انگیزه زن جوان برای قتل خانواده شوهر فاش شد
سایر منابع:
سایر خبرها
پناه بردن دختر جوان 25 ساله با لباس عروسی به کلانتری در خراسان!
ام به خطر افتاد که این رفتارهای نامعقول به اختلافات شدید بین من و پرهام تبدیل شد. با این حال با وساطت بزرگ ترها من جهیزیه ام را به مشهد آوردم و در طبقه پایین منزل مادر شوهرم ساکن شدیم. در حالی که فقط 6 ماه از دوران نامزدی ما می گذشت، یک شب در میان بهت و ناباوری، پرهام با بیان این که من دیگر تو را دوست ندارم به شدت کتکم زد و مرا از خانه بیرون انداخت چرا که من دیگر به دلیل خواسته های ...
اعتراف تلخ زن صیغه ای | 17 سالم بود پدرم من را به یکی از دوستانش داد!
... بیشتر دوستان پدرم بودند. *اولین بار کی صیغه شدی؟ نوجوان بودم. حدوداً 17 ساله بودم که پدرم من را به یکی از دوستانش داد و کمی مواد گرفت. *خرج خودت را چطور تامین می کنی؟ با موادفروشی. بیشتر با شاپور می گردم و از او پول می گیرم. *شاپور کیست؟ پاتوق داشت. من برای او کار می کردم بعد هم که بازداشت شدم. *بچه داری؟ ...
وکیل در مشهد_ مشاوره تلفنی و حضوری 24 ساعته
بهترین وکیل در مشهد نسبت به مشکلتون آشنا بشین و در انتخابتون دچار مشکل نشین بریم برای دیدن ادامه مطلب.... دانش و تجربه ما در اختیار شما تو ماشینم ازم مشروبات الکلی گرفتن ولی مال خودم نبوده چطور میتونم ثابت کنم؟ از یه بنده خدایی پول گرفتم تا بسته ای رو جا به جا کنم ولی توش مواد مخدر بوده حکمش چیه ؟ میخام برا بچم شناسنامه بگیرم خودم ایرانیم و شوهرم افغانی آیا امکانش هست؟ دخترم و ...
روایت پدر یکی از دانش آموزان مسموم شده: یکی از پاهای دخترم بی حس است/تا نوع گاز مشخص نشود نمی توانند ...
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، چهارشنبه 10 اسفند چند دقیقه مانده به ساعت8 صبح به قم می رسم. قرار اولم در یکی از مدارسی بود که چند روز پیش دانش آموزان آن مدرسه، در پی استشمام یک بو راهی اورژانس شده بودند. با اسنپ خودم را به مقصد می رسانم. در مدرسه قفل است. هر چه در می زنم اما کسی درب را باز نمی کنم. بر روی درب مدرسه کاغذ و شماره تلفن، برای هماهنگی ورود و خروج به چشمم می خورد. متوجه می شوم که مدرسه منع رفت و آمد ...
شهید انصاری: افتادن چادر خواهران هزاربار زجرآورتر از ترکش خوردن و شهید شدن است
خواهد کرد. بدانید همان طور که خداوند وعده داده است، همانا خوب خدا پیروزند. مهدی، فرهاد، میرفارس، مهرابی، روانپور، رحمان زاده و... دریابید مرا که من هم به شما پیوستم. در پایان یک تقاضا دارم و آن این است: تابوت مرا جای بلندی بگذارید تا باد برد بوی مرا سوی امام والدینم در مقابل اموال و دارایی هایم مختارند؛ البته سعی شود و در راه خدا خرج کنند. در هر کویر، در ...
