سایر منابع:
سایر خبرها
بازگشت از دنیای مردگان/ امام کریم شفایم را از خدا گرفت
ساعتی مرده بودم، کمی باور کردم. پیش خودم گفتم مگر می شود کسی بمیرد و دوباره زنده شود؟ ولی چند شب بعد وقتی صبح از خواب بیدار شدم حال دگرگونی داشتم، در خواب دیدم که مرده ام و مادرم من را بغل کرده و گریه می کند. پرستارها و دکترها به من شوک می دهند و من همچنان مرده ام، مادر و خانواده ام را می بینم که گریه می کنند و بالای سرم ایستاده اند. وقتی خوابم را برای مادر و پرستارم تعریف ...
بی سیم ات را بالا بگیر حاج احمد
توانم با اطمینان بگویم دنبال کارهایی بودم که خودم به آنها اعتقاد داشته باشم و کارهایی را که تهیه کردم هم باورشان داشته و هم دوست شان دارم. به نظرم آدم باید با کارهایش زندگی کند و ایستاده در غبار هم همین طور است و از باورهای من آمده و به آن افتخار می کنم. اینگونه کار کردن برای آدم لذت بخش است اگرنه کار سفارشی کردن ارزشی ندارد. حالا ممکن است به لحاظ مالی حمایتی صورت گیرد اما اصولا یک تهیه کننده باید ...
فریاد این شهید هنوز در گوش آیت الله خامنه ای مانده است+تصاویر
تطمیع در برهه ای دیگر که به سراغ من هم آمده بودند و تهدید در یک وقتی دیگر که در این مورد مرا نیز بارها تهدید کردند. دستگیری زندانی و شکنجه وقتی دیگر که من نیز از این دست پخت ها بی نصیب نماندم. در این بُعد به استناد مشاهدات و مسموعاتم، دیده هایم و شنیده هایم در زندهانها، بازداشتگاهها و کمیته و کلانتری ها به گونه ای گویا شکست حرکات ظالمانه حکومت را ترسیم نموده، نتیجه گرفته بودم که تلاش حکومت در همان ...
داستان دختری که از محاصره داعش گریخت
به گزارش خلیج فارس به نقل از مهر؛ لحظات عرفانی شب احیاء و شب قدر بود و از دریچه نگاهم به دنبال پوشش خبر این شب پر فضلیت بودم، به چند مسجد سر زدم و آخر سر به امامزاده سید حمزه در مرکز شهر تبریز رسیدم، به دنبال فردی برای گفتگو می گشتم که ناگهان دخترکی کوچک با حجاب زیبا و دست های نحیف رو به آسمان نظرم را جلب کرد، به سمتش رفتم، متوجه من نشد، خودم را جمع و جور کردم و گفتم: دخترم اسمت چیست؟ بابات کجاست ...
زنی که برای رسیدن به پول دختران را مجبور به کارهای نامشروع می کرد
بعد از سیلی محکمی که به صورتش نواخت، چند بار پشت سر هم فریاد زد: " خفه شو... خفه شو..." مادر که شاید انتظار چنین حرکتی را نداشت، چند ثانیه غضب آلود به پدر خیره شد و سپس با غیض آب دهانش را به صورت پدر پرتاب کرد و گفت: " خیلی پستی آرش، تو یه حیوونی!" و پدر برای این که دعوایشان بیشتر از این ادامه پیدا نکند و همسایه ها سرو صدایشان را نشوند، کتش را برداشت و از خانه بیرون رفت. من آن روزها ...
برادری که هتک حرمت خواهرش را در فضای مجازی دید
خیال بودم که تصوّر می کردم که به محض ورودم به تهران، می توانم کاری برای خودم یافته و شروع به درس خواندن بکنم، امّا غافل از آن بودم که....؟! حاضرم شرط ببندم که از خونه فرار کرده و یه دختر نجیب شهرستانی هستی که از گیردادن های پدر و مادرش به ستون اومده و عطای زندگی توی خونه رو به لقایش بخشیده و زده ای به چاک! حدسم درسته، خانم کوچولو؟! در حالی که داشتم دست هایم را در دستشویی می شستم ...
