شکایت به خاطر مجسمه 5 میلیارد تومانی هیچ
سایر منابع:
سایر خبرها
بانویی که با تشویق همسر شهیدش معلم شد + فیلم
معلمی را مرهون حمایت همسرم هستم، گفت: وقتی دیپلم گرفتم ازدواج کردیم و صاحب فرزند شدیم اما شهید طاهری دوست داشت که به دانشگاه بروم که با حمایت و پشتیبانی او باوجود داشتن فرزند، در دانشگاه فرهنگیان پذیرفته شدم و ادامه تحصیل دادم و به کار مشغول شدم. اگر به اراده خودم بود به خاطر مشغله کار خانه و بچه داری ادامه تحصیل نمی دادم اما با تشویق و دلگرمی همسرم این مسیر را رفتم و افتخار خدمت در کسوت معلمی نصیبم شد. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی انتهای پیام ...
آزار سیاه دختر 15 ساله مرندی قبل از قتل فجیع / شیطان اعدام شد + جزییات
. بعد از دستگیری، رسول به و زهرا اعتراف می کند و می گوید: من و محمود از مدت ها قبل دوست بودیم، روزی که به منزلشان رفته بودم متوجه وجود مقدار زیادی طلا در منزل محمود شدم و نقشه ای کشیدم تا آن ها را بی دردسر سرقت کنم. اما برای اجرای دقیق نقشه محمود را که والدینش مسافرت رفته بودند، به همراه دوست دخترش، زهرا به منزلم برای صرف شام دعوت کردم. حوالی ساعت 8 شب، بعد از ...
آزار شیطانی زنان با معجون سیاه مرد رمال
کردن آن کاری نکنم ، اتفاقات بدتری برای زندگی ام رخ می دهد. حرف های این مرد وحشت مرا بیشتر کرد و خواستم طلسم را باطل کند. قرار شد وقتی در خانه تنها هستم او برای باطل کردن طلسم به خانه بیاید. طبق قرار به خانه آمد و از من خواست لیوان بیاورم و شروع به خواندن وردی در داخل آن کرد. بعد لیوان را به من داد و خواست آن را بخورم. با خوردن لیوان، بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم مرد شیطان صفت مرا آزار ...
پس از پیدا کردن یسنا اشک شوق ریختم/ این دخترک زنده پیدا شد و در بیمارستان است + فیلم
ناجی یسنا و عضو هلال احمر با بیان اینکه از زنده پیدا شدن او اشک شوق ریختم، بیان کرد: فورا با نیروهای هلال احمر و همکاران تماس گرفتم و آن ها نیز سریعا خود را به منطقه رساندند و یسنا را از علفزاری که در آن مفقود شده بود، نجات دادیم. هادی کاهانی ناجی یسنا کودک مفقود شده گلستانی و عضو جمعیت هلال احمر نیشابور در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی حیات ؛ درباره نحوه پیدا کردن این کودک 4 ساله گفت ...
از مود تا لاهه
داخله ؟ از اتاقم بیرون رفتم و گفتم : بله منم . پرسید : برای چی این ساعت آمدی؟ گفتم : برای این که من باید قبل از استادم بیایم سرکار، هر بار آمدم شما زودتر اینجا بودید. تصمیم گرفتم امروز 5:30 بیام . نگاه تحسین آمیزی به من کرد و گفت : ببین هر دانشجویی باید سه ماه دوره آزمایشی رو بگذرونه تا بعد استاد اجازه بده ثبت نام قطعی کنه. تو هنوز سه ماه رو تکمیل نکردی ولی من همین امروز برای دانشگاه می نویسم که تو رو ...
خاطرات هاشمی رفسنجانی، 13 اردیبهشت 1380: پاسخی که به درخواست ها برای کاندیداتوری دادم
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب : اکبر هاشمی رفسنجانی با دو دوره ریاست جمهوری ایران، سابقه ریاست مجلس و ریاست مجمع تشخیص مصلحت و بسیاری مناصب مهم دیگر، از مهمترین شخصیت های تاریخ معاصر ایران به شمار می رود. انتخاب هر شب خاطرات روزنوشت هاشمی را منتشر می کند. 13 اردیبهشت 1380: بیشتر وقت به مطالعه گذشت. [آقای غلامرضا حسنی]، امام جمعه ارومیه، تلفنی درخواست کرد که وقت ف ...
