ستاره لیگ برتر از آسیب های دردناک دوران کودکی اش می گوید؛ 6 ساله بودم که ...
سایر منابع:
سایر خبرها
دله آلی: در 6 سالگی قربانی تجاوز، در 7 سالگی معتاد و در 8 سالگی فروشنده مواد بودم
افراد همین خانواده هستند. الی فصل گذشته را به شکل قرضی در بشیکتاش ترکیه گذراند: وقتی از ترکیه برگشتم، متوجه شدم نیاز به عمل جراحی دارم. از نظر روانی هم در وضعیت بدی قرار داشتم. تصمیم گرفتم به یک مرکز مدرن ترک اعتیاد بروم و برای به دست آوردن سلامت روانی تلاش کنم. احساس می کردم وقت این کار رسیده. عضو تیم منتخب فصل 16-2015 و 17-2016 لیگ برتر انگلیس در مورد نحوه حضور در این مرکز ...
ماجرای عجیب قتل برای ازدواج با دختر 14 ساله
رامین نام دارد ازدواج کند. رزیتا هم مشوق دختر نوجوانش است تا زودتر ازدواج کند. زندگی این مادر و دختر بدون حضور پدر و پسر خانواده ساخته شده بود بنابراین ماموران به موضوع شک کردند. تا اینکه مانا تحت بازجویی قرار گرفت و اعتراف کرد برادرش به دست نامزدش کشته شده است. او گفت: من عاشق رامین شده بودم و مادرم هم بسیار تشویق می کرد که ما ازدواج کنیم. مادرم خودش تحصیل کرده بود و به من می گفت شوهر کردن ...
ماجرای وحشتناک اسیدپاشی بر روی برادر
مرا تحت تاثیر قرار بدهد. با هم درگیر شدیم و من اسید را از زیر زمین برداشتم تا روی او بریزم، در این حین مقداری از اسید روی دست و پای خودم ریخت و سوختم. امروز برای دیدن خواهر و مادرم به خانه مادرم رفته بودم که ماموران از راه رسیدند و من را بازداشت کردند. الان هم پشیمان نیستم، چون برادرم، زندگی من را نابود کرد. خودش معتاد به شیشه بود و توهم می زد بعد این بلاها را سر من آورد. من قبل از این اتفاقات قصاب و تعمیرکار فنی بودم اما بعد آزادی نتوانستم هیچ کدام از این کارها را انجام دهم و متادونی شدم. در حال حاضر این مرد برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران پلیس آگاهی قرار دارد. پ ...
نجات یافته از اعدام اسیدپاشی کرد!
اینکه درباره این موضوع تحقیق کنم با آن مرد درگیر شدم و او را به قتل رساندم. البته برادرم در آن درگیری با من بود ، اما من به عنوان قاتل دستگیر شدم و به زندان افتادم. در زندان متوجه شدم مقتول بی گناه بوده است و از آن روز عذاب وجدان به سراغم آمد و هر شب کابوس می دیدم تا اینکه مرا بخشیدند و آزاد شدم. چه شد که شما را بخشیدند ؟ من در انتظار طناب دار بودم، اما خواهرم با اولیای دم که برادر و ...
قتل فجیع مرد افغانی که می خواست زن ایرانی را صیغه کند | قاتل کسی نیست جز پسر زن صیغه ای!
رفتنش به تهران در خانه یک زوج پیر مشغول به کار است تا اینکه متوجه شدم یک مرد افغان با مادرم در ارتباط است و از او کینه به دل گرفتم. وی افزود: قصد خرید خودرو داشتم و مادرم نیز عنوان کرد که مرد افغان قصد فروش خودرویش را دارد به همین خاطر شرایط را برای خودم فراهم دیدم و وقتی به تهران آمدم مرد افغان را خفه کردم و جسدش را در صندوق عقب خودرو گذاشتم و به جنوب کشور رفتم. پسر جوان ادامه ...
