بررسی پایان زود هنگام نمایش پروین اعتصامی با سه گزاره اپیزودیک!
سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات سیلویا پلات ؛ نویسنده ای که از کار خود راضی نبود
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا )؛ وحید آقاپور، بازیگر و صداپیشه در پیشنهاد مطالعه این هفته، کتاب خاطرات سیلویا پلات را به عنوان بهترین کتابی که در یک سال گذشته خوانده است به مخاطبان ایبنا معرفی کرد. او درباره این اثر گفت: این کتاب را توصیه می کنم چون ما را با سیمای کامل سیلویا پلات، به عنوان یک نویسنده و شاعر آشنا می کند و از خلال خواندن این کتاب می فهمیم که این شخصیت چه قدر در ...
ماجرای باند کثیف شیطان!
دانستم با شیطان به گفت وگو نشسته ام سیر تا پیاز زندگی ام را برایش تعریف کردم و ادامه دادم اگر خوب کار کنم روزی تا 400 هزار تومان هم درآمد دارم! آن زن که با دقت به حرف هایم گوش می داد و گاهی از سر تاسف نگاهی دلسوزانه به من می انداخت، رو به من کرد و گفت: من مدیر یک شرکت مسافرتی هستم! تو هم اگر دوست داری می توانی در شرکت ما با همین خودرو فعالیت کنی و ساعتی 300 هزار تومان هم دستمزد بگیری! با ...
حجاب علیه حجاب
؛ بنابراین دغدغه نگارنده درباره به سخره نرفتن و به بازی نرفتن حجاب و چادر است که خانم های با حجاب و با وقار، بی شک از دایره ی این دعوا بیرون هستند. فارغ از راه حل عملی، حجاب پناهی است که نباید بی پناه بماند و خانه ای است که نباید ویران بشود، همان گونه که سیدحمید برقعی، شاعر آیینی ما در دفاع از طفل حجاب چنین سرود: حجاب روی زمین طفل بی پناهی بود تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر میان کوچه که افتاد دشمنت از پا در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر پایان ...
به بهانه سالگرد پذیرش قطعنامه 598
معاملۀ با خدا طفره رفته اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبۀ حق خواهند کشید. که من مجدداً به همۀ مردم و مسئولین عرض می کنم که حساب این گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارند این مدعیان بی هنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنه ها برگردند. من در میان شما باشم و یا نباشم به همۀ شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب ...
شهیدی که در جزیره مجنون به خدا رسید
برای هم نوشتیم. توی اولین نامه برایم نوشته بود که جبهه اصلی آن طوری که من و تو فکر می کردیم نبود. بعد که آمد مرخصی برایم از صحنه های جنگ گفت . خیلی روی این موضوع بحث می کردیم و می خندیدیم. از کارش هم گفت که یک مدت کمی را در گردان بوده و چون حوصله اش سر رفته به همین خاطر در واحد اطلاعات مشغول شده. بعد هم از شیرینی کار شناسایی گفت اما هرچه اصرار کردم خیلی موضوع را باز نکرد. شب ...
رشیدی: به پورحیدری خیانت کردند!/ یک ناقص العقل با آبرویم بازی کرد
.... این چیزها در مغز ما نبود. بعد از انقلاب شنیدیم که اینطور بود. -می گویید بحث فکری و خسروانی یک بحث ایدئولوژیک است؟ باید همین باشد. (درباره باخت استقلال در آخرین بازی لیگ مقابل ملوان و از دست رفتن قهرمانی) پورحیدری روی نام زرینچه حساس بود. وقتی وارد رختکین شدیم گفت این ها خیانتکار هستند. من هم در رختکن از کوره در رفتم و زیر آب های نوشیدنی زدم و هر چه از دهانم ...
غدیرانه ؛ اندیشه به قانون سرمدی
فاش نیوز- ارنست دیمنه با هدفِ برانگیختن اشتیاق خواننده به شروع یک حیات فکری تازه! دیباچه ی کتاب هنرِ فکر کردن را با شعری از شِلی (شاعر عصر ویکتوریایی )؛ به زیبایی آراسته: آن پرنده ای که با بال های سپیدش دل آسمان را شکافت و به بی کرانگی کائنات راه یافت... آن الهام علمی که تمدن بشریت را در مسیر دیگری قرار داد... تو بودی؛ ای فکر و اندیشه! همواره مفاهیمی ...
