داغ سقای تشنگان کمر حسین (ع) را شکست
سایر منابع:
سایر خبرها
روز تاسوعا چه اتفاقی افتاد؟
...؛ تا جریان را به امام اطلاع دهد و همراهان وی در آن جا ماندند و مشغول موعظه شدند. او پیام لشگر دشمن را به امام علیه السلام رسانید. حضرت فرمود: برادر جان! برگرد و از آنان، امشب را مهلت بگیر؛ تا بتوانم به نیایش و استغفار بپردازم؛ خدا می داند من نماز و تلاوت قرآن و دعا و استغفار را بسیار دوست دارم. حضرت ابوالفضل علیه السلام برگشت و سخن امام را به اطلاع رسانید. عمرسعد جوابی نداد؛ اما یکی ...
مدیر حوزه علمیه خواهران استان یزد بررسی کرد: دلایل مهلت خواستن امام حسین(ع) از دشمن در عصر تاسوعا
حجت هایی که با اصحاب خودش در شب عاشورا کردند، به خیمه خود برگشته و تمام آن شب را به نماز، استغفار و دعا و تضرع گذراندند؛ چنان که اصحاب آن حضرت نیز این چنین بودند و نام خدا را در حال رکوع و سجود و قیام و قعود زمزمه می کردند. مدیر حوزه علمیه خوهران استان یزد در ادامه بیان کرد: امام حسین(علیه السلام) در صبح عاشوا به حضرت علی اکبر فرمود: امروز تو برای نماز اذان بگو تا صدای اشبه الناس خلقا ...
حجت الاسلام انصاریان خطاب به بیماران کرونایی: بابت عدم حضور در مجالس محرم غصّه نخورید؛ اجرتان محفوظ است
...، اما مریض بود، شروع کرد به گریه کردن و گفت ای کاش من هم سالم بودم و با تو در رکاب امام علی علیه السلام می جنگیدم، حضرت فرمود: پس نیّت برادرت این بود که با ما باشد؟ عرض کرد: بله، حضرت فرمود: پس او هم سهم دارد، این 600 درهم من را بگیر و به او بده. این استاد اخلاق خاطرنشان کرد: امروز بیمارانی که ناراحت اند از اینکه نتوانستند در جلسات دهۀ اول محرم و تاسوعا و عاشورا شرکت کنند، طبق این ...
عاقبت شوم غارتگران لباس های امام حسین (ع)
از نبرد خسته شده بود در جای خود ایستاد و هر که به سویش می آمد باز می گشت و دست به خونش نمی آلود تا آن که مردی از قبیله کنده به نام مالک بن نسر(5) پیش آمد و شمشیری بر سر آن حضرت زد. شب کلاهی که بر سرش بود پاره شد و خون جاری شد. امام فرمود: با این دستت غذا نخوری و نیاشامی و خدا تو را با ستمکاران محشور کند. آن گاه برنس را انداخت و قلنسوه(6) بر سر گذاشت و بر آن عمامه پیچید ولی خسته و ...
از لحظه وداع تا بریده شدن سر مطهر بهترین بنده خدا
کشید و هر دو دستش را در زیر گلوی مبارک می گرفت و، چون پر از خون می گردید بر سر و محاسن شریف می مالید و می فرمود: که به همین حال خدا را ملاقات می نمایم که به خون خود آغشته و حق مرا غصب نموده باشند. پس عمربن سعد نحس لعین به خبیثی که در طرف یمین او بود، گفت: وای بر تو! از مرکب فرود آی و حسین را راحت کن راوی گوید: خولی بن یزید اصبحی سرعت نمود که سر مطهر امام علیه السّلام را از بدن جدا نماید ...
سخنان حسین (ع) از مدینه تا کربلا ارشاد دشمن و سخنان حضرت پیش از شهادت
: سبحان الله! آری به خدا قسم، چنین کردید. آنگاه رو به مردم کرد و فرمود: ای مردم! اگر از آمدنم ناخشنودید، بگذارید از اینجا به جایگاه امنی از زمین برای خود بروم. قیس بن اشعث به حضرت گفت: چرا به فرمان عموزاده هایت تسلیم نمی شوی؟ آنان بر خلاف میل تو رفتار نمی کنند و امر ناپسندی از جانب آن ها به تو نمی رسد! امام حسین (ع) این شخص را به خوبی می شناخت و با خبر برد که برادرش محمد بن اشعث مانند این ...
کیستی ای "نام" در ابعاد دفتر نیستی؟
پسر رسول خدایی و پدر و مادرت بهترین خلق خدایند! پس سر مبارک امام را از بدن جدا کرد. (کامل ابن اثیر ج 4 ص 78؛ انساب الاشراف، ج3 ص 409) در روایت دیگر، شمر بن ذی الجوشن در خشم شد و روی سینه مبارک امام علیه السلام نشست و محاسن آن حضرت را به دست گرفت و، چون خواست امام را به قتل برساند، آن حضرت لبخندی زد و فرمود: آیا مرا می کشی در حالی که می دانی من کیستم؟ شمر گفت: آری، تو را خوب ...
