سایر منابع:
سایر خبرها
پاسخ مبهم خیابانی درباره کاندیداتوری اش
، دوست داشتم در جایگاه آنها باشم. یازدهم سالم بود که برای تماشای مسابقه ایران با کویت در سال 1356، به ورزشگاه آزادی رفتم و در فرصتی که بدست آوردم، در جایگاه گزارشگران با آقای حبیب الله روشن زاده صحبت کردم. به خاطر علاقه به گزارشگری در دهه 60 در تمام مسابقات تلویزیونی اعم از مسابقه هفته، یک مسابقه 30 سوال و مسابقه جدول که آقایان باغی، سلامی و نوذری مجری آنها بودند، شرکت کردم و فضای اجرا و تلویزیون را ...
ستاره های روزهای نخستین سال
چگونه گذشت؟ با توجه به تصمیم گیری ها و خط مشی هایی که برای خودم ترسیم کرده بودم، صد در صد سال خوبی بود. برنامه هایتان برای سال جدید چیست ؟ فقط بر بازیگری تمرکز خواهم کرد. دوست دارم یکی دو فیلم در جشنواره فیلم فجر سال آینده داشته باشم. نوروز را چگونه خواهید گذراند؟ هر سال دو روز اول را کنار پدر و مادر و خانواده هستم. امسال را نمی دانم، اگر سر کار باشم که هیچ ...
بزرگ آقای سینمای ایران از کودکی تا امروز
می تواند به همراه داشته باشد، نشود. این خودشناسی باعث می شود که در دام غرور نیفتید و شرایط را سنجیده تر و واقعی تر ببینید. ما گاهی ممکن است یادمان برود که ما را به خاطر کارمان دوست دارند؛ پس باید به مخاطب احترام بگذاریم. اعتماد به جوان تر ها من همیشه به تربیت کردن بازیگر مناسبی که متناسب با نیاز حال سینما و تلویزیون باشد معتقد بوده ام. قرار نیست همیشه فقط یک سری نام تکراری را ...
خداداد عزیزی: به روزهایی که در حرم دستفروشی می کردم فکر می کنم
همه ما مسلمانان، مکه را دوست داریم و زیارت آنجا آرزویمان است اما با رفتارهایی که این نامسلمانان آل سعود انجام می دهند برایم زیارت حرم امام رضا(ع) بهترین کار است. سعودی ها هر روز گستاخ تر می شوند و با زائران خانه خدا بد رفتاری می کنند اما ما شیعیان در مشهد به عشق امام هشتم به زائران این امام احترام فراوان می گذاریم. به گزارش میدان72 چهره محبوب فوتبال مشهد حرفهای جالبی را بر زبان آورد.یکی از افتخارات مشهد در ورزش ایران خداداد عزیزی است که از این شهر مقدس به فوتبال ایران معرفی شد و به پیراهن تیم ملی ایران رسید و آن حماسه را خلق کرد. خداداد در این شهر از محبوبیت قابل توجهی برخوردار است و می توان به جرات گفت که او محبوب ترین ورزشکار این خطه به حساب می آید. سراغ این فوتبالیست سابق و مربی فعلی رفتیم تا خاطرات زیبایش از حرم مطهر امام رضا(ع) را بشنویم. متن صحبت های خداداد را در زیر می خوانید: خانه ما نزدیک حرم امام رضا(ع) بود و حدودا 8 دقیقه ای می توانستیم خودمان را از خانه به آنجا برسانیم.البته من در مشهد به دنیا نیامدم و در روستایی به نام چشمه عیلخی متولد شدم که چون چشمه های زیادی داشت این اسم را روی آن گذاشته بودند.هنوز هم گهگاه با پدرم به آن روستا می روم و بر سر مزار اقوام خود حاضر می شوم. اطراف حرم دستفروشی می کردم از حدود 10 سالگی اطراف حرم دستفروشی می کردم. خدابیامرز مادرم با میل بافتنی در خانه کلاه می بافت و من می بردم دور و بر حرم و آنها را می فروختم. آن خدابیامرز کلاه های قشنگی می بافت و وسط آنها توپک قرار می داد و از رنگ های زیبایی استفاده می کرد. من دست فروشی را دوست نداشتم و وقتی بچه های همسن و سالم نگاهم می کردم حس و حال خوبی پیدا نمی کردم. در همان خیابان نزدیک به حرم کنار پدرم می نشستم و دست فروشی می کردم اما دوست داشتم کار دیگری انجام دهم. البته هیچ کاری عار نیست و همه حرفه ها ارزشمند هستند.12،13 سالم که شد رفتیم سراغ بنایی و با آنکه کارسختی بود و با آن سن و سال باید کیسه های سنگین را جابجا می کردم اما آن کار را به دستفروشی ترجیح می دادم. قبل از بازی استرالیا به پدرم گفتم برود حرم موقع زیارت امام رضا(ع) حس و حالی به من دست می دهد که قابل وصف نیست و نمی توانم به شما بگویم درونم چه اتفاقاتی رخ می دهد. فقط می توانم بگویم که زیباترین لحظات را سپری می کنم. تا حالا برای خودم نذری نکرده ام و هروقت از امام رضا(ع) چیزی خواسته ام آن خواسته برای خودم نبوده است. یادم می آید قبل از بازی ایران و استرالیا در ملبورن با پدرم تماس گرفتم و به او گفتم: بابا، اول برو سر خاک مادرم و برایش فاتحه بخوان و بعد هم برو حرم امام رضا(ع) و برای تیم ملی دعا کن. آن روز هم من برای کل تیم از امام رضا(ع) کمک خواستم و بحث خودم نبود ولی کمک همه و بویژه من کرد تا در آن بازی تاریخی گل بزنم و تیم ملی به جام جهانی صعود کند. ما مشهدی ها به امام رضا(ع) نگاه متفاوتی داریم و آن امام بزرگ را از خودمان می دانیم.