سایر منابع:
سایر خبرها
اشعار آیینی ویژه شهادت امیر مؤمنان "حضرت علی علیه السلام"
زانوی خودش لاله از این غم بردند همه از غم تو سر به گریبان از خاتم پیغمبر و تا حضرت آدم از بس که هوا تیره شده مردم ماندند ماه رمضان آمده یا ماه محرم؟ وا کرده به محراب چه قرآن نفیسی شمشیر کثیف پسر قاتل ملجم امشب شب قدر است اگر قدر بدانی تا آخر امسال تو شاید بتوانی شاید بتوانی که خودت باشی و ربت ...
برزخ لات بودن یا نبودن!
به گزارش پیک نکا ، خیابان نیست. شوسه راه است. محصور میان زنجیره چنار های خشکیده. قوچ حصار از زیادی شب، سیاه شده است. به هر سو که چشم بیندازی، خط نگاهت ختم می شود به دکل های غرق در نور پالایشگاه تهران که روشنایی را هرچند اندک به آن اطراف قرض داده اند. زندگی در این محل تازه از همین الان شروع می شود. در پوشش همان سیاهی، رد عبور موتورسوارانِ چفیه به صورت هر چند دقیقه یک بار روی سکوت محیط ...
بازگشت از دنیای مردگان/پس از سه ساعت مردن دوباره زنده شدم!
.... ناگهان صداها زیاد شد و فریاد پدرم و ضجه های مادرم را شنیدم که اشک می ریختند و خدا را شکر می کردند. چشم که باز کردم مادرم را روبروی خودم دیدم که نوازشم می کرد، اما در همین لحظه صدای دخترانه ظریفی را که چند لحظه قبل می گفت:" به خانواده اش خبر دهید و... " شنیدم که می گفت:" چهار دقیقه تمام مُرده بود ... اما یک لحظه دلم به حالش سوخت و گفتم: یا خدا ... به حق آبروی جدم فاطمه(س) کمکش کن که چند لحظه ...
از دانشجوی رشته "آی تی" تا تصاویر پروفایل هایی که از شب قدر جا نماندند
به گزارش گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ روایتهایی کوتاه از دنیای مجازی و کاربرانش برای سنگ تمام گذاشتن در شب های قدر را با هم میخوانیم. پرده اول: دانشجوی رشته "آی تی" ساعت 3 نیمه شب بود رفتم برای سحری بیدارش کنم در اتاق را زدم جواب نداد آرام در را باز کردم کامپیوترش هنوز روشن بود سرش روی میز گذاشته بود و انگار صد سال بود که خوابیده دستم گذاشتم روی شانه هاش گفتم ...
رونمایی از کتاب تاریخ مسجدسلیمان و ناگفته هایش+ تصویر
.... معاونت فرهنگی شهرداری اهواز : هر مولف کتاب یک سفیر فرهنگی برای جامعه است برنامه با سخنرانی معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری اهواز ادامه یافت . وی با بیان تبریک میلاد دومین اختر تابناک امامت حضرت امام حسن (ع) و خیرمقدم گویی به اصحاب قلم و بزرگان فرهنگی خوزستان اظهار کرد: بسیار باعث سعادت است که در آیین رونمایی از کتاب تاریخی متعلق به یک پیشکسوت اهل قلم هستم، این تعامل ...
متن کامل و ترجمه "دعای ابوحمزه ثمالی"
خواسته می شود، و سخی ترین کسی که عطا فرمود، خواسته ام را در حق خودم و خانواده ام و پدر و مادرم و فرزندانم و خاصانم و برادران دینی ام به من عطا کن، زندگی ام را گوارا گردان، مرّوتم را آشکار ساز، و همه احوالم را اصلاح کن، و مرا از کسانی قرار ده که عمرش را طولانی کردی، و کردارش را نیکو ساختی، و نعمتت را بر او تمام کردی، و از او خشنود شدی، و او را به زندگانی پاکیزه زنده داشتی، در بادوام ترین خوشی ها، و ...
