سایر منابع:
سایر خبرها
جشن تولد بازیگر سهراب از سرنوشت / پست مجری معروف درباره خواست و حکمت خدا/ بهمن هاشمی در کنار اسطوره بی ...
نوشته است: " با تو که صحبت میکنم دیگران فکر می کنند دیوانه شده ام، باخودم حرف می زنم! حالا مهم نیست، داشتی می گفتی...!؟ جمله:محمود فکری نژاد. حالاتو اگه هر حرفی داری دوست داشتی بگو " کیسان دیباج، بازیگر نقش سهراب در سریال از سرنوشت با به اشتراک گذاشتن تصاویری از جشن تولدش در صفحه خود نوشت: "25 تمام میریم واسه 26 ...
روح الله زم اعدام شد
، کجا ها بودن؟ زم: جا های مختلفی بود رضوانی: وزارت خونه ها، ادارات زم: اره. اونا رو یه سری موردی وصل میشدن میدادن رضوانی: بعد اینا مسئول بودن می دادن یا سری آدمای عادی، کارمندا بودن؟ زم: اونایی که موردی بودن رو نمیشد تشخیص داد که مسئول بودن یا آدم عادی بودن. طرف میفرستاد میرفت رضوانی: الان من بد دارم سوال میکنم؟ زم: نه شما ...
جملات فلسفی+ انگیزشی+ سنگین، 60 جمله اثرگذار و عالی
اعمال ماست! اگر کسی آمد و به شاخ و برگِ باورهایت تبر زد، نترس! چون دستش به ریشه ات نمی رسد. جوانه بزن رشد کن بزرگ شو... وقتی یکی بهت میگه که شدنی نیست حواست باشه که اون حرف رو با توجه به توانا یی های خودش زده نه تو! رشد کردن دردناکه، تغییر کردن دردناکه، ولی هیچ چیز ...
گفت وگو با فرزاد موتمن/ سراسر شب به فیلم های دیگر من هیچ شباهتی ندارد
شکل فیلمسازی را دوست دارم. البته رگه هایی از فیلم های قبلی شما در سراسر شب کاملا مشهود است. همین طور است. لحظه هایی از فیلم های سایه روشن ، هفت پرده و صداها در سراسر شب هم دیده می شود با این تفاوت که بخش های تجربی اکسپریمنتال سراسر شب کمی بیشتر است و آن هم به این دلیل که سینمای اکسپریمنتال برای من بسیار جذاب است، به نظر من اساسا بعد از جنگ جهانی دوم دوران قصه و قصه گویی به سر ...
همه چیز درباره واکسن کرونای ایرانی؛ دکتر مینو محرز در بدون تعارف
توانند بدهند به خاطر اینکه یکیش یخچال منفی 70 می خواهد یکیش منفی 20 که این ها روتین نیست اصلاً حمل و نقلش مشکل است این ها باید یکسری از این به اصطلاح فلاکس های خیلی مخصوص بسازند حالا که نمی یاد بنابراین اون میشه برای مال آمریکا و فوقش یکی دو تا کشور اروپایی تا بعد بتونند اون را تهیه بکنند اونی هم که در انگلیس ساخته شده vekambenndi ویکامبیننده اونم هنوز داره ترایژ می کنند رو دوزش مشخص نیست بقیه هم ...
رفتن ترس داشت اما من باید می رفتم
. دیوانه شده ای؟ بیا بریم نجاتشان بدهیم. گفت این جا فقط باید خودت را را نجات بدهی پس بیا برویم تا تو را هم به رودخانه نیانداختند. کمی بعد یک گرگ را دیدیم که انگار از دوست های سگ بود و گفت به به دوست قدیمی برایمان غذا آورده ای؟ سگ گفت برو پی کارت این خروس دوست من است چپ بهش نگاه کنی با من طرفی. به سگ گفتم: هی مطمئنی جای امنی هست این ور؟ هنوز ...
پسرانم مهمان مادرسادات بودند...