اعتقاد همیشه خوب است و به انسان سیگنال های مثبت می دهد و تاثیر گذار است. توپ طلای آسیا و موزه حرم سال 96 وقتی بهترین بازیکن آسیا شدم و توپ طلا را گرفتم آن را به موزه حرم مطهر اهداد کردم چون جای آن توپ در موزه حرم بود نه طاقچه خانه ما. البته من از دوران فوتبالم در خانه هیچ چیزی ندارم و حتی یک پیراهن برای خودم نگه نداشته ام.آن توپ هم در موزه حرم ماندگار می شد. من در گذشته زندگی نمی کنم و همیشه نگاهم به جلو است اما الان که سنم بالا رفته و به روزهایی که در حرم دستفروشی می کردم فکر می کنم حس و حال خوبی بهم دست می دهم. می گویم خدایا چقدر بزرگی که آن بچه دستفروش را به اینجا رساندی که همه مردم او را می شناسند. می گویم یا امام رضا(ع) چقدر کریم هستی که کمک کردی تا بچه ای که خیلی شب ها گرسنه می خوابید حالا همه چیز دارد. از آن آدم هایی نیستم که تا کارم گیر کرد یاد امام رضا(ع) بیفتم. ما مشهدی ها اگر امام رضا(ع) را نداشتیم هیچ چیز نداشتیم. همیشه سعی می کنم در لحظاتی که مشکل ندارم هم به امام رضا(ع) فکر کنم. خیلی مواقع می روم وارد صحن می شوم و نگاهی به گنبد طلا می اندازم و سلام می دهم و بعد هم می روم دنبال کارهایم و همین مسئله به من کلی انرژی می دهد. خواب عجیب آن شب حافظه طولانی مدت من خیلی خوب نیست اما یک خواب عجیب را که مدتها قبل دیدم خوب در یاد دارم.یک شب که فکر کنم 5 سال بود از خواب پردیم. نزدیک اذان صبح بود. عرق کرده بودم و چنان از خواب پریدم که همسرم هم از خواب پرید و پرسید چه شده است؟ گفتم خواب عجیبی دیدم. دیدم یک مرد سفیدپوش که صورتی نورانی داشت به من گفت برو حرم و سوره والتین و الزیتون را بخوان. هوا گرگ و میش بود که سریع از خانه زدنم بیرون و رفتم حرم. تازه مردم داشتند برای نماز صبح می آمدند که از ورودی بست شیرازی یا به قولی درب نواب وارد صحن شدم و اول گنبد را نگاه کردم. بعد دیدم یک پیرمرد گوشه ای نشسته و ناخودآگاه سمتش رفتم و گفتم حاج آقا من این خواب را دیده ام و تعبریش را نمی دانم. گفت شما به نظر من برو نمازت را بخوان و بعد هم سوره والتین و الزیتون را بخوان. حس خیلی خوبی داشتم که قابل وصف نیست.اشک می ریختم و به گنبد نگاه می کردم. همه ما مسلمانان، مکه را دوست داریم و زیارت آنجا آرزویمان است اما با رفتارهایی که این نامسلمانان آل سعود انجام می دهند برایم زیارت حرم امام رضا(ع) بهترین کار است. سعودی ها هر روز گستاخ تر می شوند و با زائران خانه خدا بد رفتاری می کنند اما ما شیعیان در مشهد به عشق امام هشتم به زائران این امام احترام فراوان می گذاریم. امیدوارم سال جدید برای همه مردم ایران سالی خوب باشد و زیر سایه امام رضا(ع) زندگی خوشی داشته باشند. منبع:کاپ نیوز کد مطلب : سایر اخبار ...
گفتگوی نوروزی با ستاره زیر 14 سال تیم ملی بانوان کشور
معلم گرامیم خانم محمدی *از چه کسی در خانه حساب می بری؟ پدر ، مادر، آبجی و خان دایی * دوست داشتی اسمت چی بود؟ فاطمه * جالب ترین خاطره دوران کودکی؟ در دوران پیش دبستانی وقتی تعطیل شدم و به خانه برگشتم و پدر داشت از خانه بیرون می رفت که به دنبال او گریه کردم وقتی پدرم رفت بدون اطلاع او به خانه دوستم رفتم و با همدیگر شروع به نقاشی کردن ...
آذرخش فراهانی: بدترین اتفاق زندگی ام شکست عشقی بود
خارج از کشور بگذرانم و برگردم را قبول می کنم اما رفتن و برنگشتن فقط یک حس کابوس است. من وطن دوست هستم. وقتی جایی بروید و دیگر به کشور زادگاه خود برنگردید بخشی از وجودتان همیشه گرسنه می ماند، چون آدمی دوست دارد جایی باشد که بوی کودکی اش را بدهد. * حرف یک هنرمند با مسئولان فرهنگ و هنر کشور؟ از هنر حمایت کنند و در مورد هنر اصل را بر برائت بگذارند. با پیشرفت هایی که در زمینه تکنولوژی کرده ایم من آینده خوب و روشنی را برای موسیقی ایران می بینم. ...
