سایر منابع:
سایر خبرها
خبری از همسرم نبود تا اینکه تصمیم گرفتم از پلیس کمک بگیرم. در ادامه مأموران تحقیقات خود را برای یافتن زن جوان پی گرفتند و مشخص شد مردجوان واقعیتی را پنهان می کند. از این رو وی تحت بازجویی های تخصصی قرار گرفت و در نهایت به قتل همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: چند ماهی بود که به همسرم مشکوک شده بودم و فکر می کردم که با شخصی رابطه پنهانی دارد. بارها تهدیدش کردم و گفتم که ...
بازیکنان کسانی هستند که فوتبال را هیجان انگیزتر می کنند. آنسو فاتی؟ آنسو را دیدم و او به من گفت که شرط می بندم مرا به یاد نداری، وقتی بچه بودم با تو عکس گرفتم. من پاسخ دادم که البته که بله، چهره ات را به یاد می آورم. به او گفتم که نماد لاماسیا خواهد بود.
ستی هم شده نگه می دارد، اما نسل بعدش از دست می رود. سر یک سفره می نشینند، در یک خانه زندگی می کنند و با هم چهار کلمه حرف ندارند که رد و بدل کنند، زبانشان کم کم از هم دور می شود، همین طور احساس شان و دردهایشان و بعد می بیند این بچه هنوز در خانه اوست و هنوز تازه به سن بلوغ رسیده اما از درون کوچک ترین رابطه خویشاوندی و فکری انسانی با او ندارد. قوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً الآن بی نهایت ...
بحران روبرو بود، اما در دولت حجت الاسلام رئیسی علاوه بر اصلاحات اقتصادی که صورت گرفت، در زمینه فرهنگی کار های فراوانی انجام شد که اجرای سرود سلام فرمانده که از طریق آن در دنیا انقلابی به پا شد و راهپیمایی جا ماندگان اربعین حسینی از جمله این اقدامات است. دشمن با مشاهده حضور باشکوه مردم درصحنه نتوانست تاب بیاورد و جنگ ترکیبی راه انداخت. برخی همچون محمدرضا جلالی پور با راه انداختن پویشی که از خارج هدایت ...
یا خارجی بودن رسانه من نپرسیدند و همان ابتدای کار دَکم کردند. در ادامه مسیر شانسم را برای گفت وگو با فردی که در مقابل مغازه ای ایستاده بود امتحان کردم و همان ابتدا و بعد از سلام و احوالپرسی کارت خبرنگاری ام را نشانش دادم و گفتم که وقت داری تا درباره وضعیت شهر چند سوال بپرسم؟ لبخندی شاید از سر ناچاری بر صورتش نشست و من را به داخل مغازه ی خود دعوت کرد؛ خودش را شهرام معرفی کرد و خواست که ...
خیلی زود میان جمعیت گم شد، پریسا از ماشین داشتن من خوشحال بود، شاید سراغ من آمده بود چون آدم مرفه و آزادی هستم و همه تفریحاتم را مانند یک بلاگر در فضای مجازی به اشتراک می گذاشتم؛ پیج قبلی من بخاطر استوری های بی حجابم پرید و این پیجم 10 هزار دنبال کننده دارد. اینطور ادامه می دهد: داشتم می گفتم رسیدیم راهنمایی دیدیم وضعیت خیلی وحشتناک است، آنجا من هم همراه جمعیت شعار دادم مرگ بر دیکتاتور و ...
مقدس همراه با دیگر رزمندگان در مقابل بعثی ها جنگید. ایشان مدت ها در منطقه حاضر بود. دو سال بعد شروع از جنگ ترکش به پا، کمر و دست شان اصابت کرده بود. گاهی این ترکش ها حرکت می کرد و پدر درد زیادی می کشید. نهایتاً ایشان با همان ترکش هایی که در بدن داشت بر اثر حادثه تصادف به رحمت خدا رفت. پدرم مهربان و خیرخواه و دلسوز بود و بچه ها هم با همین ابعاد شخصیتی رشد پیدا کردند و اهل مذهب و دین شدند. مادرم در ...