سایر منابع:
سایر خبرها
زنده به گور
. خواستم به او شیر بدهم. شیشه را آماده کردم و در دهانش گذاشتم. او را بغل کرده بودم. شیر را که می مکید یکدفعه سیاه شد. پایم شکسته بود و قدرت حرکت نداشتم با این وجود به سختی به خانه همسایه رفتم و کمک خواستم. همسایه گفت حال این بچه بد است او را به بیمارستان ببر. با همان پای شکسته به سمت بیمارستان رفتم؛ نمی توانستم تند حرکت کنم. آرام قدم برمی داشتم اما پایم سر خورد و به زمین پرت شدم؛ بچه هم بغلم ...
انتقام گیری؛ شرطی برای موافقت با ازدواج
عاشق دختری شده بودم و تصمیم داشتم با او ازدواج کنم. در این مدت متوجه شدم مادر دختر با مردی اختلاف دارد و می خواهد با او برخورد کند. این زن خیلی از دست صاحب مغازه عصبانی بود و مرتب درباره او صحبت می کرد. وقتی فهمید من عاشق دخترش هستم گفت فقط یک راه دارد که بتوانی با دخترم ازدواج کنی. باید در نقشه زندانی کردن مردی که می گویم، با من همراهی کنی. برای اینکه بتوانم دل این زن را به دست بیاورم ...
چند صدایی را در همه مسائل علمی و تحقیقاتی از قم یاد گرفتیم
مردم مصمم و پشتیبان امام راحل(ره) بودند، تصریح کرد: تعدادی از بانوان نیز در 15 خرداد شهید شدند و مدتی مغازه ها در قم به نشانه اعتراض بسته بودند و مردم قم با همه وجود در صحنه بودند. رئیس جمهور با بیان اینکه اگر از مدرسه فیضیه عقب نشینی می کردیم نمی توانستیم پیروز شویم، ابراز داشت: قطعا بدون حضور و حمایت مردم انقلاب اسلامی به پیروزی نمی رسید. حجت الاسلام والمسلمین روحانی افزود ...
گفتگوی خاص و خانوادگی با امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی + تصاویر
. امین تو هم یک کتاب به من پیشنهاد کردی. - امین: آره، کتاب الف تا ی بازیگری . - الیکا: این کتاب را من اصلا نخوانده و ندیده بودم. بازیگر مورد علاقه تان کیست؟ احتمالا هر دو باید آل پاچینو را دوست داشته باشید چون همه بازیگرها او را دوست دارند. (خنده) - امین زندگانی : من تام کروز را دوست دارم. - الیکا: امین عاشق تام کروز است. (خنده) اتفاقا ...
بولتن سینما ؛ مجلۀ خبری روزانۀ سینما (7 اسفند)
رؤسای شبکه ها مواجه شود. سینما هم قطعاً حامی و کمک صداوسیما خواهد بود. ایوبی خاطرنشان کرد: از همه کسانی که در ماه های گذشته قدمی برای ایجاد وحدت در سینمای ایران برداشتند، تشکر می کنم و خطاب به شما بزرگواران می گویم که اجازه ندهید در میان شما علی رغم تمام نظرات مختلفی که وجود دارد، رخنه ای ایجاد شود. سال 94 سال وحدت و همدلی سینماگران باشد و اجازه ندهید که دشمنان سینما سوار بر موج اختلافات ...
شاید روزی برای شما هم اتفاق بیافتد
وی است و نه حکایت زندگی اش که همه به خوبی می خوانیم و می دانیم. فیلم ها به دست مان می رسد، به آنها دامن می زنیم و شاخ و برگ می دهیم. عده ای بر این باور هستند که بد هم نیست، کمی بخندیم و دور هم باشیم اما عده ای دیگر می گویند که نه! از اصل و اساس این کار اشتباه است. اما... حکایت ماندنی است و تمامی ندارد. فیلم هایی که شاید روزی هم از ما منتشر شود و دست به دست در فضای مجازی بچرخد. شاید ...