با یک میلیارد هم به پرسپولیس نمی روم
استادیوم می شود بدون آنکه روی نیمکت را نگاه کند از شیوه بازی تیم متوجه شود که این تیم دام است. *شما با توجه به سنی که دارید می توانید رکورد 25 قهرمانی پروین را بشکنید؟ مردم جلوتر از همه هستند و مرا خوب می شناسند. با توکل به خدا 22 سال با استقلال 17 قهرمانی آورده ام. البته فوتبال زمان پروین با الان فرق داشت. آن زمان پرسپولیس و استقلال قبل از بازی در رختکن دو گل جلو بودند اما ...
حرفهایی که تا به حال از خداداد عزیزی نشنیده اید
. آن خدابیامرز کلاه های قشنگی می بافت و وسط آنها توپک قرار می داد و از رنگ های زیبایی استفاده می کرد. من دست فروشی را دوست نداشتم و وقتی بچه های همسن و سالم نگاهم می کردم حس و حال خوبی پیدا نمی کردم. * در همان خیابان نزدیک به حرم کنار پدرم می نشستم و دست فروشی می کردم اما دوست داشتم کار دیگری انجام دهم. البته هیچ کاری عار نیست و همه حرفه ها ارزشمند هستند.12،13 سالم که شد رفتیم سراغ بنایی ...
گفتگوی نوروزی دی اسپورت با سیاوش بختیاری زاده
قدیمی خودم برگزار کنم ، چون تیم استقلال اهواز 15 فروردین در لیگ بازی داره در عید فقط به بزرگای فامیل و پیشکسوتان سر زدم. بهترین و بدترین روز غیرقوتبالی شما در سال94؟ بهترین : حضور میلیونی مردم در انتخابات و راهپیمایی 22 بهمن ، پایان خدمت سربازی پسرم کوشا و موفقیت دخترم تیا و پسرم کاوه در دانشگاه و مدرسه. بدترین :فاجعه منا که همه را داغدار کرد. آخرین باری ...
صندلی داغ طرفداری؛ مهیار میرزاپور، درباره عضو همیشه آنلاین "طرفداری" و فلسفه عجیب هواداری اش
طرفداری - مهیار میرزاپور پنجمین مهمان از سری دوم صندلی داغ طرفداری در بهار، در عید و روز پنجم سال 1395 خواهد بود. از همین ابتدا وظیفه خود می دانم تا این هشدار را به خوانندگان این مطلب بدهم: با مردی آشنا خواهید شد که منحصر به فرد ترین فلسفه هواداری فوتبال را – تا آن جا که ما دیده ایم و شناخته ایم – صاحب است. کسانی که او را از نزدیک می شناسند، متفاوت بودنش را از عموم اشخاصی که تا کنون در زندگی شان دیده اند تایید می کنند (همکارمان سمیرا عبادی از جمله ا ...
باهنر: حرف و حدیث پشت سرم زیاد است
...> وزرا چطور؟ آن هم همین است. اگر کسی بین خود و خدایش تشخیص دهد که نمی تواند کاری انجام دهد خیانت است که مسئولیت بپذیرد. اگر در ذهنم بخواهم مرور کنم، باید بگویم که متاسفانه چنین افرادی در میان مقامات دولتی در دوره های مختلف داشته ایم. الان هم داریم؟ الان هم داریم، ما در دوره های مختلف افرادی داشتیم که می دانستند کاری از آنها برنمی آید، اما به خاطر این که دوست داشتند ...
عبدی: به احمدی نژاد اجازه بازگشت داده نمی شود
هفته نامه مثلث گفتگویی مفصل با عباس عبدی داشته که در ادامه می آید: در سال 92 و در حالی که کمتر از چند روز به انتخابات ریاست جمهوری زمان باقی مانده بود ما متوجه تغییر فضا شدیم. از همان زمان اندک قبل انتخابات برخی تحلیلگران گمانه زنی می کردند که آقای روحانی ممکن است رای بیاورد. در انتخابات اخیر هم برخی تحلیلگران از چرخش فضا و شرایط سیاسی آن هم چند روز مانده به انتخابات خبر می دادند. شما ...
ماشین سازی با حمایت شهرداری سر و سامان گرفت/ تأسیس آکادمی؛ رویای بناکار برای والیبال تبریز/ سه هنر ویژه ...
اوقات فراغتم را در کنار خانواده باشم. همسر من بدلیل رشته تحصیلی اش اکثرا مطالعه می کند و من هم اگر وقت کنم حتما کتاب می خوانم. در فضای مجازی هم پیگیر مسائل روز والیبال هستم. آناج: اگر بلیت کنسرت یک خواننده را به شما هدیه دهند ، خوشحال می شوید؟ من همه موسیقی ها را دوست دارم ولی چون ترک زبان هستیم و گوش دادن به موسیقی با زبان مادری لذت بخش است دوست دارم بلیت کنسرت رحیم شهریاری ...