چرا دعا قرآن صاعد است
. می دانم که کرم توست که سبب بخشش گناهان من می شود. مولای من! وقتی به گناهان خودم نگاه می کنم، جزع و فزع و ناله می کنم، امّا به کرم تو که نگاه می کنم، طمع می کنم. این یک نکته ی بسیار عالی است. لذا بنده حین تبیین و اقرار به ذنوب، اعلان به این می کند که من پشیمان هستم (که در روایتی خواندیم خود این اقرار، عذرخواهی است) و نالان هستم که چرا گناه کردم و لحظه ای در مقابل هوی و هوس ...
ارادت ما فلسطینی ها به مردم ایران از جنس دیگری است
گریستم اما این بار که برای حضور در جشنواره سیزدهم می خواستم به مشهد بیایم ابتدا به زیارت بانو حضرت زینب رفتم و ضریح شان را لمس کردم. الحمدلله خداوند مقام ایشان را برای ما محافظت کردند. درخواستم از امام رضا(ع) این است که امنیت کامل به این مکان بازگردد تا زائران بتوانند به زیارت ایشان بروند. البته دعای دیگری هم دارم که بیان آن برایم آسان نیست. می شود دعایتان را به ما بگویید؟ (اشک در چشم ...
کدام بازیگران در نقش های مردان و زنان سیاستمدار صد سال گذشته ایران گریم شدند
...> روزها گذشت. پروین ماجرای فراهم شدن زمینه های ازدواج شاه ثریا را از زبان غلامرضا شنید ، مادر پروین هم این خبر را از طریق فردوست شنیده بود . سرانجام بر اثر تلاش های شمس ، محمدرضا به ازدواج با ثریا تشویق شد ، و در یکی از روزهای مهر ماه 1328 فردوست به خانه پری آمد . او " پیک جدایی " بود ، مقادیری وجه نقد با خود آورده بود و پیغامی از شاه که همه چیز بین شاه و پری تمام شده است . با شنیدن این خبر پری ...
عوامل انسان شناسی در پیدایش فرهنگ جامعه کوفه
) نبود، بلکه فرآیندِ تخلیه عقیدتی شامل همه عشایر و انتقال آنان به مکان های دوردست و پراکنده می گردید. علّت این مسأله این بود که ساماندهی قبیله ای چنین اقتضا می کرد که افراد آن، دارای تمایز عقیدتی و ظاهری باشند، چون برخی قبایل به شیعه علی(ع) بودن و برخی به دشمنی با حضرت مشهور بودند. و از آنجا که جنگ هایی که امام(ع) وارد آن گردیده بود، از لحاظ محدوده زمانی نزدیک بود و در محدوده ...
از سپهبد قرنی تا بیت رهبری
دیدار حضرت آقا می توانید شرکت کنید. مطمئنا لحن و متن اون خبر تا آخر عمرم توی گوشم ماندگار است. به همه دوستانم زنگ زدم، حلاوت طعم این خبر را اول با خانم مهرابی، یکی از بزرگان شعر تقسیم کردم، بعد هم با استادانصاری نژاد تماس گرفتم و بخاطر خبر خوبی که داده بودن تشکر کردم. از اون ساعت به بعد فقط با خودم زمزمه می کردم: چو ذره ام سفر آفتاب در پیش است ...
آیین های ضیافت الهی در خراسان شمالی
شد اما بعد از انقلاب دوباره رونق گرفت و هم اکنون نیز تعزیه خوانی در این استان داریم. *** افطار تا سحر این پژوهشگر فرهنگ عامه گفت: در این زمان مردم با برگزاری آیین هایی همچون دوره های قرآن در خانه ای جمع می شدند و تا آخر ماه مبارک رمضان قرآن کریم را چند بار ختم می کردند که هم اکنون نیز این آیین در بین مردم این استان وجود دارد. وی در بخش دیگری از سخنانش به مراسم هایی اشاره کرد که ...