تفکر انحرافی توسل بدون جهاد فی سبیل الله
نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّه ائمه یا حاکم هستند یا حاکم نیستند که غالباً نیستند، امکان حکومت نداشتند و در حصر بودند؛ اما آنچه وظیفه ذاتیِ ائمه (علیهم السلام) است را باید انجام بدهند. اگر نتوانند در جامعه انجام بدهند از خانواده شروع می کنند. خاندانِ عصمت و طهارت که همین امامزادگانِ شریف هستند، غالباً این چنین هستند و از همه جهات معنوی، علمی و سیاسی رشد یافته اند. یکی از دلایل محوری هجرت ائمه ...
عبدالرضا علیزاده با شاخه گل کجا می رود؟!
داشتن بعد از ازدواج از بین می رود را به هیچ عنوان ندارد. خانم اسدی چند سال است با هم ازدواج کرده اید؟ - بعد از یک سال نامزد بودن، 8 سالی می شود که با هم ازدواج کرده ایم. چطور با هم آشنا شدید؟ - ما از سال های دور همدیگر را می شناختیم. زمانی که من 12-11 سالم بود هم محله ای بودیم و برای همین شناخت مان از هم به سال های دور برمی گردد. از همان زمان حس خوبی به هم ...
بولتن تئاتر ؛ مجلۀ خبری روزانۀ تئاتر (7 اسفند)
تشییع پیکر بهرام ریحانی ، برنامه ریزی علی پویان برای اجرا در تئاتر شهر، جشنواره های تئاتر از نگاه لک، نادری و تجنگی، تقدیم اجرای دو نمایش یک صبح ناگهان به کارگردانی حسین پاکدل و پاییز به کارگردانی نادر برهانی مرند به روح بهرام ریحانی ، آغاز بازبینی پنجمین جشنواره سراسری تئاتر ایثار، گزارشی از تئاتر جدید گروه جینگولد به کارگردانی دیوید استالر در ایتالیا، و درنهایت صحبت های لیلی رشیدی درخصوص نخستین تجربه کارگردانی اش در تئاتر سرخط مهمترین اخبار تئاتر و هنرهای نمایشی امروز را به خود اختصاص داد. ...
پیش بینی امام (ره) درباره حرف و حدیث های 50 سال بعد
شناخت بیشتر وی از جریان های سیاسی و دیدگاه های گروه های مختلف شده بود. به همین دلیل، خاطرات آن مرحوم، مشحون از وقایع خواندنی و گاه دست اولی است که در بررسی تاریخ انقلاب اسلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. آن چه در پی می آید، گزیده ای از خاطرات آن مرحوم است. که در این خاطرات، به بیان جزئیاتی شنیدنی از وقایع و جریان های دوران انقلاب اسلامی پرداخته است. چگونگی برگزاری همه پرسی جمهوری ...
نقش های صادق طباطبایی در تحولات انقلاب
دوران آشوب بود و پرواز انقلاب، روز 12بهمن در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست و در کنار مسافر اصلی آن-امام خمینی- سیداحمد خمینی که بعدها طباطبایی به نقش فراموش شده او در انقلاب اشاره می کند، سیدصادق طباطبایی، ابراهیم یزدی، صادق قطب زاده، ابوالحسن بنی صدر، حسن حبیبی، جلال الدین فارسی، مصطفی چمران و... همراه بودند. چندنفری که بعدها در صف نامزد اولین رییس جمهوری ایران قرار گرفتند؛ اگرچه بعضی از این ...
همه بازیگرانی که نقش روحانی را بازی کردند
قرار می گیرد. رضا کیانیان / روزگار قریب و کیف انگلیسی رضا کیانیان سه بار تجربه پوشیدن لباس روحانیت را در مجموعه های تلویزیونی داشته است. او در سریال روزگار قریب به کارگردانی کیانوش عیاری در نقش آیت الله فیروز آبادی ظاهر شد که توجه خیلی ها را به خود جلب کرد. یک بار هم در سریال کیف انگلیسی نقش روحانی را ایفا کرد که با وجود آنکه نقش بلندی نبود اما در خاطره ها ثبت شد. ...
