سایر منابع:
سایر خبرها
90درصد رفیقهایم در بخشهای صنعتی پستهای خوبی دارند
.... ترم چندم بودی که به تیم ملی دعوت شدی؟ سال آخر دانشگاه رفتم تیم ملی ولی خط خوردم. سال اولی که تجارت بازی می کردم ترم آخر دانشگاهم بود. بچه های دانشگاه کیف می کردند... آن موقع که تاکسیرانی بازی می کردم همه دوست داشتند. به فوتبال علاقه داشتند و آقای منوچهر نظری و رضا وطنخواه دانشگاه ما بودند و تیم های خوبی را دعوت می کردند. تیم امید هم آمده بود و با ...
دایی: درس و دانشگاه مسیر زندگی ام را تغییر داد
. بعد، سال 67 دوباره قبول شدم و به دانشگاه رفتم. دایی همچنین گفت: نمی شد در دانشگاه شریف درس نخوانیم. درس می خواندیم اما روحیه ما با سایرین متفاوت بود. یعنی ما کمی خشن تر بودیم. یادم هست زمانی که دانشجو بودم، روزهای چهارشنبه سوار اتوبوس می شدم و به اردبیل می رفتم تا در تیمم بازی کنم، بعد جمعه به تهران برمی گشتم تا صبح شنبه سر کلاس حاضر باشم. در آن مقطع حدود سه سال و نیم در خوابگاه زندگی ...
مرا به خاطر پوشیدن شلوار جین رد کردند/ مدافع راست استقلال بودم!
(فردوسی پور) به دانشگاه شریف آمدید. تیم ما خوب بودند. بچه های متالوژی خوب بودند و با بقیه فرق داشتند! بچه های دانشکده ما یک مقدار از شما خشن تر بودند. * سه سال و نیم در خوابگاه زندگی کردم. نمی توانستم سر کلاس حاضر شوم. سال دوم که به تیم تاکسیرانی رفتم، فوتبال زیاد وقتم را می گرفت. همان موقع در کار پوشاک بودم و زیاد سر کلاس حاضر نمی شدم. * درسهایم را اکثرا شب امتحان می خواندم. در ...
در برنامه نود چه گذشت؟ / عکس
دانشگاه شریف آمدید. تیم ما خوب بودند. بچه های متالوژی خوب بودند و با بقیه فرق داشتند! یک خورده ما خشن تر از شما بودیم! او در ادامه از زندگی سخت دوران دانشجویی اش خبر داد: سه سال و نیم در خوابگاه زندگی کردم. نمی توانستم سر کلاس حاضر شوم. سال دوم که به تیم تاکسیرانی رفتم، فوتبال زیاد وقتم را می گرفت. همان موقع در کار پوشاک بودیم و زیاد سر کلاس حاضر نمی شدم. علی دایی در روزهایی ...
دایی: در جام جهانی به صورت هماهنگ به من پاس نمی دادند
. من در سال های 66 و 67 دو بار در دانشگاه شریف قبول شدم؛ بار اول در رشته عمران قبول شدم، اما چون شلوار جین می پوشیدم، ردم کردند، اما سال بعد از آن دوباره قبول شدم. من سال آخر تحصیلم بود که با تیم متالورژی دانشگاه شریف به مصاف تیم مکانیکی رفتیم که جلال بشرزاد دروازه بان آن بود. بچه های تیم متالورژی با سایر واحدهای دانشگاه فرق داشتند، چون ما خشن تر از سایر گروه ها بودیم. * من سه سال و نیم در ...
خیلی ها گذشت کردند تا من به رکوردها و اینجا برسم/ اگر تیپ جوانی را الان داشتم کسی با من ازدواج نمی کرد
به گزارش نسیم آنلاین ، عادل فردوسی پور با حضور در نزد علی دایی مصاحبه ای متفاوت با او ترتیب داد. سرمربی حال حاضر صبای قم در این گفتگو از زوایای مختلف زندگی اش پرده برداشت. او در صحبت هایش را اینگونه آغاز کرد: سال 66 که در دانشگاه قبول شدم به خاطر پوشیدن شلوار جین و کاپشن اجازه ندادند به دانشگاه بروم. بعد، سال 67 دوباره قبول شدم و به دانشگاه رفتم. وی ادامه داد: درس و دانشگاه ...