بازداشت شاهرخ خان در تهران
توهمات عجیب و غریبی شدم. فکر می کردم در یک قصر بزرگ زندگی می کنم و شاهرخ خان واقعی هستم. خیلی دنیای عجیبی بود. فقط مزدا 3سرقت می کردی؟ سال هاست که تخصصم سرقت مزدا 3است. خیلی وقت پیش به یک سارق حرفه ای پول دادم و از او راز و رمز سرقت مزدا3 را یاد گرفتم. گاهی هم مزدا3 سرقت می کردم و با آن می رفتم سراغ ماشین های دیگر. سراغ شاسی بلندها می رفتم و لوازم داخلشان را سرقت و با مزدا3 فرار می کردم ...
زن جوان در دادگاه: مرد بدهکار از من فیلم سیاه گرفت تا شکایت نکنم
را از نابودی نجات دهم. اما یک ماه بعد محمود به بهانه اینکه حقوقش پایین است از کارگاه من رفت اما به من گفت که بزودی وامم جور می شود و پول را پس می دهم. 3 ماه از این ماجرا گذشت اما نه از محمود خبری شد و نه از پس دادن پول. چندباری با تلفنش تماس گرفتم اما جواب نداد تا اینکه به سختی توانستم او را پیدا کنم. برایش توضیح دادم که پول را بدون اطلاع همسرم به او داده بودم و اگر متوجه شود زندگی ام ...
من از رفتار شیطانی ام شرمسارم ! / مادر سرطانی دیر به خودش آمد !
تشنه چنین جملاتی بودم، به او دل باختم. وسوسه های شیطانی دوستانم نیز بر این انحراف اخلاقی مهر تایید می زد تا این که به ملاقات همسرم در زندان رفتم و با بخشیدن حق و حقوق قانونی ام از او طلاق گرفتم. آن روز چنان در انحرافات اخلاقی گم شدم که حتی فرزند دلبندم را نیز به خانواده همسرم سپردم و از او هم جدا شدم تا زندگی مشترکم را با کامران آغاز کنم ولی خیلی زود متوجه شدم که او همسرش را طلاق نداده ...
ماجرای تجاوز به زن جوان برای پس ندادن بدهی
خودم فکر می کردم که توانستم کار ثوابی انجام دهم و زندگی یک زوج را از نابودی نجات دهم. اما یک ماه بعد محمود به بهانه اینکه حقوقش پایین است از کارگاه من رفت اما به من گفت که بزودی وامم جور می شود و پول را پس می دهم. 3 ماه از این ماجرا گذشت اما نه از محمود خبری شد و نه از پس دادن پول. چندباری با تلفنش تماس گرفتم اما جواب نداد تا اینکه به سختی توانستم او را پیدا کنم. برایش توضیح دادم که پول ...
در همسایگی معلم
بخوابد یا می گفتم شاید خانه شان بنایی داشتند. همیشه درسم را می خواندم و تکالیفم را به بهترین شکل انجام می دادم تا خانم معلم از دستم راضی باشد. از اینکه می دیدم بعضی از هم کلاسی هایم در انجام تکالیفشان کوتاهی می کنند، توی دلم حرص می خوردم. قضاوتشان می کردم و طرف خانم بابلیان را می گرفتم. آن سال شاگرداول کلاسمان شدم. چند ماه بعد روز معلم بود. تصمیم گرفتم برای خانم بابلیان هدیه ای تهیه کنم ...
کشاورز پارس آبادی،دلار و کیف 30 میلیارد تومانی را به صاحبش بازگرداند
به گزارش نسیم اردبیل، شهروز وفادار در تشریح جزئیات این ماجرا اظهار کرد: در تعطیلات عید نوروز هنگام بازگشت به خانه در بخش اسلام آباد روبروی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی پارس آباد در حال استراحت بودم که متوجه این کیف شدم و وقتی آن را باز کردم دیدم مقدار زیادی چک پول، دلار، دسته چک و طلا در آن وجود دارد. وی افزود: با توجه به مدارک شناسایی صاحب مال با وی تماس گرفتم و از وی پرسیدم آیا چیزی ...