آزاده مردی آخرین درسی که سیدالشهدا به دشمنان خود آموخت
ا علیه السلام را چنین خضاب شده دیدار کنم و گویم یا رسول الله فلان و فلان مرا کشتند. چون حسین علیه السلام به سراپرده بازگشت شمر بن ذی الجوشن با جماعتی از همراهان خود بر وی تاختند و او را فروگرفتند مردی از ایشان که سالم بن نسر کندی می گفتند، شتابان آمد و حسین علیه السلام را دشنام داد و شمشیر بر سر آن حضرت زد و کلاه خود بر سر داشت، آن را بدرید و به سر مبارک رسید، خون روان گشت و کلاه خود ا ...
مقتل شب دهم؛ شرح کامل نحوه شهادت امام حسین(ع) در کربلا +اسناد دقیق
که با چهار هزار مرد کماندار نگهبان شریعه بودند بانگ بر سپاه زدند که حسین را راه بر شریعه مگذارید، آن حضرت مانند شیر غضبان بر ایشان حمله می نمودند و صفوف لشکر را می شکافت و راه شریعه را از دشمن خالی نمود و اسب را به فرات راند و سخت تشنه بود و اسب آن جناب نیز تشنگی از حدّ افزون داشت سر به آب گذاشت. حضرت فرمود که: تو تشنه ای و من نیز تشنه ام به خدا قسم که آب نیاشامم تو بیاشامی، گویا اسب فهم کلام آن ...
علمدار کربلا از منظر کلام معصومین علیهم السلام
به امام حسین. عظمت و حشمت حضرت عباس علیه السلام در رجز هایی که در عاشورا خواند و همچنین کلام امامان معصوم علیهم السلام تجلی یافته است. به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کردید من همیشه حامی دین خود هستم و از امامی که دارای یقین است و درست بود و نوه پیامبر پاک و امین است حمایت می کنم. هنگام شهادت حضرت، امام حسین علیه السلام بر بالینش حاضر شد و فرمود: جزاک الله خیرا یا ...
شمرکیست؟/وقایع ساعت به ساعت روز عاشورا
در آمد که مردی کافر بود. عبیدالله نیز در خانه ی شوهر مادرش رشد یافت. (5) ابن زیاد کسی است که از زبان مبارک امام حسین (ع)، زنازاده پسر زنازاده خوانده شد. (6) شمر ذی الجوشن در روز عاشورا، امام حسین (ع)، آتشی فراهم کرد تا مانع پیشروی لشکر دشمن شود. شمر با وقاحت به امام گفت: ای حسین! به سوی آتش شتاب کردی پیش از آنکه قیامت برسد. امام در پاسخ او فرمود: ای پسر زن بزچران! تو از ...
ویژه نامه شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
.... تو امیر پیاده ها باش! شمر امان نامه را ستاند و به سوی اردوگاه امام به راه افتاد. وقتی رسید، فریاد برآورد: أَیْنَ بَنُوا أُخْتِنَا ؛خواهرزادگان ما کجایند؟ حضرت عباس علیه السلام و برادرانش سکوت کردند. امام به آن ها فرمود: پاسخش را بدهید، اگر چه فاسق است . حضرت عباس علیه السلام به همراه برادرانش به سوی او رفتند و به او گفتند: خدا تو و امان تو را لعنت کند! آیا به ما امان می دهی، در حالی که پسر ...
فضایل قمر بنی هاشم
:" جَزاکَ الله خیرا ً یا أخی ! لَقَد جاهَد تَ فی الله ِ حَق ّ جهاده ِ " برادرم ! خداوند پاداش نیک ترا دهد ، تو در راه خدا به طور کامل جهاد کردی حضرت عباس علیه السلام در کلام امام سجاد علیه السلام بزرگی و عظمت مقام عباس بن علی علیه السلام به گونه ای است که امامان معصوم علیهم السلام در موارد متعدد بر فداکاری ها، جانبازی ها و عظمت شخصیت آن بزرگوار تأکید فرموده اند. امام سجاد علیه ...
میر و علمدار نیامد
برادرتان حسین علیه السلام بردارید و سپاهیانش را ترک کنید. حضرت عباس علیه السلام که کانون وفاداری و معدن غیرت بود، بر او بانگ زد: بریده باد دست های تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه ات. ای دشمن خدا، ما را دستور می دهی که از یاران برادر و مولایمان حسین علیه السلام دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ناپاک آنان درآوریم. آیا ما را امان می دهی ولی برای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله ...
