سایر منابع:
سایر خبرها
خونی که فریاد می زند!
مرا جهت دادند و نهایت سعی خویش را کردند و مرا در بالین پر محبت خویش پرورش دادند تا به هدف نهایی، یعنی رسیدن به او، نائل آیم. عرق شرمندگی این زحمات را نمی توانم از پیشانیم پاک کنم. پدرم، شما بودید که دستم را در کودکی گرفتید و همراه خویش به مسجد و یا مجالس دینی بردید؛ شما بودید که با مشقت و تلاش شبانه روزیتان سعی بر این داشتید، لقمه نانی را که به دست می آورید، پاک باشد و شب ها از محیط کار و ...
از کیهان تا آسمان : خطی به روشنای خون
می شد که درباره اطلاعات عمومی و مسائل جهانی و مباحث سیاسی انقلابی روز بود. در کنار درس و بحث، کتاب و کلاس، فرزند زمان خویش بود. نیاز زمان را به خوبی می شناخت. درس و بحث و تحقیق هرگز نتوانست مانع حضور او در صحنه های مبارزه شود. بسیاری از مطالعات خود را در سنگر مبارزه انجام می داد. در آن سال ها، بارها و بارها تحت تعقیب و آزار قرار گرفت. علاقه وافری به حضرت امام خمینی (ره)، داشت. تأثیر ...
یک فرزند دادم، ولی مادر 2 شهید شدم!
آن افتخار می کنم. شهادت ایرج نه تنها برای او که برای من و اهل خانه ام آزمون بزرگی بود. زود قد کشید و مرد شد مادر شهید در ادامه به سراغ خلقیات شهیدش می رود و می گوید: ایرج پنج سال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد. یادم نمی رود چه زحمت هایی برای تربیت و پرورش بچه ها کشیدم. سخت بزرگ شان کردم. ایرج کار می کرد و کمک خرج خانه ام بود. در دوران مدرسه آنقدر خوب درس می خواند که بتواند ...
همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از اردبیل، معرفت الله آدینه دوم فروردین 1326 در روستای خورش رستم از توابع شهرستان خلخال به دنیا آمده، به عنوان بسیجی در جبهه حضور پیدا کرد و سرانجام در 25 فروردین 1362 در منطقه فکه و در عملیات والفجر 1 به شهادت رسید. بخشی از وصیت نامه شهید معرفت الله آدینه: بسم الله الرحمن الرحیم وصیت نامه معرفت الله آدینه اعزامی از روستای برندق خلخال ...
قتل رفیق بچگی در کارگاه مبل سازی / قاتل تا یک قدمی قصاص رفت و برگشت
مدتی بعد همراه هم برای کار به تهران آمدیم. ما در پردیس در یک کارگاه مبل سازی مشغول به کار شدیم .اما سینا دست از رفتارهایش بر نمی داشت. او مقابل سایر همکاران مرا مسخره می کرد. به همین خاطر کینه او را به دل گرفتم و آخرین بار وقتی با هم درگیر شدیم با چاقو یک ضربه به سینه اش زدم .وقتی سینا روی زمین افتاد ترسیدم و فرار کردم. اما چند ساعت بعد بازداشت شدم . وی ادامه داد: باور کنید سینا را مانند ...
پدر روحانی شهید سلمان خدادادی آسمانی شد
به گزارش شهدای ایران به نقل از ایکنا، از مازندران، مرحوم حاج نورالله خدادادی، پدر شهید سلمان خدادادی از شهدای دفاع مقدس شهرستان ساری دعوت حق را لبیک گفت و پس از سال ها تحمل فراق به فرزند شهیدش پیوست. مراسم تشییع پیکر پدر این شهید والامقام با حضور مسئولان و خانواده های معظم شهدا و ایثارگران امروز، 30 بهمن ماه در گلزار شهدای روستای تیرکلا شهرستان ساری برگزار می شود. طلبه شهید ...
دانشجوی امام زمان(عج)
دانشگاه است، اما با این تفاوت که دانشگاه امام زمان(عج) است و خود امام زمان(عج) به انسان درس می دهد . روزی هم که می خواست به جبهه برود، گفت: من دانشجوی امام زمان(عج) هستم و جبهه هم دانشگاه آقاست، اگر نروم در امتحان بندگی مردود می شوم . * * * روحانی شهید محمدصادق مداح در سال 1347 در خانواده ای مذهبی در شهر تهران به دنیا آمد. از همان طفولیت و کودکی به نماز و روزه ...
گپ وگفت صمیمی با استاد حسینی گرگانی/ اکثر شب ها در خواب مباحثه می کنم
. آقای میبدی به من گفت: بیا به منزل ما برویم. شب اول طلبگی به منزل آقای میبدی رفتم و ایشان به من شام داد و یادم هست که آن شب کشک بادمجان خوردیم. * چه سالی بود؟ سال 1345؛ بنده سال 1339 به مدرسه رفته بودم و بعد از اتمام کلاس ششم، در سال 1345 وارد حوزه شدم. در مدرسه سردار، یک پیرمردی به نام شیخ حسن خسروی حضور داشت که وضعیت اقتصادی مناسبی نداشت و آقای میبدی یک ...