مرا به خاطر پوشیدن شلوار جین در دانشگاه رد کردند
پوشیدن شلوار جین و کاپشن در اردبیل رد کردند! * اواخر دانشجویی من بود که شما (فردوسی پور) به دانشگاه شریف آمدید. تیم ما خوب بودند. بچه های متالوژی خوب بودند و با بقیه فرق داشتند! بچه های دانشکده ما یک مقدار از شما خشن تر بودند. * سه سال و نیم در خوابگاه زندگی کردم. نمی توانستم سر کلاس حاضر شوم. سال دوم که به تیم تاکسیرانی رفتم، فوتبال زیاد وقتم را می گرفت. همان موقع در کار پوشاک ...
از ببخشید و کجای دنیا تا شلوار لی دردسرساز، در گفت و گوی فردوسی پور با علی دایی
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ عادل فردوسی پور به مناسبت تولد علی دایی سراغ این اسطوره فوتبال ایران رفت و مصاحبه ای با او تدارک دید. دایی از دوران حضورش در دانشگاه و از تاثیر درس و دانشگاه در زندگی اش گفت. دایی درباره حضورش در تهران و دانشگاه گفت: سال 66 که در دانشگاه قبول شدم به خاطر پوشیدن شلوار جین و کاپشن اجازه ندادند به دانشگاه بروم. بعد، سال 67 دوباره قبول شدم و به دانشگاه رفتم ...
ناگفته های دایی برابر دوربین نود!
شلوار جین پوشیده بودم و ... من را قبول نکردند. سال آخر با دانشکده مکانیک بازی داشتیم. آقای بشرزاد دروازه بان تیم حریف بودند. تیم متالوژی همیشه با همه تیم ها فرق داشت. من سه و سال و نیم در خوابگاه زندگی کردم. به نظرم آدم همین گونه به جایی نمی رسد و باید زحمت بکشد. دایی ادامه داد: از سال دوم دانشگاه که فوتبال را در تاکسیرانی شروع کردم خیلی وقتم گرفته می شد. کار هم می کردم و به همین دلیل سر ...
خاطره خواستگاری داریوش ارجمند از همسرش
.... فیبر آن خوراکی های مفید به ما قوت می داد. چرا الان پدرومادرها بچه ها را پیتزا و سوسیس خور کرده اند؟ قدیم دانشجوها غرور داشتند و با تلاش خودشان خرج دانشگاه را می پرداختند، اما الان خیلی از بچه ها تا به سن دانشگاه می رسند از پدرومادر ماشین می خواهند. قدیم کل خانواده برای دیدن یک برنامه دور تلویزیون جمع می شدند و ما در همه چیز با هم سهیم بودم. این همان واعتصموا به حبل ...
تولدبازی با رکورد دار فوتبال
فهمیدم که آدم فقط برای خودش زندگی نمی کند و افراد دیگر به ما نیاز دارند. ناصر حجازی برای من خیلی زحمت کشید. او بعد از تمرین نیم ساعت بیشتر می ماند و با من اختصاصی تمرین می کرد. سبیلم را زمانی که در هرتابرلین بودم، زدم! خب آن موقع سبیل مد بود. ما اردبیلی هستیم و بر اساس مد جلو می رویم (خنده). شما خودتان را نگاه کنید! اگر آن موقع کسی شما را در دانشگاه می دید فکر نمی کرد این ...
چون شلوار لی می پوشیدم نگذاشتند بروم دانشگاه شریف!
تمرین زد و انگشت پایم شکست.هیتزفلد به دکترها گفته بود که او را باید برسانید اما من رها کردم و 20 روز با تیم ملی بودم. *گابور کرالی برای ما می گفت از روز اول فوتبال را شروع کرده ام و روزی که از فوتبال بروم با همین شلوار می روم.او گلر خوبی بود و الان هم تیم ملی بازی می کند. *سبیل را وقتی در هرتا بودم زدم.آن زمان سبیل مد بود اما الان به ندرت سبیل می بینیم.ما اردبیلی هستیم و براساس ...
