پشیمانی تبهکار عاشق پس از سرقت مسلحانه در مشهد
سایر خبرها
لعنت به آن پیامک ناشناس که زندگیم را نابود کرد | همسرم با خانم منشی روی تخت من بود که ...
وارد خودرو شد و گفت: هزار تا کار دارم، مرا علاف کرده ای! دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و فریاد زدم حالا به خاطر دختر بیمارت 10 دقیقه دیرتر به عشقت می رسی؟ همسرم با شنیدن این جمله محکم با پشت دست به دهانم کوبید و خون صورتم را پوشاند. از همان جا به خانه مادرم رفتم و ماجرا را بازگو کردم اما چند روز بعد از بخت و اقبال بدم متوجه شدم باردار هستم بالاخره یک ماه بعد با وساطت عموهایم به خانه بازگشتم اما تا ...
با معلولیت نجنگیم، با موانع معلولیت بجنگیم
دارید؟ آن ها سالم هستند؟ یک خواهر و یک برادر دارم که خدا را شکر مشکلی ندارند. قبل از آشنایی با مؤسسه هم مشغول کار بودید یا به خاطر معلولیت خانه نشین بودید؟ یک روز هم در خانه ننشسته ام. دو سال روزنامه نگار بودم. کلاس های مختلفی مثل نقاشی و موسیقی می رفتم و سه سال هم معرق کاری می کردم؛ و آشنایی با مؤسسه؟ از طریق یکی از دوستانم به اینجا معرفی شدم. ...
ماجرای گرفتار شدن دختر نوجوان در دام زن مرموز
زن جوان با مراجعه به کلانتری برای بازگرداندن دخترش به خانه و نجات او از دست زنی مرموز دست به دامان پلیس شد. زن 47 ساله که درمانده و مستاصل وارد مرکز انتظامی شده بود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مصلای مشهد گفت: من 16 سال بیشتر نداشتم که با دایوش ازدواج کردم [...]
دختر نوجوان در دام زن مرموز
انتظامی شده بود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مصلای مشهد گفت: من 16 سال بیشتر نداشتم که با دایوش ازدواج کردم و سارینا سومین دخترم است. 2 پسر بزرگتر از آنها نیز دارم که یکی از آنها به خاطر اختلافات خانوادگی از همسرش جدا شده است ولی بقیه فرزندانم زندگی آرامی دارند. در این میان اما دختر 17 ساله ام وابستگی شدیدی به پدرش داشت. البته رابطه من و همسرم نیز خیلی خوب بود تا اینکه شوهرم به دلیل ...
به همسرم خیانت کردم چون ظرفیت اعتماد او را نداشتم!
خانه خارج شوم با آن که از وضعیت رفاهی خوبی برخوردار نبودیم ولی من با سرویس به مدرسه می رفتم. با دوست پسرم توی اتاق خواب بودیم که همسرم آمدم بالای سرمون و.... حتی مجبور بودم بیش از حد متعارف حجابم را رعایت کنم و ... در همین شرایط بود که یکی از اقوام دورمان مرا برای پسرش خواستگاری کرد. آن زمان 17 ساله بودم که با توافق خانواده ها با اسد ازدواج کردم اما شرایط فرهنگی و اجتماعی ...
وصال به معبود در سرزمین وحی، پاداش صبر بانوی شهیده اهل سنت گلستان
چشم انتظار بازگشت شوهرش بود، به عشق همسر تنها یادگار او را بزرگ کرد تا هم، سایه مادر و هم محبت پدر بالای سر او باشد. دختر شهیده خدیجه خرمالی که در حادثه منا همسرش عبدالباقی گل چشمه را نیز از دست داد، به خبرنگار ایرنا ، گفت: من وقتی 40 روزه بودم پدرم شهید شد و هنوز جاویدالاثر است و از آن زمان تا وقتی ازدواج کردم، مادرم با سختی و مشقت، روزها با قالی بافی و شب ها نیز با سوزن دوزی در منزل ...
