نفع جبهه ای سنگینی می کرد که امام حسین (ع) برای محو کردن آن قیام کرده بود، یعنی جبهه باطل. زهیر در روز عاشورا ...
مقتل عبدالله بن حسن کودک شهیدشده کربلا توسط حرمله+اسناد
نمی کنم و او را تنها نمی گذارم! در این هنگام بحر بن کعب یا بنا بر قول دیگر حرمله بن کامل همین که خواست شمشیر بر امام فرود آورد، عبدالله خطاب به او گفت: وای بر تو! ای زنا زاده بی حیا! تو می خواهی عمویم را به قتل رسانی؟ ولی آن بی حیا، از خدا و رسول پروا ننمود و شمشیر را فرود آورد و آن کودک دستش را در پیش شمشیر سپر ساخت و دستش به پوست آویخت و فریاد وا اماه برآورد. امام (ع) او را ...
کربلا به روایت ابی مِخنف
. عبیدالله گفت: بله، این کار موجب آسودگی ما است. سپس به کاتبش دستور داد تا امان نامه را بنویسد و عبدالله بن ابی مُحِل آن را به همراه غلامش، کُزمان فرستاد. ورود شمر با نامه نزد عمربن سعد شمر با نامه عبیدالله به سوی عمر بن سعد رفت و، چون نزد او رسید و نامه را برایش خواند، عمر بن سعد گفت: وای بر تو؛ چه کردی؟ خدا مرگت دهد! چه زشت پیغامی برای من آورده ای. به خدا قسم گمان می کنم تو عبیدالله ...
وقایع روز سوم محرم/ ورود عمرسعد با چهارهزار نفر به کربلا با طمع حکومت ری
ظهر روزسوم ماه محرم سال 61 هجری وارد کربلا شد. پیک عمر سعد عمر سعد به محض ورود به کربلا نماینده ای را فرستاد تا از امام حسین علیه السلام درباره علت ورود ایشان به این سرزمین سؤال کند. عمر سعد که خودش قبلا به امام نامه ای نوشته بود، از دیدار با آن حضرت ترس داشت. در این میان کثیر بن عبدالله شعبی که سوارکاری اهل جنگ بود گفت: من می روم و اگر بتوانم حسین علیه السلام را ...
روز سوم محرم به نام چه کسی است؟/ ورود سپاه عمر سعد به کربلا
حسین علیه السلام سلام کرد و پیام عمر سعد را گفت. امام فرمودند: مردم دیارتان نامه نوشتند و من را دعوت کردند. اگر خوش ندارید، برمی گردم. قره که می خواست برگردد، جناب حبیب بن مظاهر به او گفت: وای بر تو، به سمت ستمگران برمی گردی؟ اینجا باش و مردی را یاری کن که خداوند همه عزت و اعتبار ما را به شکرانه و به پاس وجود او به ما بخشیده است. قره جواب داد: می روم، پیام را می گذار. اما برمی ...
نگاهی به زندگی عبیدالله بن زیاد
...> آنگاه عمر بن سعد بن ابی وقاص را با لشکری به سوی وی گسیل داشت. مورخان خاطرنشان ساخته اند که عمر بن سعد پیش از آن از سوی ابن زیاد به حکومت ری مأمور شده بود و در صدد عزیمت به سوی ری بود که ابن زیاد او را مأمور بیعت گرفتن از حسین (ع) برای یزید یا جنگ با او کرد و چون عمر خواست که وی را از آن کار معذور دارد، ابن زیاد حکومت او را بر ری، به مقابله با حسین بن علی (ع) منوط کرد. شهادت امام حسین(ع ...
چهارم محرم؛ رسیدن نامه عمرسعد به عبیدالله بن زیاد
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نامه عمر سعد در روز چهارم محرم یعنی یک روز پس از ورود او به کربلا به دست عبیدالله زیاد رسید. حسان بن فائد بن بکیرالعبسی گوید:در هنگام دریافت نامه عمر سعد من نزد عبیدالله بن زیاد بودم، همین که نامه را خواند این شعر را زمزمه کرد: الآن اذعلقت مَخالبُنا به یرجوا النجاةَ و لاتَ حین مناص! اکنون که پنجه های ما در ...