مجری معروف شبکه من و تو خداحافظی کرد
سال های زندگیم رو کنار بهترین ها بودم، تجربه فوق العاده ای بود، واقعا توی چند خط قابل توصیف نیست، تمام تلاشمم کردم که از این شانسی که بهم رو کرده استفاده درستی بکنم، به نظر خودم موفق هم بودم، یعنی بطور کل من از عملکرد خودم در این شبکه راضیم، از آدمی که چیزی از کار مدیا نمیدونست شدم چیزی که توی این چند سال دیدین، جلوی چشم خودتون رشد کردم، سعی کردم همیشه باهاتون رو راست باشم و خود واقعی م رو بهتون ...
شباهت عجیب حامد آهنگی به مادرش + عکس
دیگر ادامه نداد. در ادامه از سال 1372 وقتی 14 ساله بودم کنار پسر خاله هایم که تحصیلکرده دانشگاه سوره بودند وارد گروه های نمایشی در بندرانزلی شدم. سپس چند سال بعد با نمایش درام به کارگردانی مرحوم محمدعلی انتظاری در جشنواره تئاتر دانش آموزی استان، اولین جایزه بازیگری را گرفتم.
مدیر خانه، مدیر محصول؛ دغدغه های خانم مدیر محصول باسلام
همیشه در خط مقدم بودیم. از طرفی دائم در مسابقات ورزشی لیگ والیبال بودم. شرکت در مسابقات مختلف، آشنایی با آدم ها از شهرهای مختلف و فرهنگ های جورواجور، برد و باخت های مکرر، زمین خوردن و مصدومیت، شکست های تلخ، بردهای شیرین همه ی این ها زندگی کردن در ابعاد مختلف را به من نشان داد و باعث رشد من شد. همه ی این چالش ها باعث شد چشم اندازم وسیع و گستره ی دیدم به وسعت ایران شود. کپی لینک ...
دله آلی: در کودکی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتم؛ فروشنده مواد مخدر بودم
دله آلی در مورد دوران کودکی خود صحبت کرده است. طرفداری | وقتی روزهای گذشته مائوریسیو پوچتینو اعلام کرد که دوست دارم با دله آلی تماس بگیرد، دلایل واضح خود را داشت. آلی که به معنای واقعی سقوط در فوتبال را تجربه کرده، داستان های بدتری در دوران کودکی خود داشته است. هافبک 27 ساله انگلیسی در مصاحبه با گری نویل حقایقی از زندگی خود را فاش کرده که آن را با هم می خوانیم: چند اتفاق در ...
راه دیدار دختر 18 ساله با معشوقه اش
دختر 18 ساله درباره سرگذشت خود گفت: 15 ساله بودم که در یک مهمانی با رضا آشنا شدم و به او دل باختم. اگرچه آن زمان دچار یک عشق هیجانی بودم و از فرجام این گونه عشق ها چیزی نمی دانستم ولی در عین حال به تحصیلاتم ادامه دادم تا این که دیپلم گرفتم و سپس رضا ماجرای علاقه اش به من را برای خانواده اش بازگو کرد . اما افشای آشنایی قبل از ازدواج ما با یکدیگر، موجب مخالفت مادر رضا با این ...
سیدحسین خودش را با اصرار به عملیات محرم رساند
بود آن ها را بخواند. زمزمه استغفار خواهر شهید در ادامه از شاخصه های اخلاقی شهید می گوید: اول فکر کردم زیر لب نوحه می خواند. وقتی که گوش دادم متوجه شدم نوحه نیست. پرسیدم حسین، داری چه زمزمه می کنی؟ گفت دارم ذکر می گویم و طلب آمرزش و استغفار می کنم خنده ام گرفت. گفتم داداش، تو که هنوز به سن تکلیف هم نرسیدی؟ گفت طلب بخشش از خدا برای خودم نیست و سن تکلیف هم نمی خواهد، بعد هم می خواهم ...
سربه هوا و مهمان کارون ، از تازه های نشر ادبیات دفاع مقدس
بودم یا بدهکار؟ پدر و مادر و عزیزانم را بدهکار بودم. خودم می گفتم هر روز و هی تأکید هم می کردم رویش؛ همان که هر بار می خواندم و نمی دانم چرا بیشتر از چیزهای دیگر گریه ام می انداخت. آن موقع نمی فهمیدم درست وحسابی. نمی فهمیدم که از همه بیشتر حسین را بدهکار هستم. همچنین تویی که عاشق ترینی نوشته مریم بصیری در 157 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و قیمت 69 هزار تومان در نشر یادشده منتشر شده است. ...