آیا واقعا حضرت عباس روز تاسوعا و قبل از ظهر عاشورا به شهادت رسیده اند؟+ اسناد دقیق
نمود و جانش را فدای برادر نمود تا آنجا که دست هایش قطع شد. همچنین امام صادق(ع) فرمود: شهادت می دهم که تو برای خدا و رسولش و برادرت خیر خواهی نمودی، پس تو چه نیکو برادر فداکار بودی. درخصوص شهید قبل از شهادت عباس(ع)، در برخی مقاتل آمده است: قبل از شهادت عباس(ع) طفلی از آل امام حسین(ع) به شهادت رسید. حضرت عباس(ع) چندبار به تهیه آب اقدام نمود. از جمله طبری نقل می کند: چون تشنگی ...
مصیبت حضرت علی اکبر(ع) در واقعه کربلا
دشمنان را پیدا کنم؟ امام علیه السلام گریست و فرمود: آه، پسرم! اندکی دیگر به مبارزه خود ادامه بده. دیری نمی گذرد که جد بزرگوارت، رسول خدا، را زیارت کنی، و او تو را از آبی سیراب کند که هرگز احساس تشنگی نکنی. برخی از مورخان نوشته اند امام علیه السلام به او فرمود: پسرم! زبان خود را نزدیک بیار! و سپس زبان او را در دهان گرفت و مکید، آن گاه انگشتری خود را به او داد و فرمود: آن را در دهان ...
شرح کامل چهار روایت متفاوت در شهادت قمر بنی هاشم از کتاب مقتل الحسین
ملعون آمد بر حنک که زیر گلو باشد سخت و محکم جای گیر شد، امام (علیه السلام) دست آورد تیر را از حنک مبارک کشید فانتزع الحسین (علیه السلام) السهم خون مثل فواره بیرون آمد لشگر می دیدند که حضرت دو دست مبارک زیر گلو برد و بسط یدیه تحت حنکه فامتلأت راحتاه بالدم فرمی دو کف بحرآسای حضرت از خون گلو پر شد نگاهی به آن خون کرد و ریخت و فرمود: اللهم انی اشکو الیک ما یفعل بابن بنت نبیک یعنی ای خدا به تو شکایت می کنم ...
مقتل شب نهم؛ چگونگی شهادت حضرت عباس(ع) میر و علمدار سپاه+ اسناد دقیق
خشمگین شد و تیری به جانب آن حضرت پرتاب کرد. آن تیر در زیر چانه آن حضرت فرورفت. حسین علیه السّلام آن تیر را بیرون کشید و دست زیر چانه گرفت. پس دو مشت آن جناب پر از خون شد. خونها را به هوا ریخت. سپس فرمود: بار خدایا! من به تو شکایت برم از آنچه این مردم درباره پسر دختر پیغمبرت رفتار کنند. از آن سو لشگر دور عباس علیه السلام را گرفته به او حمله ور شدند و ایشان به تنهایی می جنگید. چون به نزدیک ...
مجلس نهم محرم/ روضه حضرت ابوالفضل العباس (ع)
السلام) را که نسبت به برادر خود ایثار کرد و جانش را فدای آن حضرت نمود تا این که در راه یاری او دو دستش را از بدن جدا کردند و خدا به جای دو دست او دو بال به آن جناب عنایت فرمود که مانند جعفر بن ابی طالب (علیه السلام) با آن دو بال همراه فرشتگان در بهشت پرواز می کند و برای عباس (علیه السلام) در قیامت نزد خدا مقامی است که مورد غبطه همه شهداست و تمام شهیدان را آرزوی مقام اوست. حضرت صاحب الزمان (عج ...
وقایع روز نهم محرم| از رد کردن امان نامه از سوی حضرت عباس(ع) تا تعویق جنگ تا صبح عاشورا
...: هم اکنون رسول خدا صلوات الله علیه را در خواب دیدم که می فرمود به زودی نزد ما خواهی آمد و آن لحظه بی شک نزدیک شده است. در بعضی مقاتل نوشته شده که پدرم امام علی و مادرم فاطمه و برادرم امام حسن علیهم السلام هم در کنار رسول خدا صلوات الله علیه در خواب دیده شدند. گفتگوی حضرت عباس علیه السلام با لشکر دشمن و به تعویق افتادن جنگ در این هنگام امام حسین علیه السلام به برادر خود ...
روز هشتم محرم و بیان فضائل حضرت علی اکبر (ع)
... ولی علی اکبر (علیه السلام) که تشنه ی وصال محبوب است و بی تاب دیدار اجداد طیّبش و امام زمان خود را تحت فشار می بیند، سوار بر اسب امام حسین (ع) که لاحق و به نقلی ذوالجناح نام دارد؛ عازم میدان می شود. در روز عاشورا بعد از این که مردی فریاد برآورد که ای علی، تو با یزید نسبت خویشاوندی داری، بیا و از حسن جدا شو که در امانی ، فرمود: اِنَّ قرابهَ رسول الله احقُّ اَن مُرعی و ...