خاطره بازی با سرپرست تیم های خارجی در لیگ جهانی والیبال/ وقتی همه دنبال پسته و زعفران بودند
به گزارش مشرق، میلاد دارابی؛ در حاشیه رقابت های لیگ جهانی والیبال خیلی ها مثل میلاد هستند که فعالیت هایشان به چشم نمی آید. خیلی ها پشت صحنه هستند و کارهای زیادی را انجام می دهند اما هیچ وقت نامی از آنها برده نمی شود.دارابی سرپرست و مترجم تیم های خارجی بود که در لیگ [...] به گزارش مشرق ، میلاد دارابی؛ در حاشیه رقابت های لیگ جهانی والیبال خیلی ها مثل میلاد هستند که فعالیت هایشان به چشم نمی آید. خیلی ها پشت صحنه هستند و کارهای زیادی را انجام می دهند اما هیچ وقت نامی از آنها برده نمی شود.دارابی سرپرست و مترجم تیم های خارجی بود که در لیگ جهانی والیبال به ایران آمدند.او از زمان ورود این تیم ها به ایران در کنارشان است و پس از پایان مسابقات آنها را تا دم در هواپیما بدرقه می کند.میلاد خیلی وقت است که این کار را انجام می دهد.او تجربیات و خاطرات زیادی از سال ها کار کردن در این حوزه را دارد که مهمترین آنها به لیگ جهانی والیبال در سالهای گذشته بر می گردد.جایی که تیم هایی مثل برزیل و آمریکا به ایران آمدند و او به کمک فدراسیون والیبال شرایط خوبی را برای مهمان های ایران رقم زد. *اصلا از کجا شروع شد؟چطور شد که شما به عنوان سرپرست و مترجم در کنار تیم هایی که به ایران می آیند انتخاب شدید. همه چیز از اردوی تیم ملی نوجوانان شروع شد که به عنوان بازیکن در زمان سرمربی گری آقای “ست کویچ “حضور داشتم.من آن زمان با ایشان به زبان انگلیسی حرف می زدم.بعد از تمام شدن اردو همزمان شد با بازی های جوانان آسیا. به یاد دارم که آن زمان آقای کارخانه هدایت تیم ملی را بر عهده داشتند.فکر می کنم سال 2008٫نخستین تیمی هم که کار را با آنها شروع کردم سریلانکا بود. *تا به حال با چه تیم هایی همکاری داشتید؟ سریلانکا 2 بار؛هند،اندونزی،چین 2 بار، استرالیا 2 بار، صربستان،آلمان،ایتالیا،برزیل،لهستان 2 بار ،آمریکا و روسیه. *تجربه بودن کنار کدام تیم برای تو جذاب بوده است؟ خودم تیم ملی برزیل را خیلی دوست داشتم.آنها از بهترین های جهان هستند و هیجان زیادی داشتم که تیمشان را ببینم.دوست داشتم ببینم بهترین تیم دنیا چطور تمرین می کند.شما رزنده سرمربی این تیم را شاید از نزدیک ندیده باشید و شاید با او برخورد نداشته اید من می توانم به صراحت بگویم که او یکی از آرام ترین و متواضع ترین افرادی است که در زندگی ام دیده ام.برزیلی ها می گویند رزنده مثل دستگاهی است که با سوت داور در بازی روشن می شود و رفتارهای خاص خودش را دارد و بعد از بازی خاموش به همان حالت اولیه. *تیم هایی که به ایران می آیند معمولا چه چیزهایی درخواست می کنند؟ بیشتر آنها از وقتی که وارد ایران می شوند می خواهند زعفران و پسته بخرند و درخواست زمانی مشخص برای خرید آن ها را دارند. *درخواست عجیب چطور؟ فکر می کنم عجیب ترین درخواست را تا به حال تیم ملی لهستان از من کرده است.همان ماجرای فوتبال بازی کردن در ساعت 6 صبح که من را هم دعوت به بازی کردند.البته خیلی خشن بازی می کردند.من اولش آمدم آرام بازی کنم دیدم که نمی شود.شدم مثل خودشان و سفت و محکم بازی کردم. *آمریکایی ها در کوران مذاکرات هسته ای به ایران آمدند.آنها درباره ایران از تو سوال نمی کردند؟ سوالات متعددی درباره ی ایران پرسیدند ولی نکته ی جالب اینجا بود که هیچ شناختی نسبت به ایران نداشتند.آمریکایی ها زمانی که به ایران آمدند باورشان نمی شد اینجا تا این اندازه امن باشد.سرمربی آمریکا ناراحت بود که چرا رسانه های خودشان تا این اندازه ایران را برعکس نشان داده اند و در پایان سفرش در ایران به همه اعلام کرد که دوست دارد در آینده سفری دوباره به این کشور داشته باشد. *یعنی درباره سیاست هیچ سوالی نمی کردند؟ آنها فقط می دانستند که در منطقه خاورمیانه یکی سری اتفاقاتی افتاده است.اینکه در ایران چه خبر است را دقیق نمی دانستند. *عکس العمل آنها وقتی که ایران را دیدن چطور بود. ما از قسمت “سی آی پی”از آنها استقبال کردیم و از اتوبان در نیمه شب به هتل رسیدند.ابتدا شهر را ندیدند.فردای آن روز با آنها در رابطه با برنامه گشت شهری صحبت کردیم و با همکاری جناب باقری و جعفری آن ها را به برج میلاد بردیم.در طول مسیر باور نمی کردند که شهر تهران این قدر امن و آرام باشد. *روزی که به درکه رفتید چطور؟برخورد مردم با آنها چطور بود؟ ما با هماهنگی اعضای حراست وزارت ورزش و جوانان به یکی از رستوران ها در درکه رفتیم.