شرط عجیب زن جوان برای شوهر مخفی
سایر منابع:
سایر خبرها
همسرم را کشتم و جسدش را در بیابان دفن کردم/ با دیدن چند عکس از همسرم کنترلم را از دست دادم!
هفته قبل مرد جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی غرب استان تهران از ناپدید شدن خواهرش خبر داد او گفت: مدتی قبل خواهرم از شوهرش طلاق گرفت و تنها زندگی می کرد آنها دو دختر داشتند که بعد از جدایی با خانواده پدری زندگی می کردند اما تقریباً هر روز خواهرم آنها را می دید. ما هم تا چند روز قبل با خواهرم در ارتباط بودیم تا اینکه یکدفعه ناپدید شده و به تلفن هایش هم جواب نمی دهد؛ به خانه اش هم مراجعه ...
بازیگر معروف مرد ایرانی که قبلا زن بود!
شهره لرستانی تنها بازیگری نبوده که تطبیق جنسیت داده است و سال ها قبل از فاش شدن تطبیق جنسیت مازیار لرستانی یکی دیگر از بازیگران معروف زن این عمل را انجام داده است و حالا به عنوان بازیگر مرد در عرصه هنری به فعالیت خود ادامه می دهد و دوباره تشکیل خانواده داده است. سامان ارسطو، بازیگر معروف سینمای ایران یکبار در 24 سالگی به اصرار خانواده ازدواج کرد و بعد از یک روز زندگی با شوهر، از او جدا شد ...
ماجرای ازدواج در بیت آیت الله مشکینی
ایشان به قم آمدم . به تدریج شرایطی پیش آمد که احساس کردم ادامه این وضع به مصلحت نیست . با این که قرار بود جشن ازدواج ما چند سال بعد باشد، پیشنهاد کردم که هرچه زودتر انجام شود تا بتوانیم زندگی مستقل تشکیل دهیم . آقای مشکینی ابتدا با این پیشنهاد موافق نبود. دلیل مخالفتش هم کوچک بودن همسرم از نظر سنی بود، چون در آن هنگام یازده سال بیشتر نداشت ، اما من موضوع را با جدیت پیگیری می کردم که همسر من است و ...
داماد بیچاره مچ عروس خانم را حین رابطه جنسی گرفت/ او با همکلاسی دانشگاهش بود!
می خواستم شیک و با کلاس زندگی کنم و برای همین هم خودم را به زحمت انداختم. از طرفی چون تجربه ای داشتم و بارها شاهد ضعف و ناتوانی پدرم در برابر خواسته ها و انتظارات مادرم بودم به هانیه رو نمی دادم . حتی گاهی او را آدم حساب نمی کردم و سرش داد می کشیدم. بزرگترین هدف زندگی ام این بود که برای همسرم زندگی خوب و بدون کم و کسری درست کنم تا نتواند سرکوفت بزند . می گفتم اگر برایش سنگ تمام بگذارم، خانه شیک ...
کشاورز پولدار چگونه مدافع حرم شد؟ + عکس
اصالتشان معلوم نیست و نمی شود فهمید اهل چه کشوری هستند. خیلی در مورد این قضیه در خانه صحبت می کرد. من هم می گفتم نگو که می خواهی بروی. من مخالفم. الان بعد از یک مدت طولانی از افغانستان آمده ای و بچه ها کوچکند و من هم دیابت دارم و مریض احوالم. خلاصه خیلی اصرار داشتم که نرود. البته او مدام حرفش را می زد و ما هم گوش می کردیم. اما وقتی می گفت شاید من بروم، همه مان مخالفت می کردیم. ...
محرم تکرار می شود اما تکراری نیست
...، رفتم میدان فردوسی سوار اتوبوس شدم تا برسم خانه کمتر از یک ساعت طول کشید. همین که رسیدم تلفن خانه مان زنگ خورد آقای سرهنگی بود، گفت: چقدر اینها خوب بود؛ تا حالاکجا بودی تو مجید؟! خیلی خوشش آمده بود و به راحتی این مجموعه چاپ شد. بعد از آن تا امروز دنبال ناشر ندویده ام. برسیم به شیر نشو . سال 400 نزدیک محرم این رمان منتشر شد. چطور به فکر افتادید بر اساس تعزیه یک داستان بنویسید؟ ...