با این راهکارها هزینه های عروسی را کاهش دهید
آرتیست شما قصد گذاشتن ناخن های آماده و مصنوعی را برای شما دارد پس خیلی به صرفه تر است که خودتان با سلیقه خودتان ناخن ها را تهیه کنید و در منزل آنها را بچسبانید. اما اگر قصد کاشتن ناخن و طراحی آنها را دارید می توانید بعد از کاشت ناخن طراحی آن ها را خودتان بر عهده بگیرید. شابلون های طراحی ناخن در بازار موجود وبا هزینه کمی قابل تهیه هستند. شما می توانید به راحتی در خانه خود ناخن هایتان را فرنچ کنید و این ...
می خواهم کمی با اساطیر شوخی کنم| رفاقت که فقط چلوکباب خوردن نیست، گاهی هم باید غم کشید
درباره شکوه شاهنامه چانه گرم کردیم تا به این صرافت بیفتیم که برای نوجوانان دست به یک اقدام آموزشی، خداپسندانه بزنیم و منظومه رستم و سهراب را بی کم و کاست ابتدا من دوبله و به نثر کنم تا بعد بهرام بتواند آن اسبهای معروفش را تصویر سازی کند. پاییز سال بعد که متأسفانه اصلاً باران نم نم نمی بارید من به آتلیه او رفتم و یادداشتهای اسبی را برایش خواندم که با روایت فردوسی از داستان رستم وسهراب جابه جا توفیر ...
سریال کابوی کپنهاگ و نگاه خیره فرا انسانی
...> زن ستیزی، نگاه ابزاری به زنان و موج مصرف زدگی در طبقات مختلف جامعه عباراتی هستند که از لایه اجتماعی تیپ ها و شخصیت های سریال به بیرون سرایت می کنند. استفاده نویسندگان سریال از ساختار زیرمتن در دیالوگ ها، پارادایمی مانیفست مآبانه در بستر امر نمادین به سبب تفاسیر زبانی ایجاد می کند به طور مثال پدر نیکلاس در دیدار با دو تن از دانشمندان شهر که از آن ها درخواست تولید مصنوعی عضو آسیب دیده ...
دانلود سریال پوست شیر فصل سوم قسمت دوم
قضیه به شهربانی می روند وی مشخص می شود که وی در شهربانی نیست و احتمالا در حال فرار است و هنوز دستگیر شده است. هاتم در اداره شهربانی با افسر پرونده صحبت کرده و ابراز می کند که قتل نمی تواند کار یونس باشد. هاتم خان نایب سرخی به یک باشگاه اسب سواری می رود و در آن جا با زن جوان اسب سواری (آزاده صمدی) ملاقات می کند. شخصی که ظاهرا در گذشته با او ارتباط داشته و از او زخم خورده هم است. در واقع هاتم آمده ...
اسوه انقلابی
اعلاحضرت همایونی بر ده شد ولی این آقا بلند نشد؟! من گفتم : سالبه به انتفاء موضوع است من اصلا به شاه علاقه ای ندارم تا بخواهم به احترام او بلند شوم. . ایشان در بیان خاطره ای از ایام زندان می گویند: یک روز دیگر ساقی مرا به اتاقش احضار کرد. به من پیشنهاد همکاری داد و گفت: اگر با ما همکاری کنی برایت زن می گیریم، ماشین خوب، حقوق و مزایا... پرسیدم: همکاری یعنی چه ؟ با تعجب گفت: نمی دونی همکاری یعنی چه ؟ گفتم ...
فرشته ای برای برای قتل پدر و مادر شوهر؛ روایت قتل نیمه تمام
ساله که فرشته نام دارد در ادامه اظهاراتش افزود: شوهرم بیش از یک میلیارد تومان بدهکاری دارد و چک های بی محل صادر کرده است به همین دلیل هم بعد از فراری شدن شوهرم، طلبکارها مرا رها نمی کنند. آن ها حتی روی در و دیوار منزل پدرم نیز مطالب نسنجیده ای می نویسند و ما را تحقیر می کنند. ادعاهای این زن جوان در حالی رنگ حقیقت گرفت که بررسی های کارآگاهان نشان داد که روی در منزل آن ها جمله ای با عنوان ...
