سایر منابع:
سایر خبرها
شجاع: دلقک ها و غیر هواداران پرسپولیس درباره من حرف نزنند
بسته می شود. گفتم نه از کسی کمتر می گیرم و نه بیشتر. صحبت کردیم و تمام شد ولی سر همین توافق هم 3 روز مرا پیچاندند و چک را ندادند. فردای روزی که قرار بود به باشگاه بروم وویس آقای رسول پناه را برایم فرستادند که راجع به من صحبت کرده بود. همان شب فهمیدم که جای من قطعا اینجا نیست و همه مردم هم حرف های آقای رسول پناه را باور کرده بودند. مردمی که 4 سال برای شان بازی کرده بودم، حرفم سند نبود و حرف رسول ...
فرار شوهر صیغه ای با پسربچه 2 ساله
صاحب خانه ام مرا جواب کرد و بعد از آن اسیر کوچه و خیابان شدم که با فریدون آشنا شدم. فریدون شما را صیغه کرد که با او به سرقت بروی؟ او مرا وسوسه کرد و گفت تا چه زمانی با پول گل فروشی می خواهی زندگی کنی و فقیربمانی و بعد هم پیشنهاد سرقت داد که قبول کردم. ما معمولاً داخل خیابان ها پرسه می زدیم و خودرو هایی که ایمنی کمتری داشتند، سرقت می کردیم و بعد از سرقت لوازم داخل آن، خودرو را رها می کردیم. الان چه احساسی داری؟ فقط نگران پسرم هستم. ...
نظر رئیس ساواک درباره سخنرانی های "شجونی" و افتخار به حضور در زندان شاه
نمی دیدم و مرا به کمیته مشترک ضد خرابکاری رژیم شاه واقع در میدان توپخانه بردند. وی همچنین در بخشی از خاطرات خود درباره مبارزات سیاسی خود گفته بود: سال 1334 اولین زندان ما بود با شهید نواب صفوی و اولین عکس متعلق به 59 سال قبل است و عکس دیگر نیز مربوط به سال 1352 در کمیته مشترک است.من 25 بار زندان بودم اما مدت آن کم و زیاد بود...در سال 1352 چند وقتی بود که از طرف رژیم شاه به خاطر سخنرانی ...
در فوتبال، چسب زخم هم نداشتم؛ باند چیست؟!
بماند که جزو بهترین تیم های آن زمان محسوب می شد. آقای آذری خیلی پشت ما بود. من فوتبالم را مدیون او هستم و خیلی به من لطف و همیشه کمکم کرده. هروقت بخواهم کاری کنم، از او مشورت می گیرم. ● بعد از ذوب آهن برای سربازی، به ملوان رفتم و بهترین دوران فوتبالی ام هم بود که توانستیم با این تیم به فینال جام حذفی برسیم و در لیگ هم هفتم شدیم. سال خیلی خوب داشتیم و به تیم ملی هم دعوت شدیم. درآن زمان فقط ...
شجاع: آقای دیرباز شما یک نفر درباره من حرف نزن!
بیشتر بدهد فیلم را رها می کنی و به سراغ فیلم دیگری می روی درباره فوتبال و من صحبت نکن. من کوچیک همه هواداران واقعی پرسپولیس هستم ولی هواداری که دلش با تیم است و برای آن زحمت می کشد نه شمایی که فقط دنبال این هستی تا از کنار فوتبال و پرسپولیس هم به نوایی برسی. مدافع پرسپولیس بوسیدن لوگوی باشگاه را یک خواسته از سوی مدیران الریان می داند و در اینباره هم می گوید: من سه سال در پرسپولیس بودم. یک ثانیه ...
دورهمی والیبالی ها در نیاوران
تماشای مسابقه هم پای خود را به زمین والیبال نمی گذاشت. او درباره دلیل این کار می گوید: 5 سال در تیم پرسپولیس بازی کردم و به عنوان بازیکن تیم ملی هم انتخاب شدم. اما متأسفانه مچ پای من آسیب جدی دید. تاندون ها و رباط مچ پای من پاره شد. به طوری که 3 ماه بستری بودم. بعد از 3 ماه تصمیم گرفتم بازی نکنم. حتی برای تماشای مسابقه ها هم نمی رفتم. اگر ادامه می دادم در این رشته موفق می شدم اما در 23 سالگی والیبال ...