آمریکایی ها به گوشت قرمز علاقه زیادی دارند و خودشان استیک های خوبی دارند اما وقتی شیشلیک ما را خوردند نظرشان عوض شده بود. *در درکه قدم نزدند؟ آنها تمرین داشتند و خیلی زود برگشتند.نکته جالب این بود که وقتی دوغ آوردند بعضی از آنها این تصور را داشتند که باید آن را روی سالاد ریخت .به آنها گفتم که دوغ نوشیدنی ایران است.خوردند و خیلی هم خوششان آمد.یکی از بازیکنان داشت زیاد می خورد که به او گفتم برادر زیاد نخور،خواب آور است.او نگاهی به پارچ و لیوانش کردو به مزاح گفت،برادر دیر گفتی ...و لیوانش را سر کشید. *از تهران خرید نکردند؟ چرا صنایع دستی ایران را دوست داشتند و مقداری خرید کردند. *تا به حال شده که تیم ها با شما برخورد بدی داشته باشند.مثلا بگویند شما ایرانی هستند و اطلاعات تیم ما را به تیم خودتان می دهید؟ خوشبختانه خیر..در واقع من از روز اول برای استقبال از تیم به فرودگاه می روم و خودم را به عنوان مترجم و راهنمای تیمشان معرفی کنم. در این رابطه یک مطلب جالب از بازی با آمریکا برایتان بگویم.در بازی اول آقای داگبیل رییس فدراسیون والیبال آمریکا زمانی که جو سالن آزادی را همراه با این همه تماشاگر پرشور ایرانی دید به سمت من آمد و به مزاح گفت:حال که در طرف تیم ما نشسته ای لطفا از جایت تکان نخور.او می گفت تو تنها کسی هستی که امروز با مایی. *بعد از اینکه تیم ها می روند این ارتباط شما با آنها وجود دارد؟ بله البته.با بسیاری از بازیکنان و مربیان از طریق ایمیل و شبکه های اجتماعی در تماس هستم.حتی ناظر بازی ایران و آمریکا آقای کین تانا که اسپانیایی هستند و یکی از دوستان صمیمی من.از یک هفته قبل از ورود ایشان با هم در تماس بودیم. *راستی شغل اصلی شما همین مترجمی است یا... در واقع مترجمی را به صورت موقت و فقط برای ورزش والیبال انجام داده ام .من در مجتمع کشت و صنعت و شرکت بازرگانی ای که متعلق به پدرم است فعالیت می کنم. *تا به حال شده که از تیم ها یادگاری بگیری یا به آنها یک هدیه ویژه ای بدهید؟ تقریبا تمام تیم ها یادگاری از تیم خود به من داده اند که برایم باارزشند.و من هم متقابلا به رسم یادبود هدایایی به آنها داده ام. *بازیکنی بوده که روی شما تاثیر خاصی گذاشته باشد؟ دیوید لی،کاپیتان تیم ملی آمریکا.آدمی خاص،بسیار متواضع و منطقی.از او خیلی خاطره دارم.او بارها به عنوان بازیکن ذخیره در بازی ها بود و در عین حال کمک رسان به هم تیمی هایش در هر شرایطی.من از دیوید لی چیزهای زیادی یاد گرفتم. *برخورد بچه های تیم ملی با شما چطور است؟به شوخی نمی گویند که اطلاعت تیم را به خارجی ها می دهی و ... نه.در والیبال این طور نیست.اطلاعات هر تیم را آنالیزورهای تیم ها به آن می پردازند.و در اختیار تیم ها قرار می دهند. *تا به حال شده که تیم ها از دست شما ناراحت شوند.دیر به کارهای آنها رسیدگی کنی.برنامه ای را فراموش کنی و .. همیشه به موقع بوده ام.قبل از اینکه تیم ها بخواهند جایی بروند من پیشتر منتظرشان هستم.اما یک بار درخاطرم هست که در شروع کار تجربه بدی داشتم. *چه تحربه ای؟ با یکی از تیمها بودم که یک اشتباه پیش آمد.فکر می کنم تیم چین بود.قبل از بازی با ایران ساعت ها را با مدیر تیم به اشتباه هماهنگ کرده بودیم که بسیار خاطره ی تلخی بود.به خصوص اینکه بازی آنها مقابل ایران بود و شرایط بسیار حساس.ولی خوشبختانه توانستیم به موقع به بازی برسیم. *دستمزدی که به شما می دهند به چه صورت است؟ در واقع اهمیتی برایم ندارد.بودن در کنار تیم های بزرگ جهان و استفاده کردن از نکته های بیشمار آنها برایم مهم تر است. در بیست روزی که ایران میزبان بازی های لیگ جهانی بود شرایط طوری ایجاب می کرد که یکی دو بار بیشتر به خانه نرفتم.اینها همه به خاطر عشق به والیبال است. *گفتی که خودت والیبالیست بودی.تا به حال شده که از خودت بپرسی که چرا این رشته ورزشی را تا سطح ملی ادامه ندادی؟ خوشبختانه والیبال در ایران پیشرفت بسیار زیادی کرده است و طبیعتا رسیدن به سطوح بالاتر سخت تر خواهد بود به هر حال بازیکن تیم ملی بودن افتخار بزرگی است که شرایط خاص خودش را می طلبد.البته این یک افتخار است که بازیکنان ملی پوش حال حاضر ما جزو بهترین بازیکنان جهان می باشند.به خاطر دارم که حدود 5 سال پیش مترجم یکی از تیم های آسیایی بودم که مربی آنها به من پیشنهاد داد که در تمرین تیمشان شرکت کنم.وقتی بازی کردم او به من گفت اگر در کشور ما بودی الان در تیم ملی ما بازی می کردی.