شوهر بی غیرتم مرا در اختیار دوستانش قرار می دهد / همخوابی اجباری به خاطر از دست ندادن فرزند!
این زن جوان درباره ماجرای ازدواجش با مردی بی بند و بار گفت: پدرم کارگری ساده و بی سواد بود که به سختی می توانست هزینه های زندگی خانواده 5 نفره اش را تامین کند. به همین دلیل هم هیچ کدام از خواهران و برادرانم نتوانستند حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود ...
اختراع دانشمند ایرانی برای درمانِ بیماری عجیب
...> تغییر چهره مجری زن معروف بعد خداحافظی از تلویزیون تصاویر دلخراش حمله به یک شهروند خانم خبرساز شد واکنش آمریکا به مسمومیت سریالی دختران در ایران عکسی اشک بار از لاشه بی جان پیروز پراید، باز هم گران تر شد عکسی از آب در رگ های دریاچه ارومیه واکنش یونیسف به مسمومیت دختران دانش آموز حال و اوضاع این روزهای یک پدرِ ایرانی بازداشت ...
تمام زندگی اش را داد تا ایران بماند
نماد صبر و استقامت است برود به مردم دلداری بدهد. خیلی از شهدا در هرمز تک فرزند ذکور هستند. شهید عبدالعلی دریانورد تک فرزند خانواده بود. پدر و مادرش با 70 سال زندگی یک پسر داشتند که شهید شد. گویا مادرتان یک زن بسیار شجاع بودند و در منطقه زندگی شان حساب زیادی روی ایشان باز می شد؟ بله، مادر و مادربزرگم شجاع و دلیر بودند. مادرم در حل و فصل مشکلات مردم کمک می کرد. مردم به دلیل ...
چون باورمان شده کسی هستیم، خطا می کنیم و عذرخواهی نمی کنیم / راهی جز اصلاحات مبنایی نداریم
این استعدادها را در دیپلماسی به کار بگیرید! امام فکرشان به این رسید که یک زن ایشان را نمایندگی کنند و پیام انقلاب را برساند ولی ما تا سال ها بعد، نتوانستیم سفیر زن برای جمهوری اسلامی بگذاریم؟ تا در دوره آقای دکتر روحانی 5 سفیر زن منصوب کرد که خیلی اتفاق بزرگی بود. وی افزود: همین نگاه امام و همین پافشاری ایشان برای باز کردن مسیرها باعث شد در عرصه آموزش، تحولات چشمگیری برای زن ایرانی ...
چون باورمان شده کسی هستیم، خطا می کنیم و عذرخواهی نمی کنیم / راهی جز اصلاحات مبنایی نداریم
این استعدادها را در دیپلماسی به کار بگیرید! امام فکرشان به این رسید که یک زن ایشان را نمایندگی کنند و پیام انقلاب را برساند ولی ما تا سال ها بعد، نتوانستیم سفیر زن برای جمهوری اسلامی بگذاریم؟ تا در دوره آقای دکتر روحانی 5 سفیر زن منصوب کرد که خیلی اتفاق بزرگی بود. وی افزود: همین نگاه امام و همین پافشاری ایشان برای باز کردن مسیرها باعث شد در عرصه آموزش، تحولات چشمگیری برای زن ایرانی ...
زندگی نامه شهید ناصر رسولی جمادی
با هم بیمارستان رفتیم خیلی خوشحال بود از اول گفته بود اگر بچه دختر بود اسمش را خدیجه واگر پسر بود مصطفی می گذارم چون بچه متولد شد با خوشحالی گفت نامش را خدیجه گذاشتم اما او مرا نخواهد دید وقتی بزرگ شد و زبان باز کرد به سر مزار م خواهد آمد انگار می دانست واز لوح محفوظ خبر داشت همانگونه هم شد . همسرش می گوید در کارهای خانه در صورت فراغت بیشتر در شیشه پاک کردن و. به من کمک می کرد. از اخلاقش راضی هستم ...