همخوانی ماهسون خواننده معروف ترکیه با مردم در اتوبوس + فیلم
مادرش دارد. ماهسون: پدرم من چهار ازدواج داشت ، سه مورد موقت و یک ازدواج رسمی که مادرم هم قربانی ازدواج موقت شد و پدرم پس از تولد من ما را ترک کرد سال ها حتی چهره او را نمی دیدیم ، او زنگ نمی زد و از حال ما باخبر نبود مادرم و برادر بزرگم محمود برای گذران زندگی مجبور به کار در یک کوره آجرپزی بودند تا اینکه من هم از مقطع دبستان با شاگردی در مغازه غذاخوری مشغول کار شدم بعدا مدتی شاگرد یک ...
گلچین مداحی سیب سرخی اربعین
در پی الطاف سلیمان نجف یا علی بر دره تو مثل فقیر آمده ام نان و خرما بده بر دست یتیمان نجف مادرم در شب میلاد شما نذری داد که بمانم همه عمر به دامان نجف جان ناقابل من نیز حلالت آقا ثبت کن نام مرا جزو شهیدان نجف دوسش دارم یه عالمه دختر پادشاهمه گدایی در شما کار هزارتا حاتمه هزارتا ...
نقش سرایدار در سرقت مسلحانه بررسی می شود
دفاع از ساکنان ساختمان است، هیچ اقدامی نکرده و همین دلایل نشان می دهد او همدست سارقان بوده است. بی گناهم در ادامه متهم 40 ساله در جایگاه ایستاد و در دفاع از خودش گفت: من در آن حادثه بی گناهم و اصلاً سارقان را نمی شناختم و با آن ها همکاری نکردم. من معلم اخراجی بودم و به همین دلیل برای کار از شهرستان به تهران آمدم و به عنوان سرایدار ساختمان مشغول به کار شدم. آن روز شیره تریاک مصرف کرده بودم ...
بارداری زن صیغه ای از شوهر عقیم اش
مراجعه کردیم و تحت درمان قرار گرفتیم. تا اینکه متوجه شدم من امکان بچه دار شدن ندارم. به همین خاطر همسرم از من طلاق گرفت و رفت. وی ادامه داد: دو سال قبل با زن جوانی به نام مریم آشنا شدم و او را به عقد موقتم درآوردم و او را صیغه 99 ساله کردم اما مدتی بود با مریم اختلاف پیدا کرده بودم. تا این که یک سال پیش وقتی از محل کارم به خانه برمی گشتم چند مامور به من مظنون شدند و در بازرسی از کیفم چند ...
حمله 4 مرد نقابدار به خانه اعیانی مادر و دخترانش
...، اما از کار اخراج شدم و به تهران آمدم و در آپارتمان زعفرانیه به عنوان سرایدار مشغول به کار شدم. من آن روز در اتاقک سرایداری در حال خطاطی بودم که چهار مرد نقابدار در حالی که اسلحه در دست داشتند وارد شدند. آنها مرا تهدید کردند و پرسیدند خانه پیرزن و دو دخترش واحد سمت راستی است یا چپی؟ که من به دروغ گفتم آنها در واحد سمت چپ ساکن هستند، اما آنها خودشان مقابل خانه پیرزن و دو دخترش رفتند و در زدند ...
ابهام در ماجرای سرقت میلیاردی از خانه لاکچری
ساعت هفت فرهاد که سرایدار بود، می آمد تا زباله ها را ببرد زمان یادم مانده. من بدون اینکه بپرسم کیست در را باز کردم، یک دفعه چهار مرد نقابدار وارد خانه شدند، آنها با تهدید سلاح از من و مادرم خواستند تا بگوییم طلاها کجاست. مادرم گفت پول و طلایی در خانه نداریم و هرچه داریم در بانک است. آنها بدون اینکه حرفی بزنند به سمت اتاق خواب رفتند و از داخل کمد طلاها را برداشتند و از خانه خارج شدند. او ...