منتظر بازگشتش به خانه بودم، اما خبر شهادتش را آوردند!
می کند: در دوازده سالگی با پسر دایی ام ازدواج کردم، شغلش آزاد گچ کار، معتقد به ارزش ها و رعایت حق الناس و لقمه حلال و حرام بود، زندگی مشترک مان را نزد مادرشوهرم در روستای عباس آباد آغاز کردم. مادر شهید کشاورزافشار ادامه می دهد: بعد از ازدواج، بچه دار نمی شدم خیلی آرزو داشتم و دعا می کردم بچه دار بشم، که یازدهم دی ماه سال 47 پسرم حمزه به دنیا آمد، اسمش را یک مرد قرآن خوان روستا انتخاب ...
بازداشت اعضای باند تبهکاری سرقت خودرو
.... هر محموله ای که به دستم می رسید را 70میلیون تومان می فروختم. موتور خودروهای سرقتی را تقویت و از سیستم دودزا استفاده می کردیم که هربار پلیس به ما مشکوک شد نتواند دید خوبی داشته باشد. از 50 تا 150میلیون تومان بابت خرید خودروها می پرداختم. با پول هایی که از راه خلاف به دست آورده بودم خانه، ویلا و خودرو خریده و به نام اعضای خانواده و اطرافیان ثبت کرده بودم تا اگر دستگیر شدم اموالی به نامم نباشد ...
باند اصغرکوچولو با جرثقیل به سرقت خودرو می رفت
نام فرشاد است. او فوق دیپلم مکانیک دارد و در باز کردن در خودرو ها مهارت خاصی دارد. فرشاد از افرادی سفارش سرقت خودرو می گرفت و بعد به صورت مهندسی شده خودرو ها را سرقت می کرد و می فروخت. فرشاد سابقه داری؟ نه سابقه ای ندارم. چه شد که وارد جرگه خلافکاران شدی؟ بیکار بودم و مدتی قبل هم با سارق حرفه ای آشنا شدم. او به من یاد داد چطور در خودرو ها را با وسیله ای که ...
اخبار حوادث امروز 8 آذر از یک بار اعدام و یک بار قصاص برای سعید جنایتکار خانه وحشت تا قتل هولناک مادر با ...
... دستگیری زنی در گیلان که خود را دندانپزشک جا زده بود زن جوانی که با راه اندازی یک واحد دندانپزشکی غیرمجاز در شهرستان رشت سلامت مردم را به خطر انداخته بود از سوی پلیس دستگیر شد. پشیمانی تبهکار عاشق پس از سرقت مسلحانه در مشهد سردسته باند خطرناک سرقت مسلحانه که با شلیک گلوله، فروشنده یک دستگاه خودروی تویوتا هایلوکس را روانه بیمارستان کرده بود، روز گذشته ریشه ...
تجاوز وحشیانه 3 شیطان صفت به نوعروس جوان جلوی چشمان نامزدش
دختر جوان و نامزدش از ترس آبرویشان ماجرا را به پلیس گزارش نمی کنند، اما چند روز بعد متوجه شکایت آن ها شدیم و تصمیم به فرار گرفتیم. نامزد دختر جوان که این سناریوی سیاه در برابر چشمان وی به اجرا رسیده بود به بازپرس پرونده گفت: همسرم در خانه تنها بود که برای سرکشی به دیدنش رفتم و پس از چند ساعت به خانه مان برگشتم که در میان راه متوجه جا ماندن ریموت خانه پدرم در خانه نامزدم شدم و به همین خاطر دوباره به ...