فرازی از وصیت نامه شهید محمود تاج الدین
. کفنم را بیاورید که دیگر زمان مبارزه فرارسیده است. عزیزان من! به تمامی ظالمان و بیدادگران تاریخ این ندا را برسانید که اگر خانه و کاشانه ما را به آتش بکشید و اگر با گلوله هایتان قلب ما را هدف گیرید و اگر کودکان ما را در آغوش مادرانشان به شهادت برسانید و اگر فرزندان ما را در مدارس قتل عام کنید و از خونشان در مملکت اسلامی جوی خون راه بیندازید، به خدا قسم که آرزوی شنیدن حتی کلمه ای که بوی ضعف ...
فرار نوعروس 17 ساله از چنگ همسایه بی شرم ! / مرا هل داد و دهانم را گرفت !
... دختر 17 ساله در حالی که هنوز از شدت ترس بر خود می لرزید، با بیان این که آن صحنه هولناک را نمی توانم فراموش کنم، اشک ریزان درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: از روزی که چشمانم را باز کردم، خودم را بی کس و تنها در بهزیستی یافتم. گویا پدر و مادرم مرا سر راه گذاشته و رها کرده بودند. خلاصه بهزیستی تنها پناهگاه و امید من بود اما خیلی آرزو داشتم که من هم ...
12 میلیارد تومان طلا زیر فضولات حیوانی!
همین موضوع زمینه بدبختی های مرا فراهم کرد به طوری که تصمیم گرفتم برای تامین مخارج زندگی در خانه های مردم کار کنم ولی کسی به من اعتماد نمی کرد تا این که بالاخره از طریق یکی از آشنایان و با واسطه به مردی معرفی شدم که در منطقه مرفه نشین مشهد (بولوار سجاد) سکونت داشت و برای انجام امور خدماتی و نظافتی منزلش به دنبال زنی بود که بتواند به او اعتماد کند. خلاصه این گونه بود که من به منزل آن مرد مسن رفتم و ...
تجاوز مرد جوان به دوست همسرش/ زن 27 ساله جرات شکایت ندارد! ماجرا چیست؟
حلق آویز کرد و مرا تنها گذاشت. بعد از خودکشی شوهرم دوباره به منزل مادرم بازگشتم چرا که از عهده مخارج اعتیادم برنمی آمدم. حدود یک سال بعد با جوان معتاد دیگری ازدواج کردم، ولی مظفر هم به سختی هزینه های اعتیادش را تامین می کرد تا این که او نیز یک سال بعد کارتن خواب شد و مرا ترک کرد. وقتی خبری از او شد دوباره بار و بندیلم را بستم و باز هم به مادرم پناه بردم با وجود این خجالت می کشیدم مقابل ...
اعتراف به قتل مرد نیکوکار برای اخاذی
بسته شده بود، کشف کردند. رحیم دوباره مورد تحقیق قرار گرفت. او مدعی شد که جسد متعلق به پدرش است. بعد از آن بود که رحیم و همسرش بازداشت شدند و جسد به پزشکی قانونی منتقل شد. رحیم و همسرش در جریان بازجویی ها به قتل پیرمرد با انگیزه اخاذی اعتراف کردند. در شاخه دیگری از بررسی ها مشخص شد جسد متعلق به مردی به نام کمال است که خانواده اش گم شدن او را به پلیس خبر داده اند. فرزند او به پلیس گفت پدرم ...
پسر کدخدای قلهک: اینجا ییلاق مُتمولان و سیاست مداران بود
...> حدودا 130 سال پیش صاحب این مغازه به پدر من که کدخدا بود پیشنهاد کرد که ماهانه 30 شاهی به عنوان اجاره خط به ما می پردازد تا در این مغازه باشیم و چراغ آن را روشن نگه داریم تا برای دیگر کسبه و وسایل نقلیه عبوری این محله باعث امنیت شود. کار کردن در صنف شیشه و آینه شغل آبا و اجدادی ما بود. پدربزرگم قبل از اینکه پدرم این مغازه را بگیرد استاد گچبری و آینه کاری بود و خانه ها و زیارتگاه های زیادی ...