ازدواج مجازی با 40هزار تومان در کانال های همسریابی
می کنیم تا درباره افرادی که برای ازدواج به او پیام داده اند، سؤالاتی بپرسیم. ثریا ادامه می دهد: با خواستگاری از همین کانال ها دیدار کردم که در جلسه دوم درباره متارکه کردنش صحبت کرد درحالی که در ابتدا خودش را مجرد معرفی کرده بود. این آقا تصور می کرد که بعد از آشنایی می توانیم با این مسئله کنار بیاییم. فرزند دختری هم داشت. از اینکه از همان ابتدا صادق نبود به شدت دلخور شدم و جواب رد دادم ...
ماجرای ترک سیگار یک طلبه به عشق همسر! + عکس
شما دیر نبود. واقعا در این سه سال منتظر شما ماندند یا این که مورد بهتری پیدا نکردند؟ همسر شهید: سن محمدآقا با سن مطلوب ازدواج فاصله داشت. بعد از ازدواج به من گفتند که برای ازدواجم خوابی دیدم و می دانستم که موعدش نرسیده. مثلا خانواده موردی را می دیدند و می گفتند بیا برویم با فلانی صحبت کن. من می گفتم شما بروید و صحبت کنید اما من می دانم که هنوز موعدش نرسیده. معتقد بودند که بالاخره موعدش می ...
قیام زینب وار زنان عاشورایی با شعار لبیک یا حسین
مادران الان و آینده توصیه می کنم که مراقب بچه هایتان باشید، اگر بچه ها به راهی رفتند که شما نمی خواهید، حتما عیب و علتش در شماست.! من یک پسر تقدیم حضرت علی اکبر(ع) کردم، ای کاش 15 پسر داشتم و همه را در راه اسلام می دادم، الان هم اصلا پشیمان نیستم با اینکه داغ جوان خیلی سخت است و من فقط به خاطر افتخاری که در این راه کردم، زنده ماندم.بی حجابی الان در جامعه زیاد شده است. من از شما بانوان می خواهم که ...
اعتراف عروس 12 ساله تهرانی | بلایی که سحر و دوست پسرش سر شوهرش آوردند !
دیدم و تحقیر شدم. بعد از اینکه مادرم آزاد شد از محل زندگی مان در استان گلستان به تهران آمدیم. 5 سال قبل وقتی 12ساله بودم پسر خاله ام که در یک کارگاه بلوک زنی کار می کرد یکی از همکارانش را به خانواده ما معرفی کرد. دلاور تبعه افغانستان و 15 سال از من بزرگ تر بود. وقتی به خواستگاری ام آمد از آنجایی که مادرم اعتیاد داشت و به دلیل فقر مالی در ازای گرفتن هفت میلیون تومان مرا به عقد دلاور ...
تجاوز به زن جوان در قبرستان | متهم اتهام را رد کرد+ جرئیات
من را به کمپ ترک اعتیاد بردند و ترک کردم. آنها دختری برایم در نظر گرفتند تا ازدواج کنم. روز حادثه سر مزار مادرم بودم که یک بار دیگر زن جوان را اتفاقی دیدم و با هم صحبت کردیم. بعد راه خودم را رفتم و این زن هم راه خودش را رفت. ما هر دو از اینکه مادرمان را از دست داده بودیم، ناراحت بودیم و فقط درباره مادران مان حرف زدیم. متهم ادامه داد: این زن با شکایتی که مطرح کرده، آینده من را خراب کرده ...