غلامعلی آمد اما در این لحظه های وصال عزیز با درد فراق چه کند؟
به قول خودش آن روز لبخندی از من دیده بود که باعث شد یک دل نه صد دل عاشقم شود. می گفت: به خودم گفتم هر طور شده باید با این دختر ازدواج کنم. اما هر چه می آمدند خواستگاری پدرم جوابش یک کلام بود و می گفت: نه که نه! این نه گفتن پدرم به گوش غلامعلی که در جبهه بود، رسید و او هم نامه ای نوشت و چند قطره اشک زیر آن نقاشی کرد. در آن برگه نوشته بود: آقای علیاری خدا شما را نبخشد! مرا چشم به راه ...
اراده این بانوی بسیجی کار ناتمام اشتغال یک شهر را تمام کرد
روخوانی و روان خوانی شرکت می کردم و دم دست خانم ها کار می کردم. همیشه آرزو داشتم معلم شوم انقدر توی این پایگاه رفت و آمد کرده بودم که دیگر همه فن حریف شده بودم و هر کاری بود انجام می دادم. از 12 سال پیش شدم فرمانده پایگاه، کار سختی بود اما دوست داشتم علاوه بر برنامه های ابلاغی کاری کنم. همیشه آرزو داشتم معلم شوم اما بعد از اینکه مدرک لیسانسم را گرفتم شرایط برایم ...
عسگری: در بهترین شرایط بودم، اما به تعویق المپیک مثبت نگاه می کنم/ در اوج پختگی در توکیو حاضر می شوم
استراحت و در کنار خانواده باشم خدا را شکر می کنم. واقعا در سالیان گذشته زمان زیادی را از خانواده دور بودیم و در ماه های اخیر این فرصت پیش آمده است تا کم کاری های گذشته را جبران و بیشتر در کنار همسر، مادر و پدرم باشم. قهرمان کاراته جهان خاطر نشان کرد: خدا را شکر در این مدت استراحتی که بدنم نیاز داشت را پشت سر گذاشتم و روز به روز شرایطم بهتر شد. از طرفی تعطیلی فعالیت های ورزشی برای ...
هشتم آذر سالروز شهادت دانشمند هسته ای ایران اسلامی
کلاس بیشتر با شهید شهریاری آشنا شدم. این استاد دانشگاه بیان داشت: مراسم ازدواج من و شهید شهریاری در سلف سرویس اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار شد که به نظرم اکنون این محل به یک محل اداری تبدیل شده است و به یاد دارم که پس از آن با لباس عروس به خوابگاه رفتیم و زندگی بی تکلف خود را آغاز کردیم. وی افزود: شهید شهریاری از نظر رفتاری بسیار نمونه و فردی بسیار متشرع بود. در کلاس ...
بیوگرافی لیلا بلوکات نقش نِفِرتیتی در سریال یوسف پیامبر
یک تضاد و ممیزی هایی برام به وجود بیاد .و یک سری از کارگردان هایی که من آرزو دارم باهاشون همکاری کنم وقتی اسم من میاد بخاطر اشتباهاتی که من داشتم منو حذف میکنن .و این باعث میشه که من حق انتخابم کم بشه و پیشنهادها پیشنهاداتی نیست که من دوست داشته باشم.و الان حاضر شدم 4 سال بیکاری رو تحمل کنم و فقط تو تتاتر کار کنم . به صرف اینکه انتخاب درستی داشته باشم و این مسیر حرفه ایم درست پیش بره . ...
ماجرای یک شکایت عجیب!
بیان می کرد زن و زندگی ام را دوست دارم و نمی خواهم از او جدا شوم، درباره شکایت عجیب همسرش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: من و آناهیتا به دنبال یک آشنایی خیابانی با هم ازدواج کردیم. آن زمان من ثروت زیادی داشتم و از سوی دیگر نیز پدرم که اوضاع مالی بسیار خوبی دارد، مرا حمایت می کرد؛ اما من جوانی خوشگذران بودم و مدام در پارتی ها و دورهم نشینی های دوستانه و مختلط شرکت می ...