احمد سعادتمند: فرهاد مجیدی را به عنوان یک مربی قبول داشتم و اگر در کارش این استعفاها را نمی داد و کارش ...
مدرک را متاسفانه نمی توانم نشان بدهم. ولی قرار است من در این پنج ماه و نیم، یک کتاب بنویسم. خاطرات 5 ماه ام در استقلال. آنجا همه مدارک را می گذارم. حالا شاید سال بعد یا دو سال بعد شود، چون نمی خواهم که آرامش تیم را بهم بریزم. آن جا هوادار می فهمد که چه اتفاقی افتاد. در این که شاید یک سوتفاهمی بوده است شکی نیست، ولی خودتان هم در آن برنامه ورزش و مردم به این داستان دامن زدید دیگر. شما می ...
جنایت بخاطر طلب 9 میلیونی / زندگی قاتل در گروی تصمیم رئیس قوه قضائیه
روز بعد راننده فراری وانت دستگیر شد. وی خیلی زود به قتل بهروز اعتراف کرد و پرونده اش برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه دختر 9 ساله مقتول که به همراه مادرش در دادگاه حاضر شده بود به عنوان ولی دم پدرش درخواست قصاص کرد و گفت: من دو برادر کوچک هم دارم که به سن قانونی نرسیده اند اما سال هاست از پدربزرگ و مادر بزرگ مان هیچ خبری نداریم. سپس متهم به نام ...
سرآسیایی، سرمربی جدید ابومسلم می شود؟
پیشنهاد سرمربی گری داده شد اما معتقد بودم باید تجربه کافی برای این سمت را داشته باشم. جلوگیری از انحلال پدیده سرآسیایی را می توان به جرات یکی از افراد مهم در جلوگیری از انحلال باشگاه پدیده دانست. او در مدت زمان حضورش در این تیم با رایزنی های گسترده مانع از انحلال باشگاه شد. وی اظهار کرد: در باشگاه پدیده مشکلات مالی زیادی داشتیم و با 7، 8 نفر باشگاه را اداره می کردیم ...
امام جمعه اهواز: مشکلات هفت تپه حل شده است
همین مصیبت ها کنند پیگیری کردیم تا مثل اتفاقات هفت تپه تکرار نشود. وی اضافه کرد: الآن کارگران هفت تپه حقوقشان به روز است دیروز هفت تپه رفتم با چندین کارگر صحبت کردم گفتند حقوق شهریور را پرداخت کرده اند قرار است حقوق مهر هم چند روز دیگر واریز کنند. موسوی فر تصریح کرد: در تاریخ نیشکر این پرداخت به روز حقوق سابقه نداشته است حتی آن وقتی که هفت تپه دولتی بود.داستان هفت تپه ...
راز سرقت های سریالی خودروهای پایتخت فاش شد
تهران (پانا) - راز سرقت های سریالی خودروهای پایتخت به دست زوج سارق با سر رسیدن صاحب یکی از خودروها و دستگیری زن جوان فاش شد. به گزارش ایران، چند روز قبل زن جوانی در یکی از خیابان های تهران از خودرو پیاده شد تا از مغازه سیگار بخرد. در حالی که مردی جوان پشت فرمان نشسته و پسر 2 ساله ای نیز روی صندلی عقب بود وی وارد مغازه شد اما دقایقی بعد وقتی از مغازه بیرون آمد نه از خودرو خبری بود و نه ...
پشت پرده دلالان و مدیران در واردات ترازو/ قاچاق یا تعطیلی کارخانه های وطنی؟
هزار عدد در سال کاهش یافته، اما متأسفانه در حال حاضر به یک سوم این میزان یعنی 30 هزار عدد ترازو کاهش یافته است و این یعنی کاهش چشم گیر تولید داخلی. تولیدی که می توانست برای 300 نفر به طور مستقیم اشتغالزایی کند، اما تنها با 70 نفر، سرپا مانده است. جولان دلالان در گمرک/ دست های پشت پرده دلالان و برخی مدیران برای پیدا کردن سر نخ واردات ترازو در نقش یک وارد کننده ابتدا به گمرک غرب تهران رفتم ...