در دوره مسئولیتم مانتوهای رنگی بدن نمای چسبان و شلوارهای کوتاه مد شد/ برای مقابله با بی حجابی پیش حمید ...
خانواده های این دختران جوان را که فریب خورده بودند فرا می خواندم و فرزندشان را تحویل می دادم. یکی از شب ها به یک خانواده زنگ زدیم و من دیدم که آن ها با موتورسیکلت آمدند، از آن ها سوال کردم که شغل شما چیست؟ پدر خانواده گفت که من کفاش هستم و دخترم به من گفته بود که می خواهم با دوستانم برای کنکور درس بخوانم و من خودم با موتورسیکلت دخترم را سوار کرده و درب منزل دوستش رساندم. این نشان می داد آن دختر جوان فریب خورده بود، در نتیجه با او و امثال او که نمی شود برخورد سلبی کنیم. کدخبر: 993592 1403/02/13 09:43:35 لینک کپی شد ...
حاج احمد نقاش مقدم؛ 60 سال عاشقی، 60 سال چاپ
حال رفتم. بعد از گذشت مدتی مرحوم پوستچی که در این زمان مدیریت شرکت فرم ساز را بر عهده داشت، با من تماس گرفت و پیشنهاد شراکت داد. در این زمان برادران کلیمی لِوی سهامداران اصلی دیاکو شده بودند آن ها من را به هتلی که مالک آن بودند، دعوت کردند. از طریق گابریلیان نماینده شرکت رولند در ایران اطلاع یافته بودند که قصد جدایی از دیاکو را دارم. خیلی تلاش کردند که مرا مجاب به ماندن کنند ...
روایت ایران از زندگی در باغچه بان
احساساتم را نثار زیباترین گل های باغچه علم و دانش می کنم. سال 70 در رشته علوم انسانی دیپلم گرفتم، همان سال در دانشگاه تهران قبول شدم و در رشته الهیات لیسانس گرفتم و تا پایان تحصیلات، به جز سختی هایی که برای بالا رفتن از پله های دانشگاه متحمل شدم، مشکل خاصی نداشتم و تنها به دلیل وجود پله های دانشکده، مجبور به استفاده از ویلچر شدم، اما بعد از گرفتن لیسانس، به دلیل تحصیل در رشته الهیات با گرایش تاریخ و تم ...
مردی که نقشه ای شومی برای همکار خانمش کشیده بود
داد و من که دلم برایش سوخته بود بدون اطلاع همسرم 200 میلیون تومان به او قرض دادم و قرار شد چند ماه بعد پولم را پس بدهد.وی ادامه داد: اما او به قولش عمل نکرد و پس از چند ماه از کارگاه رفت و محل کارش را عوض کرد. من چند بار با تلفن همراه او تماس گرفتم اما جوابم را نمی داد. آخرین بار وقتی او را به سختی پیدا کردم به او گفتم هر طور شده پولم را پس دهد و اگر شوهرم به ماجرا پی ببرد و بفهمد بدون اجازه او به ...
در خواستگاری ام سر فوتبال دعوا شد/ جرات نمی کنم حلقه ازدواج را دربیاورم!
بازی کنم. شجاعیان در مورد ازدواجش گفت: من وقتی با دوستانم حرف می زنیم می گویم کاش خانمم را زودتر می دیدم. من با حلقه ازدواج تمرین می کنم و جرات نمی کنم در بیاورم! (با خنده). من چون متعهد هستم این کار را انجام می دهم. او ادامه داد: به نظرم این ازدواج باعث شده خودم را پیدا کنم و وجود او باعث برکت زندگی ام شده است. خانمم فوتبالی نیست و پدرش پرسپولیسی سخت است. در خواستگاری ام بحث ...