خواستگاری در کلاس دانشگاه به سبک فیلم های هالیوودی
روز قبل هم همراه خانواده ام به خواستگاری اش رفتم. فکر می کردم پدر و مادر شیرین از اینکه دخترشان خواستگار پولداری دارد و قرار است با پسرپولداری ازدواج کند، سر از پا نشناسند، اما اشتباه فکر کردم، چون آن ها با ازدواج ما مخالفت کردند. پدرش مدعی بود سطح زندگی ما با آن ها تفاوت زیادی دارد و امکان دارد چند سال بعد همین موضوع باعث اختلافاتی بین من و دخترش شود و دوست ندارد دخترش با خانواده ای در ...
مانکن خلافکار
مشغول کار و کسب درآمد شدم، آن قدری که وقتی شنیدم پدرم فوت شده فرصت نکردم به شهرستان بروم. در واقع فقط به درآمد و خوشگذرانی فکر می کردم و زندگی گذشته ام را فراموش کرده بودم و دیگر آدم سابق نبودم. اما خوشی ها گذری بود و بالاخره دستگیر شدم. یک روز هومن بسته ای به من داد و گفت فرصت ندارد مرا ببرد و باید خودم بروم. من هم اسنپ گرفتم و به آدرسی که هومن داده بود، رفتم. وقتی رسیدم زنگ واحد را زدم و منتظر ماندم ...
7 ترانه برای آنها که به دنبال نابودی عشق سابقشان هستند!
/ کاری کند که دیگر هیچ وقت آن آدم قبلی نشوی، دقیقا همان کاری که تو با من کردی" کلی و برندون پس از هفت سال زندگی مشترک در سال 2020 تصمیم به طلاق گرفتند و در سال 2022 پروسه جدایی آن ها نهایی شد. در این پروسه کِلی حضانت کامل دو فرزندشان را به دست آورد و البته قرار شد هر ماه برای دو فرزندی که برندون از ازدواج قبلی اش داشت و کِلی پذیرفته بود مادرخوانده شان باشد، مبلغی بپردازد. کلی ...
سارق بدشانس موقع فرار داخل به حیاط کلانتری پرید!
...، در ادامه تحقیقات از اتفاق عجیبی که در پرونده قبلی اش افتاده بود، گفت. وی توضیح داد: 6 ماه قبل، پس از تحمل 4 سال حبس از زندان آزاد شدم، اما هنوز مهر آزادی ام خشک نشده، با همدستی 2 نفر از بچه های محله، سرقت ها را از سر گرفتیم. من سرکرده گروه بودم و همیشه حرفه ای عمل می کردم، اما یک سوتی دادم و دستگیر شدم. او گفت: در آن زمان و در جریان یکی از سرقت ها، پلیس سر بزنگاه رسید و به تعقیبم پرداخت. من ...
قتل هولناک برای سرقت بیت کوین
بترساند اسلحه را به سمتش نشانه رفت ولی یکباره به او شلیک کرد. اتهام قتل را قبول ندارم. من مازیار را نکشتم. وقتی عرفان روبه روی قضات ایستاد، گفت: تحت تاثیر حرف های وسوسه انگیز فرزاد قرار گرفتم و با او همراه شدم؛ اما در قتل هیچ دخالتی نداشتم. حتی اتهام معاونت را هم قبول ندارم چون قرار بر قتل نبود. نمی دانستم فرزاد با خودش اسلحه آورده است. فرزاد قتل کرد. من از ترس برملا شدن این راز فقط کمک کردم که جسد را دفن کنیم. بعد از گفته های متهم و وکلای آنها قضات شعبه 13 برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند. ...