گفتگو با پروانه کاظمی، هیمالیانورد ایرانی
بسیار نامساعدی داشتم. صدای مداوم هلیکوپترهای امداد و نجات و خبرهایی که لحظه به لحظه به ما می رسید حالم را دگرگون می کردم. چهار روز اصلا نخوابیدم. با اینحال بعد از چهار روز صعود را شروع کردم و مستقیما از کمپ 2 به کمپ 4 رفتم و روز بعد قله را صعود کردم. موفق شدم. جالب اینجا بود که تماس هایی که از ایران داشتم همه از جنس یأس و ناامیدی بود: تو نمی توانی. کشته می شوی. فقط می خواهی خودنمایی کنی ...
کفاشیان:نه اصلاح طلبم نه اصولگرا، "خنده گرایم"!
؟ چرا. ببینید، بازاریابی و اقتصاد در فوتبال مقوله ای است که درون خود فوتبال قرار دارد. من زمانی در فدراسیون دو و میدانی بودم و رفتم کارهای اقتصادی خارج از دو و میدانی انجام دادم. شروع کردم به واردات وسایل ورزشی و از سود آنها دوومیدانی را چرخاندم. خیلی هم پول درآوردم و یک استادیوم هم ساختم، ولی در فوتبال این فرمول جواب نمی دهد. من نمی توانم کار اقتصادی خارج از فوتبال انجام بدهم؛ اقتصاد و تجارت ...
شهید ورزشکاری که در کربلای جفیر تکه تکه شد
را تا کلاس ششم ابتدایی در مدرسه شوریده گذراند و از شاگردان برجسته مدرسه بود. مرحله دوم دبیرستان تا اخذ دیپلم را در شهرستان کازرون گذرانید که همین دوران مصادف شد با پیروزی انقلاب اسلامی، او برای اولین بار دستجات راهپیمایی را در فراشبند براه انداخت. در سال 58 از طرف مردم برای جهاد کشاورزی انتخاب شد هفته اول جنگ از طریق جهاد به اهواز اعزام شد و در عملیاتهای متعددی شرکت نمود تا سرانجام در غروب روز 3/ ...
هنوز هم هوای همه را دارد
زیستی به همسرش گفته بود: الان که ایران به وجود و حضور ما نیاز دارد، اگر روزی در ایران هم، چنین نیازی نباشد من برای جهاد به لبنان و فلسطین می روم،زندگی ام وقف جهاد است. شرطی که همسرش آن را پذیرفت. همه جمع شده اند، قرار است گفت و گوی امر خیر انجام شود. کاغذ و قلم و ... حسین، حرف را تمام می کند: یک جلد کلام ا... مجید، یک سکه ... به کسی کار ندارم، من همسرم را در مسجد، عقد می کنم. فردا مسجد، شاهد ...
چرا مرد خشمگین همسر نوجوانش را به قتل رساند؟
به قتل همسرش اعتراف کرده و گفته بود: زنم را دوست داشتم. عاشقش بودم و نمی خواستم او را از دست بدهم. فکر می کنم حالم بد شد که این کار را کردم. صبح بود. یادم نیست ساعت چند از خواب بیدار شدم، به آشپزخانه رفتم صدایی در گوشم می گفت او را بکش. فکر می کردم به من خیانت کرده است. چاقو را برداشتم و به خانه پدرزنم رفتم. زنم شب را در خانه پدرش مانده بود. وقتی به آنجا رسیدم سارا را بیدار کردم و او را با چاقو ...
زنی که مدرس شیطان است+عکس
ورودی مجتمع خانه شان را تهیه کرد و در اختیار من قرار داد. ساعت 4 صبح جنایت در انباری داخل پارکینگ پنهان شدم. پیش از آن مریم گفته بود که شوهرش هر روز ساعت 5 صبح و برای بردن سرویس مدرسه از خانه خارج می شود. زمانی که مجید به پارکینگ آمد تا سوار تاکسی اش شود از پشت سر به او حمله کردم و با میلگردی که برای قتل آماده کرده بودم، چند ضربه به سر و گردنش زدم. پس از چند دقیقه مریم به پارکینگ آمد و با ...