تیمبر: به عنوان طرفدار آرسنال بزرگ شدم؛ فن پرسی و آنری بازیکنان موردعلاقه ام بودند
تیمبر به صورت رسمی راهی آرسنال شد. طرفداری | دقایقی پیش آرسنال به صورت رسمی از انتقال یورین تیمبر رونمایی کرد. مدافع هلندی در اولین مصاحبه خود فاش کرد که از دوران کودکی بازی های آرسنال را دنبال می کرد و به خاطر شباهت سبک بازی این تیم به آژاکس، تصمیم راحتی برای این انتقال گرفته است. صحبت های تیمبر را می خوانیم: همیشه طرفدار آرسنال بودم. طرفداری من از آرسنال به خاطر برادرانم ...
یک دنیا پشت دله آلی: شجاعتت را تحسین می کنیم!
به گزارش "ورزش سه"، دله آلی، ستاره سابق تاتنهام، در گفت و گو با گری نویل که روز گذشته منتشر شد اظهارات تکان دهنده ای در مورد دوران کودکی و شرایط سخت کنونی خود انجام داد که اهالی فوتبال را شوکه کرد و موجی از حمایت را به همراه داشت. در کنار روایت شرایط سخت بعد از مصدومیت، این بخش از روایت آلی از دوران کودکی اش بسیار قابل تامل و دردناک بود: کودکی من چیزی است که دوست ندارم درباره آن حرف ...
انتشار تصویری جالب از آلبوم خصوصی “شقایق فراهانی”/ عکس
4شکرش باقی بود که به نظر خودم ازون شکنجه گاه راحت شده بودم . تا جنگ شروع شد و استادم از ایران رفتن . ازونجایی که بیش فعال بودم و خیلی شیطون اون سال ها ازینکه از زیر پیانو یاد گرفتن در برم خیلی برام خوشایند بود . گذشت و گذشت و گذشت و .... تا الان که 50 ساله شدم . دور از جون شما بزرگواران مثل سگ پشیمونم . اینکه بچه بودم و سیستم آموزشی و رفتار پدر و مادرم غلط بوده و چنین و چنان ...
افشاگری های تلخ دله آلی، ستاره تیم ملی انگلیس از آزار جنسی در کودکی تا بازپروریِ دوران اعتیاد
بارها به دلیل عملکرد ضعیف از سوی هواداران هو شد. با این حال، دله آلی توضیح داد که چگونه تلاش کرده با سختی هایی که ریشه در آسیب های دوران کودکی او داشته، دست و پنجه نرم کند. آلی در این مصاحه می گوید: در شش سالگی توسط دوست مادرم که زیاد به خانه ما رفت و آمد داشت مورد آزار و اذیت قرار گرفتم. مادرم الکلی بود. ستاره سابق تاتنهام سپس ابراز امیدواری می کند که با سخن گفتن از ...
بازیگری با پول و پارتی نیست!
، پس تلاش، پشتکار و علاقه شرط لازم برای بازیگری است. با سیلی مادرم غافلگیر شدم! این استعداد جوان که به زعم خودش باورپذیری نقش نیکان مدیون کمک و درایت کارگردان سریال بوده، خاطره ای از غافلگیری اش در یکی از سکانس های سریال برایمان تعریف می کند: یک پلان داشتیم که برای ملاقات مادرم به زندان رفتم. اما چون همه مدارکی را که ثابت می کرد مادرم بیگناه است مخفیانه به پدرم داده بودم و ...
روایت تکان دهنده ستاره انگلیس: معتاد شده بودم!
.... تا همیشه از آنها سپاسگزارم. حضور در این مرکز برای مردم ترسناک است اما من هرگز نمی توانستم شرایط بهتری را تصور کنم. او همچنین درباره شرایط سختی که در کودکی با آن روبرو شده بود گفت: کودکی من چیزی است که دوست ندارم درباره آن حرف بزنم. اتفاقاتی رخ داد که فراتر از درک بعضی از افراد است. مادرم به مصرف نوشیدنی الکلی اعتیاد داشت. من در هفت سالگی سیگار می کشیدم و وقتی هشت ساله بودم شروع به ...