نقد آخرین مصاحبه شجاع خلیل زاده؛ خانه را متری چند حساب کردی؟
...: بله به خاطر پول رفتم! چرا بازیکن پرسپولیس با این همه قهرمانی و تلاش برای موفقیت بیشتر باید کمتر از بازیکنان تیم رقیب بگیرد؟ چرا باید بازرسی باید به قرارداد ما گیر بدهد اما تیم رقیب قرارداد 6 میلیاردی ببندد؟گفتم می خواهم قراردادم را 4 سال دیگر تمدید کنم اما رسول پناه گفت بازرسی گیر می دهد و نمی توانم تمدید کنم. این یعنی تمام متر ومعیار او برای ماندن و رفتن تیم رقیب بوده است؟ رسول پناه نمی ...
تینا آخوندتبار: چهره ام را فدای بوکس کردم
تازه ترین ها به نقل از خبرورزشی / بوکس ؛ شهرتش را مدیون جعبه جادویی تلویزیون می داند، نقش های زیادی را در سریال های مختلف بازی کرده خوب هم از پس آنها برآمده است. اما عشق مبارزه روی رینگ برای چیز دیگری بود، به حدی جذاب که برایش چند سال قید سینما و تلویزیون و مهمتر از آن زیبایی صورتش را هم زده است. صحبت از تینا آخوندتبار است که تا به امروز 6 مبارزه رسمی بدون باخت داشته و قرار است هفته آینده در ...
دسیسه ای برای اخاذی از خواهرزن!
خانه پاسخ مثبت دادم و یک روز بدون اطلاع خانواده ام و به بهانه کلاس دانشگاه از خانه فرار کردم و به همراه قادر به تهران رفتم. همان روز اول که او مرا به منزل یکی از دوستانش برد، تازه فهمیدم که همه وعده و وعیدهای او دروغ است و من درگیر عشقی هوس آلود شده ام. آن جا بود که متوجه شدم نه تنها این عشق دروغین عاقبتی ندارد بلکه او فقط قصد سوءاستفاده از مرا دارد. این بود که پلیس را بهترین پناهگاه خودم ...
احمد سعادتمند: چون یک مدیر کشوری بودم و بخاطر نماینده ایران، به پرسپولیسی ها تبریک گفتم
نیست و باید از جایگاه شغلی و مدیریتی خودم و همکاران خودم. به هر حال من در دانشکده تربیت بدنی بودم، انسیتو ورزش و تربیت مدرس سال 67 و همه عزیزانی که الان در راس فدراسیون ها هستند، در رده های بالا هستند و تلاش های زیادی در ورزش کشور کردند، همه هم دوره های من هستند و خدمت شما عرض کنم که مجبور شدم که سکوتم را بشکنم. من کتاب نوشتم، مقاله نوشتم، تحقیق داشتم. 50 و چند کشور دنیا رفتم، المپیک رفتم، مسابقات ...
خلعتبری: مردم با دیدن مارادونا اشک می ریختند
کردیم که گفت: خدا را شکر مشکل مارادونا جدی نبود و با یک جراحی برطرف شد. نمی توانم کتمان کنم من علاقه بسیار زیادی به ایشان داشته و دارم و در فصل 2012-2011 روزهای خیلی خوبی را کنار این اسطوره بزرگ و محبوب دنیای فوتبال سپری کردم. هنوز هم نمی دانم چطور از همان روز اولی که سر تمرین الوصل رفتم، مورد توجه و محبت مارادونای بزرگ قرار گرفتم. مشخص بود ایشان احساس خوبی نسبت به من دارد. در رفتار ایشان ...
حال بد نسرین مقانلو در مراسم خاکسپاری پدرش + تصاویر
زمان کودکی و نوجوانی فعالیتم در زمینه تئاتر و نمایش را شروع کردم، اما زمانی که تصمیم گرفتم فعالیت حرفه ای ام در سینما را شروع کنم، با فیلم دو نیمه سیب کیانوش عیاری استارت زدم. 10 سال پیش بالاخره تصمیم گرفتم با همسرم صحبت کنم و میزان دلتنگی و علاقه ام به کارم را به او گفتم، خوشبختانه او هم قبول کرد به همراه بچه ها به ایران برگردیم تا بتوانم بدون دغدغه و استرس به کارم برسم. دختری در قفس آقای صلح میرزایی اولین فیلمم بعد از آن دوران بود و بعد از آن برای بازی در سریال مسافری از هند از من دعوت شد. ...