روزشمار سفر حسین بن علی (ع): 3 محرم 61 / اعزام لشکر به سوی کربلا
نامه تو رسید و از مضمون آن اطلاع یافتم از حسین بن علی بخواه تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند، اگر چنین نکرد ما نظر خود را خواهیم نوشت! چون این نامه به دست عمربن سعد رسید گفت: می پندارم که عبیدالله بن زیاد خواهان عافیت و صلح نیست عمربن سعد، نامه عبیدالله بن زیاد را به اطلاع امام حسین نرساند زیرا می دانست که آن حضرت با یزید هرگز بیعت نخواهد کرد. عبیدالله بن زیاد پس از اعزام عمر بن سعد ...
دستور ابن مرجانه برای بیعت گرفتن یا به شهادت رساندن امام حسین(ع)
به گزارش تبریز بیدار ، عمر سعد به محض ورود به کربلا، پیکی را به خیمه گاه امام حسین علیه السلام فرستاد تا از آن حضرت درباره علت خروج از مکه سؤال کند. امام علیه السلام به پیک عمر فرموده بودند: مردم دیار شما مرا به کوفه دعوت کردند. حال اگر خوش ندارید، برمی گردم. او بعد از دریافت جواب امام حسین علیه السلام، فوراً نامه ای برای عبیدالله بن زیاد فرستاد و جواب امام را به او گزارش داد. نامه عمر سعد در روز ...
حرّ پشیمانِ توام یا حسین(ع)
سوی اوست، هراس نداری؟ خداوند به زودی در بسترت جانت را بگیرد و تو را در روز رستاخیز نیامرزد. به خدا سوگند! از گندم مُلکِ ری نخواهی خورد. بازگشت حر روز عاشورا، حربن یزید چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت (ع) جدی دید، نزد عمربن سعد رفت و به او گفت: آیا تو می خواهی با این مرد، امام حسین(ع)، بجنگی؟ گفت: آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسان ترین آن افتادن سرها و بریدن دست ها ...
روایت لحظات آخر زندگی و شهادت حرّ بن یزید ریاحی
حرّ اگر چه اقدامی سخت گیرانه کرد، اما رفتارش با امام محترمانه بود؛ حتی یک بار به حرمت خاص فاطمه (س) نیز اشاره کرد. چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت (ع) جدی دید نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: آیا تو می خواهی با این مرد (امام حسین علیه السلام ) بجنگی؟ گفت: آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسان ترین آن افتادن سرها و بریدن دست ها باشد. حر گفت: مگر پیشنهادهای او خوشایندتان نبود؟ ابن ...
نماز هایی که عمرسعد و لشکرش به امام حسین (ع) اقتدا کردند!
امام (ع) و عمر سعد را به روایت از این کتاب در ذیل بخوانید: دیگر روز عمر بن سعد خبر حسین از کربلا شنید. روی آنجا نهاد. چون سپاه بدید، حسین برنشست با آن صدوچهل مرد و پیش صف اندر آمدند و صف زدند و بر جای بی ستادند. عمر بن سعد از میان سپاه بیرون آمد و بر حسین سلام کرد و حسین جواب داد. پس گفت: یا حسین، هرچند که بدین کار شما حقترید، مگر خدای عزوجل چنین همی خواهد که این کار شما را نباشد و تو بیش ...
چهارم محرم بر کاروان کربلا چه گذشت؟
این نامه را به وسیله دو پسر خود محمد و عون به خدمت آن حضرت فرستاد و خود به نزد عمر و بن سعید فرماندار مدینه رفت و از او خواست که امان نامه ای برای ابی عبدالله (ع) بنویسد و از او بخواهد که از این سفر باز گردد. عمر و بن سعید امان نامه ای برای آن حضرت نوشت و وعده پاداش و احسان داد. عبدالله بن جعفر امان نامه را به همراه برادر خود یحیی بن سعید برداشت و به سوی امام به راه اف ...
طفلان زینب چگونه فدایی نهضت حسین (ع) شدند؟
در جنگ با حسین کمک نمایند. به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه که عبارت بودند از: پس از این حرکت، 13 هزار نفر درقالب 4 گروه به سپاه عمر بن سعد پیوستند. بهم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است. طفلان حضرت زینب (س) شب و روز چهارم محرم را برای دو طفل جوان (نقل شده ده ساله)، اما بلند پرواز حضرت زینب سلام الله علیها عزاداری می کنند ...
