سایر منابع:
سایر خبرها
اورژانس و پلیس اعلام شد و دو مرد جوان به بیمارستان منتقل شدند. اما شدت جراحت باعث شد تا یکی از مصدومان تسلیم مرگ شود. دسیسه شرم آور مرد مرموز مرگ مرد جوان به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. به دستور بازپرس محمد جواد شفیعی تحقیقات برای رازگشایی این پرونده و شناسایی موتورسواران ادامه یافت. در ادامه بررسی ها مرد جوان در تحقیقات گفت: من و عمویم، در یک نانوایی در کرج ...
زنان ورزشکار در پارک های تهران سرقت می کرد، دستگیر شد. پلیس در جستجوی عاملان جنایت محله نواب پلیس پایتخت در جست و جوی 2موتورسوار است که به سمت عمو و برادرزاده ای هجوم بردند و با ضربات چاقو یکی از آنها را به قتل رساندند و دیگری را تا پرتگاه مرگ پیش بردند. روحانی: مردم وسیله ای برای آزمایش واکسن نیستند ?رییس جمهور گفت: واکسن هایی هم در اختیار ما بود که زودتر ...
این زمینه در دادسرای ناحیه دو مشهد گشوده شد. مقام قضایی در بررسی اقدام های مجرمانه صورت گرفته پی برد سه متهم در روز واقعه سوار بر یک دستگاه پژو206 در حوالی بولوار کوثرشمالی و در منطقه ای خلوت راه مردی جوان را سد کرده و دو نفر از آن ها در حالی که سلاح سرد را در دستانشان می فشردند، به سمت طعمه حمله ور شده اند. یکی از آن ها وقتی با مقاومت مرد جوان روبه رو می شود با چاقو ضربه ای ...
در حال صحبت با گوشی های گران قیمت شان بودند، یا اینکه سرگرم گوش کردن به موسیقی با هندزفری که در دام سارقان گرفتار شده بودند. درحالی که ردیابی ها برای شناسایی دزدان ادامه داشت یکی از آن ها چند روز قبل در جدال با آخرین طعمه گیر افتاد. سارقان قصد سرقت گوشی موبایل را داشتند که صاحب آن با آن ها درگیر شد. با این حال دزدان قصد داشتند هر طور شده فرار کنند که هنگام فرار، ناگهان ترک نشین از روی ...
رضاخان او نامه ای می نویسد که هیچ گونه مشکلی هم برایش پیش نمی آید. از آن به بعد او یک وکیل دعاوی می شود و سپس وارد نویسندگی می شود که مجله پیمان را منتشر می کند. در این دوره گاهی وکالت می کرد؛ مهم ترین و جنجالی ترین وکالت او در سال 1322 ش یا اواخر 1321 ش بود که دو نفر از جنایتکاران دوره رضاشاه یکی پزشک احمدی و دیگری سرپاس مختاری را دستگیر می کنند و قصد محاکمه و اعدام آن ها را داشتند. کسروی یک متنی ...
جاری شد. قصّاب بر فشار دست خویش افزود. چهره او از شدّت درد و فشاری که بر دست رقیب خود وارد می آورد، سرخ شده بود. سرانجام، مرد مست قمه را رها کرد. احمد آقای قصّاب، با یک حرکت پا، بدن قداره کش هرزه را بر خاک افکند، امّا خود نیز غرق در خون شده بود. مردم برای نجات جوان با حمیّت، به سویش هجوم بردند. مبارزه دلیرانه او با مردی که به نوامیس مردم فحش داده بود و با عربده های مستانه، فضا را آلوده ...
تا بیمارستان هم نکشیده.... صدای نفس های فواد که پشت سر هم و تند تند دم و بازدم می کرد هنوز تو گوشمن... مسلمو هِی داشت توضیح بیشتر میداد و دست کُپُل و گوشتیش تو هوا می چرخوند که فواد یک هو دوید سمت مغازه مُسلمو و تا رسید حمله کرد چاقو دسته زنجونی رو از تو سینه ی هندونه دراورد و رفت سمت بازار جنگ زده ها و دیگه هیچ وقت ندیدُمش... *** به گزارش ایسنا، این داستان به قلم و روایتِ "پیمان زند" و با تدوین "نگین کتویی زاده" تهیه شده است. انتهای پیام ...
بدتر می شد همه بیم جان داشتند شهر رفته رفته داشت خالی می شد چون اگر می ماندند یا اسیر داعش می شدند و یا سر از تنشان جدا می شد. داعش 38 عضو خانواده ام را گرفت یکی از دیگر اهالی مناطق کردی عراق می گوید؛ زندگی، زن، بچه و دخترانمان را بردند، 600 نفر از یک روستا اسیر کردند، جوانان زیادی را کشتند و زنان و دختران جوان را به اسیری و برای جهاد نکاح با خود بردند. دو تا از ...