پرستو صالحی از رنج بزرگ زندگی اش پرده برداشت
هزاران بار دیگر به او فرصت می دادیم. تلخ بود و تلخ تر از آن این بود که بعد از خاک سپاری به خانه آمدیم. آنجا چمدانی پر بود از مصاحبه های من، یک عالم مصاحبه هایی که او در سال های شهرت از من جمع کرده بود. آنجا نمی دانستم چه کنم. دیدن مصاحبه ها آن فدر تلخ و وحشت ناک بود و به این فکر می کردم که در تمام این لحظه ها به این فکر می کرده که این دختر، دختر من است. من این دختر را دارم و ندارم. علیخانی پرسید: چرا ...
یوم التوپ؛ بهارستان در خون غرق شد
. متصل توپ می انداختند وزرا و امراء و اعیان جمع (شده بودند) پیش امیر جنگ. پلکونیک بود، ارشدالدوله هم با بعضی افواج رفتند، برای پشت بند آن ها. مدتی آنجا بود، بعد آمدم امیریه حضور حضرت اقدس توی دالان اندرون نشسته متصل اخبار می آوردند. از این لحظه است که همه از جمله گزارشگر روس معتقدند که توپ باران مجلس و اطرافش شروع می شود و آدم ها مانند برگ درخت به زمین می ریزند: با ورود توپ و ذخیره و ...
شهداواسطه ازدواج من و مهدی شدند/به تبعیت از ولایت فقیه خیلی تاکید داشت
، همان لحظه آقا مهدی به خودش می گوید خدایا یعنی می شود این خانواده شهید من را به عنوان دامادی قبول کنند به این صورت شد که قضیه خواستگاری پیش آمد. در واقع شهدا واسطه ازدواج ما شدند. شهید چه معیار و ملاکی برای ازدواج داشتند؟ ایشان روز خواستگاری خیلی ساکت بود و بیشتر من حرف می زدم. آقا مهدی فقط گاهی می گفت من هم با این حرف موافق هستم! اما بیشتر تأکیدش روی مسئله حجاب بود و می گفت دوست ...
سریال تاریخی داودمیرباقری که در اذهان ماندگار شد
سرکرده نهروانی ها بود و حضور در این کار هر لحظه اش خاطره است. دلیل ماندگاری این مجموعه قبل از هر چیز قلم توانای آقای داود میرباقری بود که همه به آن اذعان دارند و پس از آنها حس همکاری و همیاری عوامل بود که با خلوص نیت در شرایط سخت آن مجموعه فعالیت می کردند. یادم می آید در سریال من دیالوگی علیه مولا داشتم که هرگز نمی توانستم آن را ادا کنم. یک جورهایی هر طور با خودم کلنجار رفتم، نمی توانستم آن جمله ...
مصاحبه عجیب با دختر جوانی که با یک اعدامی ازدواج کرد/ عکس
یا نه با خودم کلنجار می رفتم. اما وقتی امید به زندگی میلاد را در هر یک از صحبت های تلفنی مان می دیدم انگیزه ام برای ازدواج با او بیشتر می شد. پرستو دیروز در مراسم عقدش برای دومین بار میلاد را دید و مثل تمام آن هشت ماه عزمش را برای نجات او از زندان و زندگی در کنار او جزم کرد. صدای پرستو از پشت تلفن هنوز می لرزد و هیجان چند ساعت پیش را با خود دارد. گاهی با صدای بلند قهقهه می زند و گاهی ...
نامه تهیه کننده برنامه سحرگاهی شبکه دو سیما به فرزاد جمشیدی
و خیلی دلم میخواست به همه و خودم ثابت کنم بزرگ شدم. با اینکه کیف ام جا داشت، ولی کتابهای فیزیک و ریاضی سال اول دبیرستان رو به هر بهانه ای که شده دستم می گرفتم، اونم یه طوری که همه ببینن من چه مباحث ثقیل و سنگینی رو دارم میخونم. تو همین حال و هوا بودم که معلم معارف اومد سر کلاس و در حالیکه برگه های کپی گرفته شده ی دستش و بین بچه ها تقسیم می کرد، گفت: این وصیت نامه حضرت علی علیه السلام به امام حسن ...