به مربی سایپا حق می دهم چون فوتبال سلیقه ای است/ پوشیدن پیراهن نساجی باعث افتخار است
14 بازی که انجام دادم سعی کردم بهترین عملکرد را داشته باشم و داخل یک سری از سایت هایی که به بازیکن نمره می دهند نمرات قابل قبولی داشتم. امسال با یکسری اطرافیان و خانواده مشورت کردم و برای داشتن آرامش تصمیم به این گرفتم که از سایپا جدا شوم. برای گرفتن رضایتنامه دو هفته ای درگیر بودم و بعد با آقای رحیمی، معاون باشگاه، جلساتی داشتیم و صحبت هایی کردم و دوباره سر تمرینات حاضر شدم و دیدم شرایط به گونه ای ...
انکار و اجتناب، دلایل اصلی وخامت حال بیماران کرونایی
باید به بیمارستان مراجعه می کردی؟ - خدای ناکرده یک بار دیگه هم کرونا بگیرم، نمیرم بیمارستان. آقا نگاه کن ببین چقدر آدم داره میمیره. رفتن بیمارستان مساوی با مرگه. - پس این همه بیمار کرونایی از بیمارستان مرخص میشن، چی؟ - حتما اونا بدن هاشون قویه. پیش خودم گفتم آنفولانزا گرفتم فریدون 41 ساله کارمند یکی از ادارت دولتی است. او چند روزی علایم کرونا داشته و بعد از مثبت شدن ...
پاتوسی: روی گل های امسالم شرط بسته ام
برقرار کنید! (می خندد) دقیقا منتظر بودم از ایوب والی بگویی. بله، با ایوب حتی یک کلمه هم نمی توانستیم صحبت کنیم و اگر لازم می شد فقط با ایما و اشاره و زبان بدن ارتباط برقرار می کردیم. در کل با کدام بازیکن ها در فولاد صمیمی تر هستی؟ من با همه خوبم و سعی می کنم با آنها شوخی کنم و ارتباط خوبی داشته باشم. حالا بعضی ها چون کمتر زبان انگلیسی بلدند کمتر صحبت می کنیم. در کل با موسی و شیمبا ...
بوسه ها را تحویل میرزا حبیب الله بده
مرحوم اسدالله عسکر اولادی- من راهم جدا بود من دنیا را انتخاب کرده بودم او آخرت را کارمان به هم هیچ ارتباطی پیدا نمی کرد ایشان وقتی انقلاب شد قبل از سال 56 از زندان بیرون آمد و از سال 55 رفته بودم عراق آخر سال 55 بود که ایشان آزاد شدند رفتم عراق .گفتم می خواهم بروم امام را ببینم تو هم بیا بریم گفت ممنوع الخروجم نمی توانم و من رفتم نجف خدمت امام اول مرا نمی شناختند و راهم نمی دادند و وقتی گفتم ...
ابوباران به چاپ سوم رسید
خاطرات این مدافع حرم افغانستانی از حضور در ارتش افغانستان می پردازد آمده است: بین مردم افغانستان، ضرب المثلی وجود دارد که می گوید: خر سوارشدن، یک عیب است؛ پیاده شدن از آن، یک عیب دیگر. این دو جمله، گویای حال من در آن روزهای ورود به افغانستان بود. در تابستان سال 83، مستقیم به کابل رفتم اولین کاری که کردم این بود که به وسیله شناسنامه قدیم پدرم که همراه خود آورده بودم، شناسنامه افغانستانی گرفتم. اما با ...
تا دم مرگ در شرایط مشکوک
در این گزارش قصد دارم این نصف روز را به صورت کوتاه و توصیفی برای شما روایت کنم تا از یک طرف با فضای امروز بیمارستانها و بیماران مبتلا به ویروس کووید 19 یا کرونا آشنا و از طرف تلنگری باشم برای دانستن قدر سلامتی خود و تلاش کادر درمان. چند شب قبل، حدود ساعت یک بامداد به رختخواب رفته و در همان لحظه اول به خواب رفتم اما تنها یک ساعت از خوابم گذشته بود که به یکباره با سرگیجه از خواب پریدم و ...