علی دایی: گذشته ام را فراموش نمی کنم/ پس از تصادف، نگرشم نسبت به زندگی تغییر کرد
(فردوسی پور) به دانشگاه شریف آمدید. تیم ما خوب بودند. بچه های متالوژی خوب بودند و با بقیه فرق داشتند! یک خورده ما خشن تر از شما بودیم! او در ادامه از زندگی سخت دوران دانشجویی اش خبر داد: سه سال و نیم در خوابگاه زندگی کردم. نمی توانستم سر کلاس حاضر شوم. سال دوم که به تیم تاکسیرانی رفتم، فوتبال زیاد وقتم را می گرفت. همان موقع در کار پوشاک بودیم و زیاد سر کلاس حاضر نمی شدم. علی ...
گزارش کامل برنامه نود
خاطر پوشیدن شلوار جین و کاپشن اجازه ندادند به دانشگاه بروم. بعد، سال 67 دوباره قبول شدم و به دانشگاه رفتم. وی ادامه داد: درس و دانشگاه مسیر زندگی مرا عوض کرد. اگر در دانشگاه شریف قبول نمی شدم مسیر زندگی ام عوض نمی شد. سرمربی سابق تیم ملی در ادامه حرف هایش خاطره جالبی از فردوسی پور گفت: اواخر دانشجویی من بود که شما (فردوسی پور) به دانشگاه شریف آمدید. تیم ما خوب بودند. بچه های ...
نوه دکتر مصدق از تجربیات پزشکی اش میگوید
، می گوید: خاله و مادرم از قدیم مریض دکتر بودند. خاله ام 40 سال پیش ازدواج کرده بود و 9 سال بچه دار نشد. 10 سال است هر دو ماه یک بار دکتر می رفتم، آخرش هم هیچی به هیچی. اینجا که آمدم الان دوماهه حامله ام. اگر امیدی نباشد دکتر همان موقع می گوید و زن و شوهر ها را گرفتار امروز برو فردا بیا نمی کند. دیروز خودم شاهد بودم خانم و آقایی آمدند و دکتر به آنها گفت هیچ کاری نمی شود کرد. شاید اگر به رویان مراجعه ...
سرمربی فجر شهید سپاسی: نگران تشنگی و گرسنگی دوستان در جلسه هستم!/ به احترام نام شهید سپاسی فعلا می مانم
...> مشکل شما با یک میلیارد تومان قابل حل است؟ بیشتر بازیکنان ما سرباز هستند و قراردادشان از نظر قانونی کم است. یکی دو بازیکن هم تا 90 میلیون تومان قراردادشان است. پرداختی ما به بچه ها بین 7 تا 15 درصد بوده. به طور مثال بازیکنی که قراردادش 10 میلیون تومان بوده تا الان یک میلیون و پانصد هزار تومان گرفته است. ما یکی از ارزانترین تیم های حاضر در این فصل دسته اول هستیم. خب با این ...
سورپرایز نود با مصاحبه ویژه با علی دایی
عنوان نخست را به دست آورد. *مصاحبه با علی دایی : *درس و دانشگاه: مسیر زندگی من را عوض کرد. اگر دانشگاه شریف قبول نمی شدم الان شاید علی دایی نبودم. در سال 1366 رشته مهندسی عمران قبول شدم و آن موقع به خاطر اینکه شلوار جین و کاپشن می پوشیدم نتوانستم وارد دانشگاه شوم. سال 1368 وارد دانشگاه شدم و رشته متالوژی قبول شدم. آغاز فوتبال: فوتبال را از ...
دیگر شور و شوق نوشتن ندارم/ گفتگو با معصومه حلیمی نویسنده جوان رمان بازگشت
هم آنقدر سوال می پرسیدم که ایشان کلافه می شد. حتی وقتی در خیابان راه می رفتم اگر کاغذ یا مجله پاره می دیدم، برمی داشتم و می خواندم! خیلی تمایل داشتم تا در مورد همه چیز بدانم. تا اینکه اولین بار در سال اول راهنمایی دبیر هنر از ما خواستند که داستان بنویسیم و یک کتاب قصه درست کنیم. گفت: هر کدام که خوب بود من با خودم می برم و به شما برنمی گردانم. همه بچه ها کلاس این کار را انجام دادند و من ...