سلحشور: خجالت می کشم برای ساخت سریالم از حضرت آقا کمک بگیرم
، از او استفاده می کنم و اگر نیامد خودم بازیگر کشف می کنم و تربیت می کنم کما اینکه در گذشته ثابت کردم که این کار را می توانم انجام بدهم. مگر نکردم؟ *چرا! مصطفی زمانی. با این حال مطمئن باشید که خیلی از بچه های سینما هستند که به ما لطف دارند و قبلاً اعلام آمادگی کردند و گفتند ما می آییم. کم هم نیستند ولی اگر نیایند هم من مشکلی ندارم. * اتفاقا در تعقیب صحبتهایتان ...
الیکا عبدالرزاقی و امین زندگانی و رابطه عاشقانه شان
توانید اینگونه نگاه کنید که او دلش می خواهد امشب آن اتفاق بیفتد. حالا اشکالی ندارد، به جایش فرداشب بیشتر می خوابم یا فرداشب با دوستانم به استخر می روم. من این روزها این جمله را زیاد به کار می برم که فست فود وارد همه زندگی ما شده. ما چرا فست فود می خوریم؟ چون وقت غذا خوردن نداریم و فقط می خواهیم سیر شویم. دنبال تغذیه و خوراک نیستیم؛ ارتباطات مان هم فست فودی شده، یعنی اینکه از راه برسم و ...
وقتی ویشکا آسایش از همسرش خواستگاری کرد!
شدم که در کنار هنر، ورزش حرف اول را می زد و مادرم تمام تلاشش را به کار می بست تا ما را با ورزش آشنا کند. انصافا هم از دوران کودکی به ورزش علاقه داشتم! به واسطه بازی در نقش های مختلف تاریخی هم به اسب سواری و شمشیرزنی تا حدی مسلط شدم. اما در کنار همه این ها، من شیفته کوهنوردی هستم... وقتی پی به این علاقه ام بردم سعی کردم با جدیت آن را دنبال کنم و این موضوع در نهایت باعث شد، قله دماوند را فتح کنم ...
داستان چادری شدن من و مادرم!
گروه فرهنگی تیتریک ؛ پوششی معمولی داشتم مانتویی تا روی زانو به علاوه یک شال البته بدون آرایش. تا اینکه سال سوم راهنمایی که با یکی از همکلاسی هایم آشنا و دوست شدم که ظاهری متین و چادری داشت بعد از مدتی هم نشینی با او ظاهر او بر من اثر گذاشت. او اهل مسجد بود گاهی به بهانه اینکه با دوستم در مسجد قرار دارم با چادر از خونه خارج می شدم و به مسجد می رفتم. اما در مهمانی ها بدون چادر بودم با ...
قتل دایی در رقابت عشقی
در بیمارستان روانی بستری شده بود. او بسیار عصبی بود اما چون ما از بچگی با هم بزرگ شده بودیم من دوستش داشتم و رابطه خوبی با هم داشتیم. آن روز هر دو ما مواد مصرف کرده بودیم و همه می دانند شیشه محرک است من هم به همین دلیل حال خوبی نداشتم. احمد در مورد اینکه چطور تضمین می کند تا دیگر دست به رفتاری مشابه نزند، گفت: در حال حاضر در بند متادون هستم و اعتیادم را ترک کرده ام. عضو ان ای هم شده ام و می خواهم ...
انتخاب های سخت (9)
اینجا بود، به همه ما درباره آنچه که نیاز به انجام آن داریم، انرژی و انگیزه بسیار می داد. نمی توانستم اجازه دهم که مرگ ریچارد، کاری را که او به آن تعهد بسیار داشت، از مسیر خارج کند. تیم او هم احساس مشابهی داشتند. ما درباره ایده یک سخنرانی مهم در مورد چشم انداز صلح و آشتی در افغانستان بحث کردیم. من مطمئن بودم که ریچارد از ما می خواست که به این کارها ادامه دهیم. بنابراین غصه را کنار گذاشتیم و به ...