شهادت و دیدار معبود. آن روز ظهر، صدای اشک های مهدی بود که عاجزانه از مادر اذن دخول برای ورود به گلستان عاشقی می خواستند. اما دل مادر هنوز در انتظار دیدار احمد بود و ناراضی از دوری مهدی. برادرم محمد نیز حضور داشت. رو به مهدی کرد و گفت: شما الان نمی خواد بری! احمد رفت و شهید شد! تو بمان! ، اما پیروز میدان آن روز، اشک های مهدی بود. مهدی از طرف بسیج به جزیره مجنون اعزام شد؛ یکی از دروازه ...
قماربازان اینستاگرام چطور کلاهبرداری می کنند؟
اقامت که با خبر شد گفت شما جای پدرم هستید و کمکتان می کنم. از پاسپورت و مدارکتان کپی بگیرید و امضا کنید و به من بدهید، برایتان در ترکیه اقامت می گیرم. من از همه جا بی خبر با خوشحالی مدارک خودم و خانواده را به او دادم. گذشت تا چند روز بعد، دوباره جوانک به مغازه آمد و گفت به زودی موضوع اقامت تان حل می شود. گفت خواهشی دارم. کارت بانکی ایرانی من مسدود شده، یکی از دوستانم قرار است 100 میلیون برایم حواله ...
آیا باید بچه ها را وادار به عذرخواهی کرد؟
...، اگر لباس نداری تو را می پوشانیم، اگر نیازمندی تو را غنی می سازیم، اگر از جائی رانده شده و یا فراری هستی تو را پناه می دهیم، اگر خواسته ای داری برمی آوریم، اگر توشه سفرت را پیش ما آوری و مهمان ما باشی برای تو بهتر است و تا هنگام رفتن از تو پذیرایی می کنیم. آن مرد وقتی این برخورد را از امام مشاهده کرد آثار شرم و حیا بر صورتش ظاهر شد و گفت: تا این لحظه شما و پدرتان منفورترین خلق خدا نزد ...
زری خاله خانم بود و سارا را به مردان فروخت
توان می جنگند. یک و خواهر و 4 برادر دارم. قبل از فوت پدرم اگرچه او همیشه طرف پسرانش بود، اما باز هم حواسش به ما بود، اما وقتی یکسال بعد از مادربزرگ فوت کرد، آزار و اذیت های برادرانم بیشتر شد، مادرم همیشه رابطه اش با پسرهایش خیلی خوب بود و هر وقت به او اعتراض می کردم، می گفت آن ها پسر هستند و حق با آنهاست؛ تو چیزی نگو. کلاس اول راهنمایی بودم که دیگر طاقت آزار های برادرانم را نداشتم و عرصه ...
ناگفته های قاتل وحید مرادی از نحوه قتل+ عکس
... آن شب تو هم چاقو کشیدی؟ کسانی که مقابل خانه مادربزرگم آمده بودند، چاقو داشتند. من هم می خواستم از خودم دفاع کنم. اصلا فکرش را هم نمی کردم که این وسط جان یک نفر گرفته شده باشد. رفتم خانه مان و نزدیک صبح روز بعد بود که ماموران برای دستگیری من آمدند. چرا فکر نمی کردی کسی به قتل برسد؟ ضربه هایی که زدی کاری و کشنده نبود؟ آن شب مقتول پرونده و دو نفر دیگر زخمی شده و ...
نقش رزق حلال در استحکام نهاد خانواده در سیره و سخن امام رضا علیه السلام
أَسْأَلُک مِنْ رِزْقِک الْحَلَال امام فرمودند تو از خداوند روزی پیامبران را درخواست می کنی، بگو: قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک رِزْقاً حَلَالًا وَاسِعاً طَیباً مِنْ رِزْقِک (همان، ج2: 552) و نیز حسن بن جهم گوید از حضرت رضا(ع) شنیدم که می فرمود: مردم هرگاه غذای یک سال خود را در خانه داشته باشند بار زندگی آنها آسان می گردد و از نگرانی ها آسوده می شوند. امام باقر و صادق(ع) مزرعه ای خریداری نمی کردند ...