گزیده احادیث درباره حضرت عبدالله بن حسن در منابع تشیع
به گزارش خبرنگار حوزه معارف اسلامی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا ، در روز عاشورا از فرزندان امام حسن مجتبی (ع) به روایتی حضرت قاسم، ابوبکر و عبدالله به شهادت رسیدند. این شهدا در میدان جنگ حاضر شدند و با دشمن جنگیدند و به شهادت رسیدند. در صفحه 67 جلد 45 کتاب بحارالانوار آمده است: پس از حضرت قاسم، عبد الله بن حسن(ع) به میدان جنگ رفت و از دشمن چهارده نفر کشت و به دست نعانی بن ثبیت به ...
روز سوم محرم چگونه گذشت؟
یَمْنَعُونِی وَ یَنْصُرُونِی وَ لا یَخْذُلُونِی فَانْ کَرِهُونِی انْصَرَفْتُ عَنْهُمْ مِنْ حَیْثُ جِئْتُ ؛ از طرف من به امیرت بگو، من خود به این دیار نیامده ام، بلکه مردم این دیار مرا دعوت کردند تا به نزدشان بیایم و با من بیعت کنند و مرا از دشمنانم بازدارند و یاریم نمایند، پس اگر ناخشنودند از راهی که آمده ام باز می گردم . [15] ، [16] نامه نگاری عمر بن سعد به ابن زیاد وقتی ...
مقتل خوانی| زمانی که حضرت زینب به استقبال شهیدی نیامد + فیلم
عمیان قد بدلوا معالم القرآن و محکم التنزیل و التبیان و اظهروا الکفر مع الطغیان ابتدا محمد پس از نبردی دلاورانه که 10 نفر را کشت، توسط عامر بن نهشل تیمی ملعون به شهادت رسید. عون کنار بدن غرق خون محمد آمد و گفت: برادرم! شتاب مکن که به زودی من نیز به تو می پیوندم. عون نیز پس از به درک واصل کردن سه سوار و 18 پیاده توسط عبدالله بن قطبه طایی شهید شد. امام حسین علیه ...
جزییات توبه لرزان حر و بازگشت به سپاه امام حسین(ع) به روایت شیخ صدوق و ابی مخنف
رفت و گفت: ای قوم، آیا یکی از پیشنهادهای حسین را قبول نمی کنید تا خداوند شما را از جنگ و گشتن او معاف بدارد؟ گفتند: این سخنان را به امیر عمر بن سعد بگو. حر با او همان سخنان را تکرار کرد. عمر گفت: مایل بودم، و اگر راهی داشتم و می توانستم انجام می دادم. حر گفت: ای مردم کوفه، مادران شما عزادار و گریان شوند، زیرا حسین را دعوت کرده و وقتی به سوی شما آمد تسلیمش نمودید. گمان می کردید خود را فدای او می ...
کسی که در کربلا آب فرات را به خیمه ها رساند
ناحیه بازو آسیب دید و به اسارت دشمن درآمد. وقتی او را نزد عمر سعد بردند، به او گفت: ای نافع! وای بر تو! چرا با خود چنین کردی؟ نافع در پاسخ گفت: پروردگار من از قصد من آگاه است. به خدا سوگند، من دوازده نفر از شما را کشتم و خودم را ملامت نمی کنم، اگر بازوان من سالم بود نمی توانستید مرا اسیر کنید. سپس عمر به شمر دستور داد، او را بکشند؛ در این هنگام نافع به شمر گفت: به خدا قسم ای شمر! اگر تو ...
روز چهارم محرم، روایت کربلا
فرستاد و خود به نزد عمروبن سعید فرماندار مدینه رفت و از او خواست که امان نامه ای برای ابی عبدالله (ع) بنویسد و از او بخواهد که از این سفر باز گردد. عمروبن سعید امان نامه ای برای آن حضرت نوشت و وعده پاداش و احسان داد. عبدالله بن جعفر امان نامه را به همراه برادر خود یحیی بن سعید برداشته و به سوی امام به راه افتاده و در میان راه به حضور امام رسیدند وامان نامه را تقدیم داشت. حضرت نپذیرفت و فرمود ...
روز چهارم محرم، روایت کربلا
در خواب دیدم و به من دستور داد تا به سفر خود ادامه دهم. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی سپس حضرت جواب نامه عمروبن سعید را نوشت و آن را (احتمالا”) به عبدالله بن جعفر داد. عبدالله، چون از انصراف امام مایوس شد، به فرزندان خود عون و محمد سفارش کرد که در طول سفر و جهاد در رکاب آن حضرت باشند و خود با یحیی بن سعید بازگشت. در روز عاشورا، وقتی نوبت به جوانان ...