این موضوع نشاندهده ی سطح بسیار بالای والیبال در ایران است. *پیشرفت والیبال ایران از نظر شما به چه عواملی بر می گردد؟ خوب این برمی گردد به کشف استعدادهای این رشته ی ورزشی که فدراسیون والیبال تمرکز خاصی روی این موضوع داشته و شکوفایی این استعدادها که توسط افراد زحمتکش این رشته انجام شده و همچنین مدیریت شخص آقای داورزنی و زحمات ایشان برای رشد بیشتر این رشته که باعث شده تا در زمان حال به این نقطه برسیم.ورزش والیبال و همینطور فدراسیون والیبال برای بقیه ی رشته های ورزشی مثال زدنی شده که باعث افتخار همه ی ماست. *دوست دارید این سرپرستی و مترجم بودن را ادامه بدهید؟ در سال های آینده قطع به یقین شاهد بازی های زیباتری خواهیم بود و انگیزه ی من را چند برابر می کند. *لهستانی ها پس از شکست دادن ایران در رختکن چیزی نمی گفتند؟ من به آنها احترام می گذارم و سعی می کنم پس از بازی ها در رختکن نباشم.روزی هم که ایران را بردند خیلی خوشحال بودند.می گفتند این بازی برایشان خیلی مهم بوده.این همه فشار و سختی را تحمل کرده اند و نتیجه ی خوبی گرفتند. *سختی این کار به نظر خودت چه چیزی است؟ هرکاری سختی های خودش را دارد و باید با آن کنار آمد.شاید می توان گفت که عدم استراحت کافی یکی از سختی های این کار است چرا که اکثر تیم ها در نیمه ی شب ورود می کنند و بعضی از آنها از صبح فردا تمرین خود را آغاز می کنند.حتی به یاد دارم که در لیگ امسال زمانی که آمریکایی ها از ایران رفتند 5 دقیقه پس از رفتن آنها تیم ملی لهستان را تحویل گرفتم. *کدام تیم خسته ات کرده.منظورمان این است که بیشتر اذیت شده ای. در لیگ جهانی هیچ کدام.اما در بازی های آسیایی بعضی از تیم ها درخواست هایی دارند که بیش تر از منطق است.درخواست هایی که تیم های حاضر در لیگ جهانی هم ندارند. *دوست نداشتی مترجم تیم ملی ایران باشی؟ولاسکو،کواچ و... معمولا مترجم های سرمربیان ایران به عنوان مربی در کنار تیم هستند.البته من دارم مربیگری را شروع می کنم.امیدوارم روزی همین افتخار نصیب من شود. *راستی برخود آلمان ها چطور بود؟خیلی ها می گویند که آنها آدم هایی سرد هستند. بر خلاف تصور خونگرم بودند.”شاپس” کاپیتان آنها بودوآنقدر خوش اخلاق بود که باورم نمی شد. *یک چیزی که خیلی ها دوست دارند درباره اش بدانند ماجرای آب نخوردن آمریکایی ها در ماه مبارک رمضان است. قبل از شروع بازی اول ایران و آمریکا صدای اذان می آمد که همه ی تماشاچیان ساکت شدند.آنها از من پرسیدند که چرا همه ساکت شدند.البته می دانستند اذان چیست اما دلیل سکوت کردن را نمی دانستند.من به آنها گفتم که ماه رمضان است و به احترام اذان سکوت رعایت می شود.مسلمانان ایران تا قبل از اذان روزه هستند.برایشان کاملا همه چیز را توضیح دادم که آنها گفتند حتی آب هم نباید بخورید که جواب من مثبت بود.باورشان نمی شد که دراین گرما مردم ایران آب نمی خورند.هیچ کسی به آنها چیزی نگفته بود.در بازی دوم خودشان رعایت کردند و آب ننوشیدند.آنها عقیده داشتند که وقتی مردم ایران روزه هستند نباید مقابل چشم آنها آب بخورند.این اتفاقی بود که در فضای مجازی هم واکنش های زیادی را داشت و افرادی از آنها تشکر کردند. *غذاها چطور؟به نظر خیلی راضی بودند. برنامه های غذایی مطابق با استانداردهای فدراسیون جهانی برایشان در نظر گرفته شده بود و تمام تیم ها رضایت کامل را از شرایط میزبانی ما داشتند.صراحتا ما در این زمینه هیچ مشکلی نداریم.می توانیم بگوییم بهترین میزبانی دنیا را داریم.حتی آمریکایی ها هم خودشان گفتند که یکی از بهترین جاهایی که سفر کرده ایم ایران بوده است.به خصوص اینکه تمامی تیم ها از شرایط هتل و نزدیکی آن به سالن مسابقات بسیار خشنود بودند. *حرف خاصی مانده که بخواهید درباره اش حرف بزنید؟ تشکر می کنم از تمام اعضای خانواده والیبال که همواره زحمات بسیاری کشیده اند و مردم دوست داشتنی ایران که همیشه حامی ورزش والیبال هستند. Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
از دلِ سینمای فیلمفارسی
منافع شخصی خودم را در زمان ساخت فیلم درنظر بگیرم و تا زمانی که تهیه کننده اول منافع مالی خود را در نظر بگیرد تا زمانی که بازیگر و سوپراستار ما فقط فکر کند که اول از همه باید تامین شخصی شود و بعد فیلم ساخته شود، یعنی هر کسی از قِبَل ساخته شدن فیلم بخواهد ساز خودش را بزند و به فکر منافع شخصی خودش باشد، آرام آرام اقتصاد سینمای ما چه در زمان تولید و چه هنگام اکران دچار نقص می شود. تصور من این است که تا ...