میزبان کریم
اعتراف دردناکی است، ولی وقتی امام معصوم (ع) دعوتم کرده بود من به فکر هزار چیز دیگر بودم و نمی فهمیدم. توی راه آهن یکی از دوستان را دیدم که سعی می کرد بلیت اهواز پیدا کند و نمی توانست! گفت خوش به حالت، بلیت قطار به این سادگی گیر نمی آید، سه ساعت قبل از حرکت اقدام کردی و بلیت گرفتی! خواستم توضیح بدهم که متوجه شدم چند نفر کنسل کرده اند و بلیت، به گمان خودم، شانسی نصیبم شده و توی نرم افزار ...
تعرض مرد رمال به زنان به بهانه بخت گشایی
آذر سال 1402 زن جوانی به نام نسرین با مراجعه به پلیس آگاهی از مردی رمال شکایت کرد و اظهار داشت وی او را مورد آزار و اذیت و تعرض قرار داده است. این زن در تشریح ماجرا به مأموران گفت: از 4 سال قبل به یک بیماری مبتلا شدم و به پزشکان متعددی مراجعه کردم اما نه تنها بیماری ام درمان نشد بلکه قدرت عضلاتم را هم از دست دادم. به صورت عادی نمی توانستم راه بروم تا اینکه چند ماه قبل به واسطه یکی از ...
ماجرای ناپدید شدن مجسمه 5 میلیاردی یک هنرمند
ستم برایم قالب بسازد. حتی پول زیادی به او برای ساخت قالب دادم، اما چند روز بعد وقتی به سراغ قالب ساز رفتم، متوجه شدم که او مجسمه را برداشته و فرار کرده است. ظاهراً بعد از رفتنم، تحقیق کرده و متوجه شده بود که مجسمه گرانقیمت است. وقتی فهمیدم که مرد قالب ساز، مجسمه را سرقت کرده است، مدام برای شاکی بهانه آوردم و درنهایت هم تصمیم به فرار گرفتم، چون کاری نمی توانستم برای او انجام دهم. ...
پلیس در جست وجوی دزد مجسمه 5 میلیارد تومانی!
این فکر افتادم که مجسمه را به مردی دیگر بدهم تا با پول کمتر قالب آن را بسازد . مردی قالب ساز را پیدا کردم که نمونه اصلی مجسمه را به او دادم و قرار شد تا چند ماه دیگر آن را تحویل دهد اما تحویل نداد و به جای آن 380 میلیون تومان به حسابم واریز کرد و گفت این هم دستمزد تو بابت مجسمه و بعد تلفنش خاموش شد. او فریبم داد و به جای ساختن قالب، مجسمه اصلی را سرقت کرد و متواری شد. مصطفی تقی زاده، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه 34 تهران با تایید این خبر به جام جم گفت : با اعتراف های این مرد جوان او در بازداشت به سر می برد و تحقیقات از او برای دستگیری دیگر متهم فراری پرونده ادامه دارد. ...
درآمد 150میلیونی مالخری وسوسه کننده است
خودت را معرفی کن محمود 54 ساله هستم. چرا دستگیر شدی؟ به خاطر خرید اموال مسروقه از سارقان. سابقه داری؟ بله. خودم چندبار به اتهام سرقت دستگیر شدم و حالا که سنم بالا رفته کار مالخری می کنم. چه چیزی سرقت می کردی؟ اول از خانه ها سرقت می کردم، ولی بعد از چند بار دستگیری پیشانی سفید شده بودم و پلیس خیلی زود سراغم می آمد. به همین خاطر سراغ روش ...
رازگشایی از قتل هولناک دختر جوان
چند سال قبل، تلفن کشیک قتل پلیس آگاهی را تحویل گرفتم. هنوز دقایقی از تحویل تلفن همراه نگذشته بود که زنگ آن به صدا در آمد. پشت خط مامور یکی از کلانتری های تهران بود. - سلام کارآگاه در یکی از سطل های زباله منطقه ای در مرکز شهر چند قطعه از جسد مثله شده یک زن را پیدا کردیم. با گرفتن آدرس محل کشف جسد، دستور دادم صحنه را حفظ کرده تا خودم به محل بروم و پزشکی قانونی و تشخیص هویت را هم خبر ...