از سبیل دایی تا خاطره باخت از منچستر
علی دایی در مورد ضربه برگردانی که در نهایت منجر به حذف ایران برابر کره جنوبی شد گفت: آنطور که می گویند هم نبود و خیلی حرکات هم باعث نجات تیم شد و این اتفاقات هم ممکن است رخ دهد. ورزش سه: وی در مورد رفتار حرفه ای بازیکنان گفت: فوتبال یک شکل کوچک جامعه است. تمام اتفاقاتی که در جامعه می افتد در فوتبال هم می افتد و فوتبال چون مخاطب دارد و همه روی آن زوم هستند کوچکترین اتفاق سوژه می شود ...
عادل از شلوار خمره ای دایی گفت، دایی از موهای عادل!
درباره شلوار خمره ای که علی دایی می پوشید هم حرف زد که علی دایی در جواب گفت: خودت را نگاه کن. اگر آن موقع کسی شما را توی دانشگاه می دید فکر نمی کرد روزی این تیپ را بزنی. الان را نگان نکن که خودت را درست کرده ای و موهایت شیک است.
عاشقانه های یک همسر از شهید مدافع حرم: عشقش به حضرت زینب(س) بیشتر از دخترش، حلما بود
. من ناراحت شدم. گفتم: این همه می گویم دوست دارم نظرت را بدانم نمی گویی، حالا به برادرت می گویی که چه اسمی را دوست داری؟ گفتم: حالا که اینطور شد من این اسم را نمی گذارم. لج کرده بودم. موقع رفتن به سوریه خندید و به شوخی گفت: زهره من وصیت می کنم اسم بچه را حلما بگذاری. بعد از به دنیا آمدن حلما گفتم که خودش این اسم را انتخاب کرده بود. منبع: تسنیم ...
آرامش امام پس از سخنرانی 12 بهمن برایم عجیب بود
.... در حالی که سال 57 تازه کشتی گیر تیم ملی شده و به همراه 41 نفر دیگر برای مسابقات جام آریامهر که بعد از انقلاب جام تختی نام گرفت انتخاب شده بودم. برای آن مسابقات قریب 20 تیم خارجی به تهران آمده بودند. یک شب جمعه همگی از اردو خارج شده و به منزل رفتیم، موقع برگشتمان به اردو دیدیم که بچه ها از خانه هایشان خبرهایی آورده بودند. هر کسی چیزی گفته بود: چرا کشتی می گیرید؟ مردم همه در خیابان ها در حال ...
آنچه در برنامه نود این هفته گذشت
، 2- بازی با طحال پاره شده مقابل بحرین، 3- پاس گل به عزیزی در بازی 2 بر 2 ایران و استرالیا، 4- درخشش در لیگ قهرمانان اروپا، 5- زدن 4 گل به کره جنوبی در بازی 6 بر 2 ایران و کره جنوبی و 6- گل به کویت در بازی یک بر یک ایران و کویت. بخش اول مصاحبه با علی دایی پخش شد. *درس و دانشگاه: مسیر زندگی من را عوض کرد. اگر دانشگاه شریف قبول نمی شدم الان شاید علی دایی نبودم. در سال ...
مصاحبه خواندنی و جنجالی لیلی گلستان (2)
به چشم نمی آمد. ما همیشه بهترین دوست برای هم باقی ماندیم. نعمت آدم خیلی خوبی بود و وجود و باطن درست و شریفی داشت. همدیگر را می دیدیم، گردش می رفتیم، بچه ها را می بردیم رستوران و با هم درددل می کردیم، حتی تا روز آخر در بیمارستان، من با او بودم، همه جا با او بودم. خیلی رفیق های خوبی برای هم بودیم اما زیر یک سقف نمی شد دیگر، چون شما وقتی زیر یک سقف با کسی زندگی می کنید، توقع پیش می آید ولی وقتی که دوست باشید و او در خانه اش و شما در خانه خودتان، می توانید با هم دوست بمانید. من فکر می کردم که حیف است این آدم دوست من باقی نماند و همین بود که بعد از جدایی، رابطه خیلی عالی ای داشتیم. ...