تاسوعا،یوم العباس (ع)
حایل می کردند اما حضرت ابوالفضل دست نداشت و با صورت از روی اسب به زمین افتاد در این هنگام امام حسین(ع) خود را به بالین برادرش ابوالفضل رساند و گفت: به خدا قسم الان کمرم شکست و سر ابوالفضل(ع) را به دامن گرفت و خون از چشمان ابوالفضل پاک کرد حضرت ابوالفضل(ع) به برادرش حسین گفت: برادر خون را از جلوی چشمانم کنار بزن تا یک بار دیگر چهره تو را مشاهده کنم، برادر مرا به خیمه نبر چون شرمنده اطفال تو هستم ...
روز نهم محرم، روایت کربلا
دارم . عبّاس علیه السلام سوار بر اسب به سمت دشمن برگشت و هنگامی که رو در روی سپاه قرار گرفت، به آنان خطاب کرد و فرمود: ای مردم! ابا عبداللَّه علیه السلام یک امشب را از شما مهلت می خواهد . پس از این سخن، در میان سپاهیان عمر بن سعد گفتگوهایی ردّ و بدل شد تا آن که عمرو بن حجّاج زبیدی گفت: سبحان اللَّه! به خدا سوگند! اگر اینان از مردم دیلم (کفّار) بودند و از تو چنین تقاضایی می کردند ...
بعد از تو خاک بر سر این دنیا...
شب هشتم محرم اختصاص دارد به حضرت علی اکبر (ع) شهید بزرگ حماسه عاشورا و فرزند با فضیلت سیدالشهدا (ع) حضرت علی اکبر (ع) پسر بزرگ امام حسین (ع) و مادرش لیلی بنت ابی مرة بن عروة بن مسعود، از قبیله بنی ثقیف بود. بیشتر منابع کهن تاریخی از او با لقب علی اکبر یاد کرده اند. منابع سن او را هنگام شهادت، 18، 23 یا 25 سال ضبط کرده اند. حضر ...
ثبات ایمان و بصیرت دو ویژگی بارز حضرت عباس (ع) بود
منافقین خونخواهی کنم. حسین علیه السلام فرمود: پس برای این کودکان اندکی آب به دست آور! پس عباس برفت و وعظ گفت و تحذیر کرد، سودی نبخشید، سوی برادر آمد و خبر بازگفت و شنید کودکان فریاد می زنند العطش! العطش! پس بر اسب خویش نشست و نیزه و مشک برداشت و آهنگ فرات کرد، پس چهار هزار نفر گرد او بگرفتند و تیر انداختند، عباس آنها را متفرق ساخت تا وارد نهر آب شد، چون خواست کفی آب بنوشد، یاد از تشنگی ...
مقتل خوانی| من عباسم که هر صبح، کارم سقایی است+فیلم
به شدت گریه کرد و فرمود: برادرم! تو پرچمدار منی و بعد از تو، سپاه من پراکنده می شود. عباس(ع) گفت: سینه ام تنگ است و از زندگی سیرم. می خواهم انتقام خون شهدا را از این منافقین بگیرم. امام حسین علیه السلام فرمود: پس برو و برای این کودکان کمی آب بیاور. عباس(ع) رفت و اندکی لشکریان دشمن را موعظه کرد. از ایشان آب خواست که ممانعت کردند و سودی نبخشید. سپس به سوی برادر ...
تصمیم عباس (ع)در دو راهی های دشوار کربلا
.... ب حماسه شب عاشورا راوی می گوید: وقتی امام حسین (علیه السلام) تجهیز و تعجیل لشکریان را برای آغاز جنگ دید و دریافت که از خیرخواهی و نصیحت های آن حضرت بهره نبرده اند به برادرش ابوالفضل فرمود: اگر توانستی امشب را از دشمن مهلت بگیر تا در این فرصت به راز و نیاز با خدا بپردازم، خدا می داند من نماز برای خدا و تلاوت قرآن را دوست دارم. ( کامل بن ...
چه بر سر شبیه ترین مردم به پیامبر (ص) آوردند؟
نفرین نکرده بود، بعد از شهادت حضرت علی اکبر (ع) بر لشکریان یزید نفرین کرد و فرمود: قطع الله رحمک و نفرین کرد که خدا عمرسعد را مقطوع النسل کند. نوشته اند تا اصحاب زنده بودند، تا یک نفرشان هم زنده بود، خود آن ها اجازه ندادند یک نفر از اهل بیت پیغمبر، از خاندان امام حسین، از فرزندان، برادر زادگان، برادران، عموزادگان به میدان برود. می گفتند اجازه بدهید ما وظیفه مان را انجام بدهیم، وقتی ما کشته ...