حسادت بهاره رهنما به شقایق دهقان | شقایق دهقان آدم حسابی نیست
کردم این کار را انجام نمی دادم. من با شقایق از خواهر هم نزدیک ترم و این به دلیل پسند روحی ای است که نسبت به هم داریم. دهقان:گاهی به بهار می گویم اگر با هم فامیل هم نبودیم و تو را در دبیرستان می دیدم حتما با تو دوست می شدم. از اولین برخوردتان همین حس را داشتید؟ رهنما:من اولین بار شقایق را در یک جمعی دیدم و چند سال بعد با مهراب ازدواج کرد. من در آن مهمانی با خودم ...
وقتی دختران بدحجاب در شلمچه متحول می شوند!
.... فاطمه بیان کرد: زمان ازدواج نیز خانواده همسرم من را باحجاب دیدند و پسندیدند؛ اینکه به جز یک نفر مقابل نامحرمان خودم را حفظ کنم، حس خوبی داشت. وی اضافه کرد: از کاری که کردم پشیمان نبودم؛ اما جامعه طوری شده که خیلی سخت افراد چادری را می پذیرد و فکر می کنند هر کسی چادری باشد، آدم فروش است و با او معاشرت نمی کنند. این بانوی محجبه عنوان کرد: در ابتدا با حجاب به مدت ...
بسته محتوایی روز چهارم محرم| کودکان من به قربان علی اصغرت
: حر بن یزید ریاحی با هزار نفر، اولین کسی بود که راه را بر امام حسین علیه السلام بست و اجازه نداد به سمتی حرکت کند. آن گاه که بر امام به دستور ابن زیاد سخت گرفت امام به او فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! حر سر به زیر افکند و عرض کرد: اگر غیر از شما در عرب کسی نام مادرم را می برد پاسخ می دادم، اما چه کنم که مادر شما فاطمه علیه السلام است. روز عاشورا وقتی امام حسین علیه ...
خطر نابودی هنر- صنعت 250 ساله ممقان دوزی
.... شهین امامقلی زاده، هنرمند سوزن دوزی در ممقان افزایش قیمت محصولات ممقان دوزی متناسب با بازار نبوده است بعد از خداحافظی با خانواده سلطان رجایی، به منزل خانم شهین امامقلی زاده که از سر کوچه به پیشوازم آمده بود، رفتم؛ وقتی داخل حیاط شدم و می خواستم در را ببندم، شهین خانم با گفتن اینکه در خانه من همیشه باز است دوباره به مهمان نواز بودن مردم ممقان اشاره کرد ...
نقشه حلق آویز کردن عروس 18 ساله بخاطر ازدواج با داماد متاهل
و اخلاقی وارد مرحله جدیدی شده بود، نشان می داد که رسول از مدتی قبل به طور پنهانی با دختر 18 ساله ای ازدواج کرده است و با یکدیگر زندگی مخفیانه داشتند تا از تهدیدهای پدر دختر دور بمانند زیرا خانواده ف (دختر 18 ساله) کاملا مخالف ازدواج او با مردی متاهل بودند که چند فرزند نیز داشت. با به دست آمدن این سرنخ مهم، کارآگاهان خانواده ف را شناسایی کردند اما آن ها از روز گم شدن رسول به زابل گریخته ...
دوز تردید چیست؟
شدن دوباره به کرونا را دلیل واکسن نزدن عنوان می کند و می گوید: از روز اول نمی خواستم واکسن بزنم ولی همسرم اصرار کرد و از آنجا که مغازه دار هستم و هر روز با مشتری سر و کار دارم، قبول کردم. دو دوز هم زدم ولی چند هفته بعد از دوز دوم مبتلا شدم. دو هفته تب و لرز داشتم و نمی توانستم سر کار بیایم. روزهای سختی بود و با خودم می گفتم من که واکسن زده ام پس چرا مبتلا شده ام. البته پزشک ...
مداوای مجروحان؛ چیزی فراتر از دانش پزشکی
باید تا فردا عصر در ستاد اعزام حاضر باشند. همه چیز کاملاً محرمانه بود. اطلاعات اضافه ای داده نمی شد. من با دکتر همایون عباسی که همکار و دوست دوران دانشجویی ام بود، داوطلب شدیم. آن موقع هر دوی ما انترن بودیم. من صبح تا ظهر در بیمارستان سینا مریض ها را ویزیت می کردم و بعدازظهرها به درس های دانشکده و معلمی مشغول بودم. بعد از هماهنگی های لازم به خانه رفتم و به همسرم گفتم باید سریع به جبهه بروم. ...