برای رضای خداوند به دشمن بتازید
پاک کنید که پاک است. باطنی روشن داشته باشید نه ظاهر این و اون حرف های زیادی می زند نمی فهمند از جبهه و جنگ از خدا و ایمان. باری ای مادر مهربانم اگر مرا هفتاد بار بکشند و باز زنده کنند دست از امام امت بر نخواهم داشت. ای مادرم هرگز روی قبرم ننویسید جوان ناکام چون من به کام خود رسیده ام حجله عروسی را در سنگر آموخته ام عشق کسی شده ام که واقعاً شیرین است. خدایا کشته شدن در راه تو ...
زندگی نامه شهید ساعد عباسی
جثه وجسمانی ضعیف بود ،به همین خاطر پدر وخویشاوندان می گفتند که احتمال زنده ماندن ایشان کم است وبه مادر شهید توصیه می کردند که فرزندش را کمتر در بغل بگیرد وبه او دل نبندد ،اما تقدیر خداوند چنین بود که ایشان زنده بمانند وروز به روز رشد کرده وقویتر شوند وبه زندگی ادامه دهند . شهید قبل از رفتن به مدرسه به هیچ مکان آموزشی فرستاده نشده بود ودر خانه زیر نظر پدر ومادر تعلیم وتربیت می شد تا این ...
دلتنگی های خیاطان خیابان نوفل لوشاتو
به کارگاه آنزیم و رنگرزی می روند و از آنجا دوباره برای اطو شدن و بسته بندی و انبار به همین مجموعه باز می گردند. حدود 25 زن سرپرست خانوار از 8 صبح تا ساعت 17 در این کارگاه مشغول به کار هستند. این به جز آمار حدود 25 نفری است که از این کارگاه لباس ها را برای انجام کار در منزل می برند. کارگاه خیاطی ای که جز کارفرمای آن و یکی دو نفر که انبوه لباس ها را انبار و یا برای دوخت ودوز جابه جا می کنند همه ...
به سوی آرامش طبیعت فرار کنید!
نزدیک عید نوروز هستیم و یکی از سنت های زمان عید، رفتن به طبیعت و طبیعت گردی است. این سفر کردن و طبیعت گردی، به کوه، کنار دریا وصحرا رفتن چه مقدار از نظر روانشناسی اهمیت دارد و چه تأثیری می تواند بر روح و روان افراد داشته باشد؟ همیشه این گردشگردی و طبیعت گردی از نظر روانشناسی مدنظر بوده است، حتی کسانی که راجع به استرس کار کرده و تحقیقات زیادی در این خصوص داشته اند به این مسئله توجه و توصیه کرده اند که رفتن به طبیعت و انرژی گرفتن از طبیعت می تواند به عنوان یکی از اهداف آنی و فوری برای هر فرد باشد. انرژی گرفتن از طبیعت، رود، دشت ...
مروری بر فیلم های جشنواره فجر در قم/ در حسرت میزانسن های خلق نشده!
...، در لابه لای مفاهیمی همچون جنایت، شهرت، ثروت و مکافات هضم می شود و فیلمساز تنها به ذکر چند گزاره کلی در اظهارات زن افشاگر و روایت پوشالی قصه بسنده می کند و فیلم را در حد همان یک ایده ناب و جذاب به پایان می رساند. ————— آن ها مرا دوست داشتند (-) کارگردان و تهیه کننده: محمدرضا رحمانی / بازیگران: امیرحسین آرمان، امیر جعفری، شهرام قائدی، شهرام قائدی و با حضور کوتاه ...