از خاطره بازی علی انصاریان تا انتخاب بهترین دفاع چپ ایران
محمدی - راه آهن سپس مصاحبه ای با این 6 نفر در خصوص خاطرات سال 94 و آرزوهای سال جدید پخش شد. **نخستین مهمان برنامه، علی انصاریان بود. انصاریان در خصوص چندوجهی بودن شخصیتش گفت: من فقط یک بعد دارم و آن هم پرسپولیس است. من همه اتفاقات زندگی ام را مدیون پرسپولیس هستم. در ادامه انصاریان با اشاره به خاطرات گذشته و زندگی خانوادگی خود، آرزو کرد مردم به همدلی و ...
از افت سال تا یاغی سال/ بومی زدایی عباسی به ماشین سواری ختم شد/ کارت قرمزی به سرخی دل های شکسته ...
گروه ورزشی آناج/ سینا سلمان زاده ممقانی: در پایان هر سال یا هر فصل ورزشی به فعالان آن رشته عناوین مختلفی همچون آقای گل سال، خشن ترین بازیکن سال، بهترین دروازه بان سال و ... تعلق می گیرد که معیار سنجش همه آن ها اعداد و ارقام هست. از سوی دیگر ورزش به شدت با اعداد و شماره ها گره خورده است و تقریباً همه سنجش ها – از مدت زمان بازی تا تیم پیروز– با همین اعداد نشان داده می شوند. بااین حال ...
گفتگوی نوروزی دی اسپورت با علیرضا دهشمند
تیم لیگ برتری هستید؟ استقلال *هوادار کدام تیم لیگ یکی هستید؟ الومینوم اراک ،صنعت نفت ابادان *هوادار کدام تیم لیگ دویی هستید؟ بادران *سال 94 چگونه بود؟ متاسفانه خیلی سال خوبی نبود ،سال 94 را دوست داشتم با صدرنشینی به پایان برسونم و به مردم خوب اراک صعود به لیگ برتر را هدیه دهم که قسمت نشد *بهترین خاطره در سال 94؟ فوتبالی برد4-0 در بازی ...
مصاحبه نوروزی با محمد ایرانپوریان؛ از گریه های ماه اول حضور در تبریز تا مقصر اتفاقات بازی با نفت
برخی مسائل دیگر دست به دست هم داد تا روز تلخی رقم بخورد. طرفداری: از دوران عید برایمان بگو، چه خاطرات خوبی از گذشته داری که با آمدن عید به یادشان می افتی؟ دید و بازدید و سر زدن به اقوام به همراه پدر و مادرم خیلی برایم لذت بخش بود و همیشه دوست دارم که به آن دوران بازگردم. طرفداری: سال تحویل را کنار خانواده بودی؟ بله با توجه به تعطیلی چند روزه تمرینات توانستم به ...
رزمنده نه ساله دفاع مقدس
شود به بابا بگوید. بعضی وقت ها که خلوت می کنم با خودم می گویم: - چرا از بین این همه بچه های قد و نیم قد در کشور، من گلچین شده ام؟ البته قصه تنبلی و درس نخواندن من فایده اش این بود که پدرم برای مراقبت بیشتر از من، مرا با خودش به جبهه ببرد. به خاطر کمی سنم از مانعی به نام مرتضی قربانی (فرمانده لشکر ویژه 25 کربلا) باید می گذشتم. باید از این سد بزرگ عبور می کردم. بعد ...
گفتگو با لیلا حاتمی و علی مصفا درباره سینما و زندگی
: اما من همین چند روز پیش یکهو احساس کردم که قشنگ 10، 20 سال پیر شدم. برای اینکه تا یک جایی در دنیای خودت و با آدم هایی که بودی می گفتی اینکه بد نیست. از هیچی بهتر است ولی یکباره می بینی یک عالمه آدم جدید هست که تو اصلا نمی شناسی شان و دقیقا احساس کردم از این فضا عقبم. من با علی فرق دارم. هیچ اخباری را دنبال نمی کنم و عکسی نمی بینم. برای همین وقتی بچه ها سر فیلمبرداری از جشنواره می آمدند و اسامی فیلم ...
هیچ وقت دخترم را شوهر نمی دهم!
.... این موارد باعث دلزدگی و خستگی نمی شود؟ فکر می کنم ناملایمتی ها در تمام مسائل ما وجود دارد. اما چون مردم به فوتبال علاقه دارند و آن را پیگیری می کنند بیشتر نمود پیدا می کند. ما در تمام کارهایی که انجام می دهیم ناملایمتی هایی وجود دارد. شما بارها گفته اید که علاقه زیادی به نورا دخترتان دارید. آیا حاضر هستید او ورزشکار شود؟! به نظرم همه پدر و مادرها فرزندانشان را ...