زندگینامه جالب قاری سرشناسی که در کربلا فدای قرآن ناطق شد
. پس بریر نزد امام (ع) بازگشت و گفت: ای فرزند رسول خدا (ص)! عمر بن سعد در برابر ملک ری به کشتن تو رضایت داده است. مجادله با ابوحرب ضحاک بن عبداللَّه مشرقی نقل کرده که: در شب عاشورا حسین (ع) و یارانش تمام شب را بیدار بودند و به مناجات با خداوند برخاسته، نماز می خواندند و آمرزش می طلبیدند. امام حسین (ع) قرآن می خواند تا اینکه به این آیه رسید: وَلَا ...
دایه امام حسین(ع) چه کسی بود؟
در مورد دایه حضرت امام حسین(ع) به نام ام ایمن توضیح دهید؟ پاسخ: ام ایمن بانویی که پیامبر بهشتی نامیدش (1) شجره ام ایمن دایه امام حسین (ع) نام او برکه، دختر ثعلبة بن عمر است. (2) ابن اثیر جزری در اسدالغابه وی را اهل حبشه می داند (3) او کنیز عبدالله بن عبدالمطلب و بنا به قولی کنیز آمنه مادر رسول خدا(ص) بود، که به پیامبر به ارث رسیده بود. (4) محمد بن سعد در طبقات (5 ...
بزرگ بانوی سه ساله
کربلا شده بودند. نقل است قبیله عمر بن سعد (بنی زهره) نزد او آمده، عمر سعد را سوگند دادند تا از این کار یعنی پیش آمدن برای جنگ با امام حسین (ع) پرهیز کند تا باعث دشمنی میان آنها و بنی هاشم نشود، اما عمر بن سعد به خاطر دستیابی به حکومت ری (که هرگز هم به آن نرسید)، فرماندهی سپاه یزید را پذیرفت و مرتکب جنایتی شد که پیش از همه خود می دانست چه می کند. چراکه راویان گفته اند او میان حکومت ری و مواجهه با ...
حسینیه خبرنامه| قاتلان امام حسین(ع) را بشناسید
شده است. دین داری در آن زمان به جایی رسیده بود که یزید پدر مردم شده بود و سیدالشهدا عاق می شود. کاشانی گفت: یک لعاب صد درصد دین داری مقابل سیدالشهدا قرار گرفت که به جای رستگاری اوج شقاوت بود. عبدالله بن عمر نزد سیدالشهدا آمد و از ایشان سوال کرد چه می خواهید انجام دهید؟ ایشان توضیحاتی دادند، عبدالله بن عباس بعد از سخنان سیدالشهدا اعلام کرد اگر دستور دهید جان خود را هم می دهم تا این حرف ...
گزیده احادیث درباره حضرت قاسم بن حسن در منابع تشیع
تر از عسل بود به نقلی در شب عاشورا، آنگاه که امام حسین (علیه السلام) خطبه خواند و به یاران خود فرمود: فردا من و شما همه کشته خواهیم شد ، وی پنداشت این افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمی شود. از این رو پرسید: آیا من هم فردا کشته خواهم شد؟ امام (علیه السلام) با مهربانی پرسید: فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟ عرض کرد احلی من العسل (شیرین تر از عسل) حضرت ...
نقش آقازاده ها در حوادث کربلا
توصیه می کند که بعد از رسیدن به خلافت جزء اولین کارهایش برخورد با وی باشد، به همین خاطر یزید در اولین اقدام خویش با نوشتن نامه به حاکم مدینه از وی می خواهد که از عبدالله بن زبیر بیعت بگیرد، که وی از این کار سرباز می زند و به مکه مهاجرت می کند. عبدالله که در برهه ای از تاریخ تلاش می کند که با حمایت از امام حسین (ع) خویشتن را طرفدار خاندان رسالت جلوه دهد و مقبولیت از دست رفته خاندان زبیر را ...
صلی الله علیک یا ابا عبدالله(علیه السلام) فرا رسیدن ماه محرم و ایام سوگواری حسینی تسلیت باد.
بنابراین باید پیش از بلوغ مسلمان شده باشد . او پیش از پدر خود به مدینه هجرت کرد و در سال 73 یا 74 ه . ق . در سن 84 سالگی در مکه از دنیا رفت . (15) در همان روزهای اول ورود امام حسین علیه السلام به مکه، عبدالله بن عمر که برای عمره مستحب آنجا بود، خدمت امام علیه السلام آمد و چنین گفت: ای اباعبدالله! چون مردم با این مرد بیعت کرده اند و درهم و دینار در دست او قرار دارد، قهرا مردم ...