اتفاق عجیب برای کارشناس برنامه های تلویزیون: این خانم برای اینکه مرا وادار به ازدواج با خودش کند فرزندم ...
بگیرد و حتی صدایم را نیز ضبط کرده بود، بعد مرا تهدید کرد که اگر با او ازدواج نکنم صدا و عکس هایم را برای همسرم می فرستد. ابتدا به تهدیدهای او توجه نکردم اما زن میانسال در ادامه برای رسیدن به اهدافش این بار فردی را اجیر کرد تا پسر 12 ساله ام را از مقابل مدرسه برباید. او عکسی از بچه ام گرفت و برایم در فضای مجازی ارسال کرد و شرط آزادی بچه ام را ازدواج با خودش اعلام کرد، البته قبل از شکایت به پلیس با تلاش ...
میهمان امام حسین (ع) دست خالی برنمی گردد
تبرکی می خواهید؟ لبخند زد و گفت: نمی دهند! می دهند؟ گفتم: غذای من را بگیرید، من خانه غذا دارم، همسر و دایی هایم هم اینجا هستند، همان برای مان کافی است. قبول نکرد، گفت بگذار بروم بهشان بگویم شاید یک غذا هم به من دادند. نمی توانستم نگاهم را از او بردارم، می خواستم ببینم چه می شود، غذا می گیرد یا نه! اولش رفت قسمت زنانه، نمی دانم چه گفت و چه شنید، ولی دست خالی برگشت، بعد رفت قسمت مردانه آنجا هم بهش ...
خادم الحسین (ع) سرباز مدافع حرم زینب (س) شد
سکینه در مشهد ساکن می شوند. تا اینکه پیوند ازدواج بین این دو بار دیگر خانواده های قدیمی را دور هم جمع می کند: خانواده ما و عمویم کنار هم و در یک خانه و به صورت سنتی زندگی می کردیم. زن عموی من با زن عموی شهید خواهر بودند. برای همین محمد سالی یکی دو بار به مشهد می آمد، اما تا آن روز فرصتی پیش نیامده بود که ایشان را زیارت کنم. سکینه روز خواستگاری اولین بار محمد را می بیند، اما آنقدر از او خجالت می ...
اهالی محل او را بهترین جهانِ جهان می دانستند
به یک باره مرد جوانی به کنارم آمد و علت گریه ام را جویا شد برایش توضیح دادم با مهربانی گوش کرد و بعد دستم گرفت و مرا به مغازه برد و دبه هایم را پر آب لیمو کرد و مرا راهی خانه کرد. وی ادامه داد: چند روز بعد عکس همان مرد را روی بنر بزرگی کنار خیابان دیدم و خیلی متاثر شدم، اصلاً برایم قابل باور نبود که او فوت شده است. به تپه شهدا علاقه زیادی داشت محمدی فرد می گوید: جهان به تپه ...
به خاطر جلب رضایت همسر اولم قاتل شدم
همسر و فرزندش زندگی می کند. به این ترتیب او بازداشت شد و مورد بازجویی قرار گرفت و در همان بازجویی اولیه به ازدواج پنهانی با نسرین اعتراف کرد. متهم در ادامه گفت: چند ماه قبل با نسرین آشنا و به او علاقه مند شدم به همین خاطر او را صیغه کردم. رابطه ما خیلی خوب بود تا اینکه همسرم متوجه این ارتباط شد و می خواست خودکشی کند، اما نجات پیدا کرد و بعد از آن درخواست طلاق داد. من هم به خاطر ...