8 سال است که در تبریز زندگی می کنم و خودم را اهل این شهر می دانم/من دیگر پیر شده ام
مردم مرا از خود می دانند، به خودم می بالم. تسنیم:وارد سال 95 شدیم؛ سال 94 برای شما چطور گذشت؟ امسال ازلحاظ ورزشی برای من سال خوبی اما به خاطر اینکه در این سال پدرم را از دست دادم، ازلحاظ شخصی اصلاً سال خوبی را سپری نکردم. تسنیم:بهترین و بدترین خبری که در این سال شنیدید چه بود؟ بدون شک فوت پدرم بدترین خبری بود که امسال شنیدم.توافق هسته ای و مسئله برجام هم ...
نفر اول لیست تونی بودم اما ژنرال ِتازه وارد مرا نخواست/قلعه نویی اصلی ترین دلیل جدایی ام از تراکتورسازی ...
امیر قلعه نویی را اصلی ترین دلیل جدایی اش از این تیم می داند و معتقد است اصلاً نتوانست در سال 94 به اهداف خود دست پیدا کند، در گفت وگوی نوروزی با تسنیم، درباره عدم قهرمانی تراکتورسازی در لیگ چهاردهم، جدایی اش از این تیم و اهدافش برای سال 95، صحبت های جالبی را انجام داده است که در ادامه می خوانید: سال 94 برایتان چطور گذشت؟ علی رغم اینکه در زندگی شخصی امسال خود، روزهای خوبی را ...
رهبری را فدارکارترین فرد ایران می دانم که خود را از بسیاری از مواهب طبیعی و به حق، منع کرده است/مجبورم ...
فوتبالی هستید؟ بنده خیلی اهل فوتبال نیستم اما بچه ها به شدت فوتبالی هستند و طرفدار دو آتیشه استقلال! اهل ورزش هستید؟ بله. قبل از عمل جراحی و کسالتی که پیش آمد هفته ای دو سه بار شنا می کردم. شنا را خیلی دوست دارم. در حال حاضر کمی غافل شده ام. چه غذایی را بیشتر از همه دوست دارید؟ شده با خانواده در طعم غذا ترشی، شیرینی یا نوع غذا اختلاف نظر داشته باشید؟ غذای مورد علاقه ...
گفتگوی نوروزی دی اسپورت با الهام فرهمند
...> *جای چه کسی در سال تحویل خالی؟ جای خیلی ها خالی است ،زندگی کلا یک پازل هست که همیشه یک جایش خالی است * از چه کسی در خانه حساب می بری؟ از هیچ کس *دوست داشتی اسمت چه بود؟ ازاسمم راضی ام.همین الهام زیباست *جالب ترین خاطره دوران کودکی؟ کودکی تمامش خاطره است. چون همه چیز واقعی است *چه احساسی داری وقتی خودت را در آینه می بینی؟ ...
مهدی طارمی از مسائل جالبی پرده برداشت!
روز نو : از محله کوتی بوشهر تا بازی در پرطرفدارترین آسیا. از فوتبال های پابرهنه روی ماسه های ساحل بندر تا ستاره پرسپولیس شدن. اینها راهی بود که شماره 9 این روزهای سرخپوشان پایتخت پیمود.با مهدی طارمی گپ و گفتی خودمانی داشتیم از همه جا و همه چیز. بخوانید: *سئوالاتمان را از اینجا آغاز می کنیم که عده ای معتقدند مهدی طارمی نسبت به فصل قبل عوض شده است.قبول داری؟ از چه نظر ...
روایت باهنر از واکنش لاریجانی به عدم کاندیداتوریش
ها می دانند دوست دارم و برایم می فرستند را گوش می دهم. به فیس بوک وتویتر هم سر می زنید؟ نه اصلا؛ چون واقعا نمی رسم اما دوست دارم و در مورد آنها گاردی ندارم. با این همه مشغله، ورزش هم می کنید؟ بله، اما الان کم شده. معمولا با بچه ها کوه می روم. گاهی هم شنا در حد آب درمانی انجام می دهم. قصد ندارید از دوران طولانی 28 سال نمایندگی، کتاب خاطره ای ...
می خواهم روی پای خودم بایستم
از این مقدمه که بگذریم و بخواهیم به طور اخص به موضوع نوشته بپردازیم باید گفت راه های ورود به بازیگری در دنیای امروز بسیار زیاد و غیر قابل طبقه بندی است. از زیبایی چهره گرفته تا ارتباط نزدیک رسمی و غیر رسمی با یکی از عوامل سینما و نلویزیون و داشتن سرمایه باد آورده.. یکی دیگر از عوامل ورود یک بازیگر به این عرصه که البته نمی توان نام غیر اصولی را برآن نهاد ، متولد شدن در یک خانواده هنری و سینماییست. عموماً هنرمندان سینما و تلویزیون به ورود فرزندانشان به این وادی بی تمایل نیستند و کمتر هنرمندی را می توان یافت که این فرصت را به فرزند خویش نداده باشد و یا با این مقو ...
گفتگوی نوروزی با قهرمان ووشو جهان/ دورخیز برای پنجمین طلای دنیا
نوروز 95 خانه مادر خانم بودن تا اولین سالی باشد که سر سفره هفت سین کنار آنها نبودم. اصرارهای پدر بهترین خاطره من پدرم علاقه زیادی دارد تا همه اعضای خانواده لحظه تحویل سال کنار سفره هفت سین باشند. این موضوع در سالهایی که لحظه تحویل سال نیمه هایی شب بود برای ما دردساز می شد. مانند ویبره بالای سر ما بود تا از رختخواب بلند شده و به سر سفره برویم. تصور کنید با آن شرایط خواب آلودگی و ...