سایر خبرها
رزمنده 80 ساله ای که عصایش تشریفاتی بود
...، در میان صحبت ها از او خواستم که به رسم رفاقتی که با هم داشتیم خود را به گردان ما منتقل کند. در ابتدا موافقت کرد و گفت می رود تا از مسئولش اجازه بگیرد و در صورت امکان وارد گردان ما شود، اما رفت و دیگر حرفی از این موضوع نزد، چند روز بعد به دلیل انجام یک عملیات، دو گردان از هم جدا شدند و شهید ابراهیمی نیز در آن عملیات به شهادت رسید، تا اینکه 20 سال بعد یکی از دوستان مشترک مان به ...
فرهنگ در رسانه
وزارت ارشاد از نظارت بر نگارخانه ها شانه خالی می کند مدیر دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد درخصوص برپایی نمایشگاه عکسی از پدر عریان، گفت: وقتی این نمایشگاه ها گذاشته می شود، مسئولیت آن بر عهده گالری دارهاست. به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری فارس،هفته گذشته شاهد برپایی نمایشگاهی با عنوان 91 سالگی پدرم بودیم که در این نمایشگاه، تصاویر عریان یک پدر، سوژه عکاسی پسرش قرار ...
از بزرگنمایی شکنجه زن و فرزند در مشهد تا سکوت در مواجهه با قربانیان جنایت اخیر در آمریکا
... دویچه وله که خبر حادثه تلخ مشهد را روز جمعه در اخبار برگزیده/برتر خود قرار می دهد، حادثه آمریکا را با یک روز تاخیر (23 آوریل) منعکس می سازد. استمداد از اساتید رسانه امید که اساتید و پیشکسوتان علوم ارتباطات و روزنامه نگاری و مدرسان عکس خبری ، مسولان محترم در وزارتخانه های فرهنگ و ارشاد اسلامی و امور خارجه به تبادل نظر نشسته و به این پرسش ها پاسخ دهند که بر مبنای اخلاق ...
می خواستیم برانکو و چلنگر را به لباهنگ خندوانه بیاوریم، آهنگ کروات لب بزنند!
نداشتید و رفتید زبان انگلیسی خواندید. به پرتغال رفتید و کار فرش انجام دادید تا بالاخره به علاقه تان رسیدید. ارشا: من دقیقا به کسی نیاز داشتم که راه را به من نشان دهد ولی پدر من همیشه مرا آزاد می گذاشت و در عین آزادی روی من کنترل داشت. از بچگی بازهای وحشتناکی می کردم. گاهی می گویم شانسی بزرگ شدم ولی واقعا حواس پدرم به من بود. به نظرم پدرم بهترین کار را در حق من کرد و آن اینکه گذاشت من خود را ...
غواص عملیات کربلای 4 از اسارت و تیرباران می گوید
دستم را شبیه گارد مشت زنی مقابل صورتم قرار دادم و با سرعت دویدم. گمان می کردم که روی هوا هستم در همین چند لحظه با خودم فکر کردم مبادا به دیوار یا جسمی برخورد کنم. لحظه ای دستم را کنار کشیدم و خدا رحم کرد چرا که در فاصله حدود نیم متری ام دو مغزی شیر آب وجود داشت. این مغزی ها برای منبع آبی بود که اسرا از آن استفاده می کردند و فاصله اش از زمین زیاد بود. ناگهان جا خالی دادم و بعد از آن به درون اردوگاه ...
فرهنگ در رسانه
بد نیست و خوب است. ولی باز می توانی از دور ایشان را ببینی. مراسم عزاداری ماه محرم در منزل خود فرخ بود که مادرم و خاله ام رد می شوند و فرخ مادرم را به پدرم نشان می دهد و پدر می گوید که برویم خواستگاری. آن زمان نامزدی نبود و عقد می کردند و بعد هم که نامه هایشان شروع می شود. مادربزرگم اجازه نمی دهد که تا وقت ازدواج هم را ببینند و این می شود که نامه نگاری می کنند. نام خانوادگی مادرم بهار شد و پدرم ...
کتابی که به لبخند اول استاد هدیه شد/ داستان زندگی امیرخان!
هم خراب کرده ام. چرا که این من و ماها هستیم که باید بازی استاد را ابدی کنیم. چون آدم هایی هستند که هیچ وقت با مرگشان، نقششان در حیات بی انتهای هستی تمام نمی شود. می خواستم برگردم. از جا برنخاسته بودم که دستی بر شانه ام حس کردم. همان حسی که در واپسین دیدارم با امیرخان داشتم. بغض کردم و شنیدم که می گوید: خسته نباشی. شاید هم آرزویم این بود که بگوید خسته نباشی. برگشتم و بخش عروج را در روز پدر، زادروز امام علی(ع)، در تهران نوشتم. این کتاب هدیه ای است به لبخند اول استاد؛ امیرحسین فردی. هنوز به او و روح بزرگش بدهکارم. ...