دختر نوجوان از ترس مدت ها این مسئله را نگفت!
...، من ماجرا را لو دادم و با داد و فریاد گفتم که ماجرا از این قرار است و او با من این کار ها را کرده است. از آنجا که با رفتار بد پدر و مادرم روبه رو شدم و مورد سرزنش آنها قرار گرفتم و اوضاع بسیار بدی داشتم، از شدت خجالت و سرخوردگی دست به خودکشی زدم و مقدار زیادی قرص مصرف کردم که متأسفانه موفق نشدم. ...
پدر فرزندکش به جای خواهر خیانتکار، دختر دیگرش را کشت!
پدرشان قرار گرفت. او اولین کسی است که در گفتگو با خبرنگار ما، ماجرای این درگیری مرگبار را شرح می دهد. از روز حادثه بگو، چرا پدرت از شما و خواهرت عصبانی شده بود؟ مدتی قبل در پارک نزدیک خانه مان با نگهبان پارک به نام حمید آشنا شدم. حمید می دانست من شوهر دارم و من به او گفته بودم که می خواهم طلاق بگیرم و با او مشورت کردم. پدرت چطور متوجه ارتباط تو و حمید شد ...
بی تاب دو چیز بودم؛ سینما و برف/ تارزان شدم، بعد از سه روز تشنه و گشنه از جنگل به شهر برگشتم/ 28 مرداد ...
، به من گفت برو و خانواده را از لار به تهران بیاور. حالا من چند ساله ام؟ سیزده ساله. آن موقع از تهران تا لار شش روز مسافت بود. من رفتم، مادر و سه بچه و کلی اثاثیه را از لار به تهران آوردم و واقعا این سفر را اداره کردم. همان سال هم پدرم اسم مرا در دبیرستان مروی نوشت. بله، البته نه همان روز. یک جمعه ای که من دیگر بی تابی می کردم مرا به سینما برد. وقتی به تهران آمدم کلا بی تاب دو چیز بودم ...
به باران خواهم گفت منتشر شد
نسیم می گوید: برو از مرز همان کلبه در راه برو، و به خود خواهد گفت: مرگ صد خاطره را خوش باش. و به همراه نسیم تا خودم خواهم رفت، بلکه پیدا بشود من گم کرده صحرای جنون، بی گمان خواهد شد. بی گمان هر که که دل بُرد، پریدن دارد. شاعر، با گمشده اش همکلام می شود. تو کدامین طرف قبله و درگاه یمینی؟ دل من سمت خودت قبله دعا خواهد کرد. حرف هایش احساسی تر می شود: من به چشمان تو و لامسه ات معتادم... جان ...
قاصدک ها را بشناس!
متفاوتی داشتند: یکی چهل ساله و دیگری بیست ساله، زن و مرد بزرگسال و پسر و دختر نوجوان. بعضی شرکت کنندگان با چمدان آمده بودند و بعضی با کوله پشتی. به وسایل خودم نگاه کردم؛ من فقط یک کیف ساده دستی داشتم و یک کیف لپ تاپ. همان جا بود که احساس کردم من این سفر را دست کم گرفته ام و قرار نیست جاده ای فرعی در کنار خیابان اصلی کارهای من یا فعالیت شرکت کنندگان باشد؛ بلکه درواقع این سفر و این دوره، بخشی ...
تازه داماد عروس را به قتل رساند!
تبدیل شود تو را خواهم کشت اما او در رفتارهایش تغییری ایجاد نکرد تا اینکه روز حادثه بازهم سر همین موضوع درگیر شدیم و با شالی که دور گردنش بود او را خفه کردم. اما بعد نمی دانستم جسدش را چه کار کنم. در نهایت تصمیم گرفتم او را مثله کنم و در کیسه هایی بگذارم. بعد جسدش را به حواشی شهر سمنان بردم و در چاله ای انداختم. وقتی به خانه برگشتم تصمیم گرفتم با قصه پردازی خودم را بی خبر نشان دهم ...