امام علی (ع) و زمانه اش
نگران می ساخت و احساس می کرد دیگر نمی تواند آن را کنترل کند و لذا آرزوی مرگ می کرد. او یک بار به جمعی از قریشیان که جلساتی خصوصی تشکیل می دادند، که گویا برای تعیین زمامدار بعد از عمر و دستیارانش بوده است، چنین گفت: شنیده ام که حساب خود را از دیگران جدا ساخته و مجالس خصوصی تشکیل می دهید. تا بدانجا که می گویند فلان کس از اصحاب و هم نشینان فلان کس است ... خدایا آنان مرا دلتنگ ساختند و من هم آنان را ...
مشکل اساسی حکومت امام علی(ع) چه بود
، کشتن علی که مجالی برای ازدواج و زندگی ما نمی گذارد. گفت: مطلب همین است. اگر می خواهی به وصال من برسی باید علی را بکشی. زنده ماندی که رسی، نماندی هم که هیچ، مدت ها در شش و پنج این فکر بود. می گوید این چند چیز را به عنوان مهر از من خواست. بعد خودش گوید: در دنیا مهری به این سنگینی پیدا نشده و راست هم می گوید. می گوید هر مهری در دنیا هر اندازه بالا باشد این قدر نیست که به حد علی برسد. مهر زن ...
شجاع ترین و مظلوم ترین؛ از بامداد ازل تا شامگاه ابد
مناجات می فرمود: پروردگارا به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت و به حق کودکی که در رحم من است تولد را بر من آسان فرما . بر اساس روایات اکثر محدثان و مورخان، لحظه ای نگذشت که دیوار کعبه شکافت و فاطمه مادر حضرت علی(ع)به طور اعجاز آمیزی وارد خانه خدا شد و در آنجا وضع حمل کرد. در تاریخ آمده است که بعد از چند روز، آن بانوی مکرمه به همراه نوزادش از همان شکاف بیرون آمد. شکافی که هم اکنون نیز، در دیوار ...
توطئه مادر و دختر برای قتل پدر/از شدت ناراحتی تصمیم به قتل پدرم گرفتم
بررسی اعمال ماده 91 قانون مجازات اسلامی نقض شد. مهسا دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی مقدم زهرا پای میز محاکمه قرار گرفت که در دفاع از خود گفت: زمان قتل 15 سال داشتم و نمی دانستم عاقبت کارم چه می شود. به خاطر علاقه ای که به خواستگارم داشتم این قتل را مرتکب شدم. بچه بودم و حالا تقاضای بخشش دارم. وکیل متهم نیز در دفاع از او گفت: پزشکی قانونی اعلام کرده ...
سوال روز | چرا فوتبال این قدر جذاب است؟
...: جنسیت. البته به طور سنتی، فوتبال ورزش مردان بوده است؛ سنتی با اشاره به جوامعی است که از غرب امروز خیلی مردسالاترند. هرچه اهمیت تفاوت های جنسیتی در جامعه ای کمتر شود، علاقه ی زنان به فوتبال نیز در آن جامعه بیشتر می شود. اکنون چیزی حدود 10 تا 12 درصد تماشاگران فوتبال زنان هستند، اما این آمار رو به افزایش است. با وجود اینکه بسیاری از تفاوت های رفتاری زن و مرد تغییری نکرده اند، به لطف فوتبال، دو ...
خبر شهادت پسرم رادرخواب دادند/کسانی که سعی در منصرف کردن رضا داشتند حالا برای اعزام پرپر می زنند/ آخرین ...
... این شهید والامقام در سال 1392 به جرگه متاهلین پیوست که حاصل آن یک فرزند دختر2.5ساله به نام ساراست. مادر شهید در مصاحبه اختصاصی با یزد امروز گفت: یک سالی بود که رضا مرتبا از اعزام به سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب (س) صحبت می کرد شب و روز به من التماس می کرد تا اجازه بدهم در سوریه حضور پیدا کند اما من راضی نمی شدم رضا می گفت: مادر از یک طرف مردم سوریه مانند مردم افغانستان مظلوم ...