لزوم توجه به مفاهیم انسانی در انتخاب سوژه فعالیت های هنری/رابطه میان سوژه و اخلاق در آثار هنری/ ارزش ...
درباره دلایل پرداخت به چنین موضوع و با چنین زاویه نگاه عریانی عنوان داشت: من به لحاظ اخلاقی نمی خواستم از پدرم سوء استفاده کنم. اما نباید از واقعیت فاصله گرفت. به نظر می رسید من از جاهایی بیننده را نزدیکتر ببرم و در یک جاهایی دستش را بگیرم و عبورش بدهم. ایشان تصریح کرد که پدرش از این که سوژه چنین نگاهی شود، آگاه بوده و با رضایت در برابر دوربین ایشان قرار گرفته است، اما با این وجود این مساله در خصوص ...
عریانی پدر، سوژه نمایشگاه عکس پسر شد
انتشار گزارشی توسط یکی از خبرگزاری ها درباره نمایشگاه عکس 91 سالگی پدرم در یکی از گالری های تهران که در آن عکس هایی از زندگی پیرمردی به نام احمد عسگر کیا شامل چند عکس برهنه، روی دیوار رفته است، انتقاد هایی را نسبت به بی اخلاقی به جایگاه پدر و همچنین انتشار تصاویر برهنه به همراه داشت. این گزارش بازخورد های متفاوتی را نیز داشته است. فرشاد عسگر کیا، عکاس این مجموعه که پدرش را سوژه کارش قرار داده است ...
مجری من و تو درجشنواره جهانی فیلم فجر!!
آور است. در این گالری اتفاق دردناک دیگری هم بود، حدود 11 قاب عکس از این مجموعه به فروش رفته بود که می توان به عکس تمام عریان پدر اشاره کرد؛ و این یعنی حراج پدر به اسم هنر... به مناسبت روز پدر گالری دنا نمایشگاهی با عنوان 91 سالگی پدرم را برپا کرده بود. عکس هایی سیاه و سفید از تمام اعضای بدن یک پیرمرد بر قاب ها نشسته بود. فرشاد عسگری کیا، عکاس این مجموعه است. استفاده کودکان ...
آذرخش فراهانی: ترجیح می دهم تور کنسرتم را برگزار کنم تا اینکه مشغول بازیگری شوم
موضوع برایم خیلی مهم بود. * پس این کار برایت نوعی ادای دین بوده است. بله نوعی ادای دین هم می تواند باشد. البته شعر این قطعه خیلی تصادفی شکل گرفت؛ با چند نفر از دوستان جمع شده بودیم و حوصله مان سر رفته بود که شروع به نوشتن این شعر کردم و دوستان هم گاهی پیشنهادهایی می دادند. بقیه قطعات مثل موبایل یا حسن هم از ابتدا موسیقی اش ساخته شده بود و روی آن ها شعر نوشتم. * می خواستم به این برسم که ...
جاماندگان قافله
زینب(س) درددل کردم. مظلومیت ایشان را با همه وجود لمس کردم. بعد از شهادت برادرانم وقتی سال چهارم دبیرستان بودم در خواب دیدم که در مکان بسیار زیبایی کنار حضرت زینب(س) نشسته ام. کنار ایشان زانو زدم و ساعت ها درددل کردم. احساس می کردم رابطه ای بسیار صمیمی پیدا کرده ام و ایشان نیز به من آرامش می دادند. هیچ گاه این خوابی را که دیدم فراموش نمی کنم و در لحظات سخت زندگی از حضرت زینب(س) کمک می گیرم. ...
کنایه ی مرگ
...، بسیار بزرگ تر جلوه می کنم (son, sun). (14) این عبارات مفهومی و تمثیلی کار رفته اند و مجال بررسی تمامی آن ها نیست و تنها به ذکر این نکته کفایت می کنیم که هملت با این شخصیت پر از تناقض، معتاد به ساختن چنین تجانساتی شده است، که نمود گروتسک کلام در قرار دادن واژگان بی تناسب در کنار یک دیگر است، مانند لطیفه ای برجسته که خصوصاً به نقاط تاریک و مخوف ذهن بشر نزدیک است. نه تنها جمجمه ...