حبس کردن 3روزه کودک خردسال در چاله آسانسور
مشکلات بچه را سقط کنیم و شرط گذاشت در صورتی با من زندگی می کند که سقط کند و من هم قبول کردم اما بعد از سقط زیر قولش زد و از من جدا شد. وی ادامه داد: مدتی کارت سرویس آسانسور چاپ کردم و در ساختمان هایی که آسانسور داشتند، پخش کردم تا درآمدی کسب کنم تا اینکه چند باری به عنوان کمکی فرید برای سرویس آسانسور به این ساختمان رفتم و احتمال دادم که پدر آناهیتا پولدار است، به همین خاطر نقشه آدم ...
قسمت پنجم: زیبا
. بالاخره با حمایت پدرم توانستم به مدرسه بروم. زیبا خاطرات غم انگیز بسیاری دارد؛ یک روز مادرم می خواست به عروسی برود، ولی مرا با خود نمی برد. پدرم از راه رسید و مجابش کرد. از ترس پدرم پذیرفت. در بین راه به من گفت همین جا بنشین تا من برگردم. اما هرچه منتظر ماندم نیامد. فکر نمی کردم مادرم به من دروغ گفته باشد. من هم بچه حرف گوش کنی بودم و از جایم تکان نخوردم. تا اینکه چندتا پسربچه از راه ...
سربازی که مامور اجرای حکم اعدام بود
مأموریت اعدام. برای همین هم حرف از آن روز ها زیاد است؛ دلهره و صدای لرزان و چشم هایی که هر چند دقیقه یک بار پر اشک می شوند، اگر بگذارد. روزی که رفته بودم میدون سپاه واسه کارای سربازی، گفتن هرکی می خواد بره سپاه، ارتش، سازمان زندان ها و ... بره جاهای مخصوص بشینه. من خیال کردم تو زندون آدم راحت تره، بهش می رسن. رفتم قسمت سازمان زندان ها و سرباز زندان شدم. دو سال و خرده ای توی همه ی زندانای استان ...
گپی با ماه چهره خلیلی، بازیگر سریال گذر از رنج ها
قصه شخصیت ها بیشتر جان می گیرند و مشخص می شود که چرا رفتارهای کتایون با زیر دستانش ارباب و رعیتی نیست. پدر کتایون تحصیلکرده بوده، بنابراین کتایون اعتقادی به زور گفتن و فلک کردن کسی ندارد. از طرف دیگر شما رفتارهای مرجان را می بینید که چطور با دنیا حرف می زند و به او می گوید که باید هر روز همه کارهای خانه را انجام بدهد و حق هم ندارد برای دیدن خانواده اش به روستا برود، اما بر عکس کتایون به خدمتکارش ...
زندگی و مرگ شاعر زبان بسته ها در 7 پرده
است برود حمام.تا این را گفتند من منصرف شدم(خنده). واقعیت اینکه وقتی می خواستند مرا به حمام ببرند همه اهل محل می فهمیدند.پدرم مرا می انداخت روی دوشش و من همینطور دست و پا می زدم که نروم.واقعا بزرگترین تهدید برایم این بود که می بریمت حمام (خنده). پرده چهارم - خاطرات عمران از روزنامه توفیق و حزب خران زمان شاه دو حزب عمده داشتیم به اسم های حزب ایران نوین و حزب مردم.توفیق هم آمد حزب ...
آنچه در 20 روز آخر بر مرتضی گذشت
بود و شانس زیادی وجود نداشت. و پایان تلخ قصه من و احسان علیخانی تا 30/6 صبح جمعه در بیمارستان بهمن بودیم. فرزاد فرزین، بنیامین بهادری و خیلی های دیگر هم آن شب به بیمارستان آمدند و در نهایت ساعت 30/6 صبح من به منزل رفتم و از آنجا که به شدت خسته بودم، خوابیدم. ساعت 9 صبح از بیمارستان با من تماس گرفته شد. در واقع هم زنگ زده بودند و هم پیامک فرستاده بودند.من با چند دقیقه تأخیر پاسخ دادم چون به شدت ...