امام علی(ع) در واپسین روزها؛ پله پله تا ملاقات خدا
...، علی(ع) را احاطه کردند و پرسیدند: یا امیرالمؤمنین! چه کسی جنایت را مرتکب شد؟ علی(ع) فرمود: عجله نکنید؛ کسی که مرتکب این کار شد، چند لحظه دیگر از این در وارد می شود و با انگشتش به یکی از درهای مسجد کوفه اشاره کرد. لحظاتی بعد مردی از عبدالقیس، ابن ملجم را کشان کشان از همان در وارد مسجد کرد ... او را نزد علی(ع) آوردند. آن حضرت روبه ابن ملجم کرد و فرمود: ای برادر مرادی! آیا بد پیشوایی برای شما بودم؟ ابن ملجم گفت: نه! ای امیرمؤمنان! علی(ع) فرمود: وای بر تو! پس چرا مرتکب این جنایت شدی؟ ابن ملجم دیگر هیچ نگفت ... علی(ع) دستور داد ضارب را به زندان بیندازند ...
بیستم رمضان؛ سالروز فتح مکه
...> سپس رسول رحمت(ص) فرمودند: شما مردم، هموطنان بسیار نامناسبی بودید. رسالت مرا تکذیب کردید و مرا از خانه ام بیرون ساختید و در دورترین نقطه- که به آنجا پناهنده شده بودم- با من به نبرد برخاستید، پیروان آیین اسلام را شکنجه می کردید و به قتل میرساندید ولی من با این همه جرایم و جفاهایی که در حق من و پیروان من کردید، شما را بخشیده و بند بردگی را از پای شما باز می کنم و اعلام می کنم: اذهبوا فأنتم الطّلقاء ...
خوانش رحمانیان ازنمایش "مجلس ضربت زدن"
مجلس ضربت زدن محمد رحمانیان، به نویسندگی بهرام بیضایی چند روزی است که روی صحنه تئا تر شهر تهران رفته است. نمایش همین طور که از نامش پیداست، به ماجرای شب ضربت خوردن امام علی(ع) می پردازد اما با نگاهی امروزی از او و ظلمی که بر او رفته است؛ سخن می گوید. نمایش دو داستان موازی را به صورت هم زمان روایت می کند؛ یکی شهادت امام علی (ع) و گفتگوهای ابن ملجم مرادی با قطامه و دو اعرابی دیگر که قرار است معاویه ...
حجت الاسلام قاسمیان: غفران الهی در گرو بخشش خود ماست/ حاج منصور ارضی: غفلت زیان بارترین دشمن است
خود را می نماییم می فهمیم با چند شب نماز شب خواندن، هیچ کس به جایی نمی رسد و همین طور با چند سال انقلابیگری هیچ جامعه ای به رشد و ارتقاء نخواهد رسید. "إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ" (سوره محمد آیه 7 ) اگر(دین) خدا را یاری کنید او هم شما را یاری می کند! امیرالمومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه در مورد نصرت الهی می فرمایند: " فَلَمَّا رَأَی اَللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ ...
علی(ع) موحد بود و بس
سخنرانی امام موسی صدر در سال 1350 در کاشان، به مناسبت سالروز میلاد امیرالمؤمنین(ع) [1] بسم اللَّه الرحمن الرحیم. الحمد للّه رب العالمین. والصلوة والسلام علی سیدنا ونبینا ومولانا محمد وعلی آلِه الطیبین الطاهرین. قبل از هر چیز باید برای این فرصتی که به من ارزانی شده و همچنین، برای افتخار دیدار کاشان، این شهر عظیم و مقدس، دارالمؤمنین و دارالعلم، از آقایانی که مسبب این دعوت و ...
