سایر خبرها
هنوز هم که هنوز است حس و بویش را با اشک هایش نمایان می کند که چقدر جای خالیش در همه جا حس می شود. پدرم، فرمانده عملیات محمد رسول الله (ص) بود، من در آن زمان 15 سال سن داشتم و در کلاس های قرآن ثبت نام کرده بودم، عصر بود و هوای سردی همه جا را فرا گرفته بود، از طرف یکی از بستگان به ما خبر دادند که پدرتان زخمی شده است و به درمانگاه بروید ، اما اشک در چشمان همه ی اقوم و همسایگان جمع شده بود ...
: ظرفیت من هم تمام شده است. به هر حال بعد از ماه ها صبر و انتظار نوبت اعزام من هم فرارسید. اولین مجروحیت پس از طی دوره آموزشی در سال 1360 اولین بار به پادگان جندی شاپور که در زمان طاغوت دانشگاه بود، اعزام شدیم و در آنجا سازماندهی شدیم. از آنجا به دو کوهه رفتیم و تا شروع عملیات همان جا ماندیم. عملیات فتح المبین بود. در منطقه دشت عباس، سینه خیز می رفتم و یک لحظه به عقب برگشتم تا ...
معرفی کنند. به گفته او تمامی این افراد زیر 27 سال و از ایران و 9 کشور افغانستان، تاجیکستان، عراق، لبنان، فلسطین، سوریه، ترکیه، پاکستان و آذربایجان هستند. میری با اشاره به این نکته که سینمای ایران سینمای مطرحی در منطقه است و فیلمسازان و هنرجویان جوان به این سینما چشم دوخته اند توضیح داد: از همین روی از میان افرادی که سابقه کار آموزشی و آثار درخشانی در کارنامه کاری خود داشتند برای حضور در این بخش ...
دفعه نگاهم به صورت تو افتاد. دیدم چشم راستت ازحدقه درآمده و آویزان است و چشم چپت را هم خون فرا گرفته. فریاد زدم: دخترم از دست رفت. پدر و برادرانت آمدند.مرا به بیمارستان شرکت نفت آبادان رساندند دکترها خیلی سریع مرا به اتاق عمل بردند. بعد از ساعت ها که به هوش آمدم،هیچ جا را نمی دیدم. دنیا تاریک و خاموش بود. پرستار را صدا زدم و گفتم : خانم پرستارعراق دوباره موشک زده که همه جا تاریک شده ؟!من فقط صدای ...
آزادی بودند و از دیکتاتوری فراری. - بگذریم؛ از زمان جنگ عراق بگویید؛ مطالب ناگفته بسیاری از حضور کماندوهای ارتش در این دوره وجود دارد... من خودم 5 سال و 5 ماه و 10 روز در جنگ حضور داشتم. یادم می آید قبل از سقوط خرمشهر ما آنجا حضور داشتیم و در محاصره کامل بودیم. شرایط بسیار سخت بود و هر آن به ما می گفتند که هواپیماهای ایران می رسند و مواضع دشمن را بمباران می کنند که این اتفاق ...
.... پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت 9 ماه با عنوان شهردار ارومیه نیز خدمات ارزنده ای را از خود به یادگار گذاشت. ازدواج مهدی باکری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش اسلحه کلت او بود. دو روز بعد از عقد به جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئولیت جهاد سازندگی استان، خدمات ارزنده ای برای مردم انجام داد. مهدی ...
. 14 روز در منطقه بود که به شهادت رسید. تاریخ اول آبان ماه 1394مصادف با تاسوعای حسینی و همچنین مصادف با سالگرد ازدواجمان. آن روز حال عجیبی داشتم. دائم در خانه راه می رفتم. روز تاسوعای حسینی بود. آشفته بودم و از چشمانم اشک می آمد. روز بعدش هم که عاشورا بود و من حالم بدتر شده بود. برای جاری ام از خاطراتم با ابوذر می گفتم. من بی خبر از شهادت ابوذرم برایش اشک می ریختم. خبر شهادت همراه زندگی ...