رسوایی زن خیانت کاری که از داماد خانواده باردار شد
بودم گوشی من را بررسی و متوجه رابطه من با سمیرا شده بود . دوست داشتم زمین بازشود و داخل آن بروم و در برابر سوال های پشت سرهم و گریه های مریم حرفی برای گفتن نداشتم، بعد از دقایقی با خواهش و التماس بهش گفتم چیز خاصی بین من و سمیرا نبوده و رابطه ما فقط در حد چند پیامک و تلفن بوده ، اما به او دروغ گفتم با هر بدبختی که شد از اون شرایط برزخ وار خلاص شدم اما هیچ کس به اندازه خودم نمی دانست چه خبط ...
دلیل عجیب زن جوان تهرانی برای قتل شوهر پیرش
حدود دو سال قبل زن جوانی در تماس با پلیس از قتل همسرش خبر داد و گفت: با شوهرم درگیر شدم و او را کشتم. پس از دستگیری متهم وی در تشریح ماجرا به بازپرس پرونده گفت: من همسر دوم سعید بودم البته همسر اولش را طلاق داده بود. او یک فرزند هم داشت و اختلاف سنی ما زیاد بود با این حال به خاطر مشکلاتی که در زندگی داشتم مجبور به ازدواج شدم. ما زندگی سختی داشتیم و خانواده فقیری بودیم اما سعید وضع مالی ...
جلف بازی ژاله صامتی در پشت صحنه برنامه جدیدش | رفتار ژاله صامتی همه را خیره کرد
48 ساعت نخوابیده بودم پس از رفتن مادر و همسرم مرتب یاس را از پتویی که در آن پیچیده شده بود در می آوردم و نگاهش می کردم و هر نیم ساعت یک بار او را در آغوش می گرفتم و دوباره روی تختش می گذاشتم. یاس هم مثل من آن شب بیدار بود و این موضوع کمی نگرانم کرد تا اینکه بالاخره زنگ زدم به بخش پرستاری و گفتم خانم پرستار نمی دانم چرا دختر من نمی خوابد در حالی که همه بچه ها خواب هستند. پرستار هم گفت خب مادرها هم ...
تخریبچی دیروز؛ مدرس و مشاور امروز
از او قطع امید کردند. در کمال ناباوری، بعد از 13روز به هوش آمد که به گفته خودش کاش به هوش نمی آمد. درد وحشتناکی همه وجودش را گرفته بود. هیچ مسکنی تسکینش نمی داد. حالش بد بود. در آن حال و اوضاع به نوعروس اش فکر می کرد؛ دختر جوانی که فقط 3 ماه از نامزدی اش گذشته است. با خنده ماجرای حلقه اش را تعریف می کند: دوستانم هر روز به دیدنم می آمدند. تصور کنید در آن شرایط که درد بی تابم کرده بود به یکی از بچه ...
سقوط آزاد دختران معتاد در کمپ های اجباری!
زناشویی متهم می کند یا دخترش را با 9 سال سن به پزشکی قانونی شهر می برد، چون مثلا 10 کارگر سر کوچه بالاتر کار می کنند و فکر می کند آن ها آمده اند و به فرزندش تعرض کرده اند، این آدم را در خانه باید چه کار کنیم و چگونه با او رفتار کنیم؟ این فرد یک روز شیشه می شکند، یک روز از خانواده پول می گیرد، یک روز مادر را تا حد مرگ کتک می زند، بعد به پلیس زنگ می زنند و پلیس یک رفتار منفعل انجام می دهد ...
فراز و فرود کارآفرینان با اخلاق سرزمین ما؛ از دیوار برلین تا دروازه قزوین
پرورش داد. بعد از پایان دوره آموزشی در شرکت زیمنس آلمان در برلین، و مشاهده توانمندی های او، استادان آلمانی از او دعوت می کنند که در آلمان بماند و با حقوق بالا استخدام شود اما او زندگی در دروازه قزوین تهران و ماندن در وطن در کنار خانواده و برادران و خواهران و دوستان خود را به زندگی در برلین و کار در زیمنس ترجیح می دهد. خادمی در توضیح دوره های فعالیت خود می گوید: چند سال بعد از کار کردن نزد ...