حسین محب اهری: زیاده خواهی قلب را کدر می کند
حسین محب اهری سال هاست به عنوان بازیگر در آثار سینمایی و تلویزیونی بازی می کند. دهه شصتی ها این بازیگر را با برنامه نمایشی مبصر چهار ساله کلاس می شناسند، اما او در آثاری مانند محله بهداشت، سربداران، باجناق ها، چاق و لاغر، پایتخت، معمای شاه، اسپاگتی در هشت دقیقه، وقتی همه خواب بودیم، پسر آدم دختر حوا و... بازی کرده است. با محب اهری درباره چگونه زندگی کردن با بیماری سرطان غدد لنفاوی و مقابله با آن هم صحبت شدیم. شنیده ایم که این روزها حالتان زیاد خوب نیست. حالم خوش نیست. مدتی بود که مشکل بلع داشتم و نمی توانستم غذا بخورم، ضعف شدید و... باعث شد برای معاینه به دکتر مراجعه کنم. بعد از رادیوگرافی و سونوگرافی متوجه شدم که سرطان تقریبا همه نقاط داخلی بدنم را از جمله طحال، مثانه، کیسه صفرا و... درگیر کرده و همه لنف های داخل شکمم تبدیل به توده شده است. دکتر برایم شیمی درمانی و پرتودرمانی تجویز کرد. این نکته را هم یادآوری کنم، سیتی اسکنی که اندام های داخلی بدن را نشان می دهد در ایران فقط سه دستگاه دارد که در بیمارستان های شهید دانشوری، شریعتی تهران و یک بیمارستان در مشهد است. به همین دلیل ازدحام بیماران در نوبت این دستگاه ها خیلی زیاد است که امیدوارم تعداد این دستگا ه ها بیشتر شود تا بیماران زمان طولانی معطل نشوند و بتوانند درمانشان را زودتر شروع کنند. من از فردا برای شیمی درمانی بستری می شوم و به نظر می رسد دوره درمانم طولانی شود، چون بیماری از چهار دوره قبل خیلی وسیع تر شده است. چند سال است که مبتلا به این بیماری هستید؟ از سال 81 که سمت راست گردنم را جراحی کردم، درگیر این بیماری شدم. سرطان، بیماری فرسایشی است، شما چگونه روحیه خود را حفظ کرده و با آن کنار آمده اید؟ از همان ابتدا که متوجه بیماری ام شدم، خودم را برای مقابله با آن آماده کردم. برای این آماده باش اول شروع کردم به شناخت بدنم و بیماری. این روش باعث می شود که از سرطان نترسی و قبول کنی که آن هم مثل بیماری های دیگر است. اصل قضیه روحیه آدم ها و چگونگی مواجهه با آن است. به نظر می رسد احساس امیدواری شما به زندگی زیاد است. من قوانین و عقاید خاص خودم را دارم. معتقدم حق ندارم به خدایی که به من زندگی داده و مرا خلق کرده، بدبین باشم و امیدم را از دست بدهم. خداوند انسان را خلق کرد و بعد خود را برای این خلقت تشویق کرد و احسنت گفت. انسان شگفت انگیزترین موجود حیات است پس من حق ندارم به این موجود ارزشمند نگاه منفی داشته باشم. خدا مرا آفریده است پس باید در همه شرایط از او سپاسگزار باشم. دنیا میلیون ها سال است که به وجود آمده، عظیم و شگفت انگیز! خداوند آن را به زیباترین شکل مدیریت می کند پس من نباید به این قدرت بدبین و ناشکر باشم. نگاهتان خیلی مثبت است! خیلی از ما آدم ها وقتی دچار مشکل یا بیماری می شویم، از خدا می پرسیم که چرا من؟ من اصلا این طوری به قضایا نگاه نمی کنم. بر این باورم که خداوند از طریق بیماری ها می خواهد انسان را از فراموشی و غفلت خارج کند. وقتی همه چیز رو به راه است، انسان نسبت به خلقت و خداوند بی تفاوت می شود. بیماری به ما هشدار می دهد که اندیشه کن و از نعمت های خدادادی لذت ببر و بهای آنچه را که داری به خاطر بیاور. وقتی بیماری ام شدت می گیرد همه چیز را در نمای بسته تری می بینم و قدر داشته ها یم را بیشتر می دانم. گاهی درد مرا بشدت آزار می دهد، نه می توانم بخوابم و نه یک جا بنشینم، بنابراین شروع به دویدن می کنم تا بتوانم آن را کنترل کنم. وقتی درد اوج می گیرد به دردهای عظیم تر و بزرگ تری فکر می کنم که انسان های دیگر در سراسر دنیا به آن مبتلا هستند به جنگ، به کشتارهای بی دلیل و... همه اینها باعث می شود دردم کوچک شود. به خودم می گویم تو که تافته جدا بافته نیستی، خیلی ها هستند که دردهای بدتر از تو دارند. باید تحمل خودت را بالا ببری. به خودم می گویم من مقابل خا نواده ام مسئولیت دارم و باید زندگی آنها را اداره کنم پس ...