معمای اتوبان
می زد و می پرسید ناهار چی دوست داریم درست کنه. اما اون روز زنگ نزد. من تماس گرفتم اما جواب نداد. نگرانش شدم. چون شوهرم سر کار بود، من خودم رفتم خونش. آخه من کلید خونه مادرم رو دارم. در رو باز کردم اما خونه نبود. تا شب منتظر موندم. با خودم گفتم شاید رفته خرید اما نیومد. منم سریع رفتم کلانتری و ماجرارو تعریف کردم. مادرتون فراموشی نداشت؟ نسرین کمی مکث کرد و گفت: نه، مادر من مدام کتاب می ...
نیلوفرانی در مرداب
تا آسمان هفتم ماه بود، آرزویم همیشه دیدن او بود در راه مدرسه در صف نانوایی در پیاده روی درب عطا... بعد از نبودنش یاد گرفتم کمتر آرزو داشته باشم که روزگار و زمانه دشمن بی مروت آرزو هستند. البته نام و خاطره ی بزرگوارانی به علت شرایط و حجم و فضای صفحه حذف شده اند. روشن ترین خاطره ام که باید ترسم را کنار بگذارم و عنوان کنم از مدرسه ابتدایی است. کلاس چهارم با معلمی، فرشته ای به نام خانم فاطمه ...
معلمان مشق عشق را در مکتب خانه ها تدریس می کنند
کاغذها را نشانش دادم. کمی ناراحت شد که چرا او را از اتاق عمل صدا کردم. حق هم داشت. من هم توضیح دادم که از یک هزار کیلومتر راه به تهران می آیم و چاره ای ندارم. دکتر برگه های تأییدیه را نگاه کرد و گفت به صندوق هیئت امنای صرفه جویی ارزی مراجعه کنم. بلافاصله به آن صندوق مراجعه کردم و 25 میلیون تومان به عنوان پیش پرداخت برای سفارش حلزون واریز کردم. سه ماه بعد مجدداً تماس گرفتند و 75 میلیون دیگر واریز کردیم ...
دستت قطع شده، می گویی چیزی نیست؟!
بسیار شنیدنی. شفیعی می گوید: در این عملیات دستِ موحد دانش بر اثر انفجار نارنجک قطع شد اما از همه پنهان کرده بود. رفتم سراغش، دیدم لباس هایش خونی و دستش داخل جیبش است. اردیبهشت 1360 و در جریان عملیات بازی دراز من در ارتفاعات 1050 (متر) بودم که شهید موحد دانش یکی دو کیلومتر جلو رفته بود. ناگهان متوجه شدم 2 گردان نیرو داخل دره ای در منطقه ما هستند. تماس گرفتم با حاج علی و گفتم: این نیروها داخل دره چه می ...
زن خواهان طلاق خطاب به قاضی: در تعقیب شوهرم متوجه شدم دختربچه ای او را بابا صدا می زند!
زن داشتی؟ آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می کند من در هفته یک روز او را می بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ...
ماجرای سرقت مرگبار با نوشیدنی سمی!
های همان زن جوان،به سرقت از طریق نوشیدنی های سمی ادامه دادم. به گزارش شفاآنلاین: متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافاتش به قاضی دکتر صادق صفری گفت:آن زن طعمه ها را شناسایی می کرد و من با ترفند این که قرص هایی برای درمان کمردرد دارم به افراد کهن سال نزدیک می شدم و پس از گفت و گوی دوستانه،اعتماد آن ها را جلب می کردم؛ سپس آبمیوه ای را که درون آن چند عدد قرص خواب آور انداخته بودم،دریک مکان ...
حاجت روا شدن در تدمر (حدیث دشت عشق)
شهید مدافع حرم مصطفی عارفی، 15 دی سال 1359 در تربت جام دیده به جهان گشود و در کسوت فرماندهی گروهان امام رضا (ع) در 12 اردیبهشت ماه سال 95 در تدمر سوریه به شهادت رسید. این شهید در آخرین دست نوشته اش، عشق خود برای اعزام به سوریه و جهاد و شهادت را برملا کرده بود: بعد از چندین ماه دوندگی و آموزش و تست برای اعزام به سوریه، امروز هم مثل پیگیری های گذشته با مسئول اعزام تماس گرفتم... خلاصه صحبتش این بود ...