اکبری: پیشنهادهای خوبی دارم/ شرایط فوتبال ساحلی بهتر می شود
برای فصل جدید خود را آماده کنم. البته درگیر امتحانات دانشگاه هم بودم و مجبور شدم واحدهای دو ترم را در یک ترم پاس کنم. وی افزود: هنوز مشخص نیست که در فصل جدید به چه تیمی بروم، اما پیشنهادات جدی از تبریز و بوشهر دارم که از نظر مالی هم شرایط خوبی دارند. امیدوارم بتوانم بهترین تصمیم را بگیرم و به یک تیم خوب بروم. ملی پوش اصفهانی فوتبال ساحلی، تصریح کرد: اردوی تیم ملی از روز پنج ...
مصایب دانشجویانی که 2 بار مدرک می گیرند
رشته پذیرفته شود، چون دوستش نداشت: پدرم تأکید داشت، چون در شهر خودم قبول شده ام و مجبور نیستم به خوابگاه بروم، باید همین رشته را بخوانم! اتفاقاً خانواده ام خیلی خوشحال بودند و خدا را شکر می کردند، اما من ناراحت بودم، سه روز مریض شدم و غذا نمی خوردم. در نهایت مجبور شدم ثبت نام کنم، در حالی که من عاشق زبان بودم. دلم می خواست فقط زبان بخوانم و از همان ترم اول که به دانشگاه پیام نور برای تحصیل در علوم ...
بائو: پرهام هیچ چیز از فوتبال نمی داند
آن توجه کنید مدیرعامل خودش به تیم ضربه می زند، شب بازی با پیکان مصاحبه کرد که اگر ببازید از اینجا می روم و پولی هم به شما تزریق نمی شود. حالا این به کنار من خیلی حرف ها دارم تیم امیدهای نساجی هفته پیش به اصفهان رفت یکی از بچه ها به من زنگ زد و گفت آقامیثم تیم جا برای خوابیدن ندارد، یکسری پول ما جمع کرده ایم تو هم کمک کن. من هم دوست داشتم خدمت کنم. همه من را می شناسند نه مشکل مالی دارم و نه شخصیتی ...
خواننده های جوان الگو هستند،پس مراقب خود باشند!
همه آهنگ و ترانه، سرود انقلابی خجسته باد را انتخاب کرده و تدریس می کنند. اسلحه خواننده میکروفون و گلوله او صدایش است گلریز به ذکر خاطراتی از دوران دفاع مقدس پرداخت و گفت: در زمان جنگ حدود 28 سال داشتم و برای اولین بار به عنوان جهاد گر به جبهه بستان رفتم . مسئولان و فرماندهان گفتند آقا ما شما را برای رزمایش نمی خواهیم، شما خواننده هستی و باید بخوانی. از آن به بعد دیگر به من ...
تیمور غیاثی؛ پرنده افسانه ای ورزش ایران
همه چیز برایت هماهنگ شده. من ازدواج کرده بودم ولی در تصمیمی که گرفته بودم سرسوزنی تردید نداشتم. چند روز بعد آلمان بودم، پیش پروفسور ویشمن که آن موقع 65 سالش بود. من را از هتل به کمپ ویژه ورزشکاران دانشگاه بردند. در دانشگاه گوتنبرگ هم درس می خواندم، هم به عنوان ورزشکار دانشگاه در مسابقات آلمان شرکت می کردم. یادم می آید اولین مسابقه ای که شرکت کردم، مسابقاتی بود که کارخانه اپل برگزار کرد و من 2. ...
منوچهری به من گفت محال است تو را آزاد کنم!
.... من و خواهرم را هم دستگیر کردند و به زندان بردند و فقط خواهر کوچک ام ماند. مادرم می گفتند: دیگر این جوری نمی خواستم. *علت دستگیری شما چه بود؟ برادر بزرگ ترم سال اول دانشگاه بود و مدام از آنجا خبر می آورد که دانشگاه شلوغ شده است و به این ترتیب ما در جریان مسائل سیاسی قرار می گرفتیم و امام را می شناختیم. در خانه به ما یاد داده بودند که بیرون از خانه این حرف ها را بازگو نکنیم ...