امکان وحی
علیه و آله) را از نگرانی- که در آغاز بعثت برایش رخ داده بود- نجات داد. بخاری، مسلم، ابن هشام و طبری شرح واقعه را چنین گفته اند: آنگاه که محمد (صلی الله علیه و آله) در غار حراء با خدای خود خلوت کرده بود، ناگهان ندایی به گوشش رسید که او را می خواند. سربلند کرد تا بداند کیست؛ با موجودی هولناک مواجه گردید. وحشت زده به هر طرف می نگریست همان صورت وحشتناک را می دید که آسمان را پر کرده بود. از شدت ...
آیا ورقة بن نوفل نبوت پیامبر اسلام را تأیید کرده است؟
رخ داده بود- نجات داد. بخاری، مسلم، ابن هشام و طبری شرح واقعه را چنین گفته اند: آنگاه که محمد (صلی الله علیه و آله) در غار حراء با خدای خود خلوت کرده بود، ناگهان ندایی به گوشش رسید که او را می خواند. سربلند کرد تا بداند کیست؛ با موجودی هولناک مواجه گردید. وحشت زده به هر طرف می نگریست همان صورت وحشتناک را می دید که آسمان را پر کرده بود. از شدت وحشت و دهشت از خود بی خود شد و در این حال مدت ها ...
فضای گفتگو و مباحثه باید مورد حمایت مسئولان قرار گیرد/ دانشگاه و حوزه علمیه ریشه های درخت پیشرفت و ترقی ...
فاطمه(س) کمکش کن که چند لحظه بعد یک مرتبه نفسش بالا آمد... ” چشم که چرخاندم تا ببینم آن کسی که با توسل به جدش مرا از دنیا برگردانده کیست که... ناگهان زدم زیر گریه ... پرستار جوانی که این حرفها را میزد، همان فرشته ای بود که در عالم مرگ به آنها گفته بود: ” توبه کرده و خدا می بخشدش ...” **قسمت دهم/دوباره زنده شدن جسم و قلب آن روزها – سال 56 – انقلاب داشت کم کم میان مردم ...
روش جالب یک شهید برای فرار از گناه/ رسانه ها مقصر اصلی کم لطفی ها هستند
تکفیری ها با سوءاستفاده از آتش بس، تعداد زیادی از مدافعان حرم را به شهادت رساندند. مادر شهید برایمان از بی قراری های میثم برای رفتن به جنگ گفت، فکر رفتن به سوریه سه سال پیش به سرش زد از همان لحظه ای که شنیده بود از ایران برای دفاع از حرم اهل بیت نیرو اعزام می کنند. مادر برایمان تعریف کرد که در این سه سال بارها مرا قسم می داد و التماس می کرد که با رفتنش موافقت کنم. هر بار که با مخالفت من ...
متن کامل و ترجمه "دعای ابوحمزه ثمالی"
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اخْتِمْ لِی بِخَیْرٍ وَ اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی وَ لا تُسَلِّطْ عَلَیَّ مَنْ لا یَرْحَمُنِی وَ اجْعَلْ عَلَیَّ مِنْکَ وَاقِیَةً بَاقِیَةً، خدایا مردان و زنان مؤمن را بیامرز، چه زنده و چه مرده آنها را، و بین ما و آنان با نیکی ها پیوند ده. خدایا بیامرز زنده و مرده ما را، حاضر و غائب ما را، مرد زن ما را، کوچک و بزرگ ...