کتک مرگبار کودکی که غذا نمی خورد
! سردسته باند خطرناک سرقت مسلحانه که با شلیک گلوله، فروشنده یک دستگاه خودروی تویوتا هایلوکس را روانه بیمارستان کرده بود... بیشتر بخوانید دردسر خواستگاری رمانتیک از همکلاسی پسر جوان که به تقلید از ملودرام های سینمایی قصد داشت سر کلاس دانشگاه از دختر مورد علاقه اش خواستگاری کند با اتهام سرقت کیف او مواجه و تحویل پلیس شد. بیشتر بخوانید توصیه پلیسی: ...
پایان سرقت خونین رمز ارز های 20 میلیارد تومانی
در نهایت وی تحت بازجویی های فنی قرار گرفت و به قتل مهران با همدستی یکی از دوستانش به نام خسرو اعتراف کرد و گفت: مهران از دوستان قدیمی ام بود و تا حدودی در جریان کارهایی که انجام می داد بودم. چند وقت قبل متوجه شدم که او حدود 20 میلیارد تومان بیت کوین خریداری کرده است. وسوسه شدم و برای به دست آوردن پول ها با خسرو نقشه ای طراحی کردیم. وی افزود: بعد از آن من و خسرو به باغ مان در دماوند ...
تیپ متفاوت انا نعمتی در طبیعت + عکس
بزرگ شدم، فضایی که پدرم مرا به سمت کارهای نقاشی و خطاطی و ورزش هل می داد و خودم هم علاثه زیادی به موسیقی داشتم بعد از کنکور و قبولی در رشته هنرهای دراماتیک که نرفتم، مسیر تازه ای در بازیگری پیدا و سعی کردم آنرا ادامه بدهم. آناهیتا نعمتی در سال 1375 وقتی 19 ساله بود قید تحصیل در دانشگاه را زد و به کلاس های بازیگری استاد حمید سمندریان رفت در کنار یادگیری و کار تئاتر از همین کلاس بازیگری ...
قتل هولناک دوست قدیمی بخاطر کیف دیجیتالی میلیاردی / کشف جسد در باغ دماوند + عکس
قتل مازیار با همدستی یکی از دوستانش به نام عرفان اعتراف کرد. به این ترتیب عرفان نیز ردیابی و بازداشت شد. فرزاد 40 ساله در تشریح ماجرا گفت: مازیار را از سال ها قبل می شناختم و با او دوست بودم. می دانستم به تازگی کیف پول دیجیتالی تهیه کرده که در آن به ارزش 20 میلیارد تومان بیت کوین وجود دارد .وسوسه سرقت بیت کوین ها به سرم زده بود .به همین خاطر با دوستم عرفان نقشه کشیدیم تا ...
ماجرای جان دلینجر ایرانی
در بازرسی از منزل صلاح، دو قبضه سلاح کلاش، یک قبضه سلاح ام پی فایو، بیش از 200فشنگ جنگی، دو قبضه نارنجک، کلت زیگزائور مجهز به صدا خفه کن جاسازی شده در جا کفشی پشت در و بخش زیادی از تراول های سرقتی در جریان سرقت های گذشته، کشف شد. دیگر همدستان صلاح نیز بدون درگیری و با شگردهای دیگر دستگیر شدند. خوشحال بودم بعد از گذشت پنج سال، بزرگ ترین و خطرناک ترین باند سرقت مسلحانه ایران را کشف و دستگیر کرده ...
تمایل به پسرزایی در خانواده ها سوژه سونوگرافی / دخترها سقط می شوند؟
پسر به دنیا بیاورند. او ادامه داد: تولید فیلم من حدود 2 سال است که آغاز شده اما حدود 6-7 سال پیش در اطرافیان خودم نیز زیاد مشاهده می کردم که بیشتر زوج هایی که تازه ازدواج کرده اند و حتی خانواده های تحصیلکرده هم بیشتر درباره پسردار شدن صحبت می کردند. این فیلمساز درباره دغدغه اولیه ساخت این مستند اظهار کرد: چندسال پیش در جایی نشسته بودم و یک دکتر خطاب به خانم هایی که در آن جمع ...