بازگشت از دنیای مردگان/در آخرین لحظات به زندگی بازگشتم
صهیونیست که مسلح بودند به یاری دوستشان شتافتند و... که من دیگر چیزی را متوجه نشدم و در حالی که تمام بدنم مانند آتش می سوخت بر زمین افتادم . روایت لحظات مرگ درست مانند کسی که یکباره از خواب بپرد ، ناگهان چشم باز کردم و انگار پرده سینما جلوی چشمانم باز باشد ، خودم را دیدم که چهار اسرائیلی دست و پایم را گرفته اند و روی زمین می کشند ، در کنارم آن صهیونست اولی را دیدم که دستش روی چشم ...
خدا کند حاج احمد برگردد/ سرودی که ضد انقلاب را عصبانی کرد
. آقا به یکی از همراهان برای توجه به درخواست اشاره می کنند. کلامی زنجانی هم چند کلامی ترکی با رهبر انقلاب حرف می زند . *کاش این کار زودتر اتفاق می افتاد وقت اذان است دیگر، صفوف نماز جماعت مرتب می شود. شاعران به رهبری اقتدا می کنند و نماز را به جماعت می خوانند. بعد از نماز داخل اندرونی می شویم برای صرف افطار. سر سفره هم نگاه ها به حضرت آقاست. وحید جلیلی سر سفره نزدیک تر می شود ...
بازگشت فرزند مُسرف
من در اینجا برای شادی پنهانم، همانسان که در رساله های کهن معمول بود، تمثیلی را که سرورمان عیسی مسیح برای ما نقل کرد، تصویر کرده ام. الهام دوگانه ای را که محرک من است، پراکنده و آشفته باقی گذاشتم و قصد آن ندارم که پیروزی هیچ خدایی بر من یا پیروزی خودم را نشان دهم. با این همه شاید اگر خواننده از من انتظار مهری داشته باشد، نباید آن را بیهوده در تصویرگری من جست وجو کند که در آن مانند اهداکننده ای در ...
انگشتر حضرت آقا را روی چشمانم گذاشتم/ معنی رزق را فهمیدم
در ضیافت افطار رهبر انقلاب با شاعران جمعی از بانوان حاضر انگشتری آقا را به یادگار گرفتند و من آن را روی چشمانم گذاشتم
بازگشت از دنیای مردگان/اسم جلاله همه چیز را بهم ریخت
خیلی شدید بود و به محض اینکه کمرم با زمین برخورد کرد، درد شدیدی در ناحیه ستون فقرات و پشت قلبم احساس کردم، حتی یک لحظه توانستم خودم را از روی زمین بلند کنم و اما ناگهان احساس خفگی پیدا کردم و چشمانم سیاهی رفت و ...دیگر چیزی حس نکردم. روایت لحظات پس از مرگ لحظه ای که به خودم آمدم، بدون اینکه دردی در کمرم و سراسر بدنم احساس کنم، اولین چیزی که برایم عجیب بود لختی و بی وزن بودنم ...
شب جمعه ؛ شعری درباره انتظار فرج امام زمان(عج)
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) ، انتظار برای فرج امام زمان(عج) همواره شاعران را بر آن داشته تا شعرهایی را در این زمینه بسرایند. عبدالمجید فرائی نیز از جمله این شاعران است که در انتظار حضرت حجت(عج) شعر سروده و به آن حضرت تقدیم کرده است. این شعر را در ادامه زمزمه و برای فرج آن حضرت دعا می کنیم. شب جمعه،به خودم می گفتم جمعه، آن جان جهان، می آید ما به او ...