صدایی که تو را می خواند
عجیبی داشتم . صدای غرو لند ی، مردم را مورد عتاب و خطاب قرار می داد و مرتب تکرار می کرد : یکماه مسلمونا ، بین سال کجایید ،فقط ماه رمضون باید مسجد شلوغ باشه ،جا تنگ کردید و......... صدای او چون پتکی در سر من بود . در حال حرکت بود و تمام مسجد را دور می زد از بد حادثه آمد که از پشت سر من رد بشود ،ناگهان پایش به کمر م خورد یک لحظه احساس کردم درخت سنگینی روی کمرم افتاده و جلوی نفس کشیدنم را گرفته است ...
مدفن زائر امام زمان (عج) در عرفات +عکس
به گزارش به گزارش پایگاه خبری صبح الوند به نقل از باشگاه خبرنگاران ، در یکی از این سالها که عهده دار پذیرایی جمعی از حجاج هم بودم، شب هشتم ماه ذیحجه با جمیع وسائل به صحرای عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنکه حجاج به عرفات بیایند، برای زواری که با من بودند جای بهتری تهیه کنم. تقریبا عصر روز هفتم بارها را پیاده کردم و در یکی از آن چادرهایی که برای ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ضمنا متوجه شدم که غیر از ...
ماجرای جوان دو قطبی که قصد کشتن پدر و مادرش را داشت
و نمی تواند همسر خوبی برای من و مادر مناسبی برای فرزندانم باشد. این بود که تصمیم به جدایی گرفتم، اما سونیا نتیجه مثبت آزمایش را نشانم داد و من هم با به دنیا آمدن پسرم به ناچار او را عقد دایم کردم تا فرزندانم آسیبی نبینند با وجود این رفتار های همسرم هیچ تغییری نکرد و همه این سال ها را در رنج وعذاب سپری کردم. دو فرزند اولم بعد از پایان تحصیلات عالی ازدواج کردند و به دنبال سرنوشت خودشان ...
پرچمدار پارالمپیک: فقط یک روز با فرد معلول زندگی کنید
به گزارش مشرق ، وقتی پایش روی مین رفت، فکر کرد به درجه رفیع شهادت رسیده. به گفته خودش، هیچ گاه برای از دست دادن پایش گریه نکرده و ناراحت نشده است. مگر ممکن است یک دختر 19 ساله بتواند این نقص را در دوران جوانی هضم کند؟ مگر می شود برای آینده هزار امید و آرزو نداشت؟ از دست دادن یک پا برای یک دختر در این سن، دیگر خانه نشینی ست. اما او فقط یک ماه بعد از دست دادن پایش، با عصا سر کلاس های درس ...
غمنامۀ هنرمند
بااین حال هنوز باید اجاره یکی از آن ها بپردازد. آن هم وقتی مشتری نیست. به هرحال همۀ ما چشم به راه هستیم که یک روز وضع بهتر شود و مدام به خودمان می گوییم بزک نمیر، بهار میاد. این هنرمند پیشکسوت قلمکار سازی خاطرنشان می کند: کارگاه من در خورزوق است. در قدیم کارگر داشتم اما چند سال است که نمی توانم کارگر داشته باشم و مدتی است که مجبورم آثارم را کنار خیابان و در شهرهایی که من را نمی شناسند ...
راستش را بخواهید می ترسم!
مرتب به سنگر و خاکریزهای ما تیراندازی میکردند. شب در گوشه ی سنگر کز کرده بودم که فرمانده آمد داخل و به من و چند نفر دیگر گفت: باید بروید آخر تنگه. در آنجا بچه های یاسوج مستقر بودند.ما می بایست از بوشهری ها جدا میشدیم. اول مخالفت کردیم و گفتیم ما همینجا میمانیم اما فرمانده با اصرار گفت: نه! باید بروید. تشخیص من است. سپس رو به من و دو نفر دیگر کرد و ادامه داد شما سه نفر! رفتیم پیش بچه های ...