المان ها به چه کار شهر می آیند؟
شهرداری اصفهان چنبره زده و پروژه ها توسط آنها انجام می شود. او این شعر شاعر عرب علی احمد سعید اِسبر معروف به آدونیس را خواند که در توصیف معشوقش می گوید: چشم های تو اصفهان است . اصفهان را آنگونه که هست حفظ کنیم سید احمدرضا میرمقتدایی، دانش آموخته گرافیک با بیان اینکه این چند صدمین جلسه است که پیرامون اصفهان شرکت می کنم و همیشه به این نتیجه رسیده ایم که باید اصفهان را ...
حیدر ؛ سرداری که تن به خفت بیگانگان نداد
فرماندهی خلاق شجاع و نترس بود سردار شهید حاج میرزا محمد سلگی فرمانده دوست و یار دیرین شهید سهرابی در مورد این شهید در مناسبت و یادواره های مختلف شهدا می گفت: شهید حیدر فرماندهی بسیار شجاع نترس خلاق و شوخ طبع و در کار بسیار جدی بود و در حفر کانال و جان پناه برای نجات جان رزمندگان از دست تک تیر انداز های عراقی بسیار مهارت داشت و در بدترین شرایط آب و هوایی و مناطق سخت جبهه های نبرد با کمترین ...
سیامک اولین شهید اساطیری قومی
فرود آمد از تخت ویله کنان/ زنان بر سر و موی و رخ را کَنان دو رخساره پر خون و دل سوگوار/ دو دیده پر از نم چو ابر بهار خروشی بر آمد ز لشکر به زار/ کشیدند صف بر در شهریار همه جامه ها کرده پیروزه رنگ/ دو چشم ابر خونین و رخ بادرنگ دد و مرغ و نخچیر گشته گروه/ برفتند ویله کنان سوی کوه این پژوهشگر ادبی در توضیح ابیات فوق گفت: عزا، عزای ...
به قفس خالی آب می دهم شاید پرنده ای بروید
، انگور مست کوزه ی دردی سفالی ام با هر بهار داغ تنم تازه می شود، چیزی نمانده از من پر بار و بر، ببین! صدها دهن به روی تنم بازمانده است، فریاد باغ رو به تبِ خشک سالی ام پی می بری به آن چه مرا هست می کند، می ترسی از نهان من و دور می شوی سقف و ستون باور تو سست می شود، آوارهای زلزله ای احتمالی ام غم نامه ام به دست تو زیبا نمی شود، تنها تو را شبیه خودم سنگ می کنم ...
حریم شخصی دیگران
...> -کدوم پسرش؟ بزرگه؟ اون که داشت از خانومش جدا می شد؟ : نه بابا، اون که جدا شد. زنه هم همه چیزش رو کشید بالا. معلوم بود از اولش هم از این دختر بی سروزبون ها نبود. چند بار پسره رو کشیدم کنار بهش گفتم حواست به زنت باشه، به خرجش نرفت. حالا باید یه بار سعید اومد مغازه بپرسم ازش چی شده دقیقا. گمونم خیلی وقته عروسش رفته اما یه کلمه حرف نزده. انگار ما غریبه ایم. -والا آدم چی می تونه ...
روایتی درباره خسرو شکیبایی، به مناسبت سالروز درگذشت این هنرمند فقید
جلال حاجی زاده | شهرآرانیوز - به یاد او دیوان گشودم که حافظ جان گفت: به حُسن و خُلق و وفا کس به یار ما نرسد/ تو را درین سخن انکار کار ما نرسد... . این بیت تمامِ حرف بود. همه آنچه که نمی توان در بیان خسرو جان شکیبایی گفت. مردی که اگر نبود، خانه عشق همیشه یک پنجره کم می داشت. در سینما خبری از حمید هامون و جهانِ کاغذ بی خط و برادر شاعر پری و پدر آهنگ ساز خواهران غریب نبود و سفره بزرگ سینما سالاد فصل ...