اس ام اس شعر سری دوم
...> بسیار تماشایی و آراسته ای از رونق ماه آسمان کاسته ای انگار نه انگار که ما را دیدی از روی کدام دنده بر خاسته ای ؟ ****************** ماه در روی کسی غیر تو دیدن ممنوع ناز چشم کسی جز تو خریدن ممنوع تابلویی بر سر دروازه ی قلبم زده ام که ورود احدی جز تو اکیدا ممنوع ... ****************** تو ای ...
مدافع حرمی که شهادتش به او الهام شد
بود و چون حرف ولایت را قبول داشت و همیشه رهبر انقلاب را حضرت آقا خطاب می کرد برای دفاع از حرم عازم شد.خودش هم خیلی علاقه داشت، همیشه می گفت کاش من زمان جنگ بچه نبودم .کاش من هم جبهه می رفتم. مجید ما را خیلی دوست داشت اما به گفته یکی از همرزمانش شب حمله تلفن را گذاشته بودند وسط تا هرکس با خانواده اش تماس بگیرد ولی مجید زنگ نمی زند می گوید" اگر صدای همسر و فرزندم را بشونم دیگر نمی توانم بمانم" ...
شب پیرمردها!
پایگاه خبری تحلیلی قم پرس : 1395/04/02 حاشیه های دیدار رمضانی رهبر انقلاب با شعرا شب پیرمردها! * سر ارادت ما و آستان حضرت دوست هنوز ساعتی، بلکه بیشتر به اذان مانده است که اهل شعر در حیاط جمع شده اند. پشت سرهم از راه می رسند. اهل ادب، اهل ادبند. استاد مجاهدی سن و سال گذشته که از راه می رسد، کلامی زنجانی -که او هم پیشکسوت است- برایش صندلی آماده می کند. شاعران هندی و ...
مجموعه ای از بهترین چکامه های تولد
تولد یعنی دوستت دارم از ته قلب با تمام وجود از ته احساس ❤❤❤ اس ام اس تبریک تولد ❤❤❤ درتمام عمرم یک بار عاشق شدم و وابسته به کسی که برای داشتنش حاضرم از تمام زیبایی های دنیا بگذرم ، نبض حیاطم بعد از عشق به خدا برای تو می تپه تولدت مبارک ❤❤❤ اس ام اس تبریک تولد ❤❤❤ صبح گاهان که غنچه تو پدیدار شد چشم فلک از ذوق اشک شوق ریخت و تو را در آغوش گرفت تولدت ...
جزئیات مراسم تشییع پیکر امام به روایت حجت الاسلام ناطق نوری
...، محکم زدم توی سرش. خودم رفتم داخل قبر و پاها را دو طرف لحد گذاشتم، وقتی آقای حاج آقا رضا اربابی که غسال و دفن کننده علما است، آمد که تلقین امام را بخواند، من دست هایم را به دو طرف قبر گذاشتم تا ایشان تلقین بخواند. جمعیت ریختند، چون داشتند آمال و آرزوهای همه ما را دفن می کردند عده زیادی روی دست من غش کردند. به آقای اربابی که داشت مستحبات دفن را انجام می داد، گفتم: آشیخ من دارم می میرم، بسه ...
در عرصه فرهنگ کار از سینه سپر کردن گذشته، من شمشیر کشیده وسط میدانم
فرمایی آقاییم. روشن شدن یکبارة پرژوکتورها و نغمة چیلیک چیلیک فلاش عکاس ها، چاوش خوان آمدن آقاست. آقا می آید و روبروی جمعیت روی یک صندلی می نشیند. بخشی از جمعت برمی خیزد تا برای دستبوسی و تقدیم کتاب های تازه منتشرة خود به خدمت ایشان برسد. آن جلو حسابی شلوغ است. شاعران یکی یکی برای عرض ادب پیش می روند و عکاس ها و فیلم بردارها هم با شتاب از این آب گلآلود ماهی می گیرند. ماهی